با عرض سلام و ادب و احترام
📌 یک خانواده چهار نفر روستایی نون آوره پدر مشکل کلیه پیدا کردن و چون بیمه نیستند هزینه درمانش ندارند به نیت خیرات اموات این خانواده کمک کنید دوتا فرزند هم دارند البته مرد از بچگی فلج بوده مشکل پا داشته ولی باز کار میکرد.. ولی الان مشکل کلیه باعث شده بیمارستان بستری بشه..
خانواده اش و خودش واقعا نیازمند هستند
الان هزینه بیمارستان نداره..
💳شماره کارت برای واریز 👇🏼
۶۰۳۷-۷۰۱۱-۶۴۴۸-۱۳۲۴
بانک کشاورز
به نام حاجیه شعبانی صفت
خدا به عمر و مالتون برکت بده🌹
﷽
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾
✍چـشـم و هـمچـشـمـی
درجوانی اسبی داشتم،وقتی سوار بر آن از کنار دیواری عبور میکردیم و سایهی
خودش را روی دیوار میدید خیال میکرد
اسب دیگری است خرناس میکشید
و سعی میکرد از آن جلوبزند
هر چه تند میرفـت، میدید
هنوز از سایهاش جلو نیفتاده، باز به
سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر
این جریان ادامه مییافت، مرا به کشتن میداد.
اما دیوار تمام میشد، سایهاش از بین
میرفت و آرام میگرفت.
در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی،
بدنت(که مرکب توست)میخواهد از
آنها جلو بزند و اگر از چشم و هم چشمی
با دیگران بازش نداری تو را به نابودی میکِشد
💫حـاج اسماعیل دولابـی( ره )
💠@farzandaneallame
آثار بی نظیر ذکر #صلوات
☘️ آیت الله #بهاءالدینی (ره) :
🍃«ذکر صلوات برای اموات خیلی خاصیت دارد.»
🍃گاهی من برای اموات صلوات را هدیه میکنم و اثرات عجیبی هم دیدم.
🍃خواب دیدم فردی به چند نوع عذاب گرفتار است، مقداری صلوات برایش هدیه کردم دوباره در خواب دیدم، الحمدلله صلواتها او را نجات دادهاند.
🍃کسی میگفت: مادرم چندسال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت :
🍃پسرم! هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند ؛ بهترین هدیه که به من می دهی ، این ذکر است.
🌸«اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»🌸
@sulook
42.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
..
خـودمـانیــم کسـے جــز تو نفهمیـــد مـرا
..
#شب_جمعه۱۱۶
#امام_حسین
#استوری_مذهبی
~~~~
بہ مــا بپیـونـدیـد در...
°استــوری مذهبــے°
https://eitaa.com/joinchat/286195807C82f3257cc8
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۵۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_اول
هجده سالم بود که نیازم به ازدواج با ورود به دانشگاه شدیداً رخ نمایاند😅. دختری که تا دیروز سرگرم درس و کنکورش بود حالا با ورودش به یک دنیای متفاوت تغییر کرده بود.
عموماً برای ماهایی که توی خانوادههای مذهبی و مقید متولد میشیم، داشتن رابطهی دوستی با جنس مخالف جزء خط قرمزهاست. همین نیاز به ازدواج رو ضروریتر میکنه چون با دیدن روابط عاطفی و صمیمانهی مختلط دانشجوها، تحمل مجردی و رعایت تقوا خیلی سختتر میشه.😞
با اینکه توی دانشگاه هم حسابی درگیر کلاس و درس و فعالیتهای اجتماعی بودم ولی تمام روز این حس نیاز به داشتن مخاطب خاص اذیتم میکرد.
این وسط وجود خواستگارای زیاد و رد شدن مکررشون بدون حتی پرسیدن نظر من، تحمل شرایط رو خیلی بدتر و سختتر میکرد.
درست زمانی که من به سن ازدواج رسیده بودم، هنوز چندتا خواهر مجرد داشتم که مادرم با ازدواج همهمون مخالف بود.
مادرم زن بسیار زحمتکش و سختیکشیدهای هست اما اصولا آدم ازدواجیای نبود😄. خودش هم به زور و فشار اجتماعی مجبور شده بود درس رو کنار بذاره و ازدواج کنه شاید به همین خاطر هم همیشه ازدواج رو مانع رشد و خوشی خودش و ماها میدونست و میگفت حالا فکر کردین خونهی شوهر چخبره بابا😒، هرچی دیرتر ازدواج کنین کمتر سختی میکشید و به آرزوهاتون راحتتر میرسین😕 بخاطر همین تا میتونست برای شوهر ندادن ما بهونه و توجیه میآورد.
من و خواهرام خواستگارای مذهبی و تحصیلکرده و خیلی خیلی خوبی داشتیم ولی مادرم برای رد کردن همهشون بهونه داشت.
اگه تو مقطع لیسانس واسمون خواستگار میومد بهشون میگفت دخترم داره درس میخونه تا درسش تموم نشه شوهرش نمیدم!
بعد که لیسانس میگرفتیم به خواستگارا میگفت تا خواهر بزرگترش شوهر نکنه این یکیو شوهرش نمیدم!
بعد که خواهر بزرگتر ازدواج میکرد بهشون میگفت چون دختر عقد کرده تو خونه داریم درست نیست این یکی الآن شوهر کنه، دومادا باهم مقایسه میشن و روابط دخترام باهم بد میشه!
خواهر بزرگتر میرفت سر خونهزندگیش، باز مادرم میگفت تازه جهیزیه دادیم سخته برامون الان دوباره جهیزیه بدیم.
گاهی وقتی یه خواستگار فولآپشن رو بدون داشتن هیچ دلیل موجهی رد میکرد، میگفت حتما قسمتتون نبوده وگرنه اگه خدا میخواست خب دهن منو میبست☹️😳
یا وقتی میدید یکی خیلی شرایطش عالیه و و توی گلوی یکیمون حسابی گیر کرده، حس وجدان درد رو تحریک میکرد که اگه زودتر از خواهر بزرگتر ازدواج کنی مردم واسه خواهرت حرف در میارن که چرا اون رو شوهرش ندادن و...
اگه خواستگاری پافشاری میکرد و مادرم حس میکرد قضیه داره جدی میشه انگار که احساس خطر بکنه خیلی حالش بد میشد. اونوقت بود که هرچه اون خانواده و واسطهها بیشتر اصرار میکردن، مادرم سرسختتر میشد.
اگه خواستگاری هم سماجت نمیکرد ولی اطرافیان به مادرم گله میکردن که چرا پسر به این خوبی رو ردش کردی میگفت خودشم خیلی خواهان نبود وگرنه اگه از در بیرونش میکردم باید از پنجره برمیگشت😌😳
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۶۵۶
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_دوم
ساالها گذشت...
من و خواهرام تحصیلات تکمیلیمون رو توی چند مقطع ادامه دادیم، بعد رفتیم سر کار و درآمد مستقل و خوبی داشتیم اما حالا دیگه سنمون بالا رفته بود و کیفیت خواستگارا پایینتر اومده بود.
خواستگارایی که در اون سالها نه شغل معمولی پدرم براشون مهم بود، نه منطقهی محل سکونت مون، نه خانواده شلوغمون، نه ظاهر و قیافه، حالا به همه چیز گیر میدادند.
ما همون آدمهای قبل بودیم فقط سنمون بالا رفته بود اما انگار این موضوع روی همهچیز تاثیرشو گذاشته بود.
مادرم حالا مضطر شده بود و میترسید مجرد بمونیم بخصوص وقتی میدید که خونهی ما سوتوکوره ولی دور و بر همسنوسالای خودش رو نوههاشون گرفتن.
از طرفی هم رسماً افتاده بود به مقایسه کردن و میگفت خب اگه میخواستم به یه همچین خواستگارایی شوهرتون بدم که خب میدادم به فلانی که هم تحصیلکرده بود، هم خیلی مومن و محترم بود و هم وضع اقتصادی و خانوادهی عالیای داشت😐
بالاخره همهی ما در سنین بالا با خواستگارایی که خیلیخیلی معمولی بودند و با معیارهامون فاصله داشتند، ازدواج کردیم.
اون اوائل بازخوردهای اجتماعی خیلی بد بود. کسایی که از مادرم جواب منفی شنیده بودند، حالا بهش بازخورد میدادند که آخرشم دومادی که دنبالش بودی این بود😞
الان هرکدوم ما درگیر مسائل زندگی خودمونیم ولی این میون مادرم بیش از همه اذیت میشه.
مادری که تحصیلات براش مهم بود و به دکتر و مهندسش راحت جواب منفی میداد الان حتی دوماد دیپلم ردی هم داره🙄
مادری که به رعایت مسائل مذهبی و سیاسی حساس بود الان توی جمعهای خانوادگیمون فقط اصرار داره که لااقل توی مباحث سیاسی به رهبری توهین نشه یا بدیهیات شرعی زیرپا گذاشته نشه😔
با اینکه سالها از اون روزها میگذره ولی ما هنوز گاهی که خواستگارای قبلیمونو میبینیم تا دو سه روز از دست شیطون و افسوس گذشته روزگار نداریم😔
الان مادرم خیلی اصرار داره بخاطر یاری رهبر عزیز بچه بیاریم ولی خب موانع زیادی برای هرکدوممون هست. سن بالا ، تنبلی تخمدان و ناباروری، یا مخالفت همسران که توی این مملکت با این وضع اقتصادی کی فکر بچه آوردن رو میکنه😔 و...
طفلک مادرم همیشه میگه من صلاح شما رو میخواستم، اصلا فکرشو نمیکردم اینجوری بشه، گاهی میگه کاش انقد شرم و حیا نداشتین و به هر قیمتی جلوی تصمیمات اشتباهم میایستادین.
من گاهی که توی زندگیم به بنبست میرسم و میبینم حتی مجبورم سر حفظ دین و اعتقاداتم هم ایستادگی کنم و سختی بکشم خیلی مادرمو سرزنش میکنم و میگم چرا با سرنوشت ما بازی کرد😞
اما بعد یاد این روایت میفتم که امام صادق (عليه السلام) میفرمایند: هر كس مؤمنى را به گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود.😥 بعد استغفار میکنم و از خدا میخوام کمکمون کنه تا لااقل ما این بلا رو سر نسل بعدی نیاریم.
دخترای مجرد و عفیفهی همنسل ما خیلی مظلوم واقع شدن، بچههای سر به راهی که شرم و حیا یا سختگیری والدین و فشار اجتماعی مانعشون میشد تا در خصوص ازدواجشون حرف دلشون رو بزنن.
خداروشکر تا الان هم سعی کردیم علیرغم همهی حسرتها دست از پا خطا نکنیم ولی دست شیطون بازه و گاهی خیلی وسوسه میکنه تا مرتکب خطاهای بد و بزرگی بشیم😭
تو رو خدا خودتون مدیون بچههاتون و ابدیتشون نکنین و فرصتها رو دریابین که گاهی خیلی زود دیر میشه...😞
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶دیدار امام زمان (عجل الله).......
#امام_زمان
#کلیپ_مهدوی