هدایت شده از سنگرانتفاضه| رحمت نژاد
دختر است دیگر ... ؛
از تمامِ ڪارهاے مادر سَر درمیاورد !
حتےٰ اگر ڪسے به زبان نیاورد !!
به گُمانَم وقتے مادر میانِ بستر بود ، زینب آنقدر به هر بهانه اے پروانه ے شمعِ وجودِ هر لحظه در حالِ آب شُدن مادر شده بود ڪه ؛
جاےِ ڪبودے و زخمهایَش را
از بَر شُده بود !!
حواسش بود ڪه داغِ زخمهاے مادر را ، تنها اشڪ بریزد ...
به دور از چشمهاےِ حسن !
اما آن روزها
انگار مادر ، مادرے ڪردن را آهسته آهسته به گوشِ او میخواند و زینب ...
با چشمهایے ڪه فریاد میزدند | مادرِ هجده ساله ام ، این حرفها را چرا میزنے ؟ |
به گوشِ جان میسپُرد !!
زینبِ حُسین ، به ارث میبُرد لقبِ | اُمِ ابیها | ےِ مادر را ...
باید پس از فاطمه او سنگِ صبورِ ناله هاےِ درونِ چاهِ علے میشد ...💔
یکے پَس از دیگرے
آن روزهاے آخر ، مادر تعلیمِ زینب میداد !!
انگار تعلیم میداد ، صبوریهاےِ بعدِ خود را ...
به اُم المصائبِ دوران 😭
دختر است دیگر ...
بعدِ مادر
بوےِ دستهاےِ او را میانِ جانمازَش به جستجو میگِریَد !
میانِ پیراهنًش حتےٰ
و به آغوش میڪشد ، تمامِ دلتنگے هایَش را ...
دختر است دیگر !
مادرے بَلَد است ...
.
.
#روضه
#بانو_طلبه
@be_vaghte_del313