پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله :
عُنوانُ صحيفةِ المؤمنِ حُبُّ عليِّ بنِ أبي طالبٍ .
سر لوحه کارنامه مؤمن دوستی علی بن ابی طالب است.
#انتخابات
#عرفه
#روز_عرفه
🌙کانال معرفتی خداوند عزیز👇
https://eitaa.com/Khodavandaziz
روز شمار غدیر
۹روز تا غدیرخم🌹
برای غدیر کم نگذاریم و از تموم توانمون استفاده کنیم ،غصه نخور همه این تلاشها یه جایی جبران میشه،اهل بیت مدیون کسی نمیمونن.....
#انتخابات
#عرفه
#روز_عرفه
🌙کانال معرفتی خداوند عزیز👇
https://eitaa.com/Khodavandaziz
2.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•﷽•
امـــــروز ۱۵ خرداد مــــاه 🔰
روز سی و هشتم چله_کلیمیه و زیارت عاشورا و حدیث کساء به همراه مراقبه از گناه 🔰
دنیا می خواهی نماز_شب بخوان
آخرت می خواهی نمازشب بخوان
#عرفه
#روز_عرفه
#امام_خمینی
🌙کانال معرفتی خداوند عزیز👇
https://eitaa.com/Khodavandaziz
روضه چله کلیمیه کانال خداوندعزیز
*این دوتا آقازاده نوه های اسما بنت عمیسن.همسر جعفر طیار اسما بنت عمیسه...همونایی که تو.کربلا جان دادن نوههای اسما بنت عمیسن..چی میخوام بگم..راه بلد بودن دل حسین رو به دست بیارن راضی کنن..حتما مادر بزرگشون براشون گفته من بودم..آب میریختم رو تن زهرا..یه وقت دیدم امیرالمومنین دست از غسل کشید صورت به دیوار گذاشت. گفت این کبودی چیه رو صورت زهرا؟ حتما مادر بزرگ براشون گفته اون شبی که ابی عبدالله خم شد کف پای مادرو میبوسید.اینا برا اینکه دل ابی عبدالله رو به دست بیارن راه بلد بودن...لذا مادرشونم قسم داد. بالاخره ابی عبدالله رو راضی کردن. زینب کبری بچه هارو آماده کرد. دل کند از این آقا زاده ها..*
زمین نیوفت کتاب مقدس زینب
فدای بی کسیت ای همه کس زینب
عصای دست شدن رسم خواهری باشد
علی الخصوص که خواهر، برادری باشد
به راه عشق تو اینچشم تر که چیزی نیست
جگر برای تو دادم پسر که چیزی نیست
بیا خودت پسران مرا ببر میدان
که پیش مرگ تو باشند این دو در میدان
بیا که شاهد حاجت رواییت باشم
بزرگ کردمشان که فداییت باشند
گفت داداش!
تو را به جان من، آقا قبول کن بروند
به حق چادر زهرا قبول کن بروند
چه بهتر است نبینند راه بسته شده
در ازدحام ره قتلگاه بسته شده
چه بهتر است نبینند زخم خنجر را
به سمت خیمه ی زنها هجوم لشگر را
چه بهتر است نبینند اوج این غم را
به روی مادرشان ضربه های محکم را
چه بهتر نبینند آب خواهم شد
اسیر وارد بزم شراب خواهم شد
به هر نحوی بود اذن میدان گرفتند.رجز میخوندند وارد میدان شدند.افتخارشون این بود ما نوه های اون آقایی هستیم که خدا دو تا بال تو بهشت بهش داده....دلا بسوزه برا اون آقایی که توکوفه میگفت: من پسر اون آقایی هستمکه به قتل صبر کشتنش.خدا همینو برا ما فخر قرارداد.
این دو تا آقازاده جنگیدن بالاخره نوه های جعفربن ابیطالبن جنگیدن جنگ نمایانی کردن. یه جای روضه ی این دوتا برادر خیلی جانسوزه به استناد ناحیه ی مقدسه عرض میکنم. وقتی به سلام های ناحیه ی مقدسه میرسیم میگه و( وباقیة به بدنه از اینجا معلوممیشه اول عون به شهادت رسید اما محمد رو داره سلام میده حضرت میگه و(باقیه به بدنه اتالِیَل اخی ) میگه وقتی یعنی عون جان داد محمد همه تلاشش و کرد به بدن برادر جسارت نکنن.
همه کاری کرد بدن خودش رو سپر کرد. چقدر کربلا جلوه های عجیبی داره یکیش همینه..کرامات انسانی از هر بابی وارد بشی توکربلا هست یکیش همینه..میگشته دور بدن برادر..نذاشت به بدن برادر جسارت کنن بابا خودت هم داری جان میدی. تمامه کارت..همه کاری کرد برادرش غارت نشه..بالاخره این دو تا آقازاده جان دادن ابی عبدالله همه رو برگردوند این دو تا آقازاده رو هم برگردوند
اما نوشتن حسین حتی کنار نعش علی اکبر منتظر بود ابی عبدالله بین این هلهله ها یه آشنا پیدا بشه یاری کنه. باورش نمیشد اون آشنا زینب باشه. ابی عبدالله کنار نعش علی اکبر بین اینهمه لشگر صدا زینب رو شنید. زینب تا اونجا رفت اما بچه های خودش جون دادن اصلاً از خیمه بیرون نیومد. میترسید خجالت ابی عبدالله رو ببینه، خیلی زینب مراقب حسینه..میترسید شرم ابی عبدالله رو ببینه زینب بیرون نیومد. اربعین هم زینب اومد کنار قبر داداش.. گفت: داداش یادته اون روز محمدو عون جون دادن من از خیمه بیرون نیومدم. گفت: داداش! حالا وقت تلافی توعه منم رقیه رو نیاوردم.تو هم سراغ رقیه رو نگیر ازمن،تو هم سراغ دخترت رو نگیر از من.من نخواستمخجالت تو رو ببینم تو هم نخواه خجالت بکشه زینب..*
#عرفه
#روز_عرفه
#عید_قربان
🌙کانال معرفتی خداوند عزیز👇
https://eitaa.com/Khodavandaziz