#داستان_کوتاه
دعوا شده بود👊
آقا امیرالمومنین(ع)💫 رسید
گفت:آقای قصاب بذار بره!
قصاب گفت به تو ربطی نداره ودستشو برد بالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع)😱
آقا سرشو انداخت پایین و رفت
(زمان خلافت)🍃
مردم ریختند و گفتند فهمیدی کیو زدی؟!
قصاب گفت نه فضولی میکرد زدمش
گفتند زدی تو گوش حضرت علی(ع)خلیفه مسلمین💪👑
قصاب ساتور رو برداشت ودستشو قطع کرد🔪
گفت دستی که بخوره توی صورت حضرت علی (ع) مال من نیست...
جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟
امام زمان(ع)فرمودند:
باهرگناهی که میکنی یه سیلی تو صورت من...😭😫💔
ⓙⓞⓘⓝ↴خُدای خُوبِ ابراهیم
♡ @khoday_khob_ebrahim
🍃🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃
#داستان_کوتاه 📗
محمد بن عباس می گوید: ما چند نفر کنار یکدیگر در مورد مقامات امام حسن عسکری علیه السلام صحبت می کردیم، یکی از ناصبی ها، گفتار ما را به مسخره گرفت و گفت: «من بدون مرکب، نوشته ای را برای آن حضرت می نویسم، اگر او پاسخ سؤالهای مرا داد، حقانیت او را می پذیرم.»
پس وی سؤالهای خود را در نامه ای نوشت، ما نیز مسئله های خود را در نامه ای نوشتیم و به سوی آن حضرت فرستادیم. امام حسن عسکری علیه السلام پاسخ مسائل همه ی ما را در جواب نامه اش داد و در نامه ی مربوط به ناصبی، علاوه بر پاسخ به مسائل او، نام او و نام پدر او را نیز نوشته بود.
وقتی که آن مرد ناصبی، جواب نامه اش را دید، متعجب و حیرت زده گردید به طوری که از هوش رفت.
پس از به هوش آمدن، حقانیت امام حسن عسکری علیه السلام را پذیرفت و جزو شیعیان آن حضرت گردید.
✍️عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام حسن عسکری (علیه السلام)،تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس،چاپ چهارم،1386،صص503-504.
•➕• ↷ #ʝøɪɴ ↯
➺♡http://eitaa.com/joinchat/2226126881Ca7d5b4f15f