#محرم_متفاوت 🖤 💔ورود به کربلا ♦️یکی بود، یکی نبود زیر این سقف کبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. خدا بود و خدا بود و خدا بود. ✍🏻کاروان کوچک امام حسین علیه السلام که بخاطر حفظ حرمت خانه ی خدا از مکه خارج شده بود، به عراق رفت. وقتی وارد عراق شدند، خبر شهادت حضرت مسلم را شنیدند و بسیار ناراحت شدند؛ ابن زیاد ستمگر، لشکر بزرگی را فرستاد تا امام حسین و یارانش را دستگیر کنند و پیش او ببرند. فرمانده ی این لشکر بزرگ، حرّ ابن یزید ریاحی بود؛ لشکر حرّ، دور کاروان کوچک امام حسین و یارانش، حلقه زدند و می‌خواستند آنها را با زور پیش ابن زیاد ظالم ببرند. اما امام حسین علیه‌ السلام اصلاً راضی نشد و فرمود:«بگذارید ما به کوفه برویم یا به مدینه برگردیم.» اما حرّ که از ابن زیاد ظالم دستور می‌گرفت، قبول نکرد و گفت:«نه اجازه دارید به کوفه بروید و نه اجازه دارید به مدینه برگردید! شما باید جای دیگری را انتخاب کنید.»؛ سپس با دستور ابن زیاد، نگذاشت کاروان امام راهش را ادامه بدهد و آنها را از راه دیگری به طرف صحرای خشکی برد. روز دوم ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری، وقتی کاروان کوچک امام حسین به کربلا رسید، حرّ جلوی امام و یارانش را گرفت و به لشکرش دستور داد، دیگر اجازه ندهند که آنها حرکت کنند. امام رو به یارانشان فرمودند:«آدمها، دنیا و پول و ثروت را دوست دارند و به خدا و دین اهمیت نمی‌دهند؛ وقتی دین برایشان فایده داشته باشد، مؤمن می‌شوند؛ و وقتی سختی و مشکل پیش بیاید، خدا و دین را کنار می گذارند.» بعد پرسیدند:«اینجا کربلا است؟» عده ای جواب دادند:«بله» امام رو به خانواده و یاران کردند و فرمودند:«اینجا کربلاست، سرزمین غم؛ اینجا چادر می‌زنیم. به خدا قسم، اینجا، محلی است که باید بمانیم و در راه خدا به شهادت برسیم.» آنها غریبانه و مظلومانه در آن صحرا، در نزدیکی رود فرات چادرهایشان را برپا کردند. لشکر هزار نفره‌ی دشمن هم در مقابل آنها چادر زدند. امام حسین علیه السلام، نامه ای برای گروهی از مسلمانان کوفه نوشتند تا آنها را از آمدنشان به عراق باخبر کنند؛ اما لشکریان ابن زیاد، مردی که می خواست نامه ی امام را ببرد، را دستگیر کردند و به شهادت رساندند. ✨دوستان خوبم، شما هم حتما توی هیئت ها ماجرای ورود کاروان امام حسین علیه السلام به کربلا رو شنیده بودید؛ خوشحال میشم نظراتتون رو برام بصورت متن یا صوت بفرستید. می تونید عکس های قشنگتون رو هم از عزاداری‌هاتون در این شب‌های عزیز برامون بفرستید. 🆔 @Kidiyo_admin ♥️راستی بچه ها؛ این شبها که هیئت میرین، یاد ما هم باشین مهربونهای خوش قلب🖤 ✅کپی با ذکر منبع بلامانع است. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

🌀درک عمومیت در کودکان را جدی بگیرید. بچه ها باید بتوانند دو نفری یا چند نفری از یک وسیله استفاده کنند و با هم‌تعامل کنند. به آنها بگویید که یا باهم صحبت‌کنند و از طریق صحبت وسیله را بگیرند یا نوبتی بازی کنند یا باهم همزمان از اسباب بازی استفاده کنند. ❌انحصار طلبی و زیاده خواهی در بزرگسالان از کودکی و‌نوع تربیتشان نشات میگیرد #تربیت_فرزند ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

کلیپ کودکانه محرم 🏴 #میوه_دل_من #تولد_تا_هفت_سالگی #کلیپ ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

مادران موفق📍قسمت چهارم👆

🌀موضوع : مادران موفق 📍قسمت پنجم 🎙"استاد تراشیون" #تربیت_فرزند #کلیپ ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

🖤 حضرت زهرا سلام الله علیها: 💠 آن لحظه‌ای که زن در خانه خود می‌ماند (و به امور زندگی و تربیت فرزند می‌پردازد) به خدا نزدیک‌تر است. 📗بحارالانوار، ج۴۳ ص۹۲ #محرم #امام_حسین ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

چطور برای بچه‌هایمان خاطره‌های محرمی بسازیم؟🤔 ایده جهت فعالیت بچه‌ها در ماه محرم🖤 #محرم_متفاوت ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

❗️❗️والدین دلسوز و مهربان ❓❓آیا می‌دانید...🧐 #آیا_میدانید ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

حتمـا‌ ببینیـد🎬😍 🔰بچه ام به اتاقش اصلا توجه نمیکنه خیلی اتاقش نامرتبه نمیدونم باید چکار کنم؟! "استاد روح الله شریفی‌نژاد" #تربیت_فرزند ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

اینم چند تا بازی برای کودکان زیر یکسال که خیلی از شما عزیزان درخواست داده بودین😊 #بازی ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

یه قورباغه دوست داشتنی🐸 #کاردستی ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

🐫نقاشی شتر با دست🐪 #نقاشی_شتر #نقاشی_با_دست #محرم #نقاشی_محرم ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

🌀بچه‌هایی که خواهر و برادر ندارند و تنها فرزند یک خانواده به شمار می‌روند، در مرکز توجه والدین خود قرار می‌گیرند، آن‌ها به این دلیل که خواهر و برادری ندارند، به رقابت برای جلب توجه پدر و مادر مشغول نمی‌شوند. ❌این در مرکز توجه بودن همیشگی، فرد را در بزرگسالی با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌کند و انتظار دارد جامعه، دوستان، همکاران هم مانند والدین، توجه ویژه‌ای نسبت به او داشته باشند، به این صورت افرادی پرتوقع بار می‌آیند که در بسیاری از موارد تمایل دارند همه چیز بر وفق مرادشان باشد. #تربیت_فرزند #فرزندآوری ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

#قتل_جنین #پاسخ_به_شبهات 🚨 خطای بزرگی به نام اسقاط جنین ⛔️وقتی فاصله سن بین بچه ها میشود بهانه یک قتل😓 🔶 لزوم تبیین ارزش فرزند و فرزندآوری 🖍 تبیین احکام سقط جنین وظیفه تمام طلاب ❗️نشر حداکثری این پرسش و پاسخ برای جلوگیری از قتل یک جنین بیگناه ✅ حجت الاسلام محمدمسلم وافی #قتل #فرزندآوری #وافی #تبیین ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

⛔️ فوری | ایران به زودی پیر میشود! حواسمون باشه اگه #فرزند_آوری رو جدی نگیریم #فرزند_آوری #جمعیت ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

#محرم_متفاوت 🖤 💔رقیه؛ دختر کوچولوی سه ساله ♦️یکی بود، یکی نبود زیر این سقف کبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود. خدا بود و خدا بود و خدا بود. ✍🏻امام حسین علیه السلام دختر کوچکی به نام رقیه داشت؛ حضرت رقیه سه ساله بود و شیرین زبان؛ امام حسین مثل همه ی باباهای دنیا، دختر کوچولویش را خیلی دوست داشت؛ مثلاً برایش یک جفت گوشواره هدیه خریده بود. رقیه هم مثل همه ی دخترهای دنیا، عاشق بابایش بود. آن سالی که امام حسین به حج رفت، و بعد مجبور شد حجش را نیمه تمام بگذارد و به عراق برود، رقیه هم در کاروان کوچک امام حسین، همراه بابا و بقیه ی خانواده بود؛ بابا، عمو، داداش، عمه، و همه‌ی کاروان رقیه را دوست داشتند و مراقبش بودند، مثلاً داداش بغلش می کرد تا خسته نشود، یا تا تشنه می‌شد، عمو به او آب می داد، گرسنه که می شد عمه به او غذا می داد، بابا به عمه سفارش می کرد خیلی مواظب رقیه کوچولو باشد. عمه او را می بوسید و موهایش را شانه میزد و با او بازی می کرد. اما یک روز گرم و سخت توی کربلا، همه چیز تغییر کرد؛ خسته که شد، داداش نبود تا بغلش کند. تشنه که شد، عمو نبود تا برایش آب بیاورد. گرسنه که شد، بابا نبود تا به او غذا بدهد. مردان کاروان نبودند، تا مراقبش باشند. فقط عمه او را بوسید و بغلش کرد و برایش لالایی خواند؛ رقیه خوابید؛ خواب بابا را دید. او در یک دشت بزرگ و سرسبز و پر از گل های قرمز و سفید و زرد، بابا را دید که به سمتش می‌آید؛ از همان دور فریاد زد:«بابایی، کجا رفتی؟ دلم برایت تنگ شد، خسته شدم، تشنه‌ام، گرسنه‌ام، باز هم برایم گوشواره می‌خری؟!» بابا که حالا به رقیه رسیده بود، او را بوسید و بغلش کرد، موهایش را ناز کرد و گفت:«دل من هم برایت تنگ شد نازدانه ی بابا؛ آمده‌ام تو را پیش خودم ببرم.» رقیه با خوشحالی از بغل بابا بیرون آمد و دست او را گرفت و گفت:«باشد، برویم.» ✨دوستان خوبم، شما هم حتما توی هیئت ها ماجرای دختر کوچولوی سه ساله‌ی امام حسین رو شنیده بودید؛ خوشحال میشم نظراتتون رو برام بصورت متن یا صوت بفرستید. می تونید عکس های قشنگتون رو هم از عزاداری‌هاتون در این شب‌های عزیز برامون بفرستید. 🆔 @Kidiyo_admin ♥️راستی بچه ها؛ این شبها که هیئت میرین، یاد ما هم باشین مهربونهای خوش قلب🖤 ✅کپی با ذکر منبع بلامانع است. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

#کوتاه_و_ساده_برای_والدین #نکته_ یک ✍🏻با کودکان خود بازی کنید؛ قبل از آنکه آنها دیگر علاقه ای به بازی نداشته باشند. ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

🌀همه مشکلات فرزندتان را برایش حل نکنید‌‌‌‌.‌‌‌‌ به او  فرصت بدهیم تا خودش به دنبال راه حل بگردد. به آنها اجازه دهیم راه حل‌های متفاوتی را امتحان کنند. 👈 با این کار آنها شیوه‌های حل مسئله را می‌آموزند و اعتماد به نفس بیشتری کسب می‌کنند. #تربیت_فرزند ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝

🔹کودک: چرا اینکار رو انجام بدم 🔸والدین: برای اینکه من میگم ❌ با گفتن این جمله،کودک هرگز به چرایی مسایل فکر نمیکند... شما قدرت تحلیل و پرسش‌ گرایی را از او میگیرید. ✅به جای آن از کودک بپرسید خودت چی فکر می‌کنی؟ به این شکل و با طرح و ادامه دادن این قبیل سوالات، به کودکان تحلیل می‌آموزید. #تربیت_فرزند ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝