💠تعارض منافع مسئولان دولتی و راهکار مدیریت آن
🔹رئیس جمهور اصول دوازدهگانه پیشگیری و مقابله با فساد اداری و اقتصادی در دولت سیزدهم را به اعضای دولت ابلاغ کرده است، این اصول شامل این موارد هستند: ۱- شفافسازی ۲- مدیریت تعارض منافع ۳- فرهنگسازی و نظارت همگانی ۴- متناسب سازی ساختار و تشکیلات دولت ۵- شایسته گزینی ۶- سهولت فرایندها ۷- دولت الکترونیک ۸- توسعه رویکرد زنجیره ارزش و زنجیرههای تأمین ۹- حمایت از فعالیت سالم ۱۰- تقویت اشراف ۱۱- نظارت مؤثر و کارآمد ۱۲- برخورد قاطع، دقیق و مؤثر.
🔹باتوجه به این ابلاغیه به نظر میرسد که مخاطب اصلی آن، اعضای هیات دولت باشند. در نتیجه این گمان میرود که هر یک از اعضای کابینه دولت و حتی لایههای اول و دوم نظیر مدیران ارشد و مشاوران دولت نیز در راستای پیش قدم شدن در اجرای اصول دوازدهگانه برای مقابله با فساد، سابقه حضورشان را در نهادهای دولتی، خصوصی و نهادهای عمومی غیردولتی بیان کنند. همچنین روابط سهامداری و عضویت در شرکتهای خصوصی خود، فرزندانشان و فامیلهایشان را افشا کنند و اموال و داراییهای خود و خانوادشان را به طور شفاف اعلام کنند.
🔹از دولت نیز این انتظار میرود که برای تقویت اصول شفاف سازی، فرهنگسازی و نظارت همگان، نظارت مؤثر و کارآمد، از روزنامهنگاران تحقیقی و پژوهشی برای افشای مصادیق فساد و تعارض منافع حمایت کنند و پشتیبان رسانههای کشور باشند زیرا به مدد تواناییهای روزنامهنگاران و خبرنگاران و جایگاه آنان نزد افکار عمومی نظارت همگانی و فرهنگسازی تقویت میشود.
🔹مدیران دولت در ایران که معمولاً برای یک دوره انتخاب میشوند ممکن است از بخشهای خصوصی و نهادهای عمومی غیردولتی وارد بدنه دولت شوند و در معرض تعارض منافع قرار بگیرند. در این وضعیت، نهادهای مردمی و روزنامهنگاران میتوانند همپای نهادهای نظارتی، نقش نظارتی بر روی عملکرد آنها داشته باشند.
🔹اگر مسئولان ردهبالای دولت، خود پیشگام افشای موقعیتهای تعارض منافع نباشند؛ باعث ناکارآمدی در کل نظام حکمرانی خواهند شد.
🔹زمینههای شکلگیری تعارض منافع مسئولان دولتی و رهبران سیاسی در کشورهای در حال توسعه متعدد است. یکی از این زمینهها به دلیل ضعیف بودن حاکمیت قانون است که منجر به این شود تا مقامات برای رضایت و منافع جناحهای سیاسی فعالیت کنند که در واقع میتوان گفت در موقعیت «اطاعت پیشدستانه» قرار میگیرند. در این موقعیت مدیران میانی، کارمندان و حتی وزرا و مدیران ارشد دولتی نیز در موقعیت «اطاعت پیشدستانه» اقداماتی به نفع شرکت خصوصی رئیس و یا معاون و یا شرکتهای منتسب به آنان انجام میدهند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 اگر می خواهید نمایشی نشود...
🔹اصول دوازدهگانه پیشگیری و مقابله با فساد اداری و اقتصادی در دولت سیزدهم خوب و موجز است، اما برای اینکه حالت نمایشی پیدا نکند، خوب است مشخص شود در صورت مشاهده موارد نقض چه باید کرد؟ مثلا اگر وزیر ، استاندار و مدیرکل انتخاب شده که #تعارض_منافع دارد چه باید بکنیم؟
🔹 انتخاب مسئولی که تعارض منافع دارد، هر چقدر هم که متخصص و صالح باشد، در نهایت به زیان کشور تمام خواهد شد. چون تعارض منافع در ناخودآگاه افراد، هنگام تصمیمگیری اثر میگذارد و فرد مسئول که در چنین موقعیتی قرار دارد، لزوما آگاهانه تصمیمات همسو با منافع شخصی و گروهی اتخاذ نمیکند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 آیا با روند فعلی به جامعه عفیف خواهیم رسید؟!
🔹در دو دستگیهای رسانهای، هژمونیک و هیجانی، #حرف_سوم شنیده نمیشود!
🔹 دسته اول؛ از انتقاد به رویه #گشت_ارشاد، به ضدیت با اصل آن و علیه حجاب الزامی و #اسلام_سیاسی (که حکومت در ارزشها دخالت کند) کشیده شدهاند و با لبه مخالفین نظام ج.ا مماس شدهاند.
🔹 دسته دوم؛ ماجراها را صرفاً یک اتفاق(آن هم قابل توجیه) دیده، همین روش را درست و عمل به قانون و شرع دانسته، #حجاب_الزامی و گشت ارشاد را سنگر مقاومت علیه دشمن برانداز گرفته که حتی عیب و نقص احتمالیاش هم قابل اغماض است! بلکه اصلا #جنگ_روایت و رسانه است که بد جلوه میدهد! و...
🔹 حرف سوم؛ نه مخالف اسلام سیاسی و دخالت حاکمیت در ارزشهاست و نه حجاب را بیاهمیت و حتی غیرقابل الزام میداند؛ لکن رویه ناقص و معیوب جاری در گشت ارشاد را #تبعیضی، دین بازی و بالتبع دارای اثر معکوس میداند!
🔹 برای عفیفسازی جامعه قدم اول عفیف و عادل بودن خود حاکم جامعه است.
🔹 در گام بعد سه مرحله از سیره و سنت اسلامی برداشت میشود که رویه موجود فاقد شاخصها و استانداردهای آن است!
1⃣#معروف_سازی واجبات و #منکر_سازی محرمات در جامعه
2⃣دادن جایگاه ولاء طرفینی مومنان به مردم! یعنی ورود مردم به همه معروفها و همه منکرها در برابر حاکمیت و جامعه نه فقط در برابر منکرهای خیابانی!
3⃣#تفاهم_اجتماعی برای الزامِ رعایت هنجارها و پیگیرد ناهنجاریها!
✍محسن قنبریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 تجملگرایی و اشرافیگری مدیران با این بخشنامهها حل میشود؟!
🔹 محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهور در بخشنامهای تمامی دستگاهها را موظف به صرفهجويی و حذف هزينههای زايد کرد.
🔹 در این بخشنامه مواردی از قبیل «ممنوعیت ارائه هرگونه #هدیه و پرداختی خارج از اعتبارات مصوب»؛ «جلوگيری از اعزام هیئت یا افراد به #سفرهای_خارجی بدون هماهنگی با بالاترین مقام دستگاه»؛ «لزوم استفاده از خودروهای سواری #توليد_داخل توسط مقامات»؛ «برگزاری گردهمايیها و #همايشها صرفاً در حوزه مأموريتهای قانونی و اولويتدار دستگاهها» و «پرهيز از #تشريفات و هزينههای غيرضروری از جمله برگزاری مهمانیهای مناسبتی، تهيه ملزومات اداری خارجی و بازسازی دفاتر كاری» به چشم میخورد.
پ.ن ۱: از سال ۷۰ و پس از انتقاد رهبر انقلاب از تجمل گرایی مسئولین و استفاده نامتعارف از خودروهای دولتی، حدود ۲۰ بار در قالب سیاستهای کلی، قوانین، بخشنامهها، دستورالعملها و تصویبنامهها به چنین مواردی به صورت کلی یا جزیی اشاره شده است. مثلاً سال ۸۷ دولت در دستورالعملی نوع خودروهای مورد استفاده مقامات را هم به طور نسبتاً دقیقی تعیین میکند! اما واقعاً این حجم از قانونگذاری چقدر موثر بوده است؟!
پ.ن ۲: در عموم این قوانین، بخشهای نظارتی مسئول نظارت بر روند اجرای قانون بودهاند. به نظر پاشنه آشیل این بخشنامهها درست همین جاست! حالا بهتر نیست پس از ۳۰ سال تجربه ناموفق، یکبار هم شفافیت و #نظارت_مردمی را به جای #نظارت_بروکراتیک امتحان کنید؟!
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 هنوز هم می شود
🔹 این روزها خیلی ها فرصت طلبانه اطراف حادثه درگذشت مهسا امینی جمع شده اند، کسانی که دغدغه حل مشکل را ندارند و فقط پشت یک مشکل سنگر گرفته اند و کمان خود را می کشند و به آتش کینه و دشمنی می دمند و مشتاق و محتاج شورش و شلوغ شدن اوضاع هستند. اما واقعیت این است که آنها همیشه هستند و خواهند بود.
🔹 این فرصت طلبان پشت حوادثی سنگر می گیرند که نقاط ضعف نظام است. نقاط ضعفی که چندان هم پنهان نبود. اما اراده ای برای رفع آن شکل نمی گرفت. متاسفانه بدبینی ها و واقعیت گریزی ها هر نقدی را مسکوت گذاشت. کار به جایی می رسد که فقط اسباب خوشحالی فرصت طلبان فراهم می شود. هنوز هم می شود دشمنان را متوقف کرد و جلوی خوشحالی "بیشتر" آنان را گرفت.
✍احسان بابائی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا در ایران اعتراض به یک رخداد به سرعت ماهیت ضد اجتماعی می یابد؟
1⃣در ابتدا اعتراض علیه عملکرد گشت ارشاد بود. سپس به سرعت این اعتراض در شبکه های اجتماعی به پلیس توسعه یافت. آنگاه به کل نظام سرایت کرد و نهایتا در برخی موارد بدل به اعتراض به اسلام و ایران شد! چه بستر فرهنگی اجتماعی سبب شکل گیری این رفتار هیجانی میشود.
2⃣در ایران سازوکارهای اعتراض مدنی مشروع بسیار محدود به امور صنفی خاص نظیر حقوق معلمان است. حکومت اعتراض آرام و مدنی به مسایل دیگر نظیر عملکرد نیروی انتظامی را نوعا برنمی تابد. تجمع قانونی برخلاف قانون اساسی بسیار محدود شده است.
3⃣جامعه ما فرهنگ اعتراض صحیح را نیاموخته است. اهمیت حفظ نهادهای اجتماعی در برقراری نظم عمومی برای خیلی مان بسی کمتر از ابراز انفجاری عقاید است و این رادیکالیسم به سرعت به تنش اجتماعی می رسد.
4⃣فرهنگ عمومی ما در موضوعات ارزشی خاص نظیر ناموس بسیار دوقطبی سیاه و سفید است. ما یا کلیت چیزی را تایید و تقدیس میکنیم یا آنکه در مقابل کلیت آن را تکذیب و لعن میکنیم. به سرعت از ظلم جزیی به ظالمانه بودن کل مجموعه می رسیم و جهان را به حسین و یزید تقسیم میکنیم و جایی برای اعتقادات، اشخاص ، سازمان ها و مکاتب خاکستری نداریم. جهان بینی ما صرفا حق و باطل میشناسد.
5⃣روان اشخاص و گروه های اجتماعی ما آکنده از مطالبات پاسخ داده نشده، توهین و تحقیرهای تحمل شده، فشارهای اقتصادی اجتماعی فروخرده و نظایر آن است و در بزنگاه ها ناگهان شخص خود را با قربانی یک موقعیت هم ذات پنداری میکند و این جعبه پاندورا باز میشود و خشم گروهی و عمومی فوران می کند.
6⃣ آزادی بیان قانونی را تمرین نکرده ایم. همه جا درگیر تک گویی از موضع قدرت بوده ایم و هر جا فرصت بیابیم ، خود همان رفتار را تکرار می کنیم. به سرعت مسیر آزادی بیان مدنی تا آنارشیسم اجتماعی را می پیماییم.
7⃣به علت وجود رسانه های ضد حکومت و حتی جامعه ایران نظیر ایران اینترنشنال و گروه هایی نظیر فعالان سایبری در آلبانی و ... که قصد بدهم زدن نظم عمومی ایران به منظور استفاده قدرت های خارجی نظیر عربستان و اسراییل را دارند، همواره بر اعتراضات بنزین ریخته میشود.
8⃣ در این شرایط حکومت احساس میکند اگر به یک خواسته معقول تن دهد دیگر نمی تواند در برابر انبوه خواست های معقول و نامعقول اجتماعی مقاومت کند و اگر یک نهادش تضعیف شود کلیتش فرو می پاشد. پس بهترین راه این است که به سرعت اعتراض را قبل از تبدیل به اغتشاش مهار کند و صداهای مخالف را خفه نماید.
✍سید آرش وکیلیان
@Kolbe_Andishe_Farhang
کلبه اندیشه و فرهنگ
✍سید حسین شهرستانی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠درباره گشت ارشاد
🔻در حاشیه متن تصاویر:
بهتر بود که پیش از آنکه کار به اینجا بکشد، صداها به اهلش میرسید ولی بههرحال جلوی ضرر را هرزمان بگیریم نفع است. این شیوه اعمال قانون حجاب، نه تنها موجب ترویج فرهنگ حجاب و عفاف نیست بل معروف حجاب و نیز فریضه امر به معروف و نهی از منکر را مورد طعن و وهن قرار دادهاست، فراتر از آن با مصالح عالیه دیگر تزاحم دارد که بالاترین آنها، پیوند حاکمیت و مردم در سیاست جمهوری اسلامی است.
برخی میگویند راهحل جایگزین؟ حتی اگر جایگزینی نباشد بهتر است اول از قطاری که ما را از مقصد دور میکند پیاده شویم.
برخی هم از اهل دیانت این نقض غرضهای آشکار گشت ارشاد را نمیبینند و باز میگویند اگر نباشد چنان شود و مردمان برهنه شوند، اینان سر در برف کرده و ترجیح میدهند به هرقیمت با واقعیت روبرو نشوند. چرا که جرات رویارویی با وضع جدید و مناسبات آینده را ندارند و ترجیح میدهند به این دلخوش باشند که "آقاپلیسه بیداره و جلوی سونامی بیبندوباری رو میگیره". اینان مسئولانه با وضع رویارو نمیشوند، و الا چگونه میتوان اینهمه تبعات سوء این شیوه معیوب را ندانست. میگویند اگر نبود گشت ارشاد، وضع بدتر بود. آنچه تاکنون مردم را در مدار و مرز دیانت نگهداشته و میدارد نه گشت ارشاد که عشق به شرافت نام والای حسین و عاشورا و اربعین اوست.
دشمنان سوءاستفاده میکنند، بله! منتها اول باید منشا بحرانآفرین را که هر روز آبستن تنش جدید و سیاهنمایی تازه است مهار کرد، تا بتوان به مدیریت افکار عمومی پرداخت. گشت ارشاد، سازوکار تولید بحران است، جدا از آنکه به جهاتی که در متن تصاویر آمده، خود از منکرات است.
به هرحال اصل حفظ ایران است و جمهوری اسلامی. باید در عین نقد و روشنگری، از حدود و ثغور خارج نشد و در آسیاب دشمن هم آب نریخت که خیانتی نابخشودنی است. تعلیق گشت ارشاد فیالحال خود کمک میکند به خشکشدن آسیاب دشمن.
توضیح تکمیلی درباب متن تصاویر:
در آیات و روایات ما دو معنی از معروف (که باهم مرتبطاند) استفاده میشود: آنچه شایسته است معروف باشد. (حق، خیر، صلاح) ولی ضرورتا بالفعل معروف نیست. آنچه بالفعل معروف است. اولی موضوع "دعوت" است و دومی موضوع "امر" (یدعون الی الخیر، یامرون بالمعروف)
گام اول تبیین و دعوت به خیرات است که معروف شود و گام دوم امر بدان و نهی از متضاد آن. پس اینکه میگویند: المعروف ما امرتم به، به وجه اول معروف است. یعنی آنچه شما اولیاء حق بدان امر میکنید شایسته است که نزد مردم پسندیده و معروف باشد و هرچه جز آن شایسته معروفیت نیست...
✍سید حسین شهرستانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠محافظه کاری قتلگاه انقلاب
#محافظه_کار، طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولى بیمناک است؛ هرگونه #تغییر و تحولى را برنمى تابد و از تحول و دگرگونى مى ترسد؛ ... حالت خواب رفتگى و تن دادن به آنچه در جریان عمومى سیاسى و اقتصادى دنیا دارد مى گذرد و #تسلیم شدن به آن، خطر بزرگ جامعه ماست و اگر کسى درست بفهمد و بیندیشد، مى فهمد که باید با یک تحرک و تحول، این وضع را دگرگون کرد؛ هم در زمینه مسائل اقتصادى، هم در زمینه مسائل سیاسى. تا مى گوییم #محاسبه و عقلانیت، عده اى مى گویند مواظب باشید، دست از پا خطا نکنید، عقل را رعایت کنید؛ نبادا یک حرف آنچنانى بزنید که در دنیا آنطورى بشود؛ نبادا یک کار آنچنانى بکنید که دنیا #صف آرایى کند. اینها عقلانیت محافظه کارانه است؛ من به این اصلًا اعتقاد ندارم. (۸شهریور ۸۴)
من معتقدم محافظه کارى و اکتفاى به آنچه که داریم و نداشتن همت و بلندپروازى در همه زمینه هاى فکر و فرهنگ، #قتلگاه_انقلاب است. انقلاب اساساً یعنى گام بلند، که پشت سرش باید گامهاى بلند دیگرى برداشته شود.(۱۲ آذر ۷۹)
✍رهبر معظم انقلاب
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا باید تحوّل انجام بگیرد؟
🔹مقصود از تحوّل، ایجاد یک حرکت #جهشی و #جهادی است در #همهی بخشهای اداری کشور و بخشهای #حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از #سبک_زندگی عمومی و به طور خلاصه، حفظ و تقویت اصول و خطوط اساسی #انقلاب و #نوآوری در شیوهها و روشها و کارکردها.
🔹مراد از تحوّل در بیان ما و در منطق ما عبارت است از اینکه ما به سمت تقویت مبانی انقلاب و اصول انقلاب و خطوط اصلی انقلاب حرکت کنیم، منتها با شیوههای نو و با نوآوری و ابتکار.
🔹لزوم این حرکت به خاطر این است که در کنار #پیشرفتهای کشور و #موفّقیّت های کشور که زیاد است، در جاهایی #عقبماندگی داریم و مشکلات مزمنشده داریم که این مشکلات بایستی حل بشود. در حوزهی #اقتصاد، در حوزهی #عدالت، به طور جدّی مشکل داریم؛ در زمینهی #آسیبهای_اجتماعی مشکلات اساسی داریم که بعضی از اینها حقیقتاً به صورت #بیماری_مزمن هم درآمده و نیاز به #راهحلهای_جدّی دارد؛ علاوهی بر اینکه این عقبماندگیها وجود دارد و ناشی از #غفلتهای ما است.
علاوهی بر اینها بر اثر همین غفلتهای ما، بسیاری از #ظرفیّتها معطّل مانده.
... و این مایهی #خسارت برای منافع ملّی است. خب این مشکلات را با یک حرکت عادّی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولیِ عادّی که در کار ادارهی حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوقالعاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلّماتِ این دورهی از انقلاب است برای گام دوّم.
🔹حوزهی تحوّل هم که این تحوّل در کجاها باید انجام بگیرد، همان طور که قبلاً اشاره کردم، هم در بخشهای گوناگون حکمرانی و بخشهای مدیریّتی کشور است که خب در زمینههای اقتصاد، در زمینههای مسائل اجتماعی، در زمینههای مسائل فکری، مشخّص است کمکاریهایی وجود دارد و رفت و برگشتهای اداری، کاغذبازیها و دیوانسالاریهای زائد و مقرّرات غیر مفید و گاهی مضر، مانع از تلاش است -هم در زمینهی اقتصاد که خیلی واضح است و هم در زمینههای دیگر- بنابراین یک حوزهی مهم برای تحوّل، همین بخشهای مدیریّتی کشور است؛ یک بخش هم در مورد زندگی عمومی مردم است که در این زمینهها هم به معنای واقعی کلمه در بعضی از بخشها بایستی تحوّلی حرکت کرد. عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راهحلهای جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحوّلی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیّهی اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف موادّ غذائی، اسراف برق. مسابقهی تجمّل؛ که حالا ما اشرافیگری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به جای خود مطلبِ کاملاً درستی است لکن مشکل اینجا است که ریختوپاشهای اشرافیگرانه به طبقات غیراشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسّفانه مسابقهی تجمّل در ازدواجها، در خانوادهها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد. یا بالا رفتن سنّ ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. خب پس همهی اینها حوزههای لزوم تحوّل است، در همهی اینها بایستی تحوّل به وجود بیاید.
✍رهبر معظم انقلاب، ۱۴۰۰/۰۲/۲۱
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 در بازار، حجاب نمیفروشند!
🔹 به یک مثال! توجه بفرمایید: در فاصلهی یک دهه، از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، تعداد مدارس #غیر_دولتی بیش از ۱۰۰ درصد رشد داشته است؛ بیش از ۱۶ درصد مجموع مدارس کشور و بیش از دو میلیون نفر دانشآموز!
🔹 معنای دقیق و سادهی این حرف این است که دولت دارد با سرعت عجیب، فکر و فرهنگ و تعلیم و تربیت را به دست #بازار میسپارد. آنهم آگاهانه و قاطعانه!
🔹 ناگفته پیداست که این وضعیت، فاصلهی چندانی با فروپاشی نهاد #تعلیم_و_تربیت ندارد. از روند سیاستگذاری هم چنین برمیآید که نه تنها قرار نیست این حرکت تخریبی متوقف شود، که بر تداوم آن اصرار میشود. فرقی هم بین چپ و راست در این اصرار تخریبی وجود نداشته تا امروز.
🔹 جالب اینکه دولت، آثار و پیامدهای این بازاریسازی را در کوتاهمدت میبیند و بر وضعیتی که خود، عالمانه و عامدانه ساخته، مرثیه میسراید. گروهی از محافظهکاران نیز با او همنوا میشوند و مردم و فرزندانشان را به باد ملامت میگیرند که «چرا شماها اینجوری هستید پس! حجابتان کو؟». ملامت میکند مردم را، اما خودش خوب میداند که در بازار، هر چیزی هم بفروشند، #حجاب نمیفروشند!
🔹 با هر معیار و مبنایی (شرع، عقل، عرف و...) اگر از مشاهدهی آشفتگیهای فرهنگی و اخلاقی دردمان میگیرد اما وضعیت نهاد (بازار) تعلیم و تربیت کشور، هیچ اعتراض و غصهای در ما برنمیانگیزد، در دستگاه محاسباتیمان شک کنیم. این #تناقضی که در آن دستوپا میزنیم، ظرفیتهای بسیار بیشتر از اینی که میبینیم برای ایجاد آشفتگی و بحران در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و اعتقادی دارد.
🔹 جریان زباندارِ سیاسی، با تمرکز تعمدی بر پارهای موضوعات و برجستهسازی هیجانی آنها، مسائل اصلی را از اعتبار ساقط میکند و انرژیها را در مسیری غیر ضروری هرز میبرد.
🔗پینوشت: آیا فقط، مدرسه را بازار کردهایم؟ نه. این فقط یکی از بازارهاییست که ساختهایم. همهجا بازار است.
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 چرا اعتراضات در ایران به خشونت کشیده میشود؟
🔹در جمهوری اسلامی طی چهار دهه، اعتراضات عمومی غالبا به خشونت کشیده می شود و هر بار، نه تنها به این اعتراضات نام فتنه و اغتشاش و بلوا می گذارند، بلکه پیشاپیش وعده اش را هم در آینده می دهند. انگار که یکی را آماده می گذارند توی آب نمک، برای روز مبادا.
🔹واضح ترین دلیلش این است که جمهوری اسلامی، پس از چهل سال، هیچ برنامه یا ایده یا طرحی برای شنیدن اعتراضات مشروع ندارد.
🔹هرچند قانون اساسی طی اصل 27 این موضوع را به رسمیت شناخته و حق تجمعات و اعتراضات را به مردم عطا کرده، اما این اصل سال هاست در همان کتاب قانون معطل خاک می خورد و.بجز تجمعات مورد تایید، مثل 13 آبان و روز قدس و 22 بهمن که نوعی تایید اصل نظام محسوب می شود، خیابان ها تجمع آرامی را شاهد نیستند.
🔹از سوی دیگر درنبود احزاب منتقد و یامخالف، تعطیل بودن یا انفعال سندیکاهای کارگری، مسدود بودن فضای اعتراض مسالمت آمیز مدنی ومجوز صادر نکردن دستگاههای دولتی برای تجمعات قانونی، منتقدین، متفکرین ونخبگان جامعه ازتغییر برای بهبود فضای کشورشان ناامید وسرخورده شده اند و مردم نیز بنا بر اینکه چنین تجربه ای نداشته اند، نیاموخته اند که چگونه مسالمت آمیز و منطقی، به کنشگری مدنی و اعتراض عمومی دست بزنند، بدون آنکه به کشور و آبروی آن خدشه وارد شود.
🔹نتیجه این می شود که اگر مردم قانون، سیاست یا رفتاری را در بدنه حاکمیت نپذیرند و آن را خلاف حقوقشان بدانند، دو راه بی دردسر بیشتر پیش رویشان نیست، اول اینکه ناچارا همراهی کنند، دوم اینکه سکوت نمایند.
🔹راه سومی که حاکمیت پیش پای مردم قرار گذاشته باشد وجود ندارد و اگر مردم بخواهند به آن وارد شوند، یعنی اعتراض کنند، در همان قدم نخست مرتکب شکستن یک هنجار یا عرف یا قانون می شوند، یعنی همان ابتدا می دانند که خلاف خواست حاکمیت دارند عمل می کنند، پس ناخودآگاه آماده رفتارهای هیجانی، خشن و غیرعرفی می گردند. چون میدانند قانون آنها را برنمی تابد.
🔹در جوامعی که صندق آرا سرنوشت کشور را مشخص می کند، تاثیر نقش مردم، پسا رای دادن نیز حفظ می شود، یعنی نقش مردم بعد از اینکه آرا خودشان را به صندق انداختند، انقضا نمی یابد، امری که متاسفانه در کشور ما رایج و معمول است و مردم برای عطا یا تزریق قدرت(قدرت قانون گذاری، نمایندگی، حکومت یا ...) فراخوانده می شوند اما اگر همان مردم برای سلب همان قدرت یا قانون، فراخوان دهند، صدایشان شنیده نمی شود.
🔹در جوامعی که از نظر عقلانیت و خرد سیاسی توسعه یافته است، از پلیس و نیروی نظامی برای حفظ امنیت تجمعات استفاده می شود، نه برخورد با آن چرا که این کار از اعتبار و آبرو و حیثیت حاکمیت می کاهد و به جوهره آن لطمه وارد می نماید. این کار باعث دوری مردم از حکومت و والیانش می شود، که دودش ابتدا در چشم صاحبان قدرت می رود.
🔹به شدت معتقدم امروزه عدم وجود آزادی تجمعات و آزادی اعتراض، یکی از پاشنه آشیل های نظام جمهوری اسلامی است. سوراخی که بارهای بار از آن گزیده شده، اما درس عبرت نگرفته و بر ادامه اش اصرار عجیب غیر عقلانی دارد.
🔹و عجیب اینکه به نام #امنیت چنین می کند در حالی که حجم خسارات جانی و مالی اعتراضات این سال ها، گاه کمتر از یک جنگ داخلی نبوده است، روندی که اگر جنبه قانونی می یافت، و حاکمیت از آن حمایت می کرد، نه تنها در امنیت بیشتری برگزار می شد، بلکه سبب مشروعیت بخشی به نظام نیز می شد.
✍سلمان کدیور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 حکومتناپذیری
🔹کلاوس اوفه؛ جامعهشناس آلمانی، مقالهای دارد با عنوان حکومتناپذیری (ungovernability). او دربارۀ دولت این ایده را مطرح میکند که دولت نباید محدود به سازمانهای خنثیکردن قدرت رقبا برای کسب قدرت باشد (پلیس و زندان و ...) بلکه باید بتواند سیاستهای جمعی الزامآوری را در حوزههای اقتصادی و اجتماعی به اجرا بگذارد. از دست رفتن قدرت «ادارهکردن»، هرچهبیشتر دولتها را بهسوی تبدیلشدن به ابزار زور سوق میدهد. اما پرسش این است که آیا دولت میتواند نیروهای مقاوم در برابر اعمال ادارهکردن دولت را کنترل کند؟ دولت در چه زمینههایی ظرفیت و میل به حکمرانی دارد و در چه زمینههایی به سمت ناسیاستگذاری (طرد یا نادیدهگرفتن برخی مسائل از ساحت سیاستگذاری) پیش میرود، و در چه زمینههایی اساساً توان پیشبرد برنامههایش را ندارد؟ تداوم و تشدید حکومتناپذیری ناشی از فقدان منابع سیاسی میتواند خودِ «دولت» را بهمثابه مشکل در معرض هجوم قرار دهد و این میتواند در عرصۀ بینالمللی به تضعیف حق حاکمیت دولت منجر شود و در عرصۀ داخلی نیز اعتبار دولت را بهطورجدی زیر سؤال ببرد و به تهیشدگی دولت بینجامد؛ دولتی که توان اجرای قوانین وضعی خود را ندارد.
🔹اگر دولتی به طور مزمن اقتدار و قابلیت لازم برای وضع و اعمال قوانین، ارائۀ خدمات عمومی، و حل مسائل و تعارضها و تضادها را با روشهای مشروع و موردتوافق نداشته باشد، در وضعیت حکومتناپذیری در میافتد. این وضعیت چهبسا با مسئلهکردن خودِ دولت به سمت ایدههای محافظهکارانهای سوق مییابد؛ نظیر آنچه با برآمدن نئولیبرالیسم در دهۀ ۱۹۸۰ در پاسخ به حکومتناپذیری ناشی از عقبراندن دولتهای رفاه رخ داد. اما خود این رویکرد محافظهکارانه با عقبراندن دولت از بسیاری عرصهها، دولت را در وضعیتی منفعل نگه میدارد چراکه این ایده را رواج میدهد که شکست سیاستگذاری، اقتدار دولت را زیر سؤال میبرد. تحت این ایده دولت هرچه بیشتر ضعیف شده و در تسخیر گروههای ذینفع پرقدرت قرار میگیرد. روند جهانیسازی اقتصاد نیز میتواند این وضعیت را تشدید کند. این وضعیت هرچهبیشتر دولت را از نهادی اجتماعی به نهادی پلیسی و امنیتی تبدیل میکند؛ پیوستهای انتظامی و امنیتی اقدامات جای پیوستهای اجتماعی را میگیرند. فرانسوا بورگنیون؛ اقتصاددان فرانسوی، با مطالعۀ کشورهای آمریکای لاتین نشان داده که در کشورهایی که بودجۀ لازم برای امور اجتماعی اختصاص نمییابد، به ناگزیر منابع بهمراتب بیشتری صرف کنترل و سرکوب پیامدهای ناشی از این نادیدهگرفتن خواهد شد. اوفه نیز تأکید میکند که اگر منابع و ظرفیت لازم برای مواجهه با مشکلی را تأمین نکنیم، در آینده شکاف قابلیت/مشکل بیشتر هم خواهد شد. اوفه تقویت فعالانۀ ساختارهای سازمانی و منابع دردسترس دولت برای امور اجتماعی را راهکاری برای بهبود اعتبار و اقتدار دولت میداند.
🔹در مطالعات مختلفی نشان داده شده است که تضعیف دولتهای رفاه بهعنوان نهاد تضمینکنندۀ حقوق اجتماعی، به گسترش پوپولیسم راستگرا انجامیده است و افزایش درصد آرای احزاب پوپولیستی از دهۀ ۱۹۷۰ به این سو نشانهای است از این روند. مهمترین استدلال در عقبراندن دولت رفاه این بوده که دولتها در ازای بازکردن اقتصاد و تعمیم مناسبات بازارگرایانه، سیاستهایی جبرانی را در پیش میگیرند، اما تجربه نشان داده که این سیاستها نتوانستهاند جامعیت، کفایت، اثربخشی، و جذابیت لازم را برای حل مخاطرههای پیشآمده داشته باشند. این همان وضعیتی است که کارل پولانی پیشبینی کرده بود مبنی بر اینکه سیاست پوپولیستی و ضددموکراسی در جاهایی رشد میکند که افراد در مقابل موج بازارگرایی بدون کمک سیاسی و اجتماعی رها میشوند. بهتعبیری در روند بهحاشیهراندن امر اجتماعی، الزامات تحقق آن نیز به حاشیه رانده میشود و به تبع آن جامعه از یکسو با مسائل اجتماعی روزافزونی مواجه میشود و از سوی دیگر دولتی دارد که بهطور مداوم ظرفیتهای خود را برای مواجهه با بحرانها از دست داده و چهبسا به تسخیر نیروهایی درآمده که هرچهبیشتر با توصیههای پوپولیستی راستگرایانه بر نادیدهانگاشتن امر اجتماعی و تهیشدگی ظرفیت دولت تأکید میکنند.
✍رضا امیدی
🔗پینوشت: این نوشته برگرفته از یادداشتی است با عنوان «سیاستگذاری اجتماعی بهمثابه سیاست همبستگی» که در شمارۀ ۶ ماهنامۀ مشق فردا منتشر شده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا دلسوزان و منتقدین باید با همه توان از کشیده شدن کشور به ورطه خشونت جلوگیری کنند؟
🔹مساله اصلی بسیار بنیادین است و به هیچ وجه به صرف تغییر افراد و جابهجایی در قدرت قابل حل نیست و حتی قابل یادگیری یکشبه و انتقال از خارج به داخل نیست مگر آنکه ملت ایران را به کل به مستعمرهای از بردگان خادم مردانِ سیاسی قدرتهای بزرگ تبدیل کنیم. مساله اصلی فقدان «عقل سیاسی» و هنر آرایش دادن نظام سیاسی و حقوقی و به تبع آن اجتماعی و اقتصادی به مثابه قوای مخصوصی است که در این چهار دهه اصلا رشد نکرده بویژه به طور نهادی و سیستماتیک.
🔹هنوز هم پس از چهار دهه اسلامگرایان خود را به عنوان گروه تصرفگری میبینند که چندی بر دستگاه دولت و دیوان و نهادها و جامعه و امورات محروسهای به نام ایران چیره شده و همه فکر و ذکر او نیفتادن از زین قدرت است. به دو دلیل اصلی تهدید مجاهدین در ابتدای انقلاب و جنگ با عراق، عادتواره (هییتوس) و دستگاه بینشی حاکمان ایران روی هسته اصلی «نظامیان» قفل شده و نمیتواند از جهانبینی نظامی-امنیتی تشکیلاتی که نمیخواهد در شطرنج قدرت بازی را ببازد بیرون بیاید.
🔹دقیقا به همین دلیل آنها که به تصور رهایی یا بهبود امور یا از سر استیصال به خشونت گرایش مییابند سخت در اشتباهند. خشونت و اعلام تعلیق وضع مدنی نیمبند و حکومت نظامی کامل دقیقا همان شرایطی است که نظامیان مسلط آرزو دارند که بوجود بیاید چون در فضای مدنی گیج و بیسوادند و تنها راه حل همه چیز را باتون و اسلحه میدانند. خشونت زمین بازی آشنا و همیشگی آنهاست که عامدانه همیشه همه راهها را به آنجا ختم میکنند: تنها عرصهای که شناگری و شکار را در آن خوب بلدند.
🔹مساله ایران بسیار بحرانی است چون تعداد افرادی که از قوه نایاب عقل سیاسی برخوردارند که بتوانند بیرون از تعصب عقیدتی-نظامی گروه حاکم و استیصال تودهها فکری به حال کشور بکنند بسیار اندک است. خشونت بیش از یک زمین بازی مورد علاقه نظامیان، یک سراشیبی سقوط است که در یک شب ایران را به جایی مثل سیرالئون یا سودان پرتاب میکند. قطعا مقطع خاص انتقال قدرت در چارچوب همین قانون اساسی فعلی از تنها نقاط مهمی است که «عقل سیاسی» میتواند با پشتیبانی مردم مدنی و خشونتپرهیز به صحنه بیاید و امیدی به سامان دوباره امور را به قلوب پریشان و افسرده و خشمگین ایرانیان بتاباند.
✍محمدحسین بادامچی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠عبور از این دوگانهی کذایی سیاسی
مناظرههای صداوسیما در موضوع #گشت_ارشاد، کار خوبی است اما اتفاق خارقالعادهای نیست؛ صداوسیما اصولاً نباید رویکردی جز این داشته باشد؛ در هر موضوع و زمینهای.
اگرچه انتخاب طرفین گفتگو در موضوع گشت ارشاد، تناسبی با تحولات موضوع حجاب در دههی اخیر ندارد. امثال کرباسچی و گنجی و کوشکی و شریعتی و پزشکیان، بیش از آنکه صاحب نظر و تحلیلِ روزآمد و عمیق و الهامبخش در موضوع حجاب باشند، نمایندگان جناحهای سیاسی هستند و حاملان چند موضع تند سیاسی و معطوف به جناح مقابل. این یعنی مقولهی مورد مناقشه را از منظر سیاسیون میبینیم همچنان و نه از منظر اندیشه و تفکر و فرهنگ. وضع فعلی فرهنگ، حاصل تخاصمات دامنهدار جناحین و در واقع، ثمرهی جنگ زرگری آنها بوده است.
اگر دنبال کشف و تبیین واقعیت مسئله هستیم، نخستین کار، عبور از این دوگانهی کذایی است. مسئلهی فرهنگ را باید از چنبرهی جناحها و سیاستبازان بیرون کشید.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا مقوله حجاب *الان* به مسأله تبدیل شده است؟
قسمت1⃣
🔹تقریر این پرسش شاید خیلی دقیق نباشد چرا که به زعم بعضی فعالان حوزه زنان از همان ابتدای انقلاب حجاب مسأله بوده و اکنون تنها سر باز کرده، اما با کمی اغماض میتوان مدعی شد که این حجم از تنش بین قشری از مردم و حاکمیت در دهههای قبل در موضوع پوشش قبلاً وجود نداشته و حتی در ۸۸ که اوج تنشها را شاهد بودیم باز هم ندیدیم که حجاب زن موضوع نزاع باشد. پاسخ به این پرسش را قطعاً باید در تغییرات اجتماعی سیاسی جستجو کرد که طی این سالها رخ داده و اینچنین و حالا حجاب را به یک مسأله تبدیل کرده است.
🔹من که خود از یک خانواده و پیشینه مذهبی میآیم شاهد این بودهام که در طی دو سه دهه گذشته اگر در مهمانیهای خانوادگی مادرها چادر مشکی و دخترها روسری بر سر داشتند، بعد از دو دهه مادرها مانتو روسریپوش شدند و دخترها چهبسا بیحجاب. بنابراین منطقی است که بگوییم این تغییر و تحولات در سطح خرد فرهنگی قابل رصد است و یک «چیز» و یا «چیزهایی» قطعاً تغییر کرده است. اما آن چیز یا چیزها چیست؟
🔹پاسخ به این پرسش را میتوان در تحولات مربوط به زنان، تبلیغات ماهوارهای، فضای مجازی و تغییرات سبک زندگی جستجو کرد، اما با نگاهی کلانتر میتوان به «اقتصاد میل» سری زد و از نحوه برونداد میل در ساحتهای مختلف اجتماعی سؤالاتی طرح کرد؛ اقتصادی که تغییر و تحولاتش در بدن زن تنها و تنها خود را بازنمایی میکند. اما اقتصاد میل چیست؟
🔹میل و قانون رابطهای رفت و برگشتی و تنشزا (دیالکتیک) دارند و یکی دیگری را تعریف میکند. اگر میل نباشد قانون نیست و اگر قانون نباشد نیز میلی نیست. میل در نفی قانون به ظهور و بروز میرسد و کارویژه قانون مهار میل است و اقتصاد میل یعنی نحوه توزیع میل در رابطه و تنش آن با قانون. تاریخ زاییده بر هم کنش میل و قانون است و غایت تاریخ ایجاد توازن بین میل و قانون است.
🔹اگر فهم خود از قانون را تنها به قوانین رسمی محدود نکنیم و آن را فراتر و معطوف به تمام هنجارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تصور کنیم، آنوقت میتوان گفت میل به بیحجابی، انکشاف صورت و نفی قانون مسلط تنها استعارهای است از مجموعه جریانهای میل که در سه دهه گذشته و در صورتهای مختلف و به شکل کلان و خرد هنجارهای پیشین خود را نفی کردهاند.
🔹«دوست دارم اونجوری که میخوام باشم و رفتار کنم و کسی بهم نگه چیکار کن» کلیشهایست که برونداد میل را نمایندگی میکند و میتوان گفت در سطوح و سنخهای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه شاهد برونداد «میل» بوده و این برونداد امروز در بدن زن فقط و فقط خود را بازنمایی کرده است. این یعنی کنش مبتنی بر میل و بیاعتنا به قانون فقط مختص به جامعه نیست، چرا که برونداد میل به معنی نفی هنجارها و ساختارهای پیشین از قضا در شبکه قدرت و روابط رسمی حاکمیت بیشتر قابل رصد است.
🔹به عنوان مثال شما فقط کافی است نگاهی بیاندازید به پروژههای مالسازی که توسط جریانهای نزدیک به حاکمیت در چند دهه اخیر به انجام رسیدهاند. اساساً مال یعنی میل، یعنی نفی بازار سنتی و تمام خردهفرهنگهای داد و ستدی که در پارادایمی متفاوت از زیستن سنتی در جریان است؛ در مال است که ویترین، بدن زن و میل به مصرف به کمک هم میآیند تا اقتصاد جدیدی از میل بنا کنند و همه ما میدانیم که این مالها را چه کسانی میسازند؛ کسانی که در ظاهر در جستجوی یک امر قدسی در سیاستاند اما در باطن دستگاه میل جدیدی آنها را اداره میکند.
🔹در همین چند دهه گذشته در سطح سیاسی، ما شاهد برونداد میل جدیدی بودیم؛ میلی خواهنده و پر خواهش؛ میلی که قبلاً و در سطوح مختلف توسط قانون و مصلحت چه رسمی و چه شرعی مهار میشد. اساساً پررنگتر شدن دامنه نفوذ شورای نگهبان، حضور روحانیت در همه ارکان، گسترش عمودی و افقی جریانهای امنیتی و نظامی، سودای هستهای شدن و بسط نفوذ سیاسی در منطقه، سر قدرت آمدن عواملی که بههیچوجه انتخاب آنان به لحاظ قانونی قابل توجیه نبوده اما میل عدهای را تأمین میکرده و یا حتی شکلگیری اسامی مانند فلق و عصر و سراج و «اوج» که قرار است میل فرهنگی صاحبان قدرت را به «اوج» برسانند، کنشهای اقتصادی بلندپروازانه که گاها از آنها فساد و اختلاس نیز لبریز میشود، همه و همه به یک شیفت یا تغییر پارادایم در اقتصاد میل اشاره دارند.
🔹این یعنی همزمان با تغییرات و تحولات اجتماعی و سیاسی در سطح جهانی و شیوع انواع میلورزیهای جامعه، شبکه قدرت حاکم نیز در این سه دهه بهشدت میلورز ظاهر شده است؛ میلی که در تقابل با قانونها و هنجارهای پیشین سیاسی خاصه آنچه در دهه شصت دیده میشد شکل گرفته است. طبقه متوسط و قشر نزدیک به جریان حاکم نشان داده قشری است خواهنده؛ او میخواهد، بد جور هم میخواهد و این خواهندگی او در اتفاقات اواسط دهه هفتاد قابل رصد است.
✍میلاد دخانچی
💠چرا مقوله حجاب الان به مسأله تبدیل شده است؟
قسمت 2⃣
🔹البته میتوان دهه هفتاد و دوران سازندگی را شروع ملموس این تحولات رصد کرد ولی باید پذیرفت که دهه هفتاد نمیتواند شروع این ماجرا باشد، که دهه هفتاد تنها برملا کننده روابط میل جدیدی است که ایران بعد از انقلاب شاهد آن بوده است. اساساً مقوله انقلاب یعنی تجلی میل و انقلاب خود در تنش با قانون است و «انقلابی» یعنی میلورز. انقلابیونی که در دهه پنجاه در صدد نفی هنجارهای مسلط بودند در دهه شصت و هفتاد در صدد تحمیل ارادههای خود به ارکان مختلف نهادهای قدرت برآمدند تا جایی که به عنوان مثال عزل یک فقیه سنتی شرعگرا مثل آیت الله منتظری را باید در امتداد میلورزی انقلابیون قلمداد کرد. اگر انقلابیون اسلامگرا در مواجهه با مرگ و برای آرمانها در دهه پنجاه و شصت حاضر بودند «هر کاری بکنند»، در دهه هفتاد و هشتاد و نود نیز برای حفظ قدرت خود، بخوانید مواجهه با زندگی، حاضر بودند «هر کاری بکنند».
🔹البته که خواست این انقلابیون اکثراً مرد در خلأ شکل و دوام پیدا نکرد، امید به زندگی بهتر «زن و بچه»ها آنان را میلورزتر میکرد و لذا میتوان گفت در بطن این میل به زندگی، زن حضور داشت، چرا که اساساً اگر مردانگی میل به مرگ باشد، زنانگی میل به زندگی است. زنی که در دهه پنجاه و شصت مرد را به مرگ دعوت میکرد، ترغیبکننده او به زندگی در دهه هفتاد به بعد بود. مردان نیز، خاصه مردان اسلامگرای طبقه متوسط با همین قاعده بازی کردند و همان مردان دخترانی را تحویل جامعه دادند که انعکاس خود آنها بوده و هستند؛ دخترانی که میخواهند امتداد میلورزی پدران خود باشند و این لحظه تلاقی ما با موضوع حجاب است.
🔹پس حجاب و میل به کشف آن را نباید فقط در مقوله زنان جستجو کرد. این مردان اسلامگرا و استیتگرای ایرانی دهه شصت و هفتاد بودند که اول از همه، همه حجابهای قانون را در اشکال مختلف از سر انداختند. آنها بودند که خواستند «اونجوری که دوست دارند باشند و کسی بهشون نگه چیکار کنن». این مردان چه پاسدار، چه دیپلمات و چه بروکرات بودند که قبل از همه تصمیم به تحول اساسی در اقتصاد میل زدند، نه قانون مانع آنها بود و نه شرع، تنها چیزی که حکمرانی میکرد و همچنان میکند «میل» آنها بوده و هست و آنچه امروز تحت عنوان مطالبه نفی گشت ارشاد پیش گرفته شده، تنها بازتابی است از تحول اساسی در اقتصاد میل ایران بعد از انقلاب. همان نیرویی که ایت الله شریعتمداری و بعد منتظری را خانه نشین میکرد، الان میخواهد پلیس ضد شورش را خانه نشین کند.
🔹آری اقتصاد میل در ایران بعد از انقلاب دستخوش تحول عمده شده و سررشته تحول در نوع توزیع میل را باید قبل از هر چیز در اراده و بدن مردان جمهوری اسلامی جستجو کرد. آنها بودند که اولین بار نشان دادند نه شرع مانع آنهاست و نه قانون؛ چهبسا که آنها خود مفسر قانوناند، نظیر انتخابات اخیر که این «مر قانون» بود که ذیل میل و اراده آنان معنیدار میشد و نه برعکس و اینکه مطالبات معطوف به حجاب با دوران رئیسی همزمان شده است اصلاً تصادفی نیست. به قدرت رسیدن رئیسی نتیجه برونداد امیالی بود که میخواستند اوضاع آنگونه که آنها میخواهند باشد. زنان نیز همین را میخواهند.
🔹آری میل به کشف حجاب تنها استعاره و نمادی از نحوه توزیع میل نوینی است که در ایران بعد از انقلاب شکل گرفته و متولی اصلی آن مردان اسلامگرا بودهاند؛ مردانی که حرکت میل خود را در تنش با قانون آزمودند و توانستند دیوارهای سترگ شرع و قانون را توسط میل خود و به جهت خود به زیر بکشند و امروز دختران جامعهای که آنها ساختهاند تنها دارند اصطلاحاً «پشت دست آنها بازی میکنند.» و این مسیر غیر قابل برگشت است. جمهوری اسلامی باید بیحجابی زنان را بپذیرد چون قبل از هر چیز خود بیحجاب شده است. مرد عیاش و میل ورزی که هیچ قانونی جلودار آن نیست نمیتواند انتظار عفاف از دختر و همسر خود داشته باشد. اگر ارکان مختلف قدرت حاضر شدند دست از میلورزیهای پراکنده خود بردارند و اجازه کنترل شدن میل خود توسط قانون را بدهند، آنوقت میتوان بار دیگر به بازگشت حجاب به مثابه هنجار امیدوار بود؛ هرچند که آن موقع نیز اجرای قانون یعنی تخریب «ایران مال»؛ پروژهای تقریباً غیر ممکن.
🔹بنابراین، دلیل فروغلتیدن روسریها از سر زنان را نباید در توطئه دشمن، تبلیغات و اساساً کمبود و یا ازدیاد کار فرهنگی جستجو کرد؛ باطن جامعه که نشانههای آن در شاخصهای اقتصاد میل قابل رصد است، دستخوش تحولات عمده شده و منشأ این تحول نه بیرونی بلکه داخلی است. دختران و زنان تنها دارند از خواهندگی مردان انقلابی الگوگیری میکنند.
✍میلاد دخانچی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دریغ و افسوس که گوش شنوایی وجود ندارد.
🔹«جامعهای که درگیر صدجور مشکل است خودش مستعد بحران است. با دست گذاشتن روی گسلهای فرهنگی آتش فشان را فعال نکنید و بنزین بر آتش نریزید»
🔹این حرفها را ۲ ماه قبل از ماجرای #مهسا_امینی که دنبال محروم کردن بی حجابها از سوار شدن به مترو بودند نوشتم!
دریغ و افسوس که گوش شنوایی وجود ندارد.
🔹یک پای تمام این اغتشاشات و تحریکات و آشوبی که رخ داد حتما عملکرد و مواضع و مصاحبههای چند ماه اخیر دبیر ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر است که نقش بسزایی در عصبانی کردن ملت داشت.
حیف که معمولا اینجور مواقع همه ماجرا به منافقین و سلطنت طلبها و الباقی خلاصه میشود.
✍وحید اشتری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 راه تازه
🔹 امروز مهمان جلسه ای دانشجویی بودم از جنس گفتگو، راجع به حوادث این روزها.
آخر صحبت، یک نکته گفتم. و یک نکته هم بعدا یادم آمد که کاش آن را هم می گفتم.
🔹 گفتم گاهی اصلا فکر کنید سال پنجاه هستید. خبری هم از نظام اسلامی نیست. در این صورت شما به عنوان دانشجوی مذهبی در فضای آن روز دانشگاه چه کاری می کردید؟ سعی می کردید خودتان را بسازید، اهل مطالعه می شدید، محکم و قوی می شدید، با بقیه ارتباط برقرار می کردید، کتاب معرفی می کردید، یارگیری می کردید. خب الان هم همان کار را کنید.
🔹 برایشان از کتاب "حاج آخوند" مثال زدم از عطاءالله مهاجرانی. چندان اسمی از حجاب و نماز در این کتاب نیست اما به احتمال زیاد به برکت حاج آخوندِ کتاب، کسی که این کتاب را بخواند اگر اهل نماز نباشد، بعد از این می خواند و اگر میخواند، بعد از این جدّی تر می خواند. کسی هم که نماز بخواند به پوشش هم نزدیک می شود... سر فرصت درباره "حاج آخوند" خواهم نوشت.
🔹 این را هم کاش می گفتم. یادم نیست در یکی از کتاب های شهید مطهری خواندم یا در یکی از خاطراتی که از او نقل کردند، به این مضمون که در تاریخ معاصر یکی از مقاطع که از نظر حفظ دینداری سخت بود دهه بیست بود. دینداران در تنگنا بودند. نمی دانم شاید این دوره که هستیم، سخت تر باشد؛ شاید. اما نکته اینجاست دین و دینداری پابرجاست و پابرجا می ماند. سنت خدا این است که دینش می ماند. ما نگران خود باشیم که آیا دیندار خواهیم ماند یا نه؟
✍احسان بابائی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠حکومت در حجاب اجباری، فارغ از درستی یا نادرستی، ناکارآمد بوده
به گمانم شناخت تغییرات در سؤالات انسان ایران و اگر سؤالات در دهه ی شصت شمسی به افق و آینده برمی گشت، دهه هفتاد شمسی هنگامه ی سؤال اساسی حق حکومت بود مقبولیت می انجامید. دهه ی هشتاد ادامه ی همین تفکر به توسعه برگشت و تقدم و تاخر انواع توسعه؛ آیا توسعه ی سیاسی مقدم است بر توسعه ی اقتصادی یا توسعه ی فرهنگی بر هر دو...
دهه ی نود به گمان من به هیچ رو، هیچ نشانه ای از پیش رفت در سؤال انسانی ایرانی دیده نمی شد. سؤال انسان ایرانی نگاهی به آینده نداشت.
سؤال انسان ایرانی تبدیل شده بود به کارامدی و ناکارآمدی ... یعنی فقط کارآمدی که طبیعتا یک خواسته ی پایین دستی از مدیریت بود...
دیگر برای انسان ایرانی مهم نبود که مثلا آیا حکم حجاب می تواند حکومتی باشد یا نه؟ حجاب اجباری است یا اختیاری؟ مسأله پیشینی بود. مهم این بود که حکومت در خواسته ی خود، یعنی حجاب اجباری، فارغ از درستی یا نادرستی، ناکارآمد بوده است.
این تغییر جنس سؤال از «آینده نگر» به «نگران» و از آینده ساز به مضطرب آشکار کنندهی آبستنی است. این انسان ایرانی آبستن تغییراتی است و این تغييرات دوباره سؤالات تازه تر خواهد آفريد...
✍رضا امیرخانی، کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠خشونت، اعتراض مردم را به انحراف می کشاند
🔹در میان اعتراضات مردمی چند روز اخیر، حوادثی رخ داده که قابل توجیه نیست، خشونت حیرت آوری در جریان است، در این کشاکش خشم که با نفرت همراه شده گاهی مشاهده می شود در هر دوسوی ماجرا یعنی هم پلیس ولباس شخصی ها و آنان که خود را به بسیج منتسب می کنند و هم مردم معترض؛ عده ای هستند که عقده گشایی می کنند.
🔹اگر معترض به حجاب اجباری هستیم، دلیلی ندارد خانمی را که چادر را بعنوان حجاب انتخاب کرده است مورد اهانت قرار دهیم، او هم انتخاب خود را در چنین پوششی کرده است، دلیلی وجود ندارد که پلیسی را به آتش بکشند، آمبولانس را آتش بزنند، نرده های خیابان را از جا کنده و ..... این اعمال و رفتار بطور مشخص و دقیق نقض غرض است، آن ادعای آزادی و اختیار داشتن را زیر سوال می برد.
🔹وقتی از برابری و آزادی سخن گفته می شود، باید اندیشید به برابر بودن همه انسان ها و باید دانست که هر جنایتی، جنایت است و نمی شود، بسوی کشتن دیگران رفت و در همان حال نسبت به کشته شدن فرد دیگری معترض بود.
🔹در مقابل خشونتهاو اشتباهات صورت گرفته از سوی جریان حکومتی و گشت ارشاد، معلوم است که بالاخره جامعه واکنش نشان می دهد و می ایستد ، اما ظاهراً وضعیت دچار دگرگونی خاصی شده و این ایستادگی قابل ستایش در برخی موارد بسوی عقده گشایی رفته است و فضای اعتراضی به حق مردم از مسیر اصلی منحرف و بسوی خشونت می رود، برخی از معترضین بر اساس سابقه همان جریان خاص، معتقدند که کار خودشان است تا مستمسکی بیابند برای سرکوب و دور از ذهن هم نیست، حاکمیت و نیروهای پلیس هم به نفوذی ها و براندازان نسبت می دهند، در هر حال در این آشفتگی و نفرتی که پدید آمده است هر دو سوی ماجرا می بایست خویشتن داری نموده و حقوق یکدیگر را مراعات نمایند، از خشونت و افراط گری و تندروی های بی حاصل اجتناب کنند، معترضین باید هر چه بیشتر سعی کنند خشونت به حداقل رسد، پلیس هم باید حق اعتراض مردم را به رسمیت بشناسد.
🔹در این فضای خشونت، آنچه که مورد اعتراض بود گم خواهد شد، یعنی عدالت غایب خواهد شد، عقلانیت از متن اعتراض ها دور خواهد شد، هیجان و عاطفه و نفرت جایگزین خواهد شد و به تدریج اعتراض و حق خواهی و آزادی و برابری و عدالت هم فراموش خواهد شد.
🔹اعتراضی که خشونت در آن نباشد به راحتی قدرت خشن را خلع سلاح می کند، می بایست راه خلع سلاح قدرت و خشونت را و ریشه های تبعیض و نابرابری را با آرامش و اعتراض مدنی جستجو کرد.
🔹با خشونت نمی توان خشونت را از بین برد، خون با خون شستن محال است، با خشونت؛ اعتراض حق طلبانه مردم به انحراف کشانده می شود، حتی اگر به این نتیجه رسیده باشیم که عامدانه؛ عده ای تلاش دارند تا با خشونت بی مهار انحراف ایجاد کنند، سعی کنیم جلوی خشونت ها را بگیریم و مدنیت را حاکم کنیم.
✍علیرضا کفایی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠زور فراوان برای یک خواست مشخص
مردم معترض انحلال گشت ارشاد را طلب میکردند. هنوز هم بخش مهمی از آنها تقاضایی بیش از این ندارند. همه چیز میتوانست به نحو دیگری رقم بخورد. مردم تقاضای خود را طرح کنند، متولیان امر بشنوند، رسیدگی کنند و تقاضای مردم را پاسخ دهند. اگر چنان میشد، فصلی از ارتباط تازه میان مردم با یکدیگر و میان مردم و ساختار سیاسی برقرار میشد.
چنین نشد. چرا که نظام نمیخواهد یاد هم نگرفته با مردم گفتگو کند. همیشه خیال میکند یک قدم عقب بگذارد فرومیریزد. فورا به درون یک قلعه فرار میکند. در و پنجرهها را میبندد و چشم تیز میکند تا مردم را کنترل کند. اگر کنترل نشدند به سمتشان هدفگیری میکند. معلوم نیست چرا هیچوقت با مردم حرف نمیزند.
مردم هم در تجربه چند دهه گذشته چیز دیگری یاد گرفتهاند. ابتدا برای حل یک مساله خاص به میدان میآیند. درست مثل ماجرای اخیر که مرگ جانسوز یک دختر کرد جوان آنها را به عرصه کشانید. در همان زمان که برای حل مساله خاص شعار میدادند میدانستند هیچ نتیجهای ندارد. گوش شنوایی در کار نیست. پس عصبانی میشوند یکباره به اصل و فرع نظام ناسزا میگویند. دیگر خواست مشخصی ندارند، خواستشان ویرانی تام همه سازوکارهای موجود و بنای یک وضعیت تازه است.
آنچه مردم یاد گرفتهاند با آنچه نظام یادگرفته یکدیگر را تکمیل میکنند. مردم بقاء نظام را هدف میگیرند، آنها هم با شتاب به درون قلعههای خود فرار میکنند، در و پنجرهها را میبندند و همه توان خود را در جهت سرکوب مردم به کار میبندند.
به حسب تجربیات گذشته، بالاخره ماجرا خاتمه پیدا میکند. در حالیکه قهری عمیق در میان افتاده و همه چیز به زمان دیگری موکول شده است. نظام دستگاههای اطلاعاتی امنیتی خود را برای رویدادهای بعدی تجهیز میکند و دستگاههای تبلیغاتی خود را فعال میکند. نه برای اقناع مردم، بلکه برای کسب اعتماد و اطمینان درونی خودش. از شب تا صبح تبلیغ میکند تا جایی که خودش خیال کند تمام حق از آن اوست و مردم جز به باطل اعتراض نکردهاند. مردم نیز منتظر روزی میمانند که نظام ضعیفتر شده باشد و آنها شاید نیرومندتر.
هر دو سو، یا دستکم یک سوی ماجرا باید یک بازی تازه بکند. یک بازی خارج از آنچه تاکنون آموخته است. متاسفانه امیدی به نظام نیست که یکبار هم شده با مردم گفتگو کند و از نهاد گشت ارشاد برای جلب رضایت مردم عقب بنشیند. اجازه بدهد مردم احساس پیروزی کنند. وحشت نکند از اینکه یک قدم عقب نشسته است. اگر در حوزه خصوصی این علامت ضعف باشد، در حوزه عمومی این کار به معنای نمایندگی کردن مردم است. متاسفانه به نظام مستقر امیدی نیست اما میتوان از مردم خواست تجربه تازهای بکنند.
جنبشی که اینک در میان است، در سرشت خود یک اتفاق زنانه برای انحلال گشت ارشاد بود. اما اقشار مختلف مردم به دلایل متعدد، به این جنبش پیوستهاند. کسانی مسائل دیگری دارند و در خواستشان محقاند. گسترش جنبش، احساس قدرت بیشتری در جمع تولید میکند، به نحوی که دیگر آن خواست اولیه را ناچیز میشمارند. ماجرا از یک رویداد معطوف به یک هدف خاص، به یک رویداد عمیق تبدیل میشود. یک نسل تحقیر شده برای اثبات خود خیابانها را پر میکند. لاجرم آن دور پر هزینه تکرار میشود. نظام قلعه نشین میشود و مردم سرکوب. همه چیز به سرعت به مبارزه برای بقاء تبدیل میشود.
این دور باطل خطرناک، منابع زیرزمینی خشم و کینه تولید کرده است. با هر دور تازه، بر حجم و گستره این منابع افزوده میشود. کاش مردم یک تجربه تازه را رقم بزنند. این جنبش را در همان سرشت زنانهاش حراست کنند و خواست دختران و زنان را از نظام بخواهند. اجازه دهند یک فرصت برای معامله و کسب امتیاز مدنی فراهم شود. همه چیز خواستن به معنای هیچ چیز به دست نیاوردن است. همه چیز خواستن ذخیره آتش برای یک روز خطرناک است.
زور فراوان برای کسب یک امتیاز مشخص، سیاست را دوباره حیات میبخشد. افق آینده تنها در پرتو حیات سیاسی زنده امکان پذیر است. ما در حال نزول به قلمرو پیشاسیاسی هستیم.
✍جواد کاشی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دلایلی که مردم به حكومتها پشت میکنند:
یستدل علی ادبار الدول باربع: تضییع الاصول و التمسک بالفروع(بالغرور)و تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل ».
انحطاط دولت ها و حکومت ها را به چهار چیز می توان شناخت: ضایع کردن مسائل اصولی و پرداختن به مسائل فرعی و گزینش افرادفرومایه و به عقب راندن عناصر لایق و شایسته.
هرگاه دولتمردان، نخبه گان، دست اندرکاران امور و آنانکه نقشی در سرنوشت ملت و کشوری دارند به مسائل فرعی و دست چندم سرگرم شوند و سرمایه های انسانی را به پای آنها هدر دهند و مسائل اصلی و سرنوشت ساز را که حیات مادی و معنوی جامعه بدان وابسته است به دست فراموشی بسپارند و با ندانم کاری و بی توجهی از حل آنهاطفره روند و در گزینش ها به افراد دون مایه و بی لیاقت رو آورندو افراد باکفایت و لایق و شایسته را از صحنه بیرون کنند این رازنگ خطری برای افول ستاره اقبال و غروب اقتدار و سراشیبی انحطاط آن جامعه و نظام باید دانست!
✍امیرالمؤمنین(ع)
غررالحکم، حكمت ۷۸۳۵، ص ۳۴۲
من لایحضره الفقیه، ج ٤، ص ۳۵۸
@Kolbe_Andishe_Farhang
17.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠نیروی انتظامی سپر بلای مسولین فرهنگی
این تیتر یک و تصویر روی جلد هفتهنامهی #اذرپیام، مربوط به اردیبهشت سال ۱۳۸۶ است.
تازهتازه داشت بازار #گشت_ارشاد و ورود پلیس برای برخورد با #بدحجابی داغ میشد. حتی آن موقع هم معلوم بود که مسیر درستی انتخاب نشده. نشانهی این خطا هم جلو انداختن پلیس و پنهان شدن سلسلهی پرتعداد دستگاهها و مسئولان فرهنگی بود.
این سپرسازی از پلیس، ناشی از فهم غلط متولیان فرهنگی یا بهتر بگوییم فقدان فهم فرهنگی نزد متولیان فرهنگی بود. اساساً نمیتوانستند بفهمند که با یک پدیدهی ماهیتاً فرهنگی طرف هستند که اولاً باید به درستی فهم کنند و ثانیاً متناسب با ماهیتش، کنش نمایند.
همچنانکه پس از ۱۵ سال از آن زمان، همچنان چنین سطحی از مواجهه با پدیده، حاکم است.
نکتهی جالب اینکه، فرمانده وقت پلیس، در واکنش به این مطالبهی فرهنگی گفته بود: «مگر ما دست نهادهای فرهنگی را بستهایم؟! ما به وظیفهی خود عمل میکنیم. آنها هم بروند کار خودشان را بکنند.» این یعنی اینکه رئیس پلیس هم در نقشش فرو رفته بود.
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 علت اصلی #دین_گریزی در جامعه چیست؟
🔹درباره علل دین گریزی درجامعه و شرک به خداوند متعال و اندیشه مادی گرا(ماتریالیسم) می توان به مسائل و زمینه های مختلفی اشاره کرد. می توان ده ها دلیل اخلاقی، معرفتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ردیف کرد اما یکی از عوامل را می توان عامل محوری در این زمینه معرفی کرد. آن عامل کدام است؟
🔹آیت الله خامنه ای در جلسات «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» (سال۵۳)، در شرح «توحید» به این موضوع اشاره می کند. چرا شرک در جوامع وجود دارد و دلیل گرایش انسان ها در طول تاریخ به شرک و بی اعتقادی به ماوراء غیب چه بود؟ چرا انسان ها به بی دینی روی آورده اند؟
🔹اگرچه شاید بخشی از مشرکین برای نفی توحید، به استدلالهای شبه فلسفی و منطقی و عقلانی چنگ بزنند اما هیچکدام نتوانسته اند دلیل و منطق و استدلال متقنی برای اینکه بگویند «خدا وجود ندارد» ارائه کنند. در هیچ مقطعی از تاریخ نتوانسته اند استدلالی برای «نفی وجود خدا» ارائه کنند. دلایلشان معمولاً این بود: «من ندیدم»، «برای من اثبات نشد»، «کسی دلیل قانع کننده ای به من ارائه نکرد» و ... !
🔹پس دلیل فلسفی، عقلی و منطقی برای نفی توحید وجود نداشته و ندارد. در عمل اما آنچه منجر به بی دینی و نفی اعتقادات دینی انجامیده این بود که آنان، دین و اعتقادات ماوراء غیب را در موضوع مدیریت جامعه، حل مشکلات بشر، مقابله با ظلم و جور و تبعیض و بی عدالتی بی تأثیر می دانستند. آنان می گفتند این دین وقتی نمی تواند مشکلات جامعه را حل کند، وقتی توان مبارزه با ظلم ظالمان و سرمایه داران زالوصفت ندارد، وقتی نمی تواند عدالت را در جامعه برقرار کند، به درد نمی خورد!
🔹بدین ترتیب، مهم ترین عامل شرک در جامعه و دین گریزی مردم، ناکارآمدی این دین در رفع ظلم ها و تبعیض ها و برقراری عدالت بوده است.
🔹دلیل اصلی که رنسانس در اروپا شکل گرفت و دین و اعتقادات به غیب کنار گذاشته شد و بی دینی و الحاد نهادینه شد و بعدها این بی دینی و الحاد به فلسفه و علوم انسانی و اخلاق و ... سرایت کرد و به سبک زندگی بی دینی و فروپاشی دین و نهاد خانواده انجامید همین بود! مردم در اروپا، در قرون وسطی، گرفتاری ها و مشکلات عدیده و فساد و تبعیض و ظلم هایی را در جامعه خود می دیدند که دین مسیحیت و علمای مسیحی برای آن وضعیت، هیچ برنامه ای ندارد بلکه مروج آن شرایط است و خود در بوجود آمدن آن شرایط نقش مستقیم داشته است!
🔹اگر امروز وضعیت دین داری در جامعه خطرناک شده؛ اگر دین گریزی افزایش یافته؛ اگر دختر جوان ما گرایشی به حجاب ندارد؛ اگر پسر جوان ما گرایش به دین ندارد یا بگوییم کمرنگ شده، علت را کجا باید بجوئیم؟ کجا را باید نشانه برویم؟ کجاها را باید اصلاح کنیم؟
🔹دلیل اصلی دین گریزی در جامعه امروز ایرانی همین است که خیلی از مردم و جوانان، دین و علمای دین و سردمداران دین و مسئولین نظام که همه شخصیت های روحانی و دینی هستند را در رفع مشکلات جامعه و تحقق عدالت و رفع تبعیض ها و فاصله های طبقاتی، موثر و کارآمد نمی بینند. بله عوامل دیگری از جمله تهاجم فرهنگی و رسانه ای دشمن به مفاهیم دینی بی تأثیر هم نیست. اما این مسئله اصلی نیست.
🔹ممکن است کسی بگوید رسانه ها، دین و نظام دینی را ناکارآمد جلوه می دهند. بله نقش اصلی رسانه های دشمن همین است اما آیا واقعاً نگرش امروز مردم در بحث ناکارآمدی ها فقط به رسانه های دشمن بر میگردد یا واقعیات امروز کشور و دولت ها و مجالس و مدیران این نگرش را بوجود آورده؟
🔹در چنین شرایطی وظیفه مؤمنین حقیقی به اسلام ناب چیست؟ دفاع از وضع موجود؟ توجیه وضع موجود؟ پرداختن به امور فرعی؟ خیر.
🔹متأسفانه برخی برای خودشان یک دسته بندی از مسائل انجام داده اند از مسائل فرهنگی و اقتصادی و بعد می گویند مسائل فرهنگی مهم تر است و ...! در حالیکه اساساً تعریف این عزیزان از فرهنگ و کار فرهنگی اشتباه است.
🔹اگر فرهنگ یعنی مجموعه ای از عقاید و باورها و ارزش ها و بایدها و نبایدها و آداب و رسوم؛ پس بدانید مهم ترین این عقاید و باورها و ارزش ها، مفهوم والای #توحید و #عدالت است آن هم توحیدی که آیت الله خامنه ای و شهیدان بهشتی و مطهری تعریفش می کنند نه صرفاً تعاریف کلامی و فلسفی! توحیدی که اگر بر جامعه حاکم باشد دیگر جامعه اسلامی طبقه طبقه نیست! دیگر تبعیض و ظلم نیست!
🔹فکر می کنند مهمترین مسئله فرهنگ، حجاب است و مسائل اخلاقی و جنسی، در حالیکه مسئله اصلی تحقق آن توحید و عدالت است.
🔹علی کل حال؛ ما معتقدیم اسلام بی تفاوت نسبت به دردهای جامعه و اسلام سکوت و انفعال با اسلام ناب و اسلام مبارزه و جهاد بسیار فاصله دارد و جدال اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی و سکولاریسم پنهان بسیار ظریف و پنهان است! اسلام ناب اگر چنانچه به آن عمل شود؛ اگر درست تبیین و معرفی شود چاره حل مشکلات کشور است.
✍داود مدرسی یان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نیروی انتظامی سپر بلای مسولین فرهنگی
این تیتر یک و تصویر روی جلد هفتهنامهی #اذرپیام، مربوط به اردیبهشت سال ۱۳۸۶ است.
تازهتازه داشت بازار #گشت_ارشاد و ورود پلیس برای برخورد با #بدحجابی داغ میشد. حتی آن موقع هم معلوم بود که مسیر درستی انتخاب نشده. نشانهی این خطا هم جلو انداختن پلیس و پنهان شدن سلسلهی پرتعداد دستگاهها و مسئولان فرهنگی بود.
این سپرسازی از پلیس، ناشی از فهم غلط متولیان فرهنگی یا بهتر بگوییم فقدان فهم فرهنگی نزد متولیان فرهنگی بود. اساساً نمیتوانستند بفهمند که با یک پدیدهی ماهیتاً فرهنگی طرف هستند که اولاً باید به درستی فهم کنند و ثانیاً متناسب با ماهیتش، کنش نمایند.
همچنانکه پس از ۱۵ سال از آن زمان، همچنان چنین سطحی از مواجهه با پدیده، حاکم است.
نکتهی جالب اینکه، فرمانده وقت پلیس، در واکنش به این مطالبهی فرهنگی گفته بود: «مگر ما دست نهادهای فرهنگی را بستهایم؟! ما به وظیفهی خود عمل میکنیم. آنها هم بروند کار خودشان را بکنند.» این یعنی اینکه رئیس پلیس هم در نقشش فرو رفته بود.
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 پرسش هایی که هنوز تاریخشان منقضی نشده!
بخش2⃣
🔹اول. ابهام در جایگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر و حدود اختیارات دبیر ستاد
🔹رفع ابهام از جایگاه ستاد از این جهت اهمیت دارد که اگر ستاد با بقیه اجزای حاکمیتی هماهنگ نباشد، امکان اجماع و همکاری بین سازمان های رسمی وجود ندارد. در این صورت طرح ها و برنامه های ستاد از پشتوانه عملی برخوردار نخواهد بود.
1. رابطه ستاد با دیگر اجزای اثرگذار نظام در موضوع حجاب چیست؟ (نیروی انتظامی، وزارت ارشاد، صدا و سیما، حوزه های علمیه... شورای عالی انقلاب فرهنگی یا معاونت زنان ریاست جمهوری)
2. اولویت ها و برنامه های ستاد کجا تصویب می شود؟ دبیرخانه ستاد امر به معروف و نهی از منکر، تصمیم گیر است یا تصمیم ساز؟ آیا طرح هایی که اکنون دبیر ستاد در فضای رسانه ای اعلام می کند، مصوب ستاد است؟
در ماده 19 قانون حمایت از آمران به معروف، فهرست اعضای ستاد آمده است:
۱ـ یکی از ائمه جمعه موقت شهر تهران به انتخاب شورای سیاستگذاری ائمه جمعه به عنوان رئیس ستاد ۲ـ وزیر کشور۳ـ وزیر اطلاعات۴ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی۵ـ وزیر آموزش و پرورش۶ـ وزیر علوم، تحقیقات و فناوری۷ـ وزیر صنعت، معدن و تجارت۸ـ دو نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به پیشنهاد کمیسیون فرهنگی و انتخاب مجلس به عنوان ناظر۹ـ نماینده تام الاختیار رئیس قوه قضاییه۱۰ـ رئیس سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران۱۱ـ رئیس سازمان تبلیغات اسلامی۱۲ـ فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران۱۳ـ رئیس سازمان بسیج۱۴ـ دبیر ستاد ائمه جمعه۱۵ـ دو نفر مجتهد به انتخاب شورای عالی حوزه های علمیه۱۶ـ یک نفر مجتهده به انتخاب شورای عالی حوزه های علمیه خواهران۱۷ـ دبیر ستاد به انتخاب رئیس ستاد
3. اگر طرح های مورد نظر دبیر ستاد مصوب اعضای ستاد است، چرا سایر اعضا و نهادهای مسوول اعلام نظر و حمایت نمی کنند؟
🔹 دوم. سوالات مرتبط با فرایند تعیین جهت گیری و تدوین برنامه ها
🔹قاعدتا ارائه هر نسخه عملی نیازمند داشتن تصویری واقع بینانه از وضع موجود است.
1. ستاد، وضع موجود را چگونه رصد و ارزیابی می کند؟ آیا جهتگیری کنونی ستاد مبتنی بر تحقیقات میدانی است؟ آیا خود ستاد به مطالعات میدانی می پردازد یا از پژوهش های صورت گرفته در سایر مراکز استفاده می کند؟
2. اگر طرح مورد نظر دبیر ستاد (در مورد جریمه) مبتنی بر انجام تحقیقات میدانی است، آیا مجریان پژوهش های میدانی در طراحی طرح مورد نظر همکاری و دخالت داشته اند؟
3. آیا در ساختار ستاد، حلقه مشاوره وجود دارد؟ سهم دانش آموختگان رشته های علوم اجتماعی، روان شناسی، علوم تربیتی، فرهنگ و ارتباطات یا رسانه در تعیین جهتگیری ها و تدوین برنامه ها چقدر است؟
4. سهم کارشناسان و محققان و مشاوران زن در ستاد چقدر است؟
5. چرا در تبیین طرح جامع عفاف و حجاب، غیر از دبیر ستاد، متخصصین موافق با طرح، از آن حمایت نمی کنند و در رسانه ها ابعاد آن را تبیین نمی کنند؟
سوم. ابهام در مورد دیدگاه های ستاد امر به معروف
🔹مهمترین اشکال بر طرح جامع عفاف و حجاب، اولا نگاه نقطه ای به وضعیت بدحجابی و جداانگاری آن از ابعاد تاثیر گذار اجتماعی و ثانیا غفلت از نحوه تلقی جامعه از حجاب و بدحجابی و طرح مورد نظر دبیر ستاد است.
1. آیا در مدیریت بهبود وضعیت حجاب، رابطه سیاست و حجاب مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا در علت شناسی وضعیت موجود حجاب، سهمی برای مواردی مانند ناکارآمدی نظام سیاسی، کاهش مشارکت سیاسی مردم و ... در نظر گرفته می شود؟
2. آیا در مدیریت بهبود وضعیت حجاب، کاستی ها و چالش های نهاد دین مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا در علت شناسی وضعیت موجود حجاب،کاستی های تبلیغی، ارتباط روحانیت با مردم و نیز ارتباط روحانیت با نظام سیاسی و... در نظر گرفته می شود؟
3. آیا در مدیریت بهبود وضعیت حجاب، کاستی های ابزارهای ارتباطی مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا اساسا افراد بدحجاب، زیر چتر رسانه ای جمهوری اسلامی قرار دارند؟
4. تلقی افرادی که بدحجاب هستند از حجاب چیست؟ نافرمانی مدنی و اعتراض، چه سهمی در بدحجابی دارد؟ ستاد خود را متولی ظاهر مردم می داند یا باور مردم؟ آیا ستاد برای عدم توازن در امر به معروف و نهی از منکر در تضعیف ارزش حجاب، سهمی قائل است؟
5. ستاد امر به معروف و نهی از منکر، خود را متولی تأثیر بر کدام بخش از فرایند ایجاد بد حجابی می داند،
✍احسان بابائی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠پرسش هایی که هنوز تاریخشان منقضی نشده!
بخش 1⃣
🔹 با غرض ورزی دشمنان خارجی و سوء استفاده فرصت طلبان داخلی، موضوع درگذشت مهسا امینی به مشکلی امنیتی تبدیل شده است، در حالی که می توانست نقطه عطفی باشد برای نقد و بازنگری در سیاست های موجود. الان هم باید از نقد و اصلاح، دفاع کرد و همزمان اغتشاشگران و دشمنان امنیت و آرامش را نیز باید محکوم کرد. آشوب، هیچوقت به نفع بهبود وضع موجود نبوده است. تجربه تاریخی به ما می گوید، آشوبگران، جزء موانع اصلی اصلاح و از عوامل تثبیت و تشدید رویه های غلط بودند.
🔹 رویکرد چند ماه اخیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر از جهات مختلف، مبهم و نیازمند نقد بود. در قالب چند سوال به برخی ابهامات پرداخته شد. قرار بود در جلسه ای با مسوولین ستاد این موارد مطرح شود اما فرصت، هماهنگ نشد. تهدیدها گاهی از فرصت ها پیشی می گیرند.
🔹 سوالات، بیشتر از نواقص و اشکالات مسیر ستاد حکایت می کند اما از درون آن می توان به جنبه های ایجابی هم دست یافت. امید داریم که این سوالات، ابهامات و اشکالات، مورد توجه مسوولان بعدی ستاد و همه دغدغه مندان موضوع حجاب قرار گیرد. امیدواریم حوادث اخیر و خسارت های مادی و معنوی آن برای مسوولین ما به امری عادی تبدیل نشود، صادقانه آسیب شناسی شود، و مسوولانه برای زمینه ها و عوامل آن فکری شود.
✍احسان بابائی
@Kolbe_Andishe_Farhang