eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
548 دنبال‌کننده
277 عکس
893 ویدیو
178 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠در باب حوادث ۲ماه اخیر (۱) 🔻برش سیاست و امنیت بین الملل در فضای بین المللی توصیفی که به ذهن بنده می رسد این است: 1⃣جمعبندی حاکمیت آمریکا(چه دموکرات و چه جمهوری خواه) این است که هزینه های حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا به شدّت بالارفته است و آورده ها کم است. این را در شرایطی ملاحظه کنید که در فاصله کمتر از دو دهه پیش، خاورمیانه به علّت ذخایر نفت و گاز در مرکز اهمّیت بود. و یکی از علت های حمله به عراق همین بوده است. امّا با پدیده «نفت شل» و کشف روش های بهینه برای استخراج نفت دیگر موضوع غرب آسیا روی میز آمریکا اهمّیت راهبردی گذشته را ندارد. 2⃣ از سوی دیگر رشد اقتصادی و فناوری چین به یک تهدید برای آمریکا تبدیل شده است. این هم چیزی است که برای حاکمیت آمریکا(چه دموکرات و چه جمهوری خواه) به یک جمعبندی تبدیل شده است. که می بایست ترمز چین را کشید. ترامپ به گونه ای و بایدن به گونه ای دیگر. لکن مسأله چین است. 3⃣ دو نکته یاد شده موجب گشته است که اولویت راهبردی سیاست خارجی آمریکا از غرب آسیا به شرق آسیا و درگیری با چین تغییر پیدا کند. آمریکا می خواهد با چین وارد یک درگیری حادّ شود. من هنوز به نتیجه نرسیده ام که آمریکا با چه استراتژی ای می خواهد با چین درگیر شود. امّا این را می دانم که آمریکا تنها در صورتی می تواند چین را زمین بزند که اوّلا اروپا را کامل در اختیار داشته باشد، ثانیا روسیه و ایران که رقبای ظاهرا ساده تری هستند را ابتدا کنترل و از دور خارج کند تا بتواند با خیالی آسوده و دستانی توانمند به مسأله چین بپردازد. 4⃣جنگ اوکراین را در همین پازل تحلیل می کنم. جنگ برای آمریکا بازی برد_برد است. توان روسیه را به تحلیل برد، در ازای این به تحلیل بردن حتّی در فرض پیروزی آورده کمی نصیب روسیه خواهد شد و در عین حال اروپا کامل در مشت آمریکا خواهد بود. معادلات گازی، انفجار خط لوله نورد استریم، را در این راستا می بینم. شروع جنگ برای روسیه بد بود. امّا عدم شروع آن و درگیر جنگ شدن در چند ماه بعد به شدّت بدتر بود. به هر حال مسیر آمریکا مسیر هزینه سازی و تضعیف روسیه بود. اوّل مخالف صلح در جنگ اوکراین دولت آمریکا است. 5⃣ در منطق آمریکا، وضعیت خاورمیانه اینجا چه باید باشد؟ خاورمیانه باید همراه آمریکا باشد. و در صورت امکان آشوبناک. این نکته باید جدّی گرفته شود که اگر تا پیش از این آمریکا دنبال به دلیل نیازهای انرژی خود دنبال یک ثبات حداقلی در خاورمیانه بود امّا دیگر این ثبات روی میز نیست. و این یعنی نزدیکی بیشتر آمریکا با سیاست کلّی اسرائیل. از طرف دیگر با کم اهمیت شدن خاورمیانه در نظام راهبردی آمریکا، آنچه برای برخی کشورهای منطقه خاصه عرب ها و اسرائیل مهم شد خلأ حضور آمریکا و پر شدن منطقه توسط جریان مقاومت بود. 6⃣جدّی شدن تحرّکات سیاسی اسرائیل و توافقنامه ابراهیم، را در این مدار تحلیل کنید. نتیجه این وضعیت عبارت است از تقسیم منطقه به دو دسته دوستان اسرائیل و دشمنان آن. طرّاحی اسرائیل در اینجا مشخّصا متوجّه ایران، عراق، لبنان و سوریه است. به آشوب کشی ایران و کشورهای بالقوّه مخالف اسرائیل اوّلین دستور کار سیاست اسرائیلی و توافقنامه ابراهیم است. بنابراین اگر ما امروز در ایران با یک آشوب گسترده مواجهیم در غرب به دلیلی در مرکز به دلیلی و در شرق به دلیلی دیگر. مسأله اوّل طراحی اسرائیل و با کمک گروه های معاند و سرویس های جاسوسی عربستان، ترکیه است. شاید برای برخی عجیب باشد که چه طور اعتراضات در ایران و در اولین روزها به شدّت خشونت برانگیز بود. این یکی از دلایل است. ✍وحید طراوت @Kolbe_Andishe_Farhang
💠جامعه شناسی یک شورش 🔹اتفاقی مثل آبان 98 خیلی تکان‌دهنده و تلخ است. باید تأمل‌برانگیز می‌شدباید می‌توانست این پرسش را ایجاد کند که ما کجای کار را خطا کردیم و کجای راه را اشتباه آمدیم؟ به نظر من حتی سوالش خیلی جدی شکل نگرفت 🔹اکنون سطح خشونت خیلی بالاست و فقط هم خشونت بالا نیست، بلکه از نظر کیفیت هم خشونت خیلی عریانی است. ما همدلی‌های اجتماعی را از هم دریغ می‌کنیم. یعنی اگر کسی از نیروی پلیس یا بسیج یا حافظان امنیت به شهادت می‌رسد، طیفی که طیف معترض است، احساس همدلی کمتری دارند. پدیده‌هایی مثل آنچه برای آرمان علی‌وردی اتفاق افتاد خشونت‌های بسیار عریانی است که محصول شورش است؛ جایی که دیگر عقل چندان کار نمی‌کند و محاسبات اخلاقی کارکردی ندارد 🔹«هابز» استعاره جالبی درباره این افرادی دارد که محصول این رادیکالیسم اجتماعی هستند. از تعبیر «فخر پوچ» برای آنها استفاده می‌کند. می‌گوید «حشره‌ای یا موجود ضعیفی روی محور درشکه یا ارابه می‌نشیند و چون در محیط خاکی حرکت می‌کند، گرد و خاک ایجاد می‌شود. ممکن است او این توهم را پیدا کند که من در حال ایجاد این گرد و خاک هستم!» در‌حالی‌که آن کار چرخ‌های ارابه است. کاراکترهایی که در ایران می‌بینید و مثلا یک ورزشکار در میان‌شان هست، در وضعیت فخر پوچند. 🔹نارضایتی‌هایی وجود دارد و حالا این ظرفیتی شد که خشم و نفرت بدون ضابطه و محاسبات عقلانی ظهور کند و به شکل مخربی و خشونت‌های عریانی بروز کند. درواقع مرگ مهسا امینی با آنچه اتفاق افتاده تناسب ندارد، اما مرگ او در حکم آن فریادی است که شما در کوهستان می‌زنید و بهمن سرازیر می‌شود. 🔹اولین بار است یک پدیدار اجتماعی، سیاسی، امنیتی فراگیر در سطح ملی اتفاق می‌افتد، ولی گروه‌ها، مجموعه‌ها و سازمان‌های سیاسی؛ از پوزیسیون تا اپوزیسیون در آن «بلاموضوع» هستند. نه اینکه موافق یا مخالف یا ضعیف یا قوی باشند بلکه اصلا موضوعیتی ندارند و این وضعیت خیلی آنومیک است. 🔹یکی، دوماه قبل وقتی ماجرای خانمی پیش آمد که جلوی ون را گرفت و گفت: «دخترم مریض است»، التهاب اجتماعی را شاهد بودیم. این موضوع به شما نشان می‌دهد بر سر پیش بردن چیزی به نام «گشت ارشاد» مناقشه دیده می‌شود. از نظر اجتماعی نوعی اکراه و نگاه منفی دراین‌باره وجود دارد. بعد هم می‌گویید: «اصلا اراده‌ای برای گشت ارشاد نبوده است و ما پنج یا 10 ون داشته‌ایم.» معنای این حرف این است که فقط بدنامی و هزینه‌اش را می‌پرداختید، درحالی‌که به‌غیر از هنجاری خوب یا بد است، به‌لحاظ امکانی هم غیرممکن بوده است. 🔹ماجرای دانشگاه شریف، یکی از خطاهای دستگاه امنیتی بود. مسائلی که در این دانشگاه پشت سر و بعدش رخ داد و حسی که استادان دانشگاه پیدا کردند خیلی موثر بود. به‌طور مثال طرف حساب کردن چهره‌های مشهور و سلبریتی‌ها جزء خطاهای ما به‌شمار می‌رود، همچنین می‌توان به ماجرای زاهدان اشاره کرد که خودشان معترف هستند در آن خطاهایی مرتکب شدند و درنهایت فرمانده نیروی انتظامی را تغییر دادند. همچنین می‌شود از ماجرای نازی‌آباد نام برد که خطا بود 🔹در بحث‌های کوتاه‌مدت باید سیاست‌های عادی‌سازی درپیش بگیریم تا وضعیت خاصی که در این 50 روز طی کردیم به وضعیت عادی و روال معقول تبدیل شود. مسائلی که این عادی‌سازی را مخدوش می‌کند از دستورکار خارج کنیم، مثلا بعضی از بازداشت‌هایی که انجام می‌شود به‌نظرم ضدخصلت عادی‌سازی و امنیتی‌زدایی است. 🔹ماجراهایی مانند «سیسمونی‌گیت» را نباید دست‌کم گرفت. آثار تخریبی، احساس تبعیض و تقسیم جامعه به «ما» و «آنها» را باید جدی دید. می‌گویند «ما»یی وجود دارد که ما مردم عادی هستیم و «آنها»یی وجود دارد که صاحبان منصب سیاسی، اداره‌کنندگان کشور و افراد ذی‌نفوذ هستند. با خود می‌گویند ما درگیر مشکلات و مناقشات ابتدایی و اولیه هستیم، آنها اجناس لوکس خود را از خارج کشور می‌آورند. 🔹این نکات در آسیب‌رسانی و رنجور کردن ذهن جامعه بسیار موثر است و نباید دست‌کم و نادیده گرفت. به‌طور مثال در واکنش به سفر پسر یکی از معاونان وزیر دولت اعلام شد رئیس‌جمهور تاکید کرده اگر پسر می‌رود، پدر هم باید برود. در ادامه مردم دیدند پسر معاون بانوان رئیس‌جمهور در خارج از کشور زندگی و فعالیت می‌کند. این اتفاقات آثار تخریبی بسیار زیادی دارد. ✍پرویز امینی در گفتگو با فرهیختگان 🔗متن کامل: http://fdn.ir/75505 @Kolbe_Andishe_Farhang
💠خَبطِ سیستماتیک! ۱. ‏با اینکه معتقدم ما با یک طراحی عملیاتِ رسانه‌ای گسترده علیه جمهوری اسلامی مواجهیم، اما باید اعتراف کنیم زمینه‌ساز این وضعیت خَبط پلیس در یک برخورد موردی نیست. مسأله «خبط نظام تصمیم‌گیر کشور در استفاده از پلیس به عنوان ابزار اصلی برای مواجهه با یک مسأله اجتماعی» است. ۲. جمهوری اسلامی ‏دارد شیپور را از سرِ گشادش می‌زند؛ تمامی دستگاه‌ها تقریباً در مسأله فرهنگ و پرورش نقش خود را گم کرده‌اند. حال بانوان را می‌بریم کلاسِ آموزشیِ پلیس تا ارشاد شوند! گویی که این ممکلت هیچ دستگاه آموزشیِ دیگری جز «پلیس» ندارد. پلیسی که از فرهنگ سازمانیِ وی بحران‌های اساسی روایت می‌شود. ۳. بودجهٔ آسیب های اجتماعی را تقدیمِ وزارت کشور کرده‌ایم و آن هم صرف مجهّز کردن پلیس برای گشت ارشاد و دیگر گشت‌هایش کرده است! دقیقاً در شرایطی که آموزش و پرورش از فقدان منابع پرورشی فرسوده شده. شورای فرهنگ عمومی و سازمان تبلیغات و ده‌ها دست‌گاه دیگر هم که گویا وجودِ خارجی ‏ندارند و پلیس باید مردم را هدایت کند! ۴. نهادِ پلیس برای ارشاد و هدایت مردم ساخته نشده و یقیناً مقصر این وضع هم نیست چون مشخصاً چوب «پلیسی‌کردن» یک مسأله اجتماعی توسط تصمیم‌گیران بی‌حوصله در امر سیاست‌گذاری فرهنگی-اجتماعی را می‌خورد. ۵. یک‌ سوال اساسی و بنیادی از تصمیم‌گیران بین ‏طرح‌های مختلف مربوط به پروندهٔ حجاب این است : آیا در وضعیت اختلال نهادی امر فرهنگ و استعداد افکار عمومی در پذیرش عملیات رسانه‌ای دشمنان این مرز و بوم، فهم گزارهٔ «نباید نهادِ پلیس جای همهٔ کم‌کاری‌ها و اختلالات دیگر را پر کند»، دشوار است؟! ✍امین حیدرلو @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 علت اصلی در جامعه چیست؟ 🔹درباره علل دین گریزی درجامعه و شرک به خداوند متعال و اندیشه مادی گرا(ماتریالیسم) می توان به مسائل و زمینه های مختلفی اشاره کرد. می توان ده ها دلیل اخلاقی، معرفتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ردیف کرد اما یکی از عوامل را می توان عامل محوری در این زمینه معرفی کرد. آن عامل کدام است؟ 🔹آیت الله خامنه ای در جلسات «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» (سال۵۳)، در شرح «توحید» به این موضوع اشاره می کند. چرا شرک در جوامع وجود دارد و دلیل گرایش انسان ها در طول تاریخ به شرک و بی اعتقادی به ماوراء غیب چه بود؟ چرا انسان ها به بی دینی روی آورده اند؟ 🔹اگرچه شاید بخشی از مشرکین برای نفی توحید، به استدلالهای شبه فلسفی و منطقی و عقلانی چنگ بزنند اما هیچکدام نتوانسته اند دلیل و منطق و استدلال متقنی برای اینکه بگویند «خدا وجود ندارد» ارائه کنند. در هیچ مقطعی از تاریخ نتوانسته اند استدلالی برای «نفی وجود خدا» ارائه کنند. دلایلشان معمولاً این بود: «من ندیدم»، «برای من اثبات نشد»، «کسی دلیل قانع کننده ای به من ارائه نکرد» و ... ! 🔹پس دلیل فلسفی، عقلی و منطقی برای نفی توحید وجود نداشته و ندارد. در عمل اما آنچه منجر به بی دینی و نفی اعتقادات دینی انجامیده این بود که آنان، دین و اعتقادات ماوراء غیب را در موضوع مدیریت جامعه، حل مشکلات بشر، مقابله با ظلم و جور و تبعیض و بی عدالتی بی تأثیر می دانستند. آنان می گفتند این دین وقتی نمی تواند مشکلات جامعه را حل کند، وقتی توان مبارزه با ظلم ظالمان و سرمایه داران زالوصفت ندارد، وقتی نمی تواند عدالت را در جامعه برقرار کند، به درد نمی خورد! 🔹بدین ترتیب، مهم ترین عامل شرک در جامعه و دین گریزی مردم، ناکارآمدی این دین در رفع ظلم ها و تبعیض ها و برقراری عدالت بوده است. 🔹دلیل اصلی که رنسانس در اروپا شکل گرفت و دین و اعتقادات به غیب کنار گذاشته شد و بی دینی و الحاد نهادینه شد و بعدها این بی دینی و الحاد به فلسفه و علوم انسانی و اخلاق و ... سرایت کرد و به سبک زندگی بی دینی و فروپاشی دین و نهاد خانواده انجامید همین بود! مردم در اروپا، در قرون وسطی، گرفتاری ها و مشکلات عدیده و فساد و تبعیض و ظلم هایی را در جامعه خود می دیدند که دین مسیحیت و علمای مسیحی برای آن وضعیت، هیچ برنامه ای ندارد بلکه مروج آن شرایط است و خود در بوجود آمدن آن شرایط نقش مستقیم داشته است! 🔹اگر امروز وضعیت دین داری در جامعه خطرناک شده؛ اگر دین گریزی افزایش یافته؛ اگر دختر جوان ما گرایشی به حجاب ندارد؛ اگر پسر جوان ما گرایش به دین ندارد یا بگوییم کمرنگ شده، علت را کجا باید بجوئیم؟ کجا را باید نشانه برویم؟ کجاها را باید اصلاح کنیم؟ 🔹دلیل اصلی دین گریزی در جامعه امروز ایرانی همین است که خیلی از مردم و جوانان، دین و علمای دین و سردمداران دین و مسئولین نظام که همه شخصیت های روحانی و دینی هستند را در رفع مشکلات جامعه و تحقق عدالت و رفع تبعیض ها و فاصله های طبقاتی، موثر و کارآمد نمی بینند. بله عوامل دیگری از جمله تهاجم فرهنگی و رسانه ای دشمن به مفاهیم دینی بی تأثیر هم نیست. اما این مسئله اصلی نیست. 🔹ممکن است کسی بگوید رسانه ها، دین و نظام دینی را ناکارآمد جلوه می دهند. بله نقش اصلی رسانه های دشمن همین است اما آیا واقعاً نگرش امروز مردم در بحث ناکارآمدی ها فقط به رسانه های دشمن بر میگردد یا واقعیات امروز کشور و دولت ها و مجالس و مدیران این نگرش را بوجود آورده؟ 🔹در چنین شرایطی وظیفه مؤمنین حقیقی به اسلام ناب چیست؟ دفاع از وضع موجود؟ توجیه وضع موجود؟ پرداختن به امور فرعی؟ خیر. 🔹متأسفانه برخی برای خودشان یک دسته بندی از مسائل انجام داده اند از مسائل فرهنگی و اقتصادی و بعد می گویند مسائل فرهنگی مهم تر است و ...! در حالیکه اساساً تعریف این عزیزان از فرهنگ و کار فرهنگی اشتباه است. 🔹اگر فرهنگ یعنی مجموعه ای از عقاید و باورها و ارزش ها و بایدها و نبایدها و آداب و رسوم؛ پس بدانید مهم ترین این عقاید و باورها و ارزش ها، مفهوم والای و است آن هم توحیدی که آیت الله خامنه ای و شهیدان بهشتی و مطهری تعریفش می کنند نه صرفاً تعاریف کلامی و فلسفی! توحیدی که اگر بر جامعه حاکم باشد دیگر جامعه اسلامی طبقه طبقه نیست! دیگر تبعیض و ظلم نیست! 🔹فکر می کنند مهمترین مسئله فرهنگ، حجاب است و مسائل اخلاقی و جنسی، در حالیکه مسئله اصلی تحقق آن توحید و عدالت است. 🔹علی کل حال؛ ما معتقدیم اسلام بی تفاوت نسبت به دردهای جامعه و اسلام سکوت و انفعال با اسلام ناب و اسلام مبارزه و جهاد بسیار فاصله دارد و جدال اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی و سکولاریسم پنهان بسیار ظریف و پنهان است! اسلام ناب اگر چنانچه به آن عمل شود؛ اگر درست تبیین و معرفی شود چاره حل مشکلات کشور است. ✍داود مدرسی یان @Kolbe_Andishe_Farhang
💠فضا آرام شد دوباره گشت راه نیندازید! 🔹‏دیروز در قم راننده اسنپ پرسید از کجا میای؟ گفتم از تهران. گفت خبری نبود؟ گفتم نه چیزی ندیدم. گفت آخه چهلم زاهدانی‌ها بود. 🔹خلاصه سر صحبت باز شد، پرسیدم چه اتفاقی بیفته فکر می‌کنی پیروز شدید؟ گفت همین که یک قدم عقب نشینی کنند! ‏مثلاً وقتی پسرم را می‌برم زنبیل آباد کلاس زبان، نبینم کنار خیابون دختر مردم را آن شکلی سوار ون می‌کنند! 🔹گفتم خب حالا که دیگر نمی‌کنند! گفت الان آره ولی اوضاع آرام بشود باز هم این کار را می‌کنند! 🔹‏بعد گفت من خودم دین ندارم اما همسرم به نماز و روزه خیلی مقید است. چند وقت قبل هایپار استار سر پردیسان رفته بودیم، سه چهارتا دختر کلاً حجابشان را برداشته بودند، اما از آن ور سه تا آخوند هم بودند و چند نفر هم بهشان می‌خورد لباس شخصی باشند. 🔹به خانمم گفتم اگر الان دوباره مثل آن اتفاق زنبیل آباد تکرار شود چیکار می‌کنی؟! زنم گفت باور کن پشت سرشان دارم راه میرم عمداً که اگر کسی چیزی گفت فوراً حجابم را بردارم! 🔹راننده می‌گفت ببین زنم خیلی مقیده ولی خیلی برام عجیب بود که او هم اینجوری شده! حالا شما نظرت چیست؟! 🔹‏گفتم ببین من که حجاب را حکم خدا می‌دانم اما تا حالا به خانمی در خیابان تذکر ندادم. گفت خب این خلاف دینت است! باید امر به معروف کنی! 🔹گفتم کاری به حرفهایی که درباره معنای منکر یا ملزم کردن یک شهروند به احکام هست الان ندارم. همه مراجع شیعه نهی از منکر را مشروط به احتمال تاثیر کردند. 🔹‏وقتی شرایط دیگه الان طوری شده که شخصی مثل خانم شما تحریک می شود تا برای تذکر، حجابش را کلاً بردارد در حالی که فقط ناظرست، آیا می‌شود برای این تذکرها تاثیری دید؟ تو خود قرآن هم می‌گوید به بت‌هاشون فحش ندید چون میان از روی عدم آگاهی به خدا فحش میدند! 🔹گفت این تو قرآن است؟! گفتم آره انعام، ۱۰۸! گفت عجب! تا حالا نشنیده بودم! خلاصه بحث ادامه پیدا کرد، آخرش که پیاده شدم، گفت انعام ۱۰۸؟ گفتم آره :) ✍حجه الاسلام محسن فیض @Kolbe_Andishe_Farhang
💠بلوای بدویّت مدرن یا کاریکودتای تمدنی 🔻نگاهی تاریخی به پرده جدید تقابل نافرجامِ غرب‌گرایان با ایران‌گرایان 🔹کسانی که چهل سال است برای آرزوهای ناکامشان؛ روزشماری می‌کنند و نظام، طبق پیش‌بینی‌هایشان تا به حال، بارها و بارها در دهه شصت، هفتاد، هشتاد و نود سقوط کرده است، چطور می‌توانند به دیگران پُز «واقع بینی» بفروشند و به ما تصویر درستی از واقعیت بدهند؟ طبیعی است که هم غرب و هم غرب‌زده‌ها از زاویه خودشان به ایران نگاه می‌کنند و البته در مواجهه با ایران نه تماشاگر و پژوهشگر که بازیگر و کنشگر فعال‌اند. و آیا کسی می‌تواند در مغرض بودن آن‌ها تشکیک کند؟ 🔹ما جمهوری اسلامی هستیم باید بتوانیم مسایل مان را، واقعیت‌های روزمره‌مان را با معارف خودمان و بر اساس تجربه زیسته دینی و انقلابی‌مان بفهمیم. نمی‌شود دشمنان و مغرضان، برای ما کلمه و گزاره تولید کنند و مفهوم بسازند و ما با کلیدواژه‌های آن‌ها از واقعیت اجتماعی و تاریخیِ‌مان، تصویر به دست بیاوریم. قاعدتا وقتی از لحاظ نرم‌افزاری به ادبیاتی که بیگانگان و مغرضان تولید می‌کنند متکی یا آلوده بشویم، در رفتارهایمان هم، تحت تاثیر همان‌ها عمل یا بی‌عملی خواهیم کرد. این همه سرمایه‌گذاری روی بی بی سی و ایران اینترنشنال و منوتو و ... از یک سو و سلبریتیسم آکادمیک از سوی دیگر، برای ساختن همان تصویر توهمی است. نمی‌خواهم بگویم گزاره‌های آن‌ها را ندید بگیریم، نه! آن‌ها را هم بشنویم ولی تلاش کنیم ببینیم آیا منظومه معرفتی - تجربیِ خود ما ابزارهایی، زاویه دیدهایی در اختیارمان قرار نمی‌دهد تا درک بهتری از میدان پیدا بکنیم؟ 🔹امروز با دو نظام تحلیلی روبروییم یکی که در طی 40 سال گذشته بارها و بارها از فروپاشی و سقوط و نابودی نظام در آینده نزدیک خبر داده و دیگری که تحت تاثیر جوسازی‌ها قرار نگرفته و مسیر انقلاب را پیش برده و ضمن توجه به کاستی‌ها و خطاها؛ ظرفیت‌ها و چشم‌اندازهای تاریخی و جهانی را دیده است. با گذشت چهار دهه به راحتی می‌شود دید که کدام یک در توهم بوده و کدام «واقع بینانه‌تر» تحلیل کرده‌اند. ✍وحید جلیلی 🔗متن کامل: https://www.farsnews.ir/news/14010818000808/ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠در حاشیه کلیپ دختر همسایه! عنوان درد: حزب الله کمبود نیروی اجتماعی دارد که بتواند با طیفهای دیگر گفتگو کند! تشریح مساله: 🔹اساسا مساله گفتگو با مخاطبی که گاهی بداهتهای تو را قبول ندارد از قفلهای جامعه دغدغه‌مند ماست که هنوز باز نشده است. اصلا گاهی بحران پذیرش از سوی طرف مقابل در جامعه هست. پدر مادرها و بچه‌ها، معلم‌ها و دانش‌آموزان، حزب‌اللهی‌ها و غیر حزب‌اللهی‌ها اسمش را استیصال در گفتگو میگذارم. زمان کرونا و زلزله، شوری در ما حزب‌اللهی‌ها حس میکردم که به نظرم ناشی از همین بود. موقعیت بحران به حزب الله اجازه میداد به اقشار دیگر نزدیک و از سوی آنها پذیرفته شود. قبلترها در اردوهای جهادی هم -زمانی که با مردم بود نه الان که حمالی برای مردم است- همین حس را داشتم و در بقیه هم می‌دیدم. همان خدا خیرتون بده ما را تا آسمان میبرد واحساس مفید بودن میکردیم. 🔹 گفتگوی اجتماعی مثل فلسفه کونگ فو است که یک طرف نباید به طرف مقابل ضربه بزند بلکه باید نیروی ضربه طرف مقابل را به خود او برگرداند. اما این برگرداندن ضربه نیاز به طراحی حرکت دارد. حرکت یعنی پیام -چه جمله‌ای-، مدل مواجهه -حالت عاطفی -، در نظر گرفتن دایره اقناع مثلا تماشاچی هم دارید یا نه؟ که همه اینها مبنتی بر شناخت طرف مقابل است. و شناخت زمانی حاصل میشود که تو در تقاطع نیاز طرف مقابل پاسخ، راه حل، ارزش افزوده -اسمش مهم نیست- خلق کنی! اولش ممکن است اشتباه برود ولی با چند مرحله قلق‌گیری، کار را تشخیص میدهی! مدل کلاس تقویتی در مسجد قدیم‌ترین شکل این کار در دهه هفتاد بود. 🔹 حزب الله به خاطر دوری از مردم ناتوان از خلق حرکتهای درست است. حال دیگر طیفها و اقشار اجتماعی و علت رفتارهای آنها را نمیفهمد. مساله و درد اجتماعی -برای ما حزب‌اللهی‌ها- در امروز -در لایه موازی لایه امنیتی- خلق محیط‌های کوچک گفتگو به تعداد زیاد است که در آن طرف مقابل در یک گفتگوی برابر و با به رسمیت شناختن خودش -نه فکرش- در گفتگو! در این موقعیت امکان فهم و گفتگو و فهم دیگران را فراهم میکند. 📎پ.ن: 🔹 امروز در اصفهان ۴ جا صحبت کردم. هر جمع حدود دویست نفر از همه اقشار! طلبه، معلم، دانشجوهای دانشگاه آزاد، مادران خانه‌دار، پدرهای کارمند و کارگر! حدودا نصف با رگه حزب اللهی و مذهبی و بقیه نزدیک مردم معمولی با پوشش متفاوت از حجاب شرعی! بعد از هر گفتگو آزاد نشستم تا بقیه حرف بزنند. بدون استثنا مساله همه که همه میخواستند بدانند همین مدل رفت و برگشت گفتگو بود. و مهم‌تر از همه اینکه طرف مقابل چه فکر میکند؟ 🔹نماهنگ دختر افغان علیرغم ایراداتش برای حزب اللهی‌ها جذاب است چون زمینه‌ و ایده‌ای از توان گفتگو با دیگران دارد! یک نفر که متهم به ذینفع بودن در قدرت اجتماعی نیست دارد با دوستش در ایران حرف میزند با زبان موسیقی! 🔹مساله لالی در تبلیغ نیست مساله گنگی در فهم طرف مقابل و موقعیت است! بدانیم چه باید بگوییم روشش را پیدا میکنیم! در رسانه هم مشکل داریم اما تاویل مشکل امروز به رسانه، مشکل اصلی را گم میکند و درمان را دورتر! ✍حمید آقانوری @Kolbe_Andishe_Farhang
💠جست‌وجوی مقصود رهبری از "رشد و جهش" این روزها در کنار همه‌ی تحلیل‌های ریشه شناختی آشوب اخیر، برخی تحلیل‌ها هستند که تلاش می‌کنند با استناد به ادعای حضرت آقا مبنی بر این که انگیزه‌ی آشوب‌ها بر رشد و جهش جمهوری اسلامی، استوار است، فهمی تازه از ماجرا به دست دهند. در این بین به نظر، اصل کلام حضرت آقا و این که انگیزه‌ی آشوب از حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی ایجاد شد،دربرگیرنده‌ی نکته دقیقی است، اما سوال این جا است که حرکت رو به جلو در کجا؟ آیا مقصود از این حرکت رو به جلو، یک فرآیند بالفعل رشد در سیاست داخلی بود؟ براساس یک نگاه سطحی،آنچه شواهد امر نشان می‌دهد این است که اساسا سیاست‌های داخلی دولت آقای رئیسی، جز ایجاد یک سری شوک پراکنده در گلوگاه‌های اقتصادی، برآیند میدانی رو به جلویی نداشته و حتی با ایجاد آشوب اخیر، همین شوک‌ها به عقب گرد بیشتر در اقتصاد کشور منجر شده است. خب در چنین وضعیتی، این سوال پیش می‌آید که پس مقصود حضرت آقا از حرکت رو به جلو چه بوده؟ آیا ایشان سعی در ارائه ی یک شوآف قدرت برای حفظ روحیه ی داخل داشته اند یا نه به راستی واقعیتی مشهود، از ادعای ایشان پشتیبانی می کند؟ پیش از پاسخ به این سوال، جا دارد تا به این نکته اشاره داشته باشیم که برخلاف خیل بیشماری از شخصیت های کوچک و بزرگ سیاسی و فکری این مملکت که اول حرف می‌زنند و بعد برای آن به دنبال دلالت واقعی می‌گردند، شخص آقای خامنه‌ای در سرتاسر سیره‌ی سیاسی-اجتماعی‌اش، نشان داده که از این قاعده مستثنی است و شاید کلام او بر فکت اشتباه تکیه داشته باشد اما هیچ گاه بر بنیاد بی بنیاد شور مطلق، اظهار نظر ننموده است. اما در پاسخ به سوال، به نظر می‌توان مدعی شد که ادعای حضرت آقا در مورد حرکت رو به جلو، بر دیپلماسی خارجی دولت در یک سال اخیر، تکیه دارد، چرا که به نظر می‌رسد دولت آقای رئیسی، برخلاف سیاست داخلی که کارش را با جراحی و شوک درمانی آغاز کرد، در حوزه ی سیاست خارجی براساس برنامه‌ای مدون و قابل اتکا، پا به عرصه گذاشت و در یک سال اخیر توانست در کمال ناباوری، کانال‌های تعاملی فوق العاده‌ای را با کشور‌های همسایه باز کند و پیمان‌ها و معاهده‌های نسبتا استواری در این کانال‌های تعاملی، تنظیم سازد که در صورت پایدار ماندن، این امکان را برای دولت فراهم می‌کند تا از جراحی سیاست داخلی و شوک های تحمیلی به بازار، به وضعیت با ثبات اقتصادی در سیاست داخلی گذر کند. براساس بیان فوق، به نظر می‌توان مدعی شد که جبهه‌ی غرب علی الخصوص ایالات متحده با رصد طرح کارامد ایران در سیاست خارجی و ترس از این که این کارآمدی، به کلید سیاست داخلی ایران یعنی ثبات اقتصادی منجر شود، درصدد برآمد تا با پیاده سازی نقشه‌ی قدیمی خود یعنی ایجاد آشوب داخلی، شوک‌های اقتصادی دولت به بازار را با برآیندهای منفی مواجه کند و این گونه دولت حاضر جمهوری اسلامی را با مشغول نمودن در باتلاق اقتصاد داخلی، از برنامه‌ی مدون کارآمد در سیاست خارجی‌اش باز دارد. براساس تحلیل فوق می‌توان گفت که اصل ادعای حضرت آقا درمورد انگیزه‌ی غرب برای ایجاد اشوب در داخل، از تکیه گاه محکمی برخوردار است اما مسئله‌ی اساسی این جا است که اگرچه اصل حرکت رو به جلو در فضای سیاست خارجی، می‌تواند حرکت رو به جلو در سیاست و اقتصاد داخلی را به دنبال داشته باشد، اما نقیض عکس این مسئله نیز به نظر صادق خواهد بود که در شرایط فعلی و برآیندهای منفی اقتصادی و امنیتی در داخل، می‌تواند حرکت روبه جلوی دولت در سیاست خارجی را با رکود و حتی عقب‌گرد مواجه سازد، لذا همچنان این مسئله پابرجا خواهد ماند که طرح دولت و در ابعاد بزرگ تر حاکمیت برای تغییر معادله ی فعلی سیاست داخلی و چرخش سریع از موضع ضعف به موضع قدرت چیست؟ براساس نکات فوق می‌توان مدعی شد که تحلیل‌هایی که تلاش داشتند تا با استناد به کلام حضرت آقا، از کارنامه سیاست داخلی دولت دفاع کنند، در نوعی اشتباه به سر می‌برند چراکه به نظر هنوز کارنامه‌ی یک ساله دولت حاضر در سیاست داخلی، فکتی برای دفاع در خود ندارد و شاید تنها معبر ممکن برای اثبات آن، نه در کارنامه‌ی یک سال گذشته بلکه در اقدامات پیشروی دولت نهفته است، این که آیا دولت قادر است با روکردن گزینه‌ای پیش‌بینی نشده در سیاست داخلی، برنامه‌ی مهندسی معکوس خود در سیاست خارجی را نجات دهد یا این که تنها بعد از یک سال، استراتژی برنده‌ی این دولت نیز در باتلاق سیاست داخلی، غرق خواهد شد؟ ✍محمدحسین شیرخدائی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠انقلاب ها چه وقت می میرند؟ درست در آن لحظه ای که بعضی از انسان های آرمانی پیشین، که به نام انقلاب در جامعه مطرح شده اند از فرط خوردن گوشت انقلاب، نقرس بگیرند و حاضر بشوند اهداف انقلابی دو سه دهه قبل را در ملاءعام به سخره بگیرند و خود بخندند و دیگران را در آن خصوص بخندانند. همه اصول را زیر پا بگذارند تا به قدرت برسند. آنجا دیگر انقلاب به پایان رسیده است حتی اگر شناسنامه اش را رسما باطل نکرده باشند. در این دوره از تاریخ انقلاب هاست که اگر مردان وفادار آن انقلاب و چریک های عقیدتی تاریخ به داد آن انقلاب برسند، دوباره خون تازه در رگ هایش جاری می شود و گرنه برای همیشه به گورستان خواهد رفت انقلاب ها خیلی پر سر و صدا شروع می شوند اما بی سر و صدا به پایان می رسند. یعنی وقتی انقلاب شروع می شود همه می فهمند اما وقتی می میرد کم تر کسی می فهمد. این وقتی است که در درون حاکمیت انقلاب شعارهای خود انقلاب یعنی حکومت دینی به مسخره گرفته شود و به آن عمل نشود. وظیفه انسان های صالح در چنین شرایطی این است که اگر می توانند نگذارند انقلاب خاتمه پیدا کند و اگر نمی توانند حداقل نگذارند انقلاب بی سر و صدا بمیرد. یعنی بايد طبل ها را بکوبند تا همه چیز در سکوت خاتمه پیدا نکند. ✍حسن رحیم پور ازغدی @Kolbe_Andishe_Farhang
@Bazm_andishe - شهید بهشتی؛ مراقب مسئولین باشید.mp3
642.1K
💠شما مردم وظیفه دارید مراقب رفتار باشید 🎙شهید بهشتی 🔹هرکس در هر مقامی که هست باید در زیر دیدِ تیز بینِ باشد. @Kolbe_Andishe_Farhang‌
💠ساخت حقوقی و ساخت حقیقی نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهائی که مشاهده میکنید - است، که البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما کافی نیست. همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایده‌ای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است. اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش کردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان کشور را دست‌کم گرفتیم، اگر مسئولین کشور هم مثل خیلی از مسئولین کشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یک وسیله و یک مرکز ثروت و قدرت نگاه کنند، اگر مسئله‌ی خدمت و فداکاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین کشور حذف شود، اگر مردمی بودن، ساده‌زیستی، خود را در سطح توده‌ی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین کنار برود و حذف شود؛ پاک شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بین‌المللی مسئولین کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلىِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهرىِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمیکند؛ خیلی اثری نمی‌بخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی کاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است. و من به شما عرض بکنم که تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بتدریج و خیلی آرام حاصل میشود. توجه بعضیها به این، غالباً جلب نمیشود، یا خیلیها توجهشان جلب نمیشود. یک وقتی ممکن است همه متوجه شوند، که کار از کار گذشته باشد. خیلی باید دقت کرد. چشم بینای طبقه‌ی روشن‌بین و روشنفکر جامعه - یعنی طبقه‌ی دانشگاهی - و چشم بینای دانشجویان باید این مسئولیت را همیشه برای خودش قائل باشد. نظام اسلامی، نظام اسلامی است در ظاهر و باطن؛ نه فقط نظام اسلامی در ظاهر. انحراف در هدفها، در آرمانها، در جهتگیریها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید. و این چیزی است که ما در طول این سالهای طولانی - بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام - درگیرش بودیم؛ جزو درگیریهای اساسی در این دو دهه‌ی گذشته، یکی همین بوده. تلاشهای زیادی شده است برای اینکه جمهوری اسلامی را از روح و معنای خودش خارج کنند. تلاشهای زیادی کرده‌اند؛ به شکلهای مختلف؛ چه در زمینه‌های سیاسی، چه در زمینه‌های اخلاقی، چه در زمینه‌های اجتماعی؛ از اظهاراتی که شده و حرفهائی که زده شده. برای برخورد با این انحراف، میشود با برجسته کردن مرزهای اعتقادی و فکری و سیاسی، جلوی این انحراف را گرفت. شاخصهای هویت اسلامی بایستی معلوم باشد: شاخص عدالت‌طلبی، شاخص ساده‌زیستی مسئولان، شاخص کار و تلاش مخلصانه، شاخص طلب و پویائی علمی بیوقفه، شاخص ایستادگی قاطع در مقابل طمع‌ورزی و سلطه‌ی بیگانگان، شاخص دفاع از حقوق ملی. [شاخص]اعتماد به مردم، عقیده‌ی واقعی به مشارکت مردم. بعضیها اسم مردم را می‌آورند؛ اما حقیقتاً اعتقادی به مشارکت مردم ندارند. ✍رهبر معظم انقلاب، ۱۳۸۷/۹/۲۴ @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 روحانیت، مهم است 🔹 اهمیت روحانیت در نیازی که جامعه امروز ایران به نهاد روحانیت دارد نهفته است. همیشه به روحانیت نیاز بود امروز و در متن بحران های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، بیشتر. 🔹 مایه تعجب است که آنها که دنبال تغییر هستند، تغییر را در غیاب روحانیت دنبال می کنند. هنوز این جملات مطهری، حرف روز است که " کسانی که آرزوی اعتلای آیین مبین اسلام را در سر دارند و درباره علل ترقی و انحطاط مسلمین در گذشته دور و نزدیک می اندیشند، نمی توانند درباره دستگاه رهبری آن یعنی سازمان مقدس روحانیت نیندیشند و آرزوی ترقی و اعتلای آن را در سر نداشته باشند و از مشکلات و نابسامانی های آن رنج نبرند. زیرا قدر مسلّم این است که هر گونه صلاح و اصلاحی در کار مسلمین رخ دهد یا باید مستقیما به وسیله این سازمان که سِمَت رهبری دینی مسلمین را دارد صورت بگیرد، یا لااقل این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد". (ده گفتار: 283) 🔹 نیاز به روحانیت در شرایط امروز به این معنا نیست که روحانیت بی اشکال است. واقعیت این است که روحانیتِ امروز، خود گرفتار بحران است. روحانیت امروز سردرگم است؛ بین شیعه و سنی، جهان اسلام و ایران، بین دفاع از نظام اسلامی و نظارت بر آن، بین اجرای احکام و حفظ رابطه با مردم، بین فقه و علوم و روابط جدید. 🔹 نیاز به روحانیت به معنای نفی بحران در روحانیت نیست. روحانیت امروز، هم بخشی از مشکل است و هم بخشی از راه حل. بدون روحانیت متعادل، روحانیت مردمی و مستقل، بدون روحانیت متعهد به تمامیت اسلام اما آگاه به زمان، امکان اصلاح جامعه، نظام و خروج از بحران ها وجود ندارد. 🔹انقلاب اسلامی حاصل وحدت نیروهای اجتماعی از جمله حوزه و دانشگاه درباره یکی از مهمترین مساله های ایران آن روز یعنی حکومت بود. امروز رفت و آمدها بیشتر شده است اما به رفت و آمدهای کارمندی نمی شود امید داشت. آنچه نیست گفت و گوی مسوولانه و آزادانه درباره مساله های واقعی جامعه است. ✍احسان بابائی @Kolbe_Andishe_Farhang