💠راه مقابله با حرف باطل؟!
...راه جلوگیری از تهاجم فرهنگی، گرفتن و بستن و زدن نیست؛ بلکه گاهی گرفتن و بستن و زدن، کمک به تهاجم است. طرف از خدا میخواهد که او را بگیرند؛ بگوید: «دیدید حرف حق زدیم، جلوِ ما را گرفتند!» یک عدّه آدم مستضعف و بیچاره هم باور کنند و بگویند: «لابد حرفش حق بوده که او را گرفتهاند!» پس، گرفتن و بستن، راهِ مقابله با حرف باطل نیست؛ بلکه راه مقابله با حرف باطل، گفتن حرف حقّ است؛ همین!
وقتی که آن مرد خارجىِ بد دهنِ بد دل میآید و آیهی قرآن میخواند که امیرالمؤمنین را مورد مذمّت قرار دهد، حضرت نمیگویند که این فلانفلان شده را بگیرید. در حالی که اگر واقعاً میخواستیم حکم شرعیاش را نگاه کنیم، بعید هم نبود که حدّ شرعی او اعدام و از بین بردن یا لااقل نفی او باشد. اما امیرالمؤمنین این کار را نکرد و در جوابش آیهی قرآن خواند.
✍رهبر انقلاب، ۱۳۷۳/۶/۲۱
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠جنبش زندگی خواهی و ریشه های شکاف تحلیلی و محاسباتی بخشی از تحلیلگران و حاکمیت (بخش اول)
از جهان دو بانگ می آید به ضد
تا کدامین را تو باشی مستعد
یکم
کار گروهی از تحلیل گران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با حاکمیت به دشمنی دو طرفه رسیده است. جدایی میان آن ها در طول این سال ها اتفاق افتاده و اکنون در وضعیت مخاصمه و خشم نسبت به یکدیگر اند.
از دیدن تحلیل ها و رفتارهای یکدیگر خشمگین می شوند و البته خشم خود را بیش از پیش در گفتار و رفتار خود بروز می دهند. هر یک متناسب با امکان هایی که دارند سعی می کند طرف مقابل را مرعوب، منکوب و تخریب کنند. صحنه، صحنه جنگ است حتی اگر یک طرف مدعی باشد به ظاهر ابزارش جز کلام و هنر و فکر نیست. از هر کلمه ای آتشی بر می خیزد و هر جمله ای فتنه ای می سازد و هنر چون به غرض آلوده است از هر سویش تیری به سمت دیگری روانه است.
دوم
حوادث سال های ۹۶ تا ۱۴۰۱ باعث شده است تا حرف پنهانی میان دو سوی مخاصمه باقی نماند. پیدایش این نتیجه در نظام محاسباتی این تحلیل گران که نظام ضعیف شده و در خطر قرار گرفته است، باعث شده است تا آنها ترس و محافظه کاری را کنار گذاشته و اصطلاحا " رو بازی" کنند.
نتیجه تحلیل محتوی مقاله ها و یاداشت هایی که در این دوره از سوی تحلیل گران نوشته شده است نشان می دهد دال مرکزی تحلیل آن ها مفاهیمی چون " فروپاشی"، " ناکارآمدی"، " سقوط"، "فلاکت"، "انحطاط" و "ناتوانی" حاکمیت، دولت و نظام سیاسی بوده و در مقابل رفتارهای حاکمیت هم ترکیبی از تحمل و مدارا، نادیده انگاری، تغافل، انگ زنی، اخراج و برکناری و مجازات های مبتنی برخورد سخت تر بوده است.
به این ترتیب شکافی پر ناشدنی میان دو سوی ماجرا ایجاد شده که در نتیجه کشمکش های علنی محدود به تفاوت در نظام محاسباتی نبوده بلکه عناصر روانی و عاطفی و دل خوری ها و کدورت های عاطفی شخصی نیز به آن اضافه شده است.
سوم
زمانی که دال مرکزی تحلیل ها فروپاشی شد از چشم انداز حاکمیت این تحلیل ها چیزی جز تراوشات اذهان استعمار زده، مرعوب و شیفته و دلداده غرب نیست که بیش از ۱۵۰ سال است پیاده نظام غرب در ایران هستند و آرزویشان چیزی جز همان آرزوی سلفشان ملکم خان نیست که از سر تا پا غربی شدن است.
این جریان واداده که در مراکز علمی و دانشگاهی، هنری ، فرهنگی، ورزشی و برخی احزاب سیاسی حضور دارند و بند نافشان به جریان های قدرت غربی بند بوده و از آن تغذیه می کنند. مهم ترین کارکردشان تغییر دادن نظام محاسباتی مردم و کشور به سمت و سویی است که در خدمت منافع کشورهای غربی است.
نگاه تحقیر آمیز به میراث ملی و توان داخلي، مرعوب بودن و استیصال و ترس دربرابر قدرت های بزرگ، ساده لوحی و خوش باوری نسبت به غرب و بد بینی و بد گمانی نسبت وضعیت کشور و توان داخی، بزرگ نمایی قدرت غرب و تحقیر و کوچک نمایی قدرت کشور، اتکا به مبانی مادی در تحلیل ها و بی اعتنایی به مبانی دینی و بومی در تحلیل ها و بی مبالاتی در رویکردهای فرهنگی و ترویج اباحه گری و فساد در جامعه تنها گوشه ای از مواردی است که از تحلیل های این تحلیل گران در چشم حاکمیت جلوه می کند.
آنها در خوشبینانه ترین حالت خود باخته و جاهل اند اگر مزدور، جاسوس و نفوذی نباشند.
چهارم
در این سوی ماجرا و در چشم این تحلیل گران هم حاکمیت سرچشمه همه بدبختی ها و مشکلات است. از اعتیاد تا خشکسالی، از آلودگی هوا تا گرانی و تورم همه ریشه در ویژگی های شخصی و فردی کسانی دارد که زمام امور را در دست دارند. دولت مردان و زنان کوتاه قدی که نه تخصص دارند، نه شایستگی و سواد. ناتوان اند، فاسدند، ریاکارند، متحجرند، بی سوادند و تبدیل به کانون اصلی شرارت و تباهی در کشور و بر علیه مردم گشته اند.
در هر تصمیمی که حاکمیت می گیرد و در هر اقدامی که انجام می دهد جز خسارت و تباهی نمی بینند و هر روز که از خواب بر می خیزند به امید تحقق تحلیل هایشان که "سقوط" و "سرنگونی" نظام است، چشم باز می کنند.
آشوب و بحرانی که پیش می آید آن را نشانه درستی نظام تحلیلی خود می دانند و سکوت و آرامش جامعه را به دوران خفتگی و زیر زمینی شدن اعتراض ها تشبیه می کنند.
پنجم
چرا و چگونه این گسست و اختلاف به کینه توزی و دشمنی رسیده است؟ و البته کدام طرف حق دارد و حق می گوید؟
به طور طبیعی من با دلایلی چون وابستگی، نفوذ یا عناوین امنیتی مشابه در سمت تحلیل گران و کم سوادی، تحجر و عدم شایستگی در بخش حاکمیت که بخشی از دلایل این گسست و جدا افتادگی را توضیح می دهد کاری ندارم، در میان هر گروهی نمونه های از این موارد یافت می شود اما نمی تواند تعیین کننده و توضیح دهنده علت اصلی این فاصله و دشمنی باشد. همه این دلایل در درون عامل بزرگ تری کار می کنند که فضای کلی نظام محاسباتی و عقلانی این دو گروه را می سازد.
✍سینا کلهر
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠جنبش زندگی خواهی و ریشه های شکاف تحلیلی و محاسباتی بخشی از تحلیلگران و حاکمیت (بخش دوم )
ششم
دو نوع عقلانیت و محاسبه
ریشه مساله به بنیاد عقلانی و محاسباتی این دو گروه باز می گردد. آنچه را حاکمیت خوب
و درست می داند و قوی می پندارد، این گروه از تحلیل گران بد، نادرست و ضعیف می دانند. در حالی که عقلانیت حاکم بر حاکمیت وضعیت کشور را عبور از گردنه ها ، قوی شدن و قدرتمند شدن می داند و می بیند عقلانیت این تحلیل گران آن را حرکت به سمت قهقرا، سقوط و فروپاشی می فهمد.
در حالی که آشوب های ۱۴۰۱ برای تحلیل گران نشانه ضعف و ناکارآمدی و حرکت به سمت فروپاشی است از چشم انداز عقلانیت حاکمیت این پدیده همه زور دشمنان ایران و انقلاب است. آمریکا، اروپا، عربستان و اسرائیل تمام قدرت اقتصادی و مالی، امنیتی و رسانه ای خود را به میدان آورده اند و بعد از طراحی و اجرای بزرگ ترین عملیات روانی و امنیتی ترکیبی جهان، باز هم شکست خورده اند و این چیزی جز صلابت روز افزون نظام نیست.
در مساله ریزش ها و رویش ها، دینداری، خانواده و دهها موضوع دیگر در حالی که عقلانیت حاکم بر نظام نقاط مثبت و پیشرفت ها و جهش های موضوع را می بیند و آن را مبنای طراحی و سیاست گذاریهای خود می داند عقلانیت این تحلیل گران نقاط ضعف، افول ها و تنزل ها را دیده و پیشنهادات خود را بر این اساس طراحی می کند.
ما با دو عقل و دو محاسبه مواجهه ایم . یکی فرصت بین، قوت بین، ظرفیت بین و امیدوار و دیگری تهدید بین، نقطه ضعف شناس، فعلیت بین و مایوس و افسرده.
این دو جهان موازی هیچگاه به هم نخواهند رسید
هفتم
جنس عقلانیت
هر دو نوع عقلانیت، عقلانیت محاسبه گر است. در تعبیر ماکس وبر هر دو نوع عقلانیت از جنس عقلانیت صوری است که تناسب میان اهداف و وسایل را محاسبه و بهترین روش را انتخاب می کند و بر خلاف آن چه معمولا گمان می شود عقلانیت حاکم بر حاکمیت عقلانیت ارزشی نیست که اهداف به جهت ارزش ایدئولوژیک انتخاب شده باشند و توجهی به تناسب وسایل تحقق این اهداف نباشد. اگر چه از ارزش ها متاثر است و از آن تغذیه می کند اما حسابگر است.
در واقع اگر جنس عقلانیت حاکمیت از نوع ارزشی بود هم فهم اختلاف دو سوی ماجرا آسان بود هم احتمال مصالحه و سازش وجود داشت چرا که همان طور که وبر خاطر نشان کرده، روند تحول امور در جهان مدرن از عقلانیت ارزشی به عقلانیت صوری است.
مشکل اتفاقا از آنجاست که ما با دو نوع محاسبه گری و برآورد از جنس عقل صوری مواجه ایم که دو نتیجه کاملا متضاد و متفاوت به همراه دارد.
عقل محاسبه گر مخاطره جو در مقابل عقل محاسبه گر مخاطره گریز شاید طبقه بندی مناسبی برای تفکیک این دو نگاه باشد. در محاسبه گری مخاطره جویانه علاوه بر عناصر مادی مشهود عوامل مادی نامشهود از قبیل عزم و اراده، خواستن، پایداری کردن، شجاعت و دلاوری در عمل به همراه عوامل غیر مادی به خصوص نصرت و یاری خداوند و نیروهای غیبی و حتی شانس و اقبال را لحاظ می کند و از همه مهم تر عقل مخاطره جو عقل بلند مدت نگر و بلند مدت بین است و در اغلب مواقع به زیان های کوتاه مدت به نفع منافع بلند مدت تن می دهد. بنابراین کیفیت محاسبه، عناصر دخیل در حسابگری و بازه زمانی خروجی قابل انتظار همگی با عقلانیت مخاطره گریز تفاوت دارد.
عقلانیت مخاطره گریز جایی است که تمرکز بر عناصر مادی مشهود و نتایج کوتاه مدت ملموس است. متغیرهای غیر قابل محاسبه را حذف و هر گونه نااطمینانی را مغایر با اعتبار محاسبه می داند.
عقلانیت حاکم بر نیروهای سیاسی که یک نظام سیاسی را با انقلابی بزرگ سرنگون کرده، از یک جنگ ۸ ساله مستقیم و چندین جنگ نیابتی چند ساله پیروز بیرون آمده و بیش از ۴ دهه با ابرقدرت های جهان سر شاخ بوده اند، نمی تواند چیزی جز عقلانیت مخاطره جو باشد.
جنبش زندگی واکنشی است به زندگی مخاطره جویی که زندگی این دنیا را بر اساس افق های بلند و محاسبه های طولانی بنا می کند. دنیا را بر اساس آخرت سامان می دهد و سیاست و اقتصاد را بر حسب فرهنگ و معنویت. به همین دلیل هم محاسبه گری هایش مخاطره جویانه، بلند پروازانه، کلان مقیاس و کل نگر است. در نتیجه رنج و سختی، جنگ و جهاد، مبارزه و پایداری های که زندگی روزمره را مختل می کند و از چشم عقلانیت کوتاه مدت این دنیایی هدر رفتن عمر و بر فنا رفتن لذت زندگی است را بخشی از استراتژی موفقیت در نظر می گیرد.
جنبش زندگی واکنشی است نسبت به این عقلانیت محاسبه گری که سراسر زندگی را به مخاطره می اندازد.این جنبش اساسا مخاطره گریز است و به همین خاطر هم از همان آغاز دچار تناقض درونی است. برای رسیدن به زندگی روزمره دور از هر گونه مخاطره ای، آشوب به پا می کند، دست به خشونت می زند و سودای انقلاب دارد و درست در همین لحظه است که نیروی خود را از دست می دهد و به پستوهای روزمره گی باز می گردد.
✍سینا کلهر
@Kolbe_Andishe_Farhang
11.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠أین الرجبیون؟!
✍استاد شهید مطهری
وقتی در قیامت ندا دهند: «أین الرجبیون؟» و ما شرمسار باشیم
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠بر سرِ شاخ، بُن میبرند!
نیازی به هیچ تحلیل و تفسیری نیست. ما بر سر شاخ نشستهایم و داریم بُن میبریم. آشکارتر از این نمیشود زیرساختهای فرهنگی و اخلاقی جامعه را با دستان خود و در روز روشن، به توپ بست. تازه جناب رئیس جمهور، در صدر انتظارات تحولیاش از آموزشوپرورش، تکلیف کرده که تا پایان سالتحصیلی آینده، باید ۲۵ درصد مدارس، هیئت امنایی شود. یعنی پولی شود!
این حد از خودزنی، مثال و نمونهای ندارد در هیچ کشوری.
برای ملموس شدن فاجعهای که دارد رخ میدهد، تبریز ما را مرور کنید:
حدود ۶۵ درصد مدارس تبریز، غیردولتی است.
تعداد مدارس غیردولتی تبریز، تقریباً دو برابر مدارس دولتی است.
در برخی نواحی، نسبت مدارس غیردولتی به دولتی، سه به یک است.
یک معنای این آمار این است که امکان دسترسی به مدارس دولتی، کمتر از مدارس غیردولتی است. یعنی شما در بسیاری از مناطق شهری، ناگزیر از انتخاب مدرسهی غیردولتی برای فرزندتان هستید!
از حیث جمعیت نیز با وضعیت عجیبی روبرو هستیم؛
حدود یکسومِ دانشآموزان تبریز در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند.
حالا با فشاری که دولت دارد میآورد، بزودی شاهد برچیده شدن مدارس دولتی از نظام تعلیم و تربیت کشور خواهیم بود. یعنی رسماً به خصوصیسازی کاملِ آموزش و پرورش سلام خواهیم کرد!
✍روح الله رشیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تشدید کالاییسازی آموزش
🔹مدرسه بهعنوان یک نهاد عمومی و اجتماعی نباید تبدیل به مرکز و سازوکاری برای بازتولید مناسبات طبقاتی شود. ما به تمام معنا آموزش را به کالا تبدیل کردهایم. شاید طنز باشد، ما یک زمانی در دانشگاه یا در کارهای پژوهشی باید اثبات میکردیم که آموزش در ایران کالایی شده، از آن طرف مقامات آموزش و پرورش این موضوع را نمیپذیرفتند؛ اما الان خود مقامات عالی آموزش و پرورش صراحتاً با مقایسۀ مدرسه با پمپ بنزین یا رستوران اظهار میکنند که هرکس پول بیشتری بدهد، طبیعی است که از مدرسه و امکانات آموزشی باکیفیتتری برخوردار باشد؛ یعنی قبح قضیه ریخته است و مسئله را عادی و موجّه جلوه میدهند. عادی جلوهدادن این مسئله از جانب مسئولان وزارت آموزش و پرورش فاجعهبار است. وزارتخانهای که باید مانع از کالاییشدن آموزش شود، به نهادی تبدیل شده که همۀ سیاستهایش در راستای کالاییکردن آموزش است.
🔹بعد از انقلاب هم بهتدریج فضایی ایجاد شد تا گروههای مذهبی درون قدرت و طبقات بالا خودشان را از بقیه جدا کنند و مدارس خاص خودشان را داشته باشند؛ اما این روند کالاییشدن با تجاریشدن آموزش هم همراه شد و در مدارس خصوصی متوقف نماند؛ بلکه انواعی از مناسبات بازارگرایانه به درون مدارس دولتی تعمیم داده شد و در دهه اخیر تحت عنوان الگوی اقتصادی آموزش در دستور کار قرار گرفت؛ اینکه مدرسه باید درآمدزایی کند و دستش به جیب خودش باشد؛ سیاستهایی نظیر خرید خدمات آموزشی، ایجاد مدارس چارتری یعنی خرید ظرفیت خالی مدارس خصوصی، واگذاری اداره مدارس دولتی به بخش خصوصی، و حالا هم کوپنیسازی مدارس در دستور کار دولت قرار گرفته است.
🔹کوپنیسازی مدارس صرفاً نوعی بازارسازی برای مدارس خصوصی است و هیچ رقابتی بین مدارس دولتی ایجاد نمیکند و اساساً خود این رقابتیکردن مدارس هم برگرفته از روایت بازارگرایانه و بنگاهداری است و مورد نقدهای جدی قرار دارد. کوپنها سقفی دارند و هرکس مدرسه بهتری میخواهد، باید رقمی بالاتر از رقم کوپن از جیب بپردازد. یعنی رقم کوپن میشود مبنای ضعیفترین نوع مدرسهها و مدارس دولتی را هرچه فقیرانهتر میکند. کوپنیسازی مدرسه در اکثر کشورهایی که تجربه شده، پیامدهای منفی داشته است.
🔹در ایران هم ادعا این است که ما مدارس خصوصی یا غیرانتفاعی را تأسیس کردیم که یک رقابتی ایجاد شود تا مدارس دولتی هم خودشان را ارتقا دهند اما چنین اتفاقی نیفتاده بلکه چون هدف صرفاً مالی بوده از یکسو به گسترش مدارس خصوصی غیراستاندارد و بیکیفیت و از سوی دیگر به کشاندن مناسبات بازاری به درون مدارس دولتی منجر شده؛ چیزی که تحت عنوان خصوصیسازی پنهان از آن یاد میشود که همگی در راستای تشدید کالاییسازی آموزش است. حالا میبینیم دولت بهصورت همزمان هم کوپنیسازی مدارس و هم افزایش سهم مدارس هیئت امنایی (که دولتی هستند اما با شهریههای کلان اداره میشوند) را در دستور کار قرار داده که هر دو تداوم یک سیاست غلط هستند.
🔹در تابستان اخیر همایشی دربارۀ عدالت آموزشی برگزار شد، یکی از وزرای پیشین آموزش و پرورش نکته قابلاعتنایی را گفت که کمتر به آن توجه شد. ایشان البته از منظر نقد میگفتند که ما در ایران شش، هفت نوع مدرسه داریم، منتهی مهمترین دلیل این تنوعدادن به مدرسهها ایجاد جاذبه برای خانوادهها بوده که بتوان از آنها راحتتر پول گرفت. ایشان در تأیید این گزاره مثال جالبی هم زدند و گفتند در یکی از مناطق تهران نزدیک به ۳۰ درصد دانشآموزان مقطع ششم ابتدایی منطقه در مدرسۀ تیزهوشان ثبتنام شدهاند؛ درحالیکه استاندارد ثبتنام حدود ۳ درصد است و این میزان ثبتنام صرفاً با هدف دریافت شهریه انجام شده است
✍ رضا امیدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠امام جواد، بحث آزاد و ارتباط تشکیلاتی
امام جواد مانند دیگر ائمهٔ معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندهٔ شایستهٔ خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد بهطوری که در سن بیستوپنج سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیرقابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همانطوری که ائمهٔ دیگر ما "علیهمالسلام" با جهاد خودشان، هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشهٔ مهمی از جهاد همهجانبهٔ اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهٔ با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهٔ دورانهای تاریخ، قدرتمندان سعی کردهاند وقتی از مقابلهٔ رویارویی با مردم عاجز شدند، دست به حیلهٔ ریاکاری و نفاق بزنند.
این بزرگوار نمودار و نشانهٔ #مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگیاش با قدرت مزوّر و ریاکار خلیفهٔ عباسی -مأمون- مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقبنشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همهٔ شیوههای مبارزهٔ ممکن، مبارزه کرد. اولین کسی بود که به طور علنی #بحث_آزاد را بنیانگذاری کرد. در محضر مأمون عباسی، با علما و داعیهداران و مدعیان و موجّهان، دربارهٔ دقیقترین مسائل حرف زد و استدلال کرد و برتری خود را و حقانیت سخن خود را ثابت کرد. بحث آزاد، میراث اسلامی ماست، بحث آزاد در زمان ائمهٔ هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد به وسیلهٔ آن امام بزرگوار با آن شکلِ نظیف انجام گرفته است.
در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری نبوده است. وجود وکلا و نواب و همین داستانهایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل میکنند -که مثلاً کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد - نشاندهندهٔ این معناست. یعنی علیرغم محکوم بودن این دو امام بزرگوار در سامرا، و قبل از آنها هم حضرت جواد به نحوی، و حضرت رضا "علیهالسلام" به نحوی، ارتباطات با مردم همینطور گسترش پیدا کرد. این ارتباطات، قبل از زمان حضرت رضا هم بوده. منتها آمدن حضرت به خراسان، تأثیر خیلی زیادی در این امر داشته است.
✍سیدعلی حسینی خامنهای
📚انسان۲۵٠ساله، ص۳۲١ تا ۳۳٠
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مصوبه مولدسازی؟!
🔹 "تشکیل هیاتی هفت نفره با اختیارات ویژه در خصوص واگذاری و مولدسازی داراییهای دولت" عبارت کلیدی صحبتهای یک ماه گذشته رئیس سازمان خصوصیسازی بوده است.
🔹قربانزاده بیستم آذر با حضور در یک گفتوگوی تلویزیونی از مصوبهای درباره واگذاری اموال دولت صحبت میکند که به تازگی به تصویب #سران_قوا رسیده است. اما جستوجوی ما برای یافتن متن این مصوبه از طریق درگاههای رسمی انتشار قوانین و مقررات ناکام ماند.
🔹با کنار هم قرار دادن مطالب منتشر شده درباره این مصوبه محرمانه میتوان به این تصویر دست یافت:
بر اساس مصوبه #شورای_عالی سران قوا هیاتی هفتنفره به ریاست معاون اول رئیس جمهور مسئول واگذاری یا مولدسازی اموال مازاد دولتی شده است. بر اساس این مصوبه، شناسایی، تشخیص مازاد بودن، روش ارزشگذاری و تعیین شیوه واگذاری این اموال از جمله اختیارات این هیات است.
همچنین تمام قوانین جاری کشور در این حوزه به مدت دو سال متوقف میشود. این هیات از مصونیت قضایی برخوردار بوده و هیچ نهادی امکان نظارت و پیگیرد قضایی را ندارد!
هر فرد در هر دستگاهی نیز که با تصمیمات این هیات مخالفت کند به ۵ سال انفصال از خدمات دچار میشود.
🔹اما چرا متن مصوبهای به این حد از اهمیت، شاید چند برابر مهمتر از قانون #خصوصی_سازی، محرمانه است؟
چرا مراحل تدوین این مصوبه محرمانه بوده و از نظرات کارشناسان استفاده نشده است؟
چرا برای چنین کاری به جای طی روند قانونی در مجلس، از مسیرهای فراقانونی استفاده شده است؟
🔹دلیل این میزان اختیارات بیسابقه چیست؟
اگر دولت امکان فروش مالی را دارد چرا از اختیارات خود و سپس مسیر مزایده قانونی اقدام نمیکند؟
چه دلیلی برای متوقف کردن قوانین نظارتی و آییننامههای اجرای تشریفات قانونی مزایده و واگذاری وجود دارد؟
🔹 #مصونیت_قضایی یک بدعت عجیب است. این مسئله صریحاً برخلاف قانون اساسی است. این مسئله در حافظه مردم ایران یادآور کاپیتولاسیون مستشاران آمریکایی در زمان پهلوی است. جای تعجب است که در جلسهای با حضور رئیس قوه قضاییه سابق و فعلی، چنین بندی مورد تصویب قرار گرفته است.
آیا تصویب این بند به معنای تضعیف نهاد عدلیه و مزاحم انگاشتن روندهای قضایی نیست؟
آیا این مسئله منجر به یک نوع بدعت نمیشود که زین پس هر کس برای قبول هر مسئولیتی خواهان مصونیت قضایی بشود؟
🔹 حجت الاسلام رئیسی با توجه به عملکرد ضد فساد خود در قوه قضاییه، با این شعار وارد صحنه انتخابات شد که در قوه قضائیه با مظاهر فساد مقابله میکند و باید به قوه مجریه برود تا بتواند با ریشههای فساد مبارزه کند.
ایجاد یک نهاد فراقانونی با اختیارات وسیع، تعطیلی تمام قوانین نظارتی و تشریفات واگذاری و ایجاد مصونیت قضایی برای این افراد دقیقا چه نسبتی با شعار ایشان دارد؟
🔹بنابراین در حال حاضر و در قدم اول باید مطالبه #شفافیت متن مصوبه را داشت. سپس در صورت صحت ادعاهای مطرح شده در مصاحبهها، برای جلوگیری از رخ دادن فسادهای گسترده احتمالی، مطالبه لغو یا اصلاح اساسی مصوبه را مطرح کرد.
https://b2n.ir/g75360
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چگونه مولدسازی بیضابطه به جهش طبقه مرفه جدید منجر خواهد شد؟
🔹فرایند خصوصی سازی در دهه هفتاد و در اواخر دولت سازندگی چه ویژگیهایی کمی و کیفی داشت که منجر به برآمدن یک طبقه جدید شد؟ این حجم از فروش و واگذاری و این حد از نادیدهگرفتن الزامات واگذاری موجب تکرار آن چرخه خواهد شد.
🔹رقم ۱۰۸ و ۱۰۶ همت که در بودجه ۱۴۰۲ برای اموال و شرکتها در نظر گرفته شده در حالت عادی و روال سالهای اخیر محقق شدنی نیست. بیشترین میزان واگذاری اموال طی شش سال اخیر، سال گذشته بوده که به ۴/۷ همت رسیده است.
🔹ما از یک تعاطی و دیالکتیک قهقرایی میان ترومای مارکسیسم و عقلانیت خطابی رنج میبریم. گمان میکنیم چون فلان گروهک یا چریک در ابتدای انقلاب گفته اقتصاد یا مالکیت زیربناست، در وضعی خطابی باید بگوییم مالکیت هیچ کجای بنا نیست تا بهترین جواب را داده باشیم. خیال میکنیم اگر بگوییم اقتصاد یا مالکیت زیر بنا نیست ولی بالاخره جز مهمی از بناست، التقاطی هستیم.
🔹در حالی که هر عقل سلیمی میفهمد در شرایط عدم رشد ده ساله و از سوی دیگر رشد ده برابری ارز و مسکن، آن کسانی که پولی برای خرید داراییهای عمومی (دولت) را دارد، مردم مزد بگیر با پساندازهای اندک و اندکشونده ریالی نیستند. صاحبان سرمایههای مستغلاتی و پسانداز ارزی هستند. رشد نابرابری طی سالهای اخیر طبقه متوسط را تقریباً نابود کرده، طبقات پایینتر به جای خود. در این شرایط واگذاریهایی که به طرز شگفتآور و شوک آوری رشد کرده و به رقم ۱۰۸ همت در اموال رسیده، یک انقلاب مالکیتی است که امکان ندارد تاثیرات خود را در رشد شوکآور و جهشگونه طبقه مرفه جدید نداشته باشد.
✍مجتبی نامخواه
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠حرف نو و نامیرای انقلاب اسلامی چیست؟!
🔹نانو، سلول بنیادین، موشک نقطه زن و... نوآوری هستند اما حرف نوی انقلاب اسلامی نیستند؛ اینها را بخاطر عقب نماندن از دنیا بدست می آوریم اما با حرف نوی انقلاب آمده ایم دنیای جدیدی بسازیم!
🔹رهبر انقلاب تاکنون ۳۵بار از این حرف نو اساسی و بنیادین سخن گفته اند:
https://farsi.khamenei.ir/keyword-content?id=2601
🔹تعابیر ازحرف نو انقلاب: جمع بین مردم و ارزشهای الهی و معارف اسلامی/ جمع توحید و کرامت انسان/ جمع بین پیشرفت های مادی و رضای الهی و حفظ ارزشهای الهی/ جمع بین مردم و خدا در حکمرانی/ تلفیق آراء مردمی با افکار اسلامی/ مردم سالاری دینی/ جمهوری اسلامی/ و...
🔹توجه۱: این حرف نو، نه فقط در پیدایش حکومت، بلکه در حل همه مسائل حکمرانی مطرح است. مردم سالاری یعنی براساس دین و اسلام، سالار زندگیِ جامعه خود مردمند".
راه حلهای بسیاری از محافل انقلابی برای معضلات حکمرانی این استاندارد را ندارد!
🔹توجه۲: این حرف نو، دو رقیب و دیگری دارد که از محافل تصمیم سازی نظام دور نیستند بلکه هریک در ادواری سهمی از دستگاه تصمیم سازی یا بدنه حزب اللهی و جناح های سیاسی را تحت تاثیر قرار داده اند:
الف) اسلام لیبرال، غربگرا و... که جانب دنیا، مردم و... می ایستد و ارزشهای اسلامی را کم اهمیت می شمارد
ب) اسلام تحجر، واپسگرا و... که جانب ارزشهای اسلامی می ایستد و مردم و همراهی آنها را کم اهمیت می شمارد!
در حل هر مساله، این دو رقیب را هم باید توجه کرد!
✍محسن قنبریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
27.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠راه نجات اقتصاد ایران چیست؟
🔹چین چگونه کشوری صنعتی شد و روسیه چطور ارزش پول ملی خود را حفظ کرد؟
🎥سید یاسر جبرائیلی گفتگو با علی علیزاده پاسخ میدهد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نامش خصوصی سازی باشد یا مولد سازی!
حسب دستور معاون محترم اول رییس جمهور جناب مخبر و موافقت وزیر محترم نفت جناب اوجی، و در راستای اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی دو تا از پالایشگاه های کشور حداکثر تا تاریخ ۲۷ دی ۱۴۰۱ در لیست واگذاری قرار خواهند گرفت.
مولد سازی شروع شده و مخالفت با آن چنان که دانی و دانم بهای سنگینی دارد! واگذاری های اموال عمومی به سرمایه داران خصوصی دهه هاست شروع شده و کماکان با شوق و عجله وضف ناپذیری ادامه دارد! نامش خصوصی سازی باشد یا مولد سازی چه فرقی دارد؟
#فجر_جم
#پارسیان
#خصوصی_سازی
@Kolbe_Andishe_Farhang