💠 جمهوریت و تکثرگرایی اجتماعی در اندیشه و فقه امام خمینی(ره)
بخش اول
🔹یک مدخل مهم: هستی شناسی ولایت
ولایت قبل از پیکره قانونی و تشریعی و اعتبار، یک واقعیت و هستی هم دارد. واقعیتی که "پیوستگی اجتماعی" است.
این پیوستگی یکبار بین مردم باهم و یکبار بین مردم با ولیّ اتفاق می افتد(ر.ک: فصل ولایت کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن) اولی ولایت عرضی و دومی ولایت طولی را موجب می شود.
نکته مهم این است که ولیّ حق و مشروع با دست گذاشتن بر نظام مسائل مردم، مصائب آنها و... در آنها "وحدت کلمه"(ولاء عرضی) می سازد و با خود همراه می کند(ولاء طولی).
لذا امام از ولایت فقیه -بخاطر همین "هستی"- قبل از "کتاب البیع" در کتاب "مصباح الهدایه" و بحث عرفانی سفر چهارم سخن گفت...
از "یکی شدنش با مردم" گفت(صحیفه امام ج۴ص۴۷۴)
امام از همین حیث، الهیاتی قبل از قانون، تولید کرد که چنین مردمی با آن ولایت طولی و عرضی را:
- مجرای اراده خداوند می دانست (صحیفه امام ج۴ص۴۵۹تا۴۶۶/ ۲۱آبان۵۷)
- لسان خداوند می شمرد (صحیفه امام ج۵ص۳۲۲وص۳۲۳/ ۱۰دی۵۷)
بدون درک این مدخل مهم پرسشهای آتی جوابهای دیگری دارد بلکه گاهی اصلا نامساله در این نظام است.(توجه کنید)
🔹۴پرسش اساسی:
1⃣ جایگاه جمهور و اکثریت یادشده در تشکیل نظام سیاسی ولایت (حیثیت تقنینی ولایت طولی):
از مدخل، چنین واضح شد که "واقعیتِ ولایت" بدون همراهی اکثریت و جمهور اصلا محقق نمی شود. اعتبار و تقنین آن هم حتما بدان واقعیت رهسپار است.
امام تصریح می کند: "(ولی فقیه) ولایت در جمیع صور دارد لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت ..." (صحیفه امام ج۲۰ص۴۵۹)
برخی از صور این ولایت (مثل قیام مقابل جائر) محتاج اکثریت نیست چنانچه در قیام سیدالشهداء و در مرحله نهضت امام شاهدیم. وقتی تبعید و مرز کویت هم برش بسته شد فرمود اگر هیچ جا راهم ندهند در آبهای آزاد دنیا لنجی اجاره و با شاه مبارزه می کنم! مرحله قیام از خود امام و ولیّ شروع می شود (ان تقوموا لله مثنی و فرادی) گرچه همین قیام برای مصائب ملت و دین است که موجب پیوستن جمهور میشود...
لکن "صورت حکومت بر مردم" در فقه امام نیاز به آراء اکثریت دارد. این نشستن جمهوریت کنار ولایت در فقه ایشان است.
در ادامه استفتاء قبل می فرماید: "(بستگی به آراء اکثریت مسلمین) که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولیّ مسلمین"(همان)
اینجا به لحاظ اصولی، از وحدت ارتکاز آراء اکثریت با ارتکاز بیعت در گذشته و صرفا توسعه در مصداق (صندوق رأی بجای بیعت های سابق) می گویند. لذا امام انتخابات و رجوع به آراء عمومی را ارتکاز مستحدث از عصر شارع نمی دانست تا محتاج دلیل تصحیح باشد(دقت کنید)
ولایت فقیه امام، مطلقه است. بر احکام فرعیه شرعیه و قوانین عادی و حتی قانون اساسی ولایت دارد لکن با این بیان در کنار "حقوق اساسی" از جمله "حق تعیین سرنوشت" است. یعنی مثلا آنجور که در رویه های قانون اساسی می تواند در صورت ضرورت تصرف کند، نمی تواند حق اساسی تعیین سرنوشت را از مردم سلب کند.(دقت کنید)
✍حجت الاسلام محسن قنبریان، چکیده ارائه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اسلامی، ۲۳خرداد ۱۴۰۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 جمهوریت و تکثرگرایی اجتماعی در اندیشه و فقه امام خمینی(ره)
بخش دوم
2⃣ جایگاه اکثریت و جمهور در مسائل حکمرانی:
امام در این بخش هم فتاوای روشنی دارد که موجب رجوع دائمی به آراء عمومی شده است:
در نوشتن قانون اساسی به خبرگان قانون اساسی فرمود شما وکیل مردمید ولیّ آنها نیستید(ج۹ص۲۹۶تا۳۰۵)
لذا هم در انتخاب آنها رأی مردم را گرفت و هم در قانونی شدن مصوبه آنها (قانون اساسی)
بعد نهادهای قانونی (دولت، مجلس، خبرگان و...) مستقیم و غیر مستقیم متکی به انتخاب مردم شد.
امام با نیابت کردن بجای حضور جمهور مخالفت کرد. اینکه سیاست حق مجتهدین(متخصصین) شود و ۵۰۰مجتهد جای مردم بنشینند را توطئه ای بدتر از جدایی مجتهدین از سیاست در دوره پهلوی خواند! (صحیفه امام ج۱۸ص۳۶۷و۳۶۸)
این منع از کمیسیون های تخصصی در تقنین و اجرا نمی کند؛ دست آخر تخصص ها باید رأی مردم یا نمایندگان و منتخبین آنها را بگیرد. (توجه شود)
در مرحله دیگر، ارزش جناح های سیاسی و لیست بندهای انتخابات را برای رأی مردم، صرفا در حد "شهادت عدول" خواند.(صحیفه امام ج۱۸ ص۲۸۴)
مردم باید در رأی دادن به اطمینان خود عمل کنند حداکثر از شهادت برخی افراد و گروه ها آن اطمینان حاصل شود.
3⃣ نسبت "مصلحت" اکثریت و جمهور با احکام شرعی:
توجه به مطلب ضروری است که گاهی تعارض بین "مصالح" جمهور و عموم مردم، با یکی از احکام فرعیه شرعیه می افتد و گاهی متصور است "امیال" مردم با حکم شرعی ای همراهی نکند! بین ایندو فرق است و دو نتیجه متفاوت دارد.
امام خمینی مصالح واقعی اسلام و مسلمین -که در کلماتشان با تعابیر عموم مردم، پابرهنگان زمین و منافع محرومین و... بیان می شد- را مقدم بر یک
حکم شرعی فرعی می دانست و "ولایت مطلقه فقیه" را دقیقا برای اینجا به کار می برد که بخاطر آن مصلحت اسلام یا مسلمین، "موقتاً" حکم شرعی ای را تعطیل کند.
در همان کتاب البیع(ج۲ص۴۷۲) قائل شد: "اسلام عبارت است از یک نظام حکومتی با همه شئون و ابعاد آن که در این فرض احکام اسلامی، قوانین آن نظام حکومتی به شمار می آیند و در واقع یکی از شئون آن است؛ بلکه می توان گفت: احکام، مطلوبیت ذاتی ندارند بلکه مطلوب بالعرض و ابزاری هستند که برای اجرای حکومت اسلامی و گسترانیدن قسط و عدالت در جامعه به کار می روند".
در دوره نظام اسلامی هم با توجه به همین اصل به نفع مصالح عامه و محرومان برخی احکام فرعیه را تعطیل کردند. مثلا در دنیایی که کارگرِ مزد بگیر، یک طبقه اجتماعی و نیم خانوار یک کشور شده و صف بیکاران و متقاضیان کار هم وجود دارد؛ تراضی بین کارفرما و کارگر در عقد اجاره، به ضرر کارگران خواهد بود لذا به دولت اجازه ورود درون این عقد طرفینی شرعی داد چه در الزام به بیمه و چه در تعیین کف دستمزد و... (ر.ک: صحیفه نور ج۲۰ص۱۶۳تاص۱۷۱ )
✍حجت الاسلام محسن قنبریان، چکیده ارائه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اسلامی، ۲۳خرداد ۱۴۰۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 جمهوریت و تکثرگرایی اجتماعی در اندیشه و فقه امام خمینی(ره)
بخش سوم
4⃣ نسبت "میل" مردم با احکام شرعی:
اگر ناسازگاری نه بین مصالح واقعی مردم و احکام شرعی بلکه بین امیال و خواست آنها و احکام شرعی بود چه؟!
به تعبیر دیگر امام با "تکثرهای اجتماعی" جایی که تصادم با احکام شرعی دارد، چه می کرد؟!
طبق آنچه در مدخل گذشت، عادتا قابل تصور نیست اکثریت و جمهوری که در ولاء اجتماعی و سیاسی یک جامعه اسلامی و نظام سیاسی را آزادانه موجب شده اند، اکثریتشان مغایر احکام صریح شرعی شوند.
لکن اگر قاطبه قابل توجهی آمادگی برای پذیرش حکم شرعی ای نداشتند، بجای "تغییر تشریع ولو موقت" (که در قسمت۳ گذشت)، "تدریج و مدارای در اجرا" می نشیند و بین ایندو فرق واضح است (دقت کنید)
برخی شاگردان امام در توضیح این قسمت گفته اند: "فقیه نباید از مکتبی بودن حکومت به اندازه سرسوزنی بکاهد. نمی تواند مکتبی بودن حکومت را فدای پذیرایی مردم کند. بله گاهی مسأله به گونه ای است که فعلا مردم آمادگی پذیرش بخشی را ندارند در این صورت ممکن است فقیه آنرا عقب بیاندازد هم چنان که در زمان رسول گرامی اسلام تحریم خمر در ۴مرحله انجام شد تا اینکه فرمود: ان الخمر و المیسر و... رجس من عمل شیطان. البته فقیه هم باید مساله ای را که مردم پذیرا نیستند ابراز نکند چون امکان دارد اصل نظام در خطر بیافتد" (ر.ک:مصاحبه با آیت الله سبحانی/ مجموعه آثار کنگره امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی ج۱۰ ص۱۵۶ و هم ص۱۵۷)
چنین چیزی در سیره امیر المومنین(ع) هم وجود دارد که بدون امضای شرعی برخی بدعتها (مثل جماعت خواندن نافله و...) بخاطر حفظ نظام و سپاه آنها را در اجرا و تغییر به تاخیر انداخت (ر.ک:الروضه فی الکافی ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۸۵)
امام خمینی در مساله حجاب همان اول پیروزی اعلام وجوب شرعی کرد. ۱۵اسفند۵۷ از "کارمندان زن" خواست با حجاب سر کار بروند (تدریج در اجرا).
بعد تا یکسال و اندی (۱۰ تیر۵۹) صبر و تدبیر و تبیین گذاشتند. در این مدت تجمع مخالفان (۱۵هزار نفری) در ۱۷اسفند۵۷ تا چندین روز اتفاق افتاد و بحثهای موافق و مخالف حجابِ الزامی داغ شد. امام در این مدت تعرض به زنان بی حجاب و تجمعات آنان را از سوی موافقینِ الزام منع کرد و حتی دادستان را برای متعرضین فعال کرد.
بعد از بیش از یکسال دوباره در ۱۰تیر۵۹ موضع گرفتند. اینبار توده های میلیونی در تمام شهرها در حمایت آمدند. تشکل های مدنی و بازار حمایت اعلام کردند؛ حتی شورای خلیفه گری ارامنه بیانیه داد: "به پاس احترام فرمایشات امام از زنان ارمنی می خواهد در ادارات و مراکز کار از لباس آستین بلند و روسری استفاده کنند".
اینبار تجمع مخالفین با فراخوان رادیو صدای آمریکا به ۱۰۰۰زن آنهم از طبقه مرفه کاهش یافت!
شورای انقلاب و ریاست جمهوری دستور الزام داد(۱۶تیر۵۹).
ارزشهای دفاع مقدس، حجاب را نهادینه کرد و در سال۶۲ در قانون مجازات برای ناقض آن تعزیر معلوم شد.
این نمونه ای عینی از سیره امام در تحقق یک حکم شرعی بود.
اما امام در مقابل گردن کلفتی برخی گروه های خاص مقابل احکام شرعی که قانون شده بود موضع جدی می گرفت و می فرمود: "یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است؛ و باید با او دادگاهها عمل مفسد فی الارض بکنند. و اگر نه، رأی می دهد آرام. با رأی آرام هیچ کس مخالف نیست. شما می گویید نخیر، اینکه گفتند اینها اشتباه کردند؛ ولی ما در مقام عمل قبول داریم، رأیمان این است که این جوری نیست؛ اما در عمل ملتزم هستیم این هیچ مانعی ندارد.
البته مسائل اگر مسائل اسلامی باشد، اگر در رأی هم مخالف باشید، باید تو سرتان زد! اما اگر یک مسائل سیاسی هست، مسائل [دیگر] هست، میگویید اینها اشتباه کردهاند، بسیار خوب، ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند؛ این اشکال ندارد؛ اما در عین حالی که اعتقادتان این است که اینها اشتباه کردهاند، در عین حال باید بپذیرید. چاره ندارید." (صحیفه امام ج۱۴ص۳۷۷و۳۷۸)
در نمونه فراخوان ملی مذهبی ها علیه لایحه قصاص هم موضع صریح و محکم گرفت.
بین "تحقق عملی" حکم شرعی در عموم مردم و همراه کردن قاطبه با "مخالفت با قانون" توسط گروه های وابسته و فاصله دار با اسلام باید این فرق مهم را دقت کرد.
✍حجت الاسلام محسن قنبریان، چکیده ارائه در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اسلامی، ۲۳خرداد ۱۴۰۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠مافیای بانکداری ربوی
🎥روحالله ایزدخواه، نماینده مردم تهران در مجلس:
اعتراف میکنم ما در مجلس از پس مافیای بانکداری ربوی برنیامدیم، تا خواستیم قانونی علیه شان تصویب کنیم نمایندگان مجلس رأی ندادند
باید تأسف بخوریم، بعد از هفت بار ادغام و تفکیک، الان در ابتدای سال تولید دوباره دولت و مجلس میخواهند وزارت صمت را تفکیک کنند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠سنگ هیأت عالی نظارت پیش پای مالیات بر سوداگری!
در سالهای گذشته، تقاضای #سوداگرانه و سفتهبازی یکی از عوامل تاثیرگذار در افزایش #تورم کشور بوده است. کافی است نگاهی به آمار افزایش قیمت مسکن، خودرو و طلا بیاندازید.
بطور مثال درحالی که تورم دو دهه گذشته افزایش حدوداً ۳۰ برابری داشته، قیمت مسکن حدوداً ۲۶۶ برابر شده!
مالیات بر عایدی سرمایه، ابزاری تنظیمگر برای حذف تقاضاهای کاذب و سوداگرانه است که در ۱۴۰ کشور در حال اجراست.
در ایران هم پس از حدود یک دهه کش و قوس! بالاخره با همکاری دولت و مجلس این طرح تصویب و به شورای نگهبان ارسال شده است.
اما هیأت عالی نظارت بر سیاستهای کلی، دو ایراد به این طرح گرفته است:
-مالیات پس از کسر تورم اعمال شود
-مناطق آزاد و ویژه اقتصادی از شمول این طرح خارج شوند
🎥در این ویدئو موحدی بک نظر سخنگوی سازمان امور مالیاتی به این ایرادات هیأت عالی نظارت پاسخ میدهد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠مدام نگوییم: «ایرانیها فلان هستند!»
تا همین چند وقت پیش؛
ملت با چوب و سنگ، سگ و گربهها را میزدند؛ ولی الان میبینیم برایشان غذا میگذارند و انجمن برای نگهداریشان ايجاد شده.
اگر کسی که پشت فرمان کمربند میبست را مسخره میکردیم؛ ولی الان تا ماشین را روشن میکنیم ناخودآگاه اول کمربندمان را میبندیم.
اگر خانمی متارکه میکرد با نگاه سنگینمان اذیتش میکردیم؛ ولی الان به تصمیمش احترام میگذاریم!
اگر کسی نظر مخالفی داشت، غوغا به پا میکردیم؛ ولی الان میگوییم خب نظرش این است؛ هرکسی نظرش برای خودش محترم است! [حتی اگر ناراحت شویم دستکم خوددارتر شدهایم.]
تا چند وقت پیش و در روزهای تعطیل، پارکها و جنگلها تبدیل میشدند به سفرهای از زبالهها؛ اما الان برخی از مردم [نه همه] علاوه بر زبالههای خود زبالههای دیگران را نیز جمع میکنند.
آهسته آهسته داریم تغییر میکنیم! شاید هنوز خیلی راه مانده تا به جامعه ایدهآل برسیم؛ اما همین که آغاز کردیم خیلی خوب است.
مرتب نگوییم ایرانیها فلان هستند! ایران یعنی من، یعنی تو.
تو مطالعه کن، رفتارهای اجتماعی نامناسبت را اصلاح کن و به من هم یاد بده که همین کار را بکنم، اما با مهربانی؛ نه با نگاهِ از بالا به پایین و با لحنی که: «تو بیفرهنگی و من بافرهنگ» (نویسنده: نامعلوم)
🔻تحلیل و تجویز راهبردی
نتوانستم نویسنده اصلی را بیابم، اما میخواهم چند نکتهای به آن بیافزایم.
با نگاه به سالهای دور، متوجه میشوم فرهنگ ما مبتنی بر پدرسالاری، بزرگسالاری و معلمسالاری بود. همه اینها با تمام تفاوتهایشان، در یک چیز مشترک بودند. اینکه یک نفر فکر میکند، یک نفر حکم میراند و بقیه «فقط» اطاعت میکنند. تعریف آدم خوب در گذشته آدم مطیع بود؛ آدمی که در نهایت کارمند میشد.
اصلا قرار نبود ما فکر کنیم! پدر به جای ما تصمیم میگرفت که چه رشتهای بخوانیم، با چه کسی ازدواج کنیم، شیخ و بزرگ قبیله تصمیم میگرفت که چه کسی باید چه کاری کند و حتی چه عقیدهای داشته باشد. معلم بود که ...
ما در طول این سالها بسیاری از عقاید و رفتارهای اشتباه را به مرور کنار گذاشتهایم. فهمیدهایم که قرار نیست همه دکتر و مهندس شوند. بیزنس من یا کارآفرین شدن هم مسیر دیگری است.
در طول این سالها، معلمان محدودتر شدهاند. پدرها منطقیتر و محتوای درسها تعاملیتر شدهاند. نسل جدید جسورتر، خلاقتر، نقادتر و عاقلتر از ماست و به راحتی هر چیزی را نمی پذیرد. این اصلا چیز کمی نیست! این آغاز ماجراست.
این را مدیون چه کسانی هستیم؟
مدیون اولینها!
مدیون اولین کسی که به کارتن خواب هم به دید یک انسان نگاه کرد و او را عوضیِ مفنگیِ معتاد خطاب نکرد.
مدیون اولین کسی که به جای لگد زدن به گربه برایش غذا گذاشت.
مدیون اولین نفری که نه تنها زباله خودش که زباله دیگران را جمع کرد.
مدیون اولین مدیر مدرسهای که با معلم زورگوی مدرسه درگیر شد و او را اخراج کرد.
مدیون اولین معلمی که به ما آموخت حرف دیگران را خوب بشنویم، حتی اگر آن را قبول نمیکنیم.
مدیون اولین پدر و مادری که پشت بچهشان ایستادند و گفتند که اگر میخواهی پزشکی انتخاب نکنی، نکن و برو به عشقت عکاسی برس.
مدیون اولین خانوادهای که گفت نظر دخترمان شرط است و ما به جای او تصمیم نمیگیریم.
این آدمها برای اولین بار کاری کردند متفاوت. پس از آن، کمکم فهمیدیم که اوه! میشود جور دیگری هم فکر کرد، تصمیم گرفت و زندگی کرد. اینها قهرمانهای ناشناخته این سرزمین اند.
ما چه میتوانیم انجام دهیم؟
هر کسی میتواند یک معلم/مبارز/خطشکن باشد. چگونه؟ آنچه خوب است، آنچه منطقی است را به دیگران بیاموزد و خسته نشود. فرهنگ در طول سالها شکل گرفته و با یک بار گفتن و نشان دادن تغییر نمیکند. مطمئنا فرهنگ پدرسالاری و قبیلهسالاری با سریال «پدرسالار» و فیلم «عروس آتش» تغییر نکرد اما آن کارگردانان در این مبارزه نقش داشتهاند.
اگر اولین نبودیم؛ اولین ها (پیشروها) را حمایت کنیم. ظرفیت رشد یک جامعه مرتبط است با دادن امکان متفاوت بودن.
عجالتا در تنگنای کنونی، ما چهار مسیر در توسعه داریم که پیش روی ما باز است؛ اول: نیلوفرآبی یعنی خلق توسعههای کوچک، محلی و محدود، دوم: نتوکراسی یعنی حل مسائل ملی از طریق شبکهسازی، سوم: مشق شب یعنی تدوین و تفاهم پیشنویش طرحها و قانونها برای روزی که پنجرهای باز شود و چهارم: تربیت نسلی توسعه آفرین، آگاه، توانمند و آینده ساز.
استراتژی چهارم را دست کم نگیریم. برتراند راسل زمانی گفته بود: «از خودتان انسانیت به یادگار بگذارید و نه انسان، تولیدمثل را هر جانوری بلد است!» میخواهم توصیه کنم به تفاوت تولید مثل و تولید نسل (استراتژی چهارم توسعه) بیشتر بیاندیشیم.
✍ مجتبی لشکربلوکی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠امام جواد، بحث آزاد و ارتباط تشکیلاتی
امام جواد مانند دیگر ائمهٔ معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندهٔ شایستهٔ خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد بهطوری که در سن بیستوپنج سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیرقابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همانطوری که ائمهٔ دیگر ما "علیهمالسلام" با جهاد خودشان، هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشهٔ مهمی از جهاد همهجانبهٔ اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهٔ با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهٔ دورانهای تاریخ، قدرتمندان سعی کردهاند وقتی از مقابلهٔ رویارویی با مردم عاجز شدند، دست به حیلهٔ ریاکاری و نفاق بزنند.
این بزرگوار نمودار و نشانهٔ #مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگیاش با قدرت مزوّر و ریاکار خلیفهٔ عباسی -مأمون- مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقبنشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همهٔ شیوههای مبارزهٔ ممکن، مبارزه کرد. اولین کسی بود که به طور علنی #بحث_آزاد را بنیانگذاری کرد. در محضر مأمون عباسی، با علما و داعیهداران و مدعیان و موجّهان، دربارهٔ دقیقترین مسائل حرف زد و استدلال کرد و برتری خود را و حقانیت سخن خود را ثابت کرد. بحث آزاد، میراث اسلامی ماست، بحث آزاد در زمان ائمهٔ هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد به وسیلهٔ آن امام بزرگوار با آن شکلِ نظیف انجام گرفته است.
در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر دنیای اسلام، مثل زمان حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری نبوده است. وجود وکلا و نواب و همین داستانهایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل میکنند -که مثلاً کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد - نشاندهندهٔ این معناست. یعنی علیرغم محکوم بودن این دو امام بزرگوار در سامرا، و قبل از آنها هم حضرت جواد به نحوی، و حضرت رضا "علیهالسلام" به نحوی، ارتباطات با مردم همینطور گسترش پیدا کرد. این ارتباطات، قبل از زمان حضرت رضا هم بوده. منتها آمدن حضرت به خراسان، تأثیر خیلی زیادی در این امر داشته است.
✍سیدعلی حسینی خامنهای
📚انسان۲۵٠ساله، ص۳۲١ تا ۳۳٠
@Kolbe_Andishe_Farhang
-1992941821_-249107.pdf
14.75M
💠حلقۀ سوم کتاب انسان ۲۵۰ساله
این کتاب، سومین حلقه از مجموعۀ حلقات انسان ۲۵۰ساله است. مباحث کتاب تکمیلکنندۀ مباحث حلقۀ دوم بوده و هیچگونه اشتراک متنی با آن ندارند. در این کتاب رویدادهای تاریخی دوران امامت، بهطور جزئیتری بیان شده و وقایع مهم و اثرگذار مفصلتر تحلیل شدهاند.
در این کتاب مقام معظّم رهبری با نگاهی دقیق، اصول و قواعد کلی برخاسته از شئون امامت ائمه را در دوران ۲۵۰سالۀ حیات یازده امام بزرگوار را، بررسی و مخاطبان خود را متوجه آنها کردهاند.
معظّمله در جریان حیات هر امام با بررسی شرایط اجتماعی زمانۀ امام به تاکتیکهای امام برای تحقق اهداف خود اشاره کردهاند نکتهای که در عصر حاضر برای ما بسیار راهگشا خواهد بود.
مباحث کتاب در یک فصلِ مباحث مقدماتی و چهار فصل منطبق بر تقسیمبندی چهارگانۀ دوران حیات ۲۵۰سالۀ ائمه از منظر معظّمله گردآوری شده است.
این کتاب سه ضمیمه دارد؛ پینوشتهایی در توضیح برخی وقایع تاریخی، نمودار تاریخیِ وقایعِ دوران امامت و نقشههای مرتبط با این دوران.
@Kolbe_Andishe_Farhang
- ناشناس.mp3
37.78M
💠مالیات بر عایدی بر سرمایه
🎙مناظرۀ محمد بهادری جهرمی و مهدی موحدی بکنظر، برنامه شیوه، ۲۷ خرداد ۱۴۰۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
پشت صحنه فساد در ایران - ناشناس.mp3
94.4M
💠پشت صحنه فساد در ایران
🎙علی ربیعی، سخنگوی دولت پشین و وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دولت روحانی با اکوایران پیرامون پشت صحنه فساد در ایران می گوید، او به این سوال پاسخ می دهد چرا شعار مبارزه با فساد به نتیجه نمی رسد؟
علی ربیعی که نویسنده کتاب زنده باد فساد نیز هست از ریشهها و راه مبارزه با فساد در کشور در این گفت و گو صحبت میکند.
او اعتقاد دارد: «فساد مانند یک بیماری همهگیر است و هیچ گوشه جهان از شر آن در امان نیست؛ اما برخی کشورها توانستند آن را به نحوی کنترل کنند تا به یک بیماری تبدیل شود که خیلی آزاردهنده نیست و نباید نسبت به حل آن ناامید باشیم». این بخشی از سخنان علی ربیعی کهنه سیاستمدار جمهوری اسلامی در مصاحبه با اکوایران پیرامون پشت پرده فساد در کشور است.
او در این گفت و گو به صحبت درباره علل پیدایش فساد و معضلات مبارزه با آن میپردازد و معتقد است که ما در مبارزه با فساد برخوردی مقطعی و سیاسی داشتیم.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 اکتفا به اجمال، ایستادگی یا توقف؟
مطالبه تحقق آرمانها اگر در سطح کلّی گویی متوقف بماند، به همان اندازه که مدافع آرمانها بودن راحت است، فرار از زیر بار آن نیز راحت خواهد بود.
با اهداف و آرمانها _عدالت،آزادی، شایسته سالاری، قانونمداری، دفاع از مستضعفان در گستره بین المللی _ اگر در اجمال و تیتر و شعار باشند، کسی مشکل ندارد. مخالفت ها یا اختلاف نظرها زمانی شروع می شود که روش ها و برنامه ها و مسیر دستیابی مطرح می شود. از مخالفت ها و اختلاف نظرها درباره راهکارها نباید ترسید. راه میان بر وجود ندارد.
آرمانگرایی می تواند خام باشد و حتی ساده اندیشانه. اگر زمانی تنها طرح شعارها و بیان ایده ها و یادآوری اهداف، اوج آرمانخواهی بود؛ امروز اکتفا به آن، بی پاسخ گذاشتن نیاز زمان است. نیاز امروز ما حرکت از اجمال به سمت شناخت تفصیلی اهداف است؛ اینکه چه می خواهیم، چرا و چگونه؟ اینکه برای رسیدن به اهداف چه مراحلی را باید پشت سر بگذاریم و با کدام موانع مواجه هستیم و از چه ظرفیت هایی برخورداریم؟ و اینکه در مقام عمل،مطلوب های ما چه تزاحمی با یکدیگر دارند؟ در پاسخ به این نیاز، تأخیر، کم نیست.
تبیین تفصیلی آرمانها و اهداف، نیروهای خود را می خواهد. امروز به شخصیت هایی نیاز داریم که اجمال اهداف را به تفصیل تبدیل کنند. کم نیستند کسانی که با تکرار شعارهای آرمانخواهانه، تنگ نظرانه، جلوی هر ایده جدیدی می ایستند؛ راه را برای رسیدن به تفصیل می بندند. هر بررسی مجدد و تجدید نظری، پشیمانی و عقب گرد نیست؛ همچنانکه هر تکرار مواضع قبلی هم ایستادگی نیست؛ گاهی در جا زدن است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
34.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠شفافیت آراء
🎥آیتالله ابوالقاسم علیدوست در این گفتوگو به برخی اظهارات پیرامون موضوع شفافیت آراء پاسخ میدهد.
🔹اخیرا یکی از نمایندگان مجلس در توجیه مخالفت با طرح شفافیت آراء گفته بود:« خدا و پیامبر و قران هم با مردم به صورت کامل شفاف نیستند...»
🔹گفتنی است اخیرا موضوع درس خارج آیتالله علیدوست «شفافیت آراء قضائی» بوده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 چه کسانی از ابلاغیه سلامت انتخابات وزارت کشور نگران شده اند؟
پیرو ابلاغیه معاونت سیاسی وزارت کشور، جهت تضمین سلامت انتخابات که به تعبیر مقام معظم رهبری #حق_الناس می باشد، متاسفانه برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی که از ابلاغ وزارت کشور به فرمانداران جهت دقت برای حضور در مجامع انتخاباتی و جلسات عمومی شائبه دار به همراه نمایندگان و همه نامزدهای احتمالی انتخابات، نگران شده اند، در بوق استیضاح وزیر انقلابی کشور دمیده اند.
یکی از آسیب های سیاسی کشور، مداخلات نمایندگان مجلس در امور اجرایی به ویژه در انتصابات مدیران است که بیش از همه فرمانداران و بخشداران با توجه به نقش اجرایی آنان، محل فشار نمایندگان است. در حالیکه رییس جمهور محترم از بانیان وضع موجود و لزوم برکناری مدیران بی انگیزه و وام دار سخن میگویند، نمایندگان مجلس بی توجه به مقوله کارآمدی و خدمت به مردم، حفظ عناصر خود و پاداش سیاسی به آنها را با ابزار تهدید وزرا به سوال و استیضاح و ... دنبال می کنند. به همین جهت بود که مقام معظم رهبری در ۲ مرحله به طور جدی نسبت به مداخلات نمایندگان در امور اجرایی تذکر فرمودند.
نماینده های که تا روزهای قبل تمام همت خود را متوجه عزل و نصب فرمانداران کرده بودند، پس از مواجهه با رویکرد انقلابی وزارت کشور، ابلاغیه معاونت سیاسی را بهانه هجمه به آقای وحیدی کرده اند. در این ابلاغیه معاونت سیاسی از فرمانداران خواسته تا ضمن همراهی با نمایندگان محترم مجلس در جلسات رسمی و پیگیری مشکلات مردم، اما نباید در مراسمات عمومی که میتواند شائبه انتخاباتی داشته باشد، نمایندگان را همراهی کنند. این ابلاغیه که با هدف سلامت انتخابات تدوین شده فرمانداران را از هرگونه دیدار و جلسات سیاسی با نامزدهای احتمالی هم نهی می کند.
اگر شورای نگهبان رهنمود مقام معظم رهبری را به عنوان یک اصل مهم در روند تایید صلاحیت ها اعلام رسمی می کرد، امروز کشور با زیاده خواهی چند نماینده روبرو نمیشد که عمل وزارت کشور به وظایف قانونی خود برای سلامت انتخابات را با استیضاح وزیر انقلابی کشور پاسخ دهند.
جریانهای انقلابی و مردمی، اینک باید با حمایت از وزیر کشور از ایشان بخواهند که در مقابل زیاده خواهی ها بیاستد و استقلال عمل و شایسته گزینی مدیران را جایگزین باج دهی های مرسوم سیاسی نسازد.
همچنین از شورای محترم نگهبان میخواهند با عمل انقلابی به رهنمودهای مقام معظم رهبری، نمایندگانی که حدود قانون، مصالح مردم و آینده شهروندان حوزه های انتخابیه را فدای انتصاب باند سیاسی خود میکند به ویژه فهرست امضا کنندگان استیضاح وزیر کشور را جهت انتخابات آتی رد صلاحیت نماید.
آقای وحیدی!
جریان انقلابی هشدار داده بود که؛ نباید دخالت نمایندگان مجلس در انتصابات به دخالت آنها در انتخابات منجر شود.
اکنون هم دیر نشده، محکم بیاستید و استیضاح را عقب بزنید تا مجلس به ریل درست نظارت و قانون گذاری خود بازگردد.
آقای قالیباف!
برخی همکاران شما در مجلس از رویکرد وزارت کشور برای سلامت انتخابات و جلوگیری از مداخلات ناصواب در ابلاغیه اخیر، ناراحت شده اند.
لطفاً با عمل به #شفافیت، فهرست استیضاح کنندگان وزیر کشور را هرچه زودتر منتشر نمایید تا شهروندان حوزه انتخابیه نمایندگان مذکور خوشحال شوند و شورای نگهبان هم وظیفه خود را زودتر بداند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 شریعتی چه چیزهایی را دید و چه چیزهایی را ندید؟
علی شریعتی را می توان تاثیرگذارترین روشنفکر ایران معاصر نامید. برخی او را دردمندی می دانند که با هنرمندی توانست خوانشی از اسلام ارائه کند که تفاوتی آشکار با قرائت روحانیان داشت، و گروهی دیگر او را انسان ناصادقی می انگارند که توانست با زبان سحار و نبوغ ادبی خویش مذهب را آرایش و آن را در یک بسته بندی جذاب و فریبنده به مخاطبان عمدتا جوان خود ارائه کند. کارنامه پرمناقشه شریعتی اما مشحون از نقاط قوت و ضعف است و ما در این یادداشت برآنیم که نگاهی بیفکنیم بر چیزهایی که شریعتی دید و چیزهایی که ندید:
🔹عاملیت را دید ولی ساختار را ندید: شریعتی اراده گرا بود و عزم ساختن جان و جهانی نو را داشت. او از انسان سازی آغاز کرد تا بعد از آن جامعه ساخته شود. تاکید بر عاملیت در آموزه های او پررنگ و فربه است. او اگر چه آدمیان را بندی چهار زندان طبیعت، تاریخ، جامعه و خویشتن می دید ولی افق رهایی را به کمک اراده و ایمان روشن می یافت. شریعتی اما در عمل ساختارهای محدود کننده را ناچیز می دید و تصوری از این که محدودیت ها چگونه می توانند بر اراده ها قید و بند گذاشته و سکون و جمود را باز تولید کنند نداشت.
🔹انقلاب را دید ولی بعد از انقلاب را ندید: شریعتی شیفته انقلاب بود و برای تحقق آن اهتمام فراوان داشت. او اگر چه انقلاب را پیش از آگاهی فاجعه می دانست و نوعی تحول ژرف در فکر و فرهنگ مسلمانان را مدنظر داشت ولی از آن جا که نه یک آکادمیسین دانشگاهی بلکه یک روشنفکر انقلابی بود آموزه های اش آشکارا دلالت های سیاسی یافت. به رغم ارجمندی انقلاب نزد شریعتی اما او کمتر به دوران بعد از انقلاب می اندیشید. این که با فروکش کردن امواج اولیه نیروها چگونه بر اساس پیشینه، سازماندهی و جایگاه خود در توازن قوای سیاسی به تقسیم سهم خواهند پرداخت.
🔹هویت را دید ولی حقیقت را ندید: شریعتی مارکسیسم را رقیب اسلام می دانست و توفیق اش در جذب جوانان را نگران کننده می یافت. به باور شریعتی خوانش های سیاه از تشیع، سکون و رکود را بر شیعیان تحمیل کرده بودند و او بر آن بود که با معرفی تشیع سرخ، تحول آفرین و دگرگون ساز باشد. شریعتی کوشید تا مصالح جذاب مارکسیسم را در معماری اسلام سیاسی به کار گرفته و به جوانان مسلمان هویت انقلابی ببخشد. بنابراین در رقابت با مکتب قدرتمند رقیب دغدغه شریعتی بیشتر هویت بود تا حقیقت. خوانش گزینشی از تاریخ اسلام و شخصیت های آن نیز در همین راستا انجام شد.
🔹امت را دید ولی ملت را ندید: شریعتی با پیروی از سید جمال به دنبال دردهای امت اسلام بود نه ملت ایران. همین بود که در آموزه های او مسائل ایران از جمله توسعه نامتوازن، پیامدهای اصلاحات ارضی، فرمایشی شدن انتخابات، و شخصی شدن قدرت سیاسی هرگز به اندازه دغدغه های امت اسلام مانند اوضاع فلسطین، هجوم دین ستیزانه مارکسیسم، حاکمیت تشیع صفوی و از خودبیگانگی مسلمانان در قبال فرهنگ غرب پررنگ و پرتعداد نبود. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که شریعتی بیش از ملت ایران به امت اسلام می اندیشید.
🔹روحانی را دید ولی روحانیت را ندید: شریعتی ارتباط نزدیکی با برخی از روحانیان انقلابی داشت و به آینده آن ها خوش بین بود. همچنین او با تمایز نهادن میان تاریخ اروپا و اسلام روحانیت به مثابه یک طبقه را به رسمیت نمی شناخت و برای آن ها امکانی برای رهبری آینده ایران نمی دید. بیژن جزنی تئوریسین چریک ها اما بر خلاف او دیدگاهی واقع بینانه نسبت به روحانیت داشت و برای آن ها در آینده پساانقلابی شانس رهبری می دید. شریعتی اما نماند تا دوران بعد از انقلاب را ببیند که چگونه روحانیت به مثابه منسجم ترین گروه اجتماعی به قدرت رسید و سرنوشت ایرانیان را از سر نوشت.
✍ مهران صولتی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠بازگشت به شریعتی
۱. شب درگذشت علی شریعتی است و تاریخ طعنه میزند. آنهایی که قدیمیترند یادشان هست که روی جلد کتابهای او یک «لا» بود؛ نه. نه گفتن، ذات شخصیت علی شریعتی بود. و امشب همه میگویند نه.
زمانه عوض میشود و ما در شرایطی هستیم که زمانه و مود (mood) دوره زندگی او را بهتر میفهمیم.
۲. دورههایی بر ما گذشت که بهتر از این روزها بود و فکر میکردیم لازم نیست مانند شریعتی نه بگوییم. شریعتی نماد همه چیزهایی بود که باید از دستشان خلاص میشدیم؛ از جمله همین یکدنده بودن، همین سرتق بودن. امروزاما همصدا با دانشجویان دانشگاه هنر گویا چارهای نداریم جز آنکه نه بگوییم.
۳. زمانی افتخارم این بود که بیش از ۶ماه تحتتاثیر شریعتی نبودهام. راستش الان هم نمیتوانم روی خواندن کتابهای او تمرکز کنم. علاقه و اشتیاقی به خواندنش ندارم اما حالا میفهممش. میفهمم چرا نه میگفت.
۴. اولین اصل فهم تاریخی -به نظر من- فهم هر پدیده در بستر تاریخیاش. ما در همه این سالها، شریعتی را خارج از زمانهاش خواندهایم. حالا زمانه ما به زمانه او شبیه شده و این، امکان فهم بهتر میراث او را بیشتر میسر میکند. تیموتی اسنایدر جایی گفته که وقتی ترامپ به قدرت رسید.
۵. میدانستم که آمریکاییها خواهند گفت این اتفاقی تازه است و ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است و بنابراین نمیتوانیم کاری بکنیم. اسنایدر جزوه درخشان «درباره استبداد» را برای همین نوشت که بگوید نه، این اتفاقات قبلا هم افتادهاند و برای عمل آماده باشید.
۶. اصراری به پذیرش یا قبول ایدههای شریعتی ندارم اما فکر میکنم بازگشت به شریعتی میتواند مقدمه خوبی برای فهم زمانهای باشد که شبیه زمانه ماست. این، ما را به درک عمیقتری از ساختارها و نیروهای اجتماعیمان میرساند.
۷. شریعتی نقاد نیروهای دوران خود بود؛ نقاد قدرت مطلقه، نقاد صنف روحانیت (او را طرفدار اسلام بدون روحانیت میخواندند)، و نقاد خرافات مذهبی. او کاشف نیروهای جدید بود؛ نیروی بسیجکننده مذهب، نیروی دانشجو، نیروی فرودستان. ابتکارات او (به قول افشین متین) هنوز میتوانند الهامبخش باشند.
۸. دستکم این است که میتوان او را به عنوان پدیده تاریخی به رسمیت شناخت. خیلیها از او متنفرند. وقت آن است با او آشتی کنیم.
شریعتی اشتباه داشت؟ قطعا بله. مسئول شرایط کنونی است؟ نه. مسئول شرایط تاریخی، ترکیبی از نیروهاست، بهخصوص کسانی که به جای «نه» گفتن، سکوت میکنند.
✍متین غفاریان
@Kolbe_Andishe_Farhang
14.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مذهب، مسئولیت، آزادی
🎥دکتر علی شریعتی
عمده بحثهای تحلیلی و کارشناسی از پس سالها، شریعتی را به عنوان یک جامعهشناس، سخنران، مصلح اجتماعی و... معرفی میکنند و او را زیر عناوینی اینچنین مورد ارزیابی قرار میدهند. واضح است هیچکدام این عناوین، به راستی گویای حس الهامبخشی که «دکتر» علی شریعتی در سالهای آخر دهه ۴۰ و ابتدای دهه ۵۰ برای جامعه جوان ایران داشت، نیستند. شریعتی انگار برای نسل قبل از ما که سالهای انقلاب و جنگ را دیدند و حتی نسل نوجوی مذهبی پس از انقلاب، تصویری از جمع میان گرایش به مذهب با اشتیاق برای ادبیات، هنر و زندگی بود و به این تصویر شمایلی تازه و جذاب بخشیده بود. گویا حالا بعد از چند دهه کاملترین تصویر از شریعتی برای امروز همین جذابیت و زیبایی در بیان و جستوجوگری بیمهابا و رستگاری در این جستوجوست.
صوتی که در این ویدئو میشنوید، بخشی است از مجموعه سخنرانی «پدر، مادر، ما متهمیم» که مرحوم علی شریعتی در آبان ۱۳۵۰ در حسینیه ارشاد ایراد نموده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠امروز برای ایران، انقلاب سم است
🎙گفتگوی چالشی با بیژن عبدالکریمی
در جنبش «زن زندگی آزادی» مرز داخل و خارج مشخص نشد و این، یک بهانه برای سرکوب شد.
فضا را به سمتی بردهاند که استاد دانشگاه ما میگوید آمریکا فرشته نجات است ایشالا بیاید و ما را از دست آخوندها نجات بدهد!
@Kolbe_Andishe_Farhang
20.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مثل چمران بمیرید
درباره «شهید مصطفی چمران» نقل شده:
چمران وقتی آمده بود جنوب لبنان عربی رو خوب صحبت نمیکرد، همین امر باعث شد سرکلاس چندتا کلمه را درست تلفظ نکنه، عربهای کلاس هم با علم به نادرست بودن تلفظ اون کلمات رو همونطور تلفظ میکردن که در همین خصوص امام موسی صدر گفتند: چمران در لبنان یک عربی جدید اختراع کرد، چرا؟ محبوبیت.
چمران وقتی جنگهای نامنظم راه انداخت تو منطقه نگاه میکردن این تیم بچههایی که همراهش بودن شبیه چمران لباس میپوشن، اونهایی که شش تیغ بودن ریش میذاشتن و میخواستن هرچی بیشتر شبیه چمران بشن.
این مدل زندگی آسون نیست و حضرت امام از همین جهت و در راستای تایید سبک زندگی شهید چمران فرمودند: مثل چمران بمیرید.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠اتفاق بزرگ!
اتفاق بزرگی که در ایران در حال تحقق است این است که بدنهٔ اصلی اصولگرایان که پیش از این با عموم ابزارها و مفاهیم دیپلماسی و حکمرانی اعلام دشمنی میکردند و آنها را ضدارزش و ضددین میشمردند، اکنون بنا به ضرورت حضور یکدستشان در قدرت با این ابزارها و مفاهیم در صدد آشتی برآمدهاند.
بدبختانه برخی از کسانی که خود را اصلاحطلب مینامند و پیش از این تمام مشکل خود با اصولگرایان را مخالفت آنها با ابزارها و مفاهیم ضروری حکمرانی و دیپلماسی میدانستند، راه معکوس را در پیش گرفتهاند و صرفاً از سر لجاجت با حکومت یکدست اصولگرایان، در مقام مخالفت با مفاهیم و ابزارهای حکمرانی ظاهر شدهاند.
جنجال بیهودهای که بر سر جابجایی محل کنفرانس مطبوعاتی وزیران خارجهٔ ایران و سعودی به دلیل عکس قاسم سلیمانی به راه افتاد، این مسئله را عیان کرد.
بدبختانه سیاستورزی در کشور ما معمولاً حول و حوش منازعات گروهی و باندی شکل میگیرد و "روکمکنی" به عنصر اصلی و پایهای آن تبدیل میشود. ما در ایران به ندرت سیاستورزی معطوف به منافع ملی و مصالح بلندتمدت کشورمان داشتهایم.
✍احمد زیدآبادی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠كوتوله پروري!
🔹يكى از مفاهيم عمومى علم مديريت مفهوم "جانشين پرورى" است، چنانكه براى افراد فاقد تخصص مديريت نيز مفهومى آشناست. جانشنين پروري به برنامه ريزي بلند مدت و تربيت نيروي انسانى به منظور جانشينى در پست هاى مديريتى و غيرمديريتى اطلاق مى شود.
🔹با اين مقدمه، نوشتار سعى در مفهوم سازى جديدى تحت عنوان "كوتوله پرورى" دارد، كه مى تواند نكته مقابل و نقيض مفهوم "جانشين پرورى" باشد!!
🔹 كوتوله پروري به انتصاب و ارتقاي افراد در پست هاى سازمانى اطلاق مى شود كه از لحاظ توانمندى از مدير منصوب كننده و حتى ساير كاركنان سازمان داراى پتانسيل كمترى هستند.
🔹 در واقع هدف اصلى از كوتوله پروري مقابله با رشد افراد داراى پتانسيل بالقوه است. اين امر به دليل كوته نظرى و ترس از تبديل شدن ايشان به رقيب و اشغال پست فعلى در آينده است.
🔹كوتوله پرورى توسط مديراني توسعه مي يابد كه قد و قواره ايشان كوتاه تر از مسندي است كه بدان تكيه زده اند! مدير غير توانمند براى نشستن بر پست اجرايى، در پست هاي مديريتي پايين تر از خود به جاي جانشين پروري و بهره گيري از افراد توانمند، به انتصاب مديراني كوتوله تر اقدام مى كنند و افراد داراى توانايى بالقوه تصدى پست هاى مديريتى در سيستم را سركوب مى كند. ايشان با فشار از بالا براي كاستن قد افراد توانمند، و يا حداقل خم كردن سرشان تلاش مى كند قد خويش را بلندتر جلوه دهند!
🔹كوتوله هاى زير دست كه به دليل مقايسه خويش با مدير كوتوله پرور دائما به حمد و ثناي وي مي پردازند، به سرعت در اين سيستم ارتقا مى يابند و جاى خود را به ساير كوتوله ها مى دهند.
🔹سيستم كوتوله پرور به صورت سلسه مراتبي از بالا به پايين منجر به انتصاب مديران كوتوله تر و كوتوله تر مي گردد. بدين طريق مفهوم پردازى "حكومت كوتوله ها" در سازمان خالى از لطف نيست.
🔹كوتوله پرورى آثارى به شرح زير از خود متبلور مى سازد:
-عدم تفكر و برنامه ريزي استراتژيك (بلند مدت)
-خود بزرگ بينى مديريتى
-حصار شيشه اى مديريت
-تمسخر و دست اندازي مديران توسط كاركنان و عامه مردم (به سان داستان پادشاه و دو خياطي كه لباس نامرئي براي وي دوختند!)
-غارت و چپاول بيت المال توسط دني ترين افراد جامعه و نگرش غنيمت جنگي به بيت المال
-توسعه فرهنگ سازماني سست عنصري و بي عاري
-كاهش اعتماد به ساختار مديريتي
-حاكم شدن جو نارضايتي شديد و طغيان به سان آتش زير خاكستر
-و...
🔹راه حل هاي ذيل براي برون رفت از اين بحران توسط مديران توصيه مي شود:
-بهره گيرى افراد هم سطح يا توانمند تر از خويشتن كه "مورد اعتماد" مدير باشند.
-بهره مندي از مشاوران بيروني فاقد پست اجرايي براي ارزيابي عملكرد
-برگزاري دوره هاي آموزشي مديريتي براي مديران مادون
-آشنايي با اصول ابتدايي علم مديريت و به طور خاص "مديريت عملكرد"
-خودگشودگي مديريتي به منظور اخذ بازخورد از انتصاب مديران و عملكرد ايشان
🔹مخلص كلام:
اشتباه استراتژيك كوتوله پرورها در اين انگاره است كه "استفاده از كوتوله ها منجر به بلندتر جلوه كردن قد ايشان و عدم تهديد درون سازمانى مى شود" در حالى كه در اوضاع مشوش سياسى سازمان دولتى كه منجر به سرنگونى مدير مى شود، اغلب عاملان اصلى اين سرنگونى ها نخبگان سركوب شده درون سازمانى و يا نيروهاى خارجى است كه از ضعف عملكرد كوتوله ها به خوبى براى سرنگونى بهره مى جويند.
🔹كوتوله پرورى موجب كوتوله انگاشته شدن مدير و سازمان؛ و نخبه پرورى و جانشين پرورى علاوه بر ارتقاء عملكرد، منجر به ارتقاي ذهنيت درونى و بيرونى از برند مدير و سازمان مى شود.
✍ علی قربانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 حامی پروری و تداوم عقب ماندگی
فساد جدیترین مانع توسعه یافتگی در کشورهای در حال توسعه است. فساد به شکل های مختلف ظهور می یابد که یکی از مهمترین آنها حامی پروری است. این پدیده در بسیاری از کشورهای جهان جاری بوده و هست. در اوائل دهه 2010, بانک جهانی نگاه ویژه ای به حامی پروری کرده و فوکو به درخواست بانک جهانی به تدوین کتاب نظم و زوال سیاسی پرداخت. او و نورث از مهمترین دانشمندانی هستند که به تبیین ابعادی از این پدیده پرداخته اند.
🔹 حامی پروری به معنای توزیع رانت و امتیازات از منابع عمومی به منظور حمایت گروههای خاص و یا مردم است.
🔹 یکی از نمودهای حامی پروری, امتیازدهی به گروه و یا نهادهای خاص جهت حفظ قدرت است. در واقع اعطای امتیاز و یا پرداختهای مالی کلان, پاداشی بخاطر حمایتهای سابق و تضمینی برای تداوم آن است.
🔹 یکی دیگر از مظاهر بارز حامی پروری, وارد کردن افرادی در نظام مدیریتی کشور و یا شهر (برای نمایندگان) است که در انتخابات, حامی کاندیدای مورد نظر بودند. گرچه آنان از این راه پاداش می گیرند اما این پاداش, تضمینی برای تداوم قدرت نیز هست. شاید برای اولین بار آندرو جکسون در سال 1828 در امریکا به گستردگی به چنین عملی اقدام کرد اما پس از وی به مرور به صورت یک رویه برای دیگران درآمد. امری که موجب اختلال در نظام های دموکراسی شد.
🔹 یکی دیگر از نمودهای حامی پروری, اعطای پروژه های پر سود به برخی شرکتها و بنگاه های اقتصادی و قول حمایت مالی در انتخابات است. همچنین طولانی شدن برخی پروژه های اقتصادی با هدف اخذ بودجه در سنوات متمادی از نهاد قدرت صورت می گیرد تا باز هم آنان به حمایت مالی از قدرت و نمایندگان بپردازند. یونان یکی از مصادیق دو مثال آخر است.
🔹 یکی دیگر از نمودهای حامی پروری, معافیت های مالیاتی و حقوق های بدون کار در قالب شغلهای متعددی است که امکان انجام همه آنها به درستی ممکن نیست.
🔹 حامی پروری در سطح گسترده و با شیوه های یادشده منجر به نقض حاکمیت قانون, اتلاف منابع عمومی, ناکارآمدی حاکمیت به دلیل نقض مبنای شایسته سالاری و تعهد به اصل وفاداری, عدم شفافیت, کسری بودجه و در مواردی نارضایتی عمومی خواهد شد.
🔹 مبارزه با حامی پروری به یکباره ممکن نیست و چون نهاد قدرت از آن سود می برد، انگیره ای برای اصلاح وجود ندارد.
🔹 ایران از جمله کشورهایی است که حامی پروری به اشکال مختلف را تجربه می کند. جای دارد به گونه ای مستقل به تبیین حامی پروری در ایران پرداخته شود.
✍محمد رضا یوسفی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 در روسیه چه می گذرد، آیا کودتا شده است؟
در ۲۴ ساعت اخیر اخبار زیاد و متناقضی از روسیه به گوش می رسد. عمده اخبار به موضوع کودتا در این کشور و احتمال جنگ داخلی مربوط است. اما واقعیت چیست؟
در بین کشورهای غربی، مرسوم است که کشورها برای جنگ با مخالفان خود اقدام به استخدام نیروهای مزدور از بخش خصوصی می کنند. مثلاً آمریکاییها از شرکت بلک واتر و اکنون روس ها از شرکتی به نام واگنر استفاده کردند.
گروه واگنر که در سال ۲۰۱۴ ایجاد شد هم اکنون تحت فرماندهی فردی به نام یوگنی پریگوژین قرار دارد و یکی از نیروهای پیشرو در حمله به اوکراین بوده که با جذب جوانان و ایجاد حس وطن خواهی و همراه کردن آن با پرداخت پول، موفقیت های نظامی خوبی نیز نصیب روسیه کرده است.
چند روز پیش اتفاقاتی متوالی روی داد، که سبب ایجاد اختلاف این گروه با دولت روسیه شد.
ابتدا وزارت دفاع روسیه خواهان انعقاد یک قرارداد جدید بین این گروه و دولت شد تا آنها به صورت متحد و زیر مجموعه ارتش اقدام کنند که پوتین از این موضوع حمایت کرد اما پریگوژین آنرا نپذیرفت.
بعد از این اختلاف یکی از مقرهای گروه واگنر در خاک اوکراین مورد حمله موشکی قرار گرفته به گفته اعضای این گروه بعد از آن، عملیات نظامی مانند خمپارهای و بالگردی باعث کشته شدن تعداد زیادی از آنان شد
این اتفاق بلافاصله توسط رسانههای مخالف روسیه منعکس شده و بر اختلافات دامن زده شد، به گونهای که وزارت دفاع و ارتش روسیه متهم اصلی شناخته شده و توسط اعضای گروه، خائنینی معرفی شدند که از پشت به منافع روسیه خنجر می زنند.
هرچند دولت روسیه این حمله را محکوم و خبر ها را تکذیب کرد اما فرمانده گروه واگنر نپذیرفته و اعلام کرده است باید با خائنین خصوصاً وزیر دفاع و رئیس کل ارتش روسیه برخورد شده و آنان برکنار شوند.
حال بخش زیادی از این ارتش اجارهای روسیه جنگ را ترک کرده و به سوی خاک روسیه در حال حرکت هستند تا به گفته رسانه ها باعث برکناری کسانی شوند که سبب قتل آنان شده اند.
در این بین آنچه صورتگرفته کودتا نیست و صرفاً یک اختلاف زیاد بین ارتش خصوصی و دولتی در روسیه بوده که در بدترین حالت می تواند به یک نزاع مسلحانه محدود بینجامد اما برای اوکراین، این فرصتی غنیمتی است که میتواند با آن شکست های اخیر خود را جبران کند. خصوصا اینکه حکومت نظامی و توجه ارتش و سیستم اطلاعاتی روسیه به درون، باعث کاهش تمرکز در خارج می شود.
از سوی دیگر نوع ادبیات پریگوژین نشان از حس وطن دوستی زیاد داشته و عدم برخورد جدی با او این گمانه را ایجاد میکند که شاید پوتین در حال یک تسویه حساب داخلی با بخشی از ارتش خود است که گروه واگنر مامور انجام آن هستند.
باید منتظر تماشای حوادث در چند روز آینده بود.
✍سیدمحسن هاشمی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠سرنوشت آموزنده
وضعیت مجاهدین خلق را که میبینیم، بسیار متأسف میشویم که چگونه ممکن میشود، حضور مجموعهای از افراد در دل چنین ساختاری ادامه پیدا کنند و در قالب فرقهای متحجر درآیند و انواع و اقسام شکستها و خفتها را تجربه کنند، ولی همچنان در سنین بالای ۵۰ تا ۷۰ سالگی به چنین خطمشی احمقانهای ادامه دهند. این تداوم وضعیت در حالی است که میبینند، حتی فرزندان و نوههای آنان، راه خویش را جدا کردهاند و در مسیر دیگری قرار گرفتهاند. در این یادداشت میخواهم دو شاخص را برای فهم و سنجش آینده این نیروها و یا هر نیروی دیگر معرفی کنم.
اولین مورد، شاخص آزادی است، هر گروه سیاسی یا دولت اگر به آزادی نقد و بیان بویژه نزد نیروهای داخلی خودش ملتزم نباشد، دیر یا زود یا از هم میپاشد یا به فرقه تبدیل میشود. موضوع آزادی نقد و بیان، چنین است که اگر جلوی آن گرفته شود، حد یقفی ندارد و مجبور میشوند دایره را تنگتر و تنگتر کنند، سپس به جایی میرسند که به یک باره کل ساختارِ ضدِ نقد فرو میریزد، مثل آنچه که در سازمان چریکهای فدایی خلق رخ داد یا به سوی فرقهای شدن پیش میرود که آزادی را به سوی صفر میبرد، مثل آنچه که در فرقه مجاهدین یا رجوی رخ داده است.
شاید برای ما قابل تصور نباشد که یک فرد چگونه ممکن است که تا این اندازه تابع رهبری فرقه شود که جنگ داخلی را تجربه کند و هزاران نفر را بکشد و کشته شود، سپس برود عراق با دشمن دو ملت ایران و عراق به نام صدام همدست شود و فاجعه فروغ جاویدان یا مرصاد را رقم بزند، بعد در اردوگاههای مبتذل بدون ذرهای آزادی زندگی کند و صدایش در نیاید و آخر هم با این وضعیت در آلبانی که خارج از جهان سیاست است پرتاب شود و حیات و ممات آنها به دست آمریکا باشد، که روزی افتخار این گروه ترور چند نفر از مستشاران آمربکایی در تهران بود.
این وضعیت محصول فقدان آزادی بیان است. آزادی درونگروهی در هر ساختاری، اعم از حزب، گروه، دولت یا کشور و... برای بقای آن ضروری است و هر نهاد و ساختاری که این ویژگی را نداشته باشد، سرنوشت آن در بهترین حالت چریکهای فدایی خلق است که پس از شکست از روی اجبار تن به تغییر خطمشی دهند و در بدترین حالت سازمان مجاهدین خلق است که چهارنعل راه گذشته را ادامه دهد و اعضای فرقه را از بدیهیترین حقوق برای درک از حقیقت محروم کند و اقدامات مبتذل رهبری سازمان را با لطایفالحیل توجیه کنند. چقدر گردانهای سایبری توجیهگر این نوع ساختارهای بسته، شبیه یکدیگرند؟
معیار دوم عینیتر است، فرزندان. هر نسل یا سازمانی و یا حکومت و یا هر ساختار دیگری که نتواند با نسل بعد از خود تعامل داشته باشد، به طور قطع و یقین نابود خواهد شد. البته این مسأله نیز مربوط به موضوع آزادی است. ولی عینیتر است و قابل پوشاندن نیست.
فیلمی که از اردوگاه اشرف منتشر شد، ظاهراً فاقد نیروی جوان بودند، متوسط سن حاضران آن اردوگاه باید بالای ۵۵ تا ۶۰ و ۶۵ سال باشد. چنین گروهی نیاز نیست کشته شوند یا بمیرند، به قول حافظ ”بر او نمرده به فتوای من نماز کنید.“ جوان یعنی آینده، مجموعهای که آنان را ندارد، یعنی فاقد آینده است.
همان گونه که زاد و ولد موجب ادامه حیات جامعه میشود، در سازمانها و حکومتها و نهادهای نیز زاد و ولد موجب تداوم حیات آن میشود. البته نه هر جوانی که جوانان رانتی بلای جان چنین نهادها و حکومتهایی خواهند بود.
با این دو معیار میتوانیم آینده هر جریان و نهاد و ساختاری از جمله مجاهدین خلق را در ایران پیشبینی کنیم.
✍عباس عبدی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ارزیابی اجمالی و اولیه لایحه برنامه هفتم توسعه
دیروز رییس جمهور لایحه برنامه را به مجلس تقدیم کرد. در یک ارزیابی اولیه این موارد به چشم می خورد:
۱- بیان اهداف کمی سنجش پذیر اما آرزومندانه:
حسن این لایحه آن است که در اغلب بخش ها اهداف آبجکتیو قابل سنجش دارد اما عیبش آن است که بسیاری از این اهداف نظیر رشد اقتصادی ۸ درصد و یا رشد اشتغال ۳.۵ درصد یک آرزوست نه یک هدف قابل تحقق.
۲- بخش بندی منظم حوزه ها اما با تداخل و همپوشانی:
حسن دیگر لایحه آن است که حوزه های عملیاتی را به طور مشخص دسته بندی کرده و خواننده راحت می تواند بفهمد که احکام هر بخش کجاست اما عیبش آن است که این حوزه ها دچار همپوشانی شده و برخی احکام بخش ها مثلا خانواده با امور اجتماعی تکرار یا تزاحم دارد.
۳- بیان احکام عملیاتی اما در جهت حل مشکلات دستگاه ها به جای تحقق اهداف:
بسیاری از احکام برنامه صورت عملیاتی روشنی دارد و این به قانونگذار و مجری کمک میکند تا درگیر کلیات مبهم نباشند، اما این احکام روشن بیشتر برای حل مشکلات جاری دستگاه ها از جهت اختیارات قانونی آنها و کمتر در جهت تحقق اهداف برنامه است.
مشکل دیگر آن است که احکامی که از سنخ مقررات بوده در این سند گنجانده نشده و خواننده نمی فهمد نقشه راه دولت برای تحقق اهداف چیست و تا چه حد ممکن یا مناسب است.
۴- حذف موارد چالش برانگیز و نیفزودن احکام مورد نیاز:
حسن برنامه آن است که مواردی را که طی یک ماه اخیر، پس از انتشار نسخه پیش نویس، بشدت مورد اعتراض بود (نظیر ماده ۱۵ کاهش حق الزحمه کارگران) را حذف کرده اما به جای آن احکام مورد نیاز برای تحقق اهداف را نیفزوده.
۵- توجه زیاد به مسایل اقتصادی و کم توجهی به مسایل فرهنگی اجتماعی:
برنامه توسعه قرار است یک برنامه جامع باشد اما این برنامه بشدت به سمت حوزه مسایل اقتصادی متمایل شده به طوری که حدود ۶۷ ماده از ۱۱۷ ماده در حوزه اقتصادی است و برخی حوزه ها نظیر رسانه بشدت مغفول مانده است. این مشکل وقتی نمایان تر میشود که بدانیم حوزه امور فرهنگی و اجتماعی دچار فقر منابع است و اغلب بودجه آن صرفا صرف امور جاری و نه توسعه می شود .
۶- تلاش برای تحول و نوسازی دولت اما بدون تامین و تخصیص منابع جدید:
برنامه رویکرد خوبی به هوشمندسازی دولت و اقتصاد دارد اما به عبارتی نظیر جلب مشارکت بخش خصوصی اکتفا کرده و معلوم نیست دولت خود برای تحول چقدر بناست هزینه کند (البته علتش آن است که سازمان برنامه هر چیز که ماهیت بودجه ای داشته را حذف کرده)
به هر حال ، گرچه میزان تحقق برنامه های توسعه کمتر از ۲۵ درصد است اما همین عدد بیشتر از هیچ است و باید برای بهبود لایحه در مجلس کوشید.
✍سیدآرش وکیلیان
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠رویا، آرزو و خیالات به جای برنامه
🔹اقتصاد، علمِ عدد و رقم و شفافیت است و نیازی به هرمنوتیک و تفاسیر خارج از متن ندارد. در اقتصاد ۲ضرب در ۲ میشود ۴ و هیچ پاسخ دیگری و تفسیر دیگری برای این پرسش وجود ندارد. اما متاسفانه در ایران سیاستگذارانی وجود دارند که اقتصاد و علم اقتصاد را تفسیر به رای میکنند.
🔹دولت در برنامه هفتم اهدافی را گنجانده، بدون اینکه مشخص کند این اعداد و ارقام، قرار است از چه طریق و کدامین روشها تحقق پیدا کنند.
🔹میانگین اجرای برنامههای توسعهای کشور طی ۶ دور گذشته ۳۰ الی ۳۵ درصد بوده است. یعنی حدود ۷۰ درصد محتوای برنامههای ایران اساسا اجرا نشده است! یکی از دلایل این موضوع، نگاه متکثر و شلخته به امر برنامهریزی در کشور است. در واقع مسوولان ایرانی به جای شناخت درست چالشها و ابرچالشها و گنجاندن بخشی از چالشها در نظام برنامهریزی اهداف و آروزهای دور و دراز خود را در دل برنامهها گنجاندهاند.
✍علی قنبری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نقاط ملتهب در برنامه هفتم توسعه
بخش اول
برنامه هفتم توسعه چهارمین برش از سند چشمانداز ۲۰ ساله کشور است و برای افق زمانی پنجساله۱۴۰۲ تا ۱۴۰۶ تدوین شده است. با توجه به شرایط ایران و کمرنگی حضور در اقتصاد بینالملل، تدوین برنامه مدیریت بحران و کاهش آسیبهای ناشی از آن در کنار برنامه توسعه ضروری است. با توجه به این که بسیاری از اهداف برنامه ششم به ویژه در زمینه کنترل و مهار تورم ناموفق بوده است، توجه تحلیلگران اقتصادی و کارشناسان این حوزه به سمت نقاط ملتهب و چالشی در برنامه هفتم جلب شده است:
🔹کارگران و حلقه مفقوده امنیت شغلی و رفاه
در ماده ۱۵ لایحه برنامه هفتم، به کارفرما اجازه داده شده تا «در سه سال اول اشتغال به کار هر فردی» حداقل دستمزد به صورت «نصفه» پرداخت شود و کسورات بیمهای او نیز به همین مبنا باشد. ضمن اینکه کارفرما حق «لغو قرارداد» فرد را نیز داشته باشد. ماده ۱۶ از این هم فراتر رفته و با هدف آنچه «تقویت انگیزه بنگاهها برای افراد متقاضی به کار تحت پوشش بهزیستی یا کمیته امداد یا مرتبط با سازمان زندانها» خوانده شده، انعقاد قرارداد کار با این دسته افراد با پرداختهای کمتر از حداقل دستمزد فراهم میشود. این در حالی است که دو تبصره ماده ۴۱ قانون کار تاکید میکند که حداقل دستمزد باید بر اساس نرخ تورم و نیز هزینه زندگی یک خانوار کارگری تعیین شود.
در واکنش به این ماده آذری جهرمی وزیر ارتباطات دولت حسن روحانی، در کانال تگرامی خود نوشت: نظام استاد-شاگردی؟ امیدوارم با این تمایل به سلفیگری، «نظام بردهداری» را دنبال نکنند. حسین حبیبی، عضو کانون هماهنگی شورای اسلامی کار تهران، هم در مورد لایحه برنامه هفتم توسعه گفت: در این برنامه، «موادی ضد کارگری وجود دارد که اگر اجرایی شود وضعیتِ کارگران را از آنچه امروز است نیز بدتر خواهد کرد.»
🔹مسکن و وعدههایی بزرگ برای جیبهای خالی
اهمیت بخش مسکن در لایحه، از آن جهت است که برخی کارشناسان حوزه مسکن معتقدند در حالی که معضل افزایش قیمت مسکن و رشد اجارهبها روند صعودی دارد، دولت در عمل هیچ برنامهریزی مشخصی برای بخش مسکن نداشته.
آمارهای رسمی در حوزه مسکن نشان میدهند، قیمت هر متر مربع مسکن در شهر تهران در آذرماه ۱۴۰۱ نسبت به پنج سال گذشته در ماه مشابه (آذر ۱۳۹۶) بیش از ۸۴۴ درصد افزایش یافته است. همچنین در کل خانوارهای شهری، شاخص قیمت مسکن در آذر ۱۴۰۱ نسبت به آذر ۱۳۹۶ حدود ۲۴۷ درصد رشد داشته که در همین بازه، شاخص کل قیمتها برای خانوارهای شهری ۴۰۳ درصد افزایش یافته است.
فصل هشتم برنامه هفتم توسعه، به بخش مسکن اختصاص دارد و در قالب تبصرههایی به جزئیات آن پرداخته شده است که در واقع ترکیبی از قوانین طرح جهش تولید مسکن و مجوزها و وظایف قانونی وزارت راه و شهرسازی در این زمینه است. این وعده ها، در شرایطی منتشر شده که بررسی برنامه ششم توسعه نشان میدهد بسیاری از هدف گذاریهای این برنامه هنوز محقق نشده و تنها در حوزه مسکن و در سالهای اجرای برنامه ششم – آنطور که بازوی کارشناسی مجلس گزارش داده است - تورم مسکن ۲۴۷ درصد افزایش داشته و فقر مسکن به ۵۵ درصد رسیده است. مطابق با جزء «۱» بند «چ» ماده ۸۰ این قانون، دولت مکلف شده بود نسبت به تدوین برنامه مسکن حمایتی با هدف کمک به ساخت و خرید مسکن ملکی و مسکن اجتماعی و با هدف کمک به ساخت مسکن استیجاری، پرداخت کمک هزینه اجاره و وام قرضالحسنه ودیعه مسکن برای تأمین مسکن گروههای کمدرآمد در سال اول قانون برنامه اقدام کند. اما در طول سالهای اجرای قانون برنامه ششم، این جزء هیچ عملکردی نداشته است.
🔹محیط زیست و جای خالی سیاستهای حمایتی
اغلب تحلیلگران توسعه اقتصادی بر این باورند که توسعه اقتصادی کشورها به شکل مستقیم به منابع زیست محیطی وابسته است و به همین دلیل توجه به این حوزه در سیاستگذاریهای کلان کشورها مورد توجه قرار گرفته است. اما، با وجود چالشهای متعدد محیطزیست در کشور، در پیشنویس لایحه برنامه هفتم توسعه اثری از محیطزیست و سرفصلهای زیستمحیطی دیده نمیشود.
اگرچه در برنامههای پیشین توسعه توجه به محیطزیست کمرنگ بود، اما در برنامه چهارم توسعه، بخشی مجزا به ارزیابی توان اکولوژیک و آمایش سرزمین اختصاص داشت. در برنامههای پنجم و ششم نیز موادی به مسایل مربوط به محیط زیست، آلودگیها و عرصههای طبیعی، خصوصاً جنگلها و مراتع اختصاص یافته بود.
با این حال، در پیشنویس لایحه برنامه هفتم فقط به مساله «حکمرانی منابع آب» پرداخته شده است. این در حالی است که به گفته کارشناسان محیط زیست، در حال حاضر، در ایران هیچ قانونی که مصوب مجلس باشد و صنایع را ملزم به ارزیابی محیطزیستی کند، وجود ندارد.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠نقاط ملتهب در برنامه هفتم توسعه
بخش دوم
🔹ورزش زنان و بی مهریهایی که ادامه دارند
در بخش ورزش، برنامه توسعه هفتم، عملا زنان و معلولان را نادیده گرفته است. در ماده ۹۴ برنامه توسعه ششم، قانون «۲۷ صدم درصد» برای احیا «ورزش عمومی» و نجات ورزشهای مهجور مانده وجود داشت. در این ماده، آمده بود: «دولت مکلف است بیست و هفت صدم درصد (۰.۲۷ از کل ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده را برای توسعه ورزش مدارس، ورزش همگانی، فدراسیون بینالمللی ورزشهای زورخانهای و کشتی پهلوانی، ورزش روستایی و عشایری، ورزش بانوان و زیرساختهای ورزش، بهویژه در حوزه معلولان و جانبازان اختصاص دهد.»
این ماده بهصورت کامل از برنامه توسعه هفتم حذف شده، اما هیچ راهکار جدیدی برای تخصیص بودجهای به ورزش همگانی، ورزش مدارس، ورزش زنان، ورزش روستایی و عشایری یا زیرساختهای ورزش کشور ارائه نشده است.
🔹افزایش سن بازنشستگی و نیروی کاری که چشم انتظار آرامش است
بر اساس ماده ۶۶ لایحه برنامه هفتم توسعه، سن و سابقه قابل قبول در تمامی حالات احراز شرایط بازنشستگی در کلیه سازمانها و صندوقهای بازنشستگی در طول برنامه هفتم به ازای هر سال شش ماه افزایش مییابد. یعنی اگر در سال ۱۴۰۳ قرار باشد اجرای برنامه هفتم توسعه آغاز شود، فردی که به سن بازنشستگی رسیده باید ۶ ماه دیگر هم کار کند و حق بیمه بپردازد تا بازنشست شود. در سال ۱۴۰۴ فردی که به سن بازنشستگی رسیده باید یکسال دیگر کار کند. در سال ۱۴۰۴ افراد در سن بازنشستگی باید ۱.۵ سال و در سال ۱۴۰۵ باید ۲ سال بیشتر کار کنند. به عبارتی در یک دوره ۵ ساله و به تدریج، سن بازنشستگی ۲.۵ سال افزایش پیدا میکند.
صندوقهای بازنشستگی در سالهای گذشته به دلیل بدهی بالای دولت به این صندوقها، در معرض ورشکستگی قرار گرفتهاند. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند برنامه هفتم توسعه، به زمزمه افزایش سن بازنشستگی برای حل معضل بدهی دولت به این صندوقها، جامه عمل پوشانده تا یک بار دیگر، هزینه ورشکستگی صندوقها، از نیروی کار تامین شود. کمیته فنی پیگیری مطالبات صنفی بازنشستگان کشوری و لشکری در بیانیهای در این خصوص نوشت: با بررسی و ارزیابی فصل ۴ این سند، مشاهده میکنیم که «دولت سیزدهم به طور کلی و مانند رویه جاری ۲۰ ماهه اخیر، منافع و مصالح بازنشستگان مظلوم، نجیب و شریف را به بوته فراموشی سپرده است.»
🔹اقتصاد و وعدههای بلندپروازانه رشد اقتصادی
رشد اقتصادی ۸ درصدی که در این برنامه ذکر شده، یکی از مهمترین مواردی است که در نگاه اول به چشم میآید. اقتصاددانان بر این باورند که تحقق این وعده را میتوان سختترین بخش از کار دولت در اجرای لایحه دانست. این میزان رشد به عوامل داخلی و خارجی در حوزه سیاست و اقتصاد و حتی مناسبات اجتماعی ربط دارد.
بر اساس گزارش بانک جهانی از چشمانداز اقتصادی جهان، رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۲ معادل ۲/۹ درصد بوده و پیشبینی شده که این رقم برای سال ۲۰۲۳ به ۲/۲ درصد کاهش یابد. نهادهای داخلی همچون مرکز پژوهشهای مجلس و اندیشکده کسبوکار دانشگاه شریف، نرخ تورم سال ۱۴۰۲ را بین ۵۰ تا ۵۵ درصد میدانند و چشماندازی برای کاهش آن نمیبینند.
در پیش نویس لایحه برنامه «هفتم توسعه»، دولت ابراهیم رئیسی به ایجاد یک میلیون شغل در سال تاکید کرده است. اما با استناد به آمارهای مرکز آمار ایران، این بخش هم یک چالش بزرگ خواهد بود، زیرا وعده ایجاد یک میلیون شغل در پایان هر سال از دولت سیزدهم در حالی محقق نشد که در پایان سال ۱۴۰۱ نیز بیش از۲/۵ میلیون نفر به خیل بیکاران ایران اضافه شده و «میتوان گفت که رکورد سه ساله نرخ بیکاری شکسته شده است.»
در برنامه هفتم توسعه به رشد تشکیل سرمایه ناخالص سرمایهگذاری ۲۲/۶ درصدی، رشد موجودی سرمایه ۶/۵ درصدی، رشد اشتغال ۳/۹ درصدی، متوسط نرخ تورم ۱۹/۷ درصدی و نرخ ۹/۵ درصدی تورم هدفگذاریشده در پایان برنامه، متوسط رشد نقدینگی ۲۰/۴ درصدی ومتوسط رشد صادرات نفتی۱۲/۴ درصدی نیز اشاره شده که تمامی موارد یاد شده از جمله موارد مورد نقد و بحث کارشناسان و تحلیلگران اقتطادی در سالهای اخیر بودهاند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
- ناشناس.mp3
38.11M
💠حکمرانی اقتصادی در برنامۀ هفتم
🎙مناظرۀ حجت میرزایی و حسن چنارانی، برنامه شیوه، ۳ تیر ۱۴۰۲
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠برنامۀ توسعه به یک مناسک در ایران تبدیل شده
🎥حجت میرزایی، برنامه شیوه
تا حد زیادی برنامۀ توسعه به یک مناسک در ایران تبدیل شده است. گویی برنامه میریزیم که چیزی به اسم سند برنامه وجود داشته باشد.
انتظار داریم که یک برنامه بگوید جامعه به کجا میخواهد برود و مسیر چیست و از چه پشتوانههایی برخوردار است.
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠تعارض منافع در تنظیم و اجرای برنامه هفتم!
🎥حسن چنارانی، برنامه شیوه
تعارض منافعی که در زمان تنظیم برنامه داریم در زمان اجرای آن نیز وجود دارد. همین برنامۀ هفتم هم چنین شده است.
@Kolbe_Andishe_Farhang