nameh-jomhour-dastmozd.pdf
40.77M
💠ویژهنامه «سرکوب دستمزد»
منتشر شده در شماره پنجم نامهجمهور
«طبقه دولتمند و سرکوب رفاه»
✍با آثار و نوشتاری و از:
محسن قنبریان
علی نصیریاقدم
علیرضا خیرالهی
علیرضا میرغفاری
سمیه گلپور
سید احسان ولدان
در این ویژهنامه میخوانیم:
🔹مسئله کارگران، وظیفه همگان
افزایش دستمزد بهمثابه استراتژی توسعه
نسبت دستمزد-تورم افسانه یا واقعیت
سرکوب دستمزد زمینهها و چالشها
طرد ساختاری کارگران
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠پویش «مقاومت علیه سرکوب مزدی»
#افزایشـ۷۰درصدیـمزد
#دستمزدـ۱۴۰۴
امضا کنید:
Karzar.net/mozd1404
@kargah_tv
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چشمانداز ايران با مسعود پزشکيان؛
رويکرد جامعهشناسی و مردمشناختي
قسمت اول
مسعود پزشکيان در جايگاه رئيس جمهور يک تجربه جديد براي جامعه ايراني است. چرا که تا امروز عموم روساي جمهور ايران به مثابه رجال سياسي، توانسته بودند ارادههاي ملت يا اکثريت مردم را برانگيزند، در قامت فردي صاحبِ گفتمان ظاهر شوند، و بلکه سازنده حزب و پوياييبخش جريانهاي سياسي ويژهاي باشند. در حالي که اکنون اين احزاب و جريانهاي سياسي هستند که براي نخستين بار در تاريخ اين کشور، رئيس جمهوري را به قدرت رساندهاند، و اين تجربه نویی در مردمسالاري دینی است. به همین دلیل نیز افکار عمومی با تردید و تحیر، نظارهگر صحنه سیاسی و اداری کشور هستند؛ برخی او را شایسته ردای ریاستجمهوری نمیدانند، بعضی دیگر درباره انگیزههای جریانهای اصلاحات و اعتدال -به عنوان حامیان پزشکیان- یا حتی شورای نگهبان -به عنوان تاییدکننده صلاحیت وی- بدبین هستند و دیگرانی هم تصور میکنند پزشکیان، شخصیتی هدایتپذیر و قابل کنترل دارد.
برای درک بهتر چنین موقعیتی ابتدا باید از خود بپرسیم حزب چيست و آیا پزشکیان را -به عنوان یک پدیده و نه یک فرد- میتوان نتیجه کنشگری حزبی اصلاحطلبان در برابر عاملیتگرایی آشفته اصولگرایان دانست؟ بطور کلی دو دیدگاه سادهانگارانه درباره حزب در ایران حاکم است: الف) دیدگاه صوری برخی فعالان سیاسی و فارغالتحصیلان رشتههای مهندسی و پزشکی که حزب را در قالب امکانات و روابط مادی نظیر برخورداری از ساختمان و منابع مالی، روزنامه و فعالیت رسانهای، اساسنامه و انواع تقسیم کار در قالب کمیتهها و کمیسیونهای ذیربط درک میکنند، ب) دیدگاه رمانتیک برخی سیاسیون و مدرکداران علوم انسانی که حزب را در چارچوبی ایدئالیستی و مقدس، و مصداق کامل کارآمدی، فهم میکنند. بهرغم دو دیدگاه فوق، به نظر میرسد حزب -به مثابه یک ساختار مدرن سیاسی و فارغ از شکل و شمایل ظاهری آن- تامینگر شش شاخصه است: ۱- اجماع اعضا بر سر ارزشهاي کلي و کلان حزب، ۲- ساز و کار شفاف عضویت و فعالیت اعضا، ۳- اثبات وفاداري اعضا در گذر زمان، ۴- تن دادن اعضای حزب به راي اکثريت همحزبیها، ۵- احترام به قانون و فرآیندهای برگزاری انتخابات، ۶- پذیرش مسئولیت عملکرد عضوی که نامزد، و گاهی برگزیده انتخابات میشود.
بدین ترتیب، مشخص میشود اصلاحطلبان در فضای منتهی به نامزدی پزشکیان و حمایت تمامقد از او دستِکم چهار شاخص از شش مورد بالا رعایت کردهاند، در شاخص دوم یعنی “وجود ساز و کار شفاف عضوگیری و فعالیت نیروهای جدید” دچار اختلال هستند و شخصیتهای منفعتطلب، افراطی یا متحجر آنها سعی دارند در شاخص ششم یعنی “پذیرش مسئولیت عملکرد عضوی که برگزیده انتخابات شده است” شبههافکنی کنند. به عبارت صریحتر، پزشکیان بر سر ارزشهای کلی و کلان با عموم اصلاحطلبان -و نه عناصر رادیکال- قرابت کامل دارد، طی یک بازه طولانی -از دوره اصلاحات تا امروز- وفاداری خود را ثابت کرده است، همه چهرههای اصلاحطلب -که شهرت، وزانت و پایگاه سیاسی بالاتری برای خود قائل هستند- در کمپین انتخاباتی او مشارکت داشتهاند، و در نهایت، با صحه گذاشتن بر فرآیندی که به تایید صلاحیت یکی از نامزدهای سهگانه اصلاحات منجر شد وارد عرصه انتخابات شدهاند.
اگرچه ممکن است گفته بشود تحرکات اصلاحطلبان در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری، از سر اقتضائات زمانه بوده و گزینشی بیقید و شرط نیست، اما واقعیت آن است که اساساً کلیت تجربه دموکراسی در جامعه غربی از سر اقتضائات تاریخی پدیدار شده و این مطلب، چیز غریبی نیست. بدین سان، اولاً تن دادن نخبگان سیاسی به مردمسالاری دینی در جامعهای که سالها تجربه سیاستورزی نیمهاستعماری قاجاری و استبداد مطلقالعنان پهلوی را داشته، فرآیندی زمانبر است و تجربه انتخاب مسعود پزشکیان -چنانچه به معنای پایبندی اقتضائی اصلاحطلبان به قانون باشد- امری مبارک و تاریخساز خواهد بود، ثانیاً مروری گذرا بر تجارب جوامع مختلف نشان میدهد نقشآفرینی مؤثر احزاب و خصوصاً انتخاب روسای جمهور و نخستوزیران جوان در بسیاری از کشورهایی که جایگاه کلیدی و رویکرد تاسیسی در تحولات سیاسی جهانی نداشته و عمدتاً پیرو بلوکهای قدرت طبقهبندی میشوند همچون کانادا، اتریش، فنلاند و... نقطه مقابل قدرتگیری روسای جمهور باتجربه و دارای کاریزما است.
✍ اسماعیل نوده فراهانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چشمانداز ايران با مسعود پزشکيان؛
رويکرد جامعهشناسی و مردمشناختي
قسمت دوم
بدین ترتیب، چنانچه چارچوب تحلیلی فوق پذیرفته شود، کماعتنایی چهرههایی نظیر سعید حجاریان، مهدی کروبی و میرحسین موسوی (در فرآیند انتخابات)، اعتراض کسانی که انتصابهای پزشکیان را به قدر کافی اصلاحطلب نمیدانند و یا حمایتشان از دولت را تا زمان تعیین پست جدیدشان به تعویق میاندازند (پس از انتخابات) و نیز سیاسیون بازنشستهای که پیشدستانه از پذیرش مسئولیت عملکرد دولت مسعود پزشکیان خودداری میکنند، محلی از اِعراب نخواهد داشت. گو اینکه ارزیابی کابینه دولت وفاق ملی -از منظر جهتگیریهای جناحی- مستلزم توجه به سه مقوله است: ۱- نیروهای افراطی و ناکارآمدی که دومینووار گفتمان اصلاحات را به شکست کشاندند عمدتاً در شورای شهر و مجلس ششم حضور داشتند و با رای مستقیم مردم برگزیده شده بودند، نه انتصاب رئیس جمهور، ۲- علاوه بر حضور چهرههای اصولگرایی همچون محمد سعیدیکیا و حسین مظفر در دولت اصلاحات، بخش بزرگی از کابینه سید محمد خاتمی نیز از وزرای غیرسیاسی و دارای شهرت در حوزه فعالیت تخصصی تشکیل شده بود، ۳- پزشکیان با کسب کمتر از ۱۶.۵ میلیون رای از ۶۱ میلیون واجد شرایط شرکت در انتخابات به ریاست جمهوری رسیده است و نمیتواند نسبت به رقبای خود بیاعتنا باشد.
آنچه تاکنون گفته شد در راستای ترسیم فضای سیاسی کلان کشور بود، اما پدیده پزشکیان را میتوان در سطحی پایینتر و به عنوان عنصری در لایههای میانی نظام اداری- سیاسی کشور مورد مطالعه قرار داد. او -علیرغم جهتگیریهای سیاسیاش- سیاستمداری فاقد روابط عمیق شخصی و خانوادگی و اقتصادی با جریانهای چپ و راست اصلاحطلب -یعنی حزب کارگزاران و جبهه مشارکت- است و اگرچه در دوره اصلاحات تا پست وزارت پیش رفته است، اما ماندگاری خود در فضای سیاسی کشور را مدیون کنشگری در قامت یک جوان انقلابی و جبههرفته، مدیر، سیاستمدار، جراح و استاد دانشگاه محلی، و سرانجام صبر و مردمداري در صندلی نمایندگی مجلس است. به عبارت صریحتر، کم نبودند افرادی که در دوره کوتاهی تا سطوح بالای مسئولیت سیاسی- اداری پیش رفتند، اما نتوانستند موقعیت موقت و ملی -بعضاً اتفاقی- خود را به موقعیتی ثابت و پایدار -ولو در سطح محلی- تبدیل کنند. و از قضا همین وضعیت سبب میشود سادهزیستی و تا حدودی زیر پا گذاشتن دستورالعملهای رفتاری (پروتکلها) برای شخصیتی مانند پزشکیان طبیعی باشد. بنابراین، همانقدر که در سالیان اخیر وزرای تکدورهای و فاقد روابط سیاسی در ادامه زندگی شخصی خود توانستند در میان مردم و با مردم زندگی کنند و نقطه مقابل کسانی باشند که القابی همچون شیخالوزراء را یدک میکشیدند، این امیدواری وجود دارد که پزشکیان، در پایان دوره مسئولیتش بتواند فصل جدیدی از زیست در فضای عمومی را به نمایش بگذارد.
از سوی دیگر، پزشکیان نمادی از مدیران و کارشناسانی است که سیاست را کمی بسیطتر از ایدئولوگهای جناحی و متخصصان علوم اجتماعی و انسانی میفهمند و بنا به این که در چه فضایی کار و پیشرفت کردهاند، با جریان سیاسی خاصی همراه شدهاند و اگر فیالمثل در نهادهای حاکمیتی مشغول به کار میشدند ظهور و بروز سیاسی دیگری پیدا میکردند، کما اینکه عکس این ماجرا درباره برخی اصولگرایان قابل مشاهده است. بعلاوه، وی در شمار پزشکان و مهندسانی است که علاقمند به ایفای نقشهای اجتماعی و سیاسی هستند و طبابت و ساختوساز را صرفاً به کسب و کار یا پرستیژ اجتماعی تقلیل نمیدهند و البته چنین تیپ شخصیتی در میان متخصصان مربوطه کم نیست. در هر صورت، پزشکیان یک سیاستمدار محلی بود و در دوره دوم انتخابات ریاست جمهوری، آرای قومیتی سهم مهمی در سبد رای او داشتند. البته این موضوع، نقطهای تاریک یا منفی یا مستوجب سرزنش برای پزشکیان محسوب نمیشود، بلکه میتواند پشتوانهای باشد تا جلوی برخی سهمخواهیها گرفته شود.
او یک سیاستمدار محلی است یعنی به رسم نمایندگان مستقل و اصلاحطلب خطه آذربایجان، خُلق لوطیوار دارد و این منش را ادامه منش ستارخان و باقرخان میداند، رویکرد فمینیستی ندارد اما اهل حرمتگذاری به زنان و دختران مردم به عنوان ناموس دیگران است، بر اساس آموختههای عملیاش طی چهار دوره نمایندگی، به همکاری با همه نیروهای صحنه -از جمله نماینده ولیفقیه، سپاه پاسداران، رقبا و...- متمایل است، در هر موقعیتی که نظر مردم را جلب میکند، حضور مییابد و بخشی از مردمداریاش در قالب شرکت در هیئات مذهبی ظهور و بروز مییابد، ممکن است در انجام نطقهای ملی دچار مشکل بشود و غیره. بدین ترتیب، شرکت او در هیئات مذهبی، رسانهای میشود و ارزش خبری پیدا میکند در حالی که درباره سایر رؤسای جمهور کمتر چنین چیزی ممکن بود.
✍ اسماعیل نوده فراهانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چشمانداز ايران با مسعود پزشکيان؛
رويکرد جامعهشناسی و مردمشناختي
قسمت سوم
علاوه بر نکات فوق -که عمدتاً توصیفی بودند- ریاست جمهوری پزشکیان میتواند حاوی فرصتهایی -غالباً تجویزی- برای کشور باشد. در سطح ملی، وی دارای صداقت و روراستی درونیشدهای است که با گرایش قلبی او به برپایی عدالت و الگوگیری از فرمایشات مولای متقیان، علی (ع) در نهج البلاغه همراه شده است و عامه مردم آن را میپسندند و میتواند در راستای افزایش اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی دولت، مؤثر باشد. مهمترین خطر پیش روی این ظرفیت مهم نیز مترجمان دیدگاههای اقتصاد سرمایهداری، و مروجان نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول هستند که امید است نتوانند دولت وفاق ملی را دچار انفعال و سرگشتگی و خجالتزدگی در پیشگاه ملت نمایند.
همچنین، پزشکیان بواسطه زندگی و آشنایی با ظرفیتهای مناطق آذریزبان با شبکهای از فعالان اقتصادی و اجتماعی مرتبط است که با فضای تولید و سرمایهگذاری در فضای خصوصی آشنا هستند؛ از شرکت شیرین عسل تا هواپیمایی آتا گوشههایی از این شبکه هستند؛ شبکهای که با کار و تولید آشناست و اصطلاحاً فعل خواستن را به خوبی صرف میکند. توجه به این روحیه و فرهنگ نیاز امروز کشور ماست؛ کشوری که برای حضور قدرتمند در عرصه جهانی نیازمند تولید است و تولید، مهمترین شعار و مطالبه و راهبرد رهبر انقلاب از سال ۱۳۹۰ تا امروز بوده است. علاوه بر این، حوزه انتخابیه مجلس و پایگاه قومیتی ریاستجمهوری پزشکیان با اقتصاد ترانزیت و حمل و نقل درآمیخته است و پزشکیان درکی خرد و محلی از ترانزیت دارد؛ موضوعی که میتواند تمایل او به پیگیری ایدههایی همچون ابتکار کمربند- راه چینیها را دوچندان کند.
در عین حال، اقتصاد آذربایجان با قاچاق کالا و سوخت (فیالمثل قاچاق پارچه و پوشاک از ترکیه به ایران یا قاچاق گازوئیل، بنزین و حتی دارو از ایران به ترکیه و عراق)، و نیز قاچاق کالاهای ممنوعه (از جمله مواد مخدر، انسان، مشروبات الکلی و غیره از مرزها) نیز بیگانه نیست و این همه مواردی است که باید توسط دولت مورد توجه قرار گیرد. در نهایت، اگرچه از عصر صفویه تا امروز اهالی آذربایجان در بالاترین سطوح اداره مملکت قرار داشتهاند، اما انتخاب یکی از مردمان غیور آذربایجان به عنوان رییس جمهور ایران میتواند باطلالسحر دروغپردازیها و نفرتپراکنیهای دولتهای آذربایجان و ترکیه علیه ایران باشد. در چنین فضایی، نقشآفرینی پزشکیان در راستای اصلاح مناسبات سه کشور میتواند فصل جدیدی در مناسبات فرهنگی- سیاسی، اقتصادی- اجتماعی و حتی تسلیحاتی- نظامی منطقه آسیای میانه و غرب آسیا باشد.
✍ اسماعیل نوده فراهانی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠ترامپ مشغول خانهتکانی است!
سه سال تمام رسانههای غربی زلنسکی را یک مبارز آزادی بینظیر در دوره معاصر جا زدند. حالا امروز ترامپ او را دیکتاتور خوانده. براساس اسناد هم حرف درستی زده چون زلنسکی انتخابات را در اوکراین به بهانه جنگ ملغی کرد. انتخاباتی که نظرسنجیها زلنسکی را بازنده حتمیش میدانستند. به نظر عمر سیاسی یکی دیگر از قهرمانان پوشالی ساخت لابراتوار واشنگتن تمام شده و بزودی مثل زباله بیرون پرت میشود. این تازه زلنسکی است که لباس رزم پوشیده و به نیابت از ناتو خط مقدم رفته و صدها هزار نفر از مردم کشورش را برای منافع آمریکا به کشتن داده. جای رضا پهلوی و مسیح علینژاد بودم از ترس خوابم نمیبرد. ترامپ مشغول خانهتکانی است.
✍️علی علیزاده
@Kolbe_Andishe_Farhang
7.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠روشنفکری سترون
🎥آرش حیدری در این سخنرانی توضیح میدهد:
چگونه ژانر خلقیات در ایران، غالبا مسیری غیرعلمی را پیموده و بیش از هر چیز، کوششهایی برای کسب اعتبار بوده است. او میگوید چنین تحلیلی ما را به ورطهی نوعی محافظهکاری خواهد کشاند که ناتوان از تحلیل تمام جنبشهای اجتماعی ایران خواهیم بود. هرچند چنین نقدی، گامی به جلو است اما گفتار حیدری این استعداد را دارد که در برابر ذاتگرایی این ژانر، ذاتگرایی دیگری را بنا کند برای روایت نزاع دائمی جامعه به عنوان منشأ خیر و حکومت به عنوان پیکرهی شر. بدین صورت ما دوباره با مفاهیمی متصلب از جامعه و حکومت مواجهیم که یکی تاریخ جنبش و زندگی است و دیگری داستان استبداد. اینگونه، تمایز میان جنبشها، تعارضات درون جامعه و آمیختگی جامعه و دولت، ناخواندنی میماند و باز هم مجالی میشود برای مسئولیتگریزی و نادیدهگرفتن اینکه جنبشهای اجتماعی و سیاسی، جهت دارند و به راحتی نمیتوان آنها را یککاسه کرد.
@simafekr_com
@Kolbe_Andishe_Farhang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پس از آنکه ما شهید بشویم باید افرادی باشند که...
🎥وصیت شهید نصرالله برای بعد از شهادتش
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠رزم عشق
ما هنوز نمیفهمیم که رزمندگان مقاومت واقعاً چگونه میجنگند و چگونه زندگی میکنند و چگونه روز را به شب میرسانند. رابطه سربازان با یک فرمانده نظامی یا رهبر نظامی قاعدتاً نباید این چنین باشد. جهان به ما میگوید که نظام دیگری بر رزم و جنگ و حتی زندگی حاکم است اما مقاومت میگوید کلا انسان دیگری در کار است. به راحتی نمیتوان فهمید که واقعاً چه چیزی انسان مقاومت را این گونه کرده اما احتمالاً آن چیز تنها چیزی است که لیاقت زندگی کردن دارد.
در ادامه متن نامهای را میخوانید که رزمندگان حزبالله برای رهبرشان پیش از شهادتش نوشتهاند:
«ای حضرت عشق! ای معنای صدق و اخلاص! ای پدر رزمندگان و شهدا! درود و تکریم ما نثار تو باد! سلام و دعای ما تقدیم تو باد! تمام عشق و دوستی ما وقف تو باد!
با تحیت و سلام ما را راهی کردی و دعایت را نثار ما؛ همین [دعای تو] یاور و تکیهگاه ما در میدان بود؛ خستگی شب و روزهایمان را زدودی؛ به دستهای ما که روی ماشه بود، قوت دادی؛ و ما لبیک گفتیم. پاسخ ما در میدان بود؛ آن گاه که تیر میانداختیم و ندایمان این بود: «و چون تیر افکندی، تو نیفکندی بلکه خدا افکند» یا الله! بخشی از قدرت خود را به دشمنمان چشاندیم؛ عرق جبینمان با عطر خون آمیخته شد. نه سرما خستهمان میکند و نه گرما سد راه ماست. ابرها به ما سایه میبخشند؛ مِه با ما انس میگیرد و یاور ما میشوند در مبارزه با دشمن.
ای آقای ما! ای محبوب ما! ای آقای رزم و عشق! شجاعت و بیپروایی را از تو آموختیم؛ دلاوری و اقتدار و شکوه را از تو آموختیم؛ از هیچ دشمنی نمیهراسیم؛ هیچ لشگری تن ما را نمیلرزاند. تو آنچنان دعایمان میکنی، گویی ما اهل و عیال تو هستیم. دعای تو راز ایستادگی ماست؛ با دعای تو پیروزی را به چنگ میآوریم و با صبر و اخلاص. به شما و مردم استوارمان قول میدهیم که در تعهد به وصایای شهدا امین باشیم. عهد میبندیم که پرچم جهاد همیشه برافراشته باشد حتی اگر آخرین قطره خونمان برای احقاق حق و یاری مظلومان ریخته شود.
ای آقای ما! ای وعدهی صادق خدا! و ای گواه عزت او! سربازانت جمجمههای خود را به خدا سپردهاند و قدمهایشان بر زمین استوار است و به دوردستها چشم دوختهاند؛ آنها در گروِ اشارهی تو هستند تا خدا به دستان آنها دشمنان را عذاب کند و سینهی مؤمنان را التیام بخشد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته - از طرف فرزندانت، رزمندگان مقاومت اسلامی.»
@Kolbe_Andishe_Farhang