💠جاهل متنسک!
از واژه هایی مثل #حزباللهی_صورتی یا #مذهبی_صورتی نترسید. چنین واژه هایی یا مشابه آنها در قرآن یا کلام معصومین وجود ندارد. اما تا بخواهی، جاهل متنسک و مانند آنها هست.
جاهل متنسک چه کسی است؟
جاهل متنسک فرد بدون علم یا کم علمی است که اهمیت ظاهر برایش به علت "جهل به باطن" یا "جهل به اهم و مهم" برایش فراوان است. عقل جاهل متنسک کم تر از آن است بتواند در شرایط کنونی اشکال دوقطبی جامعه، زد و خورد افراد با هم را متوجه شود. جاهل متنسک به سادگی در زمین طراحی شده معاویه بازی میکند و چون ابوموسی متعبد تر است ابن عباس را از دور علی کنار میزند.
جاهل متنسک نمیتواند درک کند فاصله او با کسی که او را با ظاهر شرع تکفیر میکند بسیار کمتر از فاصله او با عالم ربانی است. جاهل متنسک قدرت آن را ندارد که به زورمند فاسد صاحب ثروت در بیفتد و این گونه خود را ارضاء میکند که به جان ضعیفی که به ظاهر از او پایین تر است بیفتد.
جاهل متنسک امروز در دستگاههای فرهنگی کشور خریدار دارد و از این رو نفاق هم در میان جاهلین سیاه بسیار است. هرچه کم عقل تر و با شعارهای تند تر مقرب تر.
جاهل متنسک همان #مذهبی_سیاه است که نمیداند این کارهایش به ضرر انقلاب است و اگر انقلابی نباشد و جمهوری اسلامی ای، بر او چه کسانی حاکم میشوند و او باید به روستایش هجرت کند...
✍جلیل محبی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠روایت انقلابی از حکمرانی اجتماعی
۱. دوگانۀ «جامعۀ اکثری/ جامعۀ اقلّی». دولت اسلامی با وجود همۀ عظمت و اهمّیّتی که دارد نباید جامعه در خود هضم کند و نگاه انقباضی به آن داشته باشد، بلکه باید خود را همچون زمینهای ساختاری و رسمی برای گشودگی جامعه قلمداد کند. به بیان دیگر، دولت باید بسترساز ظهور و تحقّق امکانهای نهفتۀ جامعه باشد، نه اینکه جایگزین جامعه شود و آن را کوچک و ناچیز کند. جامعه باید اکثری باشد و دولت نیز اقلّی.
۲. دوگانۀ «حلقۀ میانی/ توده». مقصود از جامعۀ در این الگو، فقط تودۀ بیشکل مردم نیست، بلکه جامعۀ اسلامی دارای نیروهای اجتماعیِ «فعّال» و «ساختاریافته» نیز هستند که در فضای میان مردم و دولت قرار دارند و نقس میانجی و واسطه را ایفا میکنند. این نیروها، هم در پی راهبری عمومی و بسیج اجتماعی هستند و هم نسبت به دولت، نقش عقل منفصل را بر عهده دارند.
۳. دوگانۀ «هدایت/ رهاشدگی». دولت اسلامی برخلاف دولت سکولار، وظایف خویش را نسبت به جامعه، در استقرار امنیت و آزادی و رفاه خلاصه نمیکند، بلکه فراتر از اینها، به دنبال فراهمسازی زمینه برای «تکامل معنوی جامعه» است و میخواهد مادّیّات را به خدمت معنویّات بگمارد.
۴. دوگانۀ «تکثّر/ انحصار». روشن است که در جامعه، طبقههای مختلفی از مردم حضور دارند ولی جامعۀ اسلامی، این تفاوت را به جامعههای دیگر دارد که در آن اکثریّت افراد جامعه، معتقد به ارزشهای اسلامی هستند. در این حال، کسانی که به هر دلیلی به این ارزشها باور یا التزام ندارند، باید در عرصۀ عمومی، رفتارهایی که این نقص را نمایان میکند نداشته باشند و همچنین نمیتوانند توقع داشته باشند که حاکمیّت، ارزشهای هویّتی آنها را نیز پوشش دهد و به رسمیّت بشناسد.
۵. دوگانۀ «اخلاق/ قانون». در مقام هدایت جامعه، بهکارگیری روشهای نرم و فرهنگی که بر اخلاق و تربیت مبتنی هستند، تقدّم دارند و حاکمیّت باید بکوشد از طریق سازوکار درونیسازی، ارزشها را در جامعه بسط بدهد. ازاینرو، اخلاق بر قانون ترجیح دارد و قانونی در جایی ظهور دارد که وجدان اخلاقی و دینی فرد، قدرت مهار او را ندارد.
۶. دوگانۀ «عقلانیّت/ احساس». جامعۀ دینی، هر چند بر شور و حرارت دینی تأکید دارد و عواطف دینی در آن، حماسهساز هستند، امّا بیش از هر چیز باید «جامعۀ عقلانی» باشد. ارزشهای دینی، دلالتهای احساسی نیز دارند، امّا مهم این است که از نظر منطقی و عقلانی، اثباتپذیر هستند. چنانچه جامعه بر مدار عقلانیّت حرکت کند، دیگر دچار تلاطمها و نوسانهای برخاسته از احساس و شور نمیشود و حرکتش فراز و فرود نخواهد داشت.
۷. دوگانۀ «عرصۀ عمومی/ عرصۀ خصوصی». دولت اسلامی حقّ ندارد به حریم خصوصی وارد شود، امّا باید جامعه را به گونهای صورتبندی کند که فساد در آن، «اقلّی» و «زیرزمینی» باشد؛ یعنی از یک سو، «جریان غالب» در جامعه، خیر و صلاح باشد نه شر و فساد، و از سوی دیگر، کسی جرأت «تجاهر» به فسق و فجور نداشته باشد. پس تمام الزامها و ایجابهای حاکمیّتی، منحصر به عرصۀ عمومی هستند و انتخابهای عرصۀ خصوصی به خود فرد واگذار شده است.
۸. دوگانۀ «تفرّد/ ترابط». جامعۀ اسلامی از انسجام درونیِ بسیار بالایی برخودار است و چسبندگی آن نیز بر مدار دین است. در این جامعه، افراد در قالب نسبتهای مختلف، در کنار یکدیگر قرار میگیرند و «پیوندهای متعدّد» و «تعاملهای مستحکم» دارند و حالت انفراد پدید نمیآید. خود دین، سازوکارهای مختلفی را برای این پیوستگیها و ارتباطها طراحی کرده است و حاکمیّت نیز میکوشد این اتّصالها را هرچه بیشتر تقویّت نماید.
۹. دوگانۀ خویشتنظمی/ رعیّتمآبی. پیش از نقشهای سیاستی و نظارتی حاکمیّت، این خود جامعۀ اسلامی است که بر اساس منطق هویّتیاش، خودش را بازآفرینی و بازسازی میکند و اجازه نمیدهد هویّت و ارزشهایش از دست برود. جامعۀ اسلامی، معطّل و در انتظار مداخلۀ حاکمیّتی نیست، بلکه خودش نیز «احساس مسئولیّت» دارد و میکوشد نسبت به وضع درونیاش، «کنشگری مستقل» و «فاعلیّت مستقیم» داشته باشد.
۱۰. دوگانۀ «استقلال/ استعمار». بر اساس قاعدههای قرآنی «نفی سبیل» و «نفی ولایت جامعۀ غیراسلامی بر جامعۀ اسلامی»، جامعۀ اسلامی نباید به گونهای به جوامع دیگر ارتباط داشته باشد که حاصلش، برچیدهشدن یا حتّی رقیقشدن «استقلال جامعۀ اسلامی» باشد. پس سخن دربارۀ «خویشبسندگی» و «جزیرهایشدن» جامعۀ اسلامی نیست، بلکه باید در عین برقراری ارتباط برای استفاده ار فرصتها و ظرفیّتهای جوامع دیگر، «تمایز» و «تشخّص جامعۀ اسلامی» نیز از دست نرود.
✍مهدی جمشیدی
🔗متن کامل
http://fna.ir/3cbhws
@Kolbe_Andishe_Farhang
مناظره علی علیزاده و مهدی نصیری، آیا آقای خامنه ای مسئول «وضع موجود»… - مهدی نصیری.mp3
88.77M
💠 آیا آقای خامنهای مسئول «وضع موجود» است ؟
🎙 مناظره علی علیزاده و مهدی نصیری
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 از خواب خرگوشی شیخ ابواسحاق تا هشدارهای سید علی خامنه ای!
بخش اول
رهبر انقلاب در یکی از دیدارهای دانشجویی خود در اسفند 79 روایتی از بی عرُضگی یکی از حاکمان شهر شیراز در زمان حافظ را نقل می کنند که خواندش خالی از لطف نیست.
«در زمان حافظ، چهار امیر پشت سر هم بر شیراز حکومت کردند که یکی از آنها شاه شیخ ابواسحاق است - البته اسمش شیخ است، اما شیخ نبوده - حافظ هم در چند جا اسم او را آورده؛ چون به او بسیار علاقهمند بوده است. شاه شیخ ابواسحاق، هم جوان، هم زیبا و هم بسیار عیّاش بوده است. امیر مبارزالدّین - که یکی از پادشاهان آن منطقه بود - از کرمان حرکت کرد و به طرف شیراز آمد و قصد داشت این شهر را بگیرد. برای حمله به شیراز، آرام میآمد تا شیرازیها نفهمند و او ناگهان شیراز را محاصره کند و فرصت دفاع به آنها ندهد. بعضی از مردم از ماجرا آگاه شدند، مأموران حکومت هم قضیه را فهمیدند؛ اما کسی اصلاً جرأت نمیکرد موضوع را به شاه شیخ ابواسحاق خبر دهد. دشمن نزدیک شیراز رسید و تمام منطقه جلوِ حصار شیراز را اردو زد.
وزیر شاه شیخ ابواسحاق بالاخره دید اینطوری نمیشود؛فردا دشمن به شهر حمله میکند و پادشاه خبر ندارد که دشمن پشت شهر است.آیا این برای یک مسؤول هنر است که نداند دشمن کجاست؟!وزیر پیش شاه شیخ ابواسحاق آمد،اما دید جرأت نمیکند مستقیم به او بگوید! لذا از راهش وارد شد؛ گفت هوا خیلی خوب و بهاری است و صحرا سبزهزار است؛آیا میل ندارید بالای پشت بام قصر بروید و بیرون را تماشا کنید؟به این بهانه پادشاه را از داخل قصر بیرون کشید و بالای قصر برد. وقتی پادشاه روی پشت بام رفت و نگاه کرد، دید کسانی در بیابان اردو زدهاند. پرسید این اردو مربوط به کیست؟گفت متعلّق به امیر مبارزالدّین است. گفت چه موقع آمدهاند؟ گفت - مثلاً - ده روز است.این پادشاه بیغیرت و بیعرضه به جای این که بلافاصله بیاید و لباس جنگ بپوشد - البته بعد هم جنگ کرد و ابتدا اسیر و سپس کشته شد -گفت اینها حیفشان نیامد در این هوای خوشِ بهاری به جنگ آمدند! اینگونه نمیشود انسان مسؤولیتهای مهم جامعه را بر عهده گیرد.»
آری هنر اصلی و ویژگی بارز آیت الله خامنه ای دشمن شناسی اوست. او عرصه شناس است. او اولویت های دشمن را می شناسد و برای مردم و جریان انقلابی اولویت سازی می کند. وی خیمه های برافراشته دشمن در اطراف شهر را سالها زودتر از اطرافیان و دوستدارانش دیده و شناخته است. جنگ اقتصادی دشمن سالهاست اولویت اول ترویج گفتمانی رهبر انقلاب است. اولویتی که انگار هنوز برای برخی کارگزاران نظام و نیروهای انقلابی اولویت نشده است.
آیت الله خامنه ای در این کارزار درست است که فشار را از ناحیه دشمن تعریف کرده و جنگ اقتصادی او را افشا می کند،اما عامل مشکلات را در داخل جست و جو می کند و همه مشکلات را گردن دشمن نمی اندازد:«ما همه مشکلات را به گردن امریکا نمیاندازیم - مشکلات ما از خودمان است - منتها دشمن میخواهد از این مشکلات حداکثر استفاده را بکند و پدر کشور و ملت را دربیاورد؛این را هم نگوییم؟! ما نمیگوییم اگر تورم هست،تقصیر امریکاست؛ نه، اگر تورم و کاهش قدرت خرید و کمبود اشتغال هست، چه کسی گفته تقصیر امریکاست؟این تقصیر خود ماست، تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم امریکا را میآوریم، میخواهیم بگوییم گرگی کمین گرفته و پشت خم کرده تا به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان میگوییم ضعفها را برطرف کنید؛ به شما میگوییم متوجه این دشمن باشید تا به شما حمله نکند.»
این کشاکش شمشیرهای اقتصادی و زخم های دردناک آن بر تن مردم آنقدر برای ایشان ضجرآور است که خاضعانه ابراز خجالت می کند: «در زمینهی مسائل اقتصادی خب الان مشکلاتی در کشور وجود دارد: تورم بالا یکی از اساسیترین مشکلات است؛ کسری بودجه هست؛ معیشت مردمِ کمدرآمد هست -که اینها مشکلات مهم است- کاهش ارزش پول ملی هست، که این یکی از آن چیزهایی است که انسان واقعاً خجالتزده میشود از این قضیّه؛ کاهش قدرت خرید مردم هست؛ مشکلات فضای کسب و کار هست، این همه هم ما و مسئولین اقتصادی تأکید کردیم، یعنی همه تأکید کردند و گفته شده اما خب مشکلاتی در بهبود فضای کسب و کار وجود دارد؛ مشکلات نظام بانکی هست.»
او بر خلاف برخی کارگزاران غصه دار شرایط موجود است: «متأسّفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست؛ این غصّهی بزرگی است برای ما.» بر خلاف تصور برخی ایشان نه تنها کانالیزه نشده بلکه آمار دقیقی از ریز قیمت های افسار گسیخته اقلام مصرفی مردم دارد:«مشکلات معیشتی، امروز چیزی است که آحاد مردم، همه آن را احساس میکنند؛ یک بخشی از مردم هم بشدّت و واقعاً زیر فشارند؛ گرانی هست؛ در مواد غذایی، گوشت، تخممرغ، مرغ، بقیّهی چیزهای لازم در زندگی، اجاره بهای مسکن در وسایل منزل، وسایل دیگر و امثال اینها، گرانی فراوان است. خب اینها واقعاً فشار میآورد روی مردم.»
✍علی ریاحی پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 از خواب خرگوشی شیخ ابواسحاق تا هشدارهای سید علی خامنه ای
بخش دوم
علت تاکید ها و اخطار های چند صدباره ایشان آن است که حقیقتا تلخی شرایط موجود را با تمام وجود درک و لمس می کنند و نمی توانند دمی بر نیاورند و همواره صدای مشکلات مردم بوده اند: «تلخیها و سختیها عمدتاً مربوط به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم است؛ طبقات متوسّط و ضعیف...درگیر این مشکلات بودند و همچنان هستند؛ چون از وضع مردم مطّلع هستم، لذا تلخی را با همهی وجود حس میکنم؛ تلخی کامِ مردم، بخصوص مردمِ ضعیف و فرودست و طبقات ضعیف» «وضع اقتصادی با همهی این تلاشهایی که انجام میگیرد، مطلوب نیست؛ مردمِ زیادی هم از لحاظ اقتصادی در فشار هستند. مسئلهی گرانیها و این چیزها را کموبیش شماها میدانید و بسیاری از مردم آن را با همهی وجودشان لمس میکنند؛ این یک مشکلِ اساسی کشور است.»
او در کنار پیشرفت ها ضعف ها را می بیند. همان ضعف هایی که چون زخمی کهنه و جذاب، مگسها روی آن نشسته و شروع به مکیدن می کنند: «خب، پس گفتیم که ما پیشرفت کردیم امّا آیا در کنار این پیشرفتها ضعف نداریم؟ چرا، الیماشاءالله؛ ضعف داریم، کمبود داریم؛ کمبودهای زیادی [هم] داریم؛ دلایل مختلفی هم دارد. کمبودهای ما، ضعفهای ما کم نیست. بعضیاش را مردم احساس میکنند، میفهمند؛ خب گرانی هست، تورّم هست، کاهشِ ارزشِ پولِ ملّی هست؛ اینها ضعف است؛ اینها را ما داریم. ضعفهای دیگری هم داریم، در بخشهای مختلف، بخشهای اداری، غیره.»
رهبری معظم انقلاب در میان زخمهای متعدد و دردآور مردم و حاکمیت، دست روی اصلی ترین و اولویت دار ترین آن یعنی تورم می گذارند:«خب رشد اقتصادی اگر بخواهد پیدا بشود، تولید اگر بخواهد افزایش پیدا کند، باید ثبات اقتصادی باشد، تورّم باید مهار بشود. امروز یکی از کارهای اساسیای که مسئولین کشور، قوّهی مجریه، قوّهی مقنّنه، دستگاههای پیگیری و دستگاههای اجرائی به عهده دارند ــ مسئولین مستقیم، مسئولین غیر مستقیم ــ این است که [مشکلات را] علاج کنند. علاجپذیر است؛ اینجور نیست که علاج نداشته باشد؛ راه دارد، باید راهش را پیدا کنند. علاج کنند تورّم را؛ این ثبات اقتصادی، ثبات قیمتها، کشور را پیش میبرد؛ پس نگاه باید این نگاه باشد.» «حالا بخشی از این مشکلات، ناشی از تورم است. ما در کشور کمبود کالا نداریم؛ خوشبختانه کالاهای گوناگونِ مورد نیاز مردم در کشور فراوان یافت میشود؛ لیکن مسئلهی گرانی و کاهش قدرت خرید وجود دارد؛ این را باید علاج کنید؛ این به عهدهی بخشهای مختلف اقتصادی است؛ یعنی هم بخشهای ستادیِ اقتصادی، هم بخشهای عملیاتیِ اقتصادی - مثل وزارت صنعت و معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی، بخشهای دیگر - که باید به طور جد انشاءالله این را دنبال کنند.»
رهبر انقلاب صرفا به بیان مشکلات و همدردی و... اکتفا نکرده اند و بارها راه حل هم ارائه داده اند: «ما در زمینهی اقتصاد کشور مشکلات داریم دیگر؛ این گرانی، این تورّم، این کمارزش شدن پول ملّی، خب اینها به مردم فشار میآورد؛ اگر بخواهیم اینها برطرف بشود، تنها راه همین است که بپردازیم به مسئلهی تولید ملّی.»
اشارات بالا تنها مشتی نمونه خروار است از صدها سخنرانی و دستور و ارشادات اقتصادی رهبر انقلاب. آنچه عیان میباشد آن است که رهبری انقلاب چه در لایه حکمرانی و ابلاغ سیاست های کلان اقتصادی و چه در لایه ارشادات و تذکرات اقتصادی، وظیفه و رسالت خود را بارها انجام داده و امروز توپ در زمین کارگزاران نظام است. کارگزارانی که حداقل امروز دیگر در شرایط حاکمیت یکدست سیاسی، بهانه ای برای کار نکردن ندارند و مردم و رهبری همچنان منتظر اقدامات و پیگیری های آنان می باشند. امروز نه چُنان دوران شیخ ابواسحاق هستیم که حاکم جامعه در عیش و نوش باشد و غافل از کید و مکر دشمن و نه مردم چُنان وزیر شاه هستند که از حاکمان بترسند و چیزی نگویند تا آنقدر دیر شود که دشمن کار خود را یکسره کند. امروز رهبری و مردم در کنار یکدیگر عَلَم مطالبه مهار تورم و بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی را بدست گرفته اند و کارگزاران باید هم جواب ولی نعمتان و صاحبان انقلاب را بدهند و هم جواب نائب امام زمان(عج).
✍علی ریاحی پور
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠جامعه رفت و شما جا ماندید!
✍حسن رحیم پور
سه چهار سال پیش، در فیضیه قم و در آخرین نماز جمعه تهران گفتم (جامعه رفت و شما جا ماندید). به جای توجه، توهین کردند، اما واقعیت عوض نشد، تا رسیدیم به اینجا.
@rahimpour
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠عدالت؛ مسئولیت انسان و جامعه.
موضع ما در زمینه عدل این است که جهان، این طبیعت زیبا و این انسان میداندار طبیعت، بر پایه عدل و اعتدال و هماهنگی آفریده شدهاند و قانون تکوینی خداوند، قانون عدل است و انسان در جهان مسئول اقامه عدل است. لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ .
مسئولیت انسان، مسئولیت ناس، مسئولیت شما توده بشر، مسئولیت شما خلق، این است که در پرتو قرآن و در پرتو بینات الهی و به پیروی از انبیاء خدا و ائمه هدی، قسط را برپا دارید. اگر هم آهن خواست، آهن هم به کار برید: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ.
بنابراین در جامعه اسلامی، جامعهای که به راستی جامعه اسلامی باشد، هیچ چیز ضد عدلی نباید وجود داشته باشد.. این وضع موجود و این فاصله فراوان درآمدها و زندگیها به هیچ عنوان با عدل اسلامی سازگار نیست. این خیابان ما و این بازار ما، خیابان و بازار اسلامی نیست. این گرانی روزافزون ارزاق، هیچ چیزش به اسلام نمیخورد.
این سیستم توزیع کالا که امروز به نام سیستم آزاد توزیع کالا وجود دارد، فقط برای پولدارهاست. برای بیپولها کمال تنگناست.. نمیشود که در یک خانه هفتهای یک بار هم گوشت نیاید و در خانه دیگر هر روز گوشت مصرف کنند. لذا گفتم از همسرم و فرزندانم میخواهم در این راه پیشقدم شوند. آنها هم هفتهای یک بار بیشتر نخورند.
اگر میخواهیم با آمریکا بجنگیم و این جنگ را تا پیروزی کامل و بدون هیچگونه سازش ادامه بدهیم، باید لااقل هرچه داریم برای همدیگر باشد..
عدل باید در روابط اجتماعی ما تجلی پیدا کند. گاهی دوستان به من انتقاد میکردند؛ انتقادی که به جا بود و از آنها پذیرفتم که چرا خانه تو در قلهک است؟ میآمدی مولوی زندگی میکردی.. گفتم آن روزی که آنجا خانه تهیه کردم، زمین آنجا ارزانتر از همه این جاها بود.. آن شب گفتم از همسرم و فرزندانم میخواهم که پیشقدم بشویم، این است که بیاییم ما هم مثل سایر مردم در دو اتاق زندگی کنیم.
✍شهید بهشتی، حزب جمهوری اسلامی، ص ۵۱ تا ۵۳
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠چرا حکومت متزلزل ناصرالدین شاه قاجار، پنجاه سال دوام آورد ؟!
🔻به مناسبت سالروز ترور او
ناصرالدین شاه، شاید تنها شاهِ تاریخ ایران باشد که یک دینار دارایی و یک وجب ملک و تیول نداشت. چرا که می گفت «کل ایران مال من است»!
واقعیت هم چنین بود؛ او اگر چه هیچ ثروت ثبتی و سند ملکی نداشت اما در غارت و چپاول تمام شاهزادگان و تیولداران شریک و سهیم بود
چنین روزهایی مصادف است با روز قتل قبله عالم، سلطان صاحبقران، ظل الله ایران و شاه شهید، ناصرالدین شاه قاجار؛ که ۵۰ سال وقت ایران را گرفت و اگر به تیر غیب میرزا رضای کرمانی گرفتار نمی شد، این استعداد را داشت تا در میان تعظیم و تکریم غلامان و امیران و والیان، چندین دهه دیگر هم، کج دار و مریز، حکومت کند
در نگاه اغلب ما، ناصرالدین شاه، فردی ابله، فرومایه و فاسدی است که کار اصلی اش وطن فروشی و نخبه کشی و ساخت و پاخت با روس و انگلیس، و اوج دنائتش قتل امیر کبیر مظلوم بود.
اما از کنار این پرسش هم نمی توان گذشت که که اگر او چنین بود (که واقعا هم بود)، چگونه توانست ۵۰ سال بر ایران حکومت کند؟
واقعیت این است که ناصرالدین شاه، برخلاف تصویری که از او غالب شده است، انسان ناآگاه و بی خبری نبود و در قیاس با شاهان قاجار حتی یک سر و گردن هم در آشنایی با اوضاع جهان و ظرایف عرصه سیاست ایران، از آنها بالاتر بود.
همه هنرهای زمانه از شعر، نقاشی، خطاطی و خطابه خوانی گرفته تا تیراندازی، سوارکاری، نویسندگی و دلربایی را در خود داشت، الا یک هنر؛ «هنر حکمرانی و حکمروایی»!
او بیش از چگونه حکومت کردن، «چگونه در قدرت ماندن» را بلد بود و این هنر سیاه را به بهترین شکل و با بدترین ترین روش به کار بست.
با لطایف الحیلی خودش را در دل توده ها و چشم نخبگان فرو کرد و همه را فریب داد تا خودش بی رقیب بماند.
همین سخن به ظاهر ساده و فریبا که «من از این دنیا ملک و املاکی ندارم»!
چه می دانید که او را چقدر درچشم رعیت بی خبر، به غایت عزیز کرده بود.
در باره محبوبیت ناصرالدین شاه در میان توده های مردم همین بس که بدانید در ملاقاتهای عمومی فرصتی بود تا همگان بتوانند او را ببینند.
مردم فرسنگ ها راه می پیمودند و صف می بستند تا از فاصله دور برای پادشاه قوی شوکت ایران دستی تکان دهند و یا اگر مجالی افتاد، عریضه ای جان نثارانه تقدیم غلامان او کنند!
بااینحال در ۴۵ سال اول سلطنت او یعنی از ۱۲۲۷ تا ۱۲۶۷ شمسی، حدود ۱۶۹ مورد شورش و ناآرامی در کشور به ثبت رسید به عبارتی، هر ۸ ماه یک بار، با یک بحران معیشتی و امنیتی از جنس شورش نان مواجه بود که هر کدام از آن بحران ها می توانست کل موجویت یک کشور را نابود کند، اما او توانست با هوش سیاه خود و استفاده از نیروی بخشی از ملت، علیه بخش دیگر ملت، در نهایت همه را سرکوب کند.
هنر ناصرالدین شاه، فقط بازی با احساسات توده ها نبود، او حتی نخبگان بزرگ مثل میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان سپهسالار را هم فریب داد.
علمایی در حد سید سید جمال الدین اسد آبادی را هم بلاتکلیف گذاشت.
به امیرکبیر می گفت دنیای بدون امیر برای من جهنم است و سه سال بعد با چنان مخفی کاری و سرعت و شناعتی او را از سر راه برداشت که همگان انگشت به دهان ماندند.
در مکاتبات اداری بعد از مرگ امیر کبیر، در کمتر موردی با نام و نشانی از میرزا تقی خان برخورد می کنید و در معدود متون تاریخی از او با نام « آن ملعون»! یاد شده است.
اکنون از آن مرد بی نظیر، جز یک پرتره عکس مشکوک، چیزی باقی نمانده و شاید اگر پژوهش فریدون آدمیت و انتشار کتاب «امیر کبیر و ایران» نبود، برای ما هم او هنچنان ناشناخته می ماند
میرزاحسین خان سپهسالار، بیست سال بعد از مرگ امیرکبیر به صدر اعظمی رسید.
آنهم زمانی که کشور به خاطر خشکسالی، زلزله، وبا و بی تدبیری شاه در اوج فلاکت بود.
ناصرالدین شاه از صدراعظم جوان خواست که برای نجات مملکت هر کاری که می تواند بکند و اطمینان داد که هرکس مقابل برنامه و نظم جدید دولت بایستد «اگرچه پسرمان باشد واجبالدفع میدانیم».
اما به محض اینکه اصلاحات میرزاحسین خان، موقعیت متنفذین دربار را به خطر انداخت ناصرالدین شاه، سپهسالار را عزل کرد و برای اینکه حق این دولتمرد اصلاحگر را کف دستش گذاشته باشد به او گفت که من فرد علیلی چون یوسف خان مستشارالدوله را به این سبب جایگزین تو کردم که بفهمی این مملکت را من حفظ کرده ام نه اقدامات اصلاحی تو!
گذاشتن انسانهای کوچک به جای آدم های بزرگ، اشتباه تاریخی بود که شاه قاجار می خواست دوباره بیازماید!
با کنار زدن سپهسالار رشته امور از دست او خارج شد و سلسله بحران ها، به انقلاب مشروطیت کشیده شد.
✍️ قاسم خرمی
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠 بهینه سازی فرآیند خدماتی
بهینه سازی فرآیند خدماتی به معنای بهبود کارایی و کیفیت فرآیندهای خدماتی در یک سازمان است. این بهینه سازی میتواند از طریق استفاده از متدولوژیهای مختلف مانند Lean Six Sigma، Total Quality Management (TQM)، Business Process Reengineering (BPR) و... صورت گیرد.
هدف اصلی بهینه سازی فرآیند خدماتی، کاهش هزینهها و افزایش بهره وری است. این بهینه سازی میتواند به معنای کاهش زمان برای انجام فرآیند، بهبود کیفیت خدمات ارائه شده، کاهش ارورها و نوسانات، افزایش رضایت مشتریان و بهبود تجربه آنها از خدمات باشد.
برای انجام بهینه سازی فرآیند خدماتی، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد که شامل شناسایی فرآیند، مدلسازی فرآیند، تحلیل فرآیند، طراحی فرآیند بهینه، پیادهسازی فرآیند و کنترل و بهبود فرآیند است.
در حوزه بهینه سازی فرآیند خدمات، روشهای مختلفی وجود دارند که میتوانند به صورت جداگانه یا ترکیبی استفاده شوند. در زیر به برخی از این روشها اشاره میشود:
۱. استفاده از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین: استفاده از تکنولوژیهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین میتواند در بهبود کارایی و کیفیت فرآیندهای خدماتی موثر باشد. این روشها با تجزیه و تحلیل دادههای بزرگ و پیشبینی رفتار مشتریان، بهبود تصمیمگیری و بهینه سازی فرآیندهای خدماتی کمک میکنند.
۲. استفاده از روشهای جدید طراحی فرآیند: به جای استفاده از روشهای سنتی طراحی فرآیند، میتوان از روشهای جدید مانند Design Thinking و Lean Startup استفاده کرد. این روشها با تمرکز بر روی نیازهای مشتریان و تعامل با آنها، فرآیندهای خدماتی را بهبود میبخشند.
۳. استفاده از تحلیل فرآیند شناختی: تحلیل فرآیند شناختی یک روش نوین برای بهبود کیفیت و کارایی فرآیندهای خدماتی است. این روش با ترکیب رویکردهای شناختی و رویکردهای مدیریتی، به شناخت بهتر رفتار و عملکرد انسانی در فرآیندهای خدماتی میپردازد.
۴. استفاده از روشهای ارتباط با مشتریان: استفاده از روشهای جدید ارتباط با مشتریان مانند شبکههای اجتماعی و ارتباطات بصری، میتواند در بهبود تجربه مشتریان و کیفیت فرآیندهای خدماتی موثر باشد. این روشها با توجه به نیازهای مشتریان و بر اساس بازخوردهای آنها، فرآیندهای خدماتی را بهبود میبخشند.
۵. استفاده از فناوریهای جدید: استفاده از فناوریهای جدید مانند اینترنت اشیاء، بلاکچین، هوش مصنوعی و گردش کارهای دیجیتال، میتواند در بهبود کیفیت و کارایی فرآیندهای خدماتی موثر باشد.
۶. مدیریت فرآیند با استفاده از رویکرد BPMN: استفاده از رویکرد BPMN در مدیریت فرآیند، میتواند در بهبود کیفیت و کارایی فرآیندهای خدماتی موثر باشد. در این رویکرد، ابتدا فرآیندهای خدماتی به صورت گرافیکی نمایش داده میشوند و سپس با تجزیه و تحلیل این فرآیندها، بهبودهای لازم انجام میشود.
۷. بهبود پایدار فرآیندهای خدماتی: در رویکرد بهبود پایدار فرآیندهای خدماتی، تمرکز بر روی بهبود پایدار فرآیندها با استفاده از روشهای مختلفی مانند شیوههای آموزشی، استفاده از ابزارهای مشارکتی و تیمی، و ایجاد فرهنگی بهتر در سازمان، قرار میگیرد.
در کل، بهینه سازی فرآیند خدماتی از روشهای مختلفی برای بهبود کیفیت و کارایی فرآیندها استفاده میکند و همواره باید با توجه به نیازهای خاص سازمان و مشتریان، رویکرد مناسبی انتخاب شود.
@Kolbe_Andishe_Farhang
8.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠گرانسازی، گردنکشی، گردن نگیری!
🎥علی علیزاده
🔹افرادی که سهمی از قدرت دارد باید مسئولیت مواضع و مشاورههای خود را بپذیرد. چرا که این مواضع و مشاورهها با تاثیر مستقیم بر زندگی دهها میلیون انسان را دارد.
🔹اگر امثال آقای طغیانی مسئولیت مشاورههای غلط خود را نپذیرند، مهدی نصیریها آقای خامنهای را مسئول گرانی نشان میدهند.
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠دوماه عسل!
➖امام صادق(ع) فرمود: العدلُ اَحلی من الشُّهد...
عدالت اجتماعی از عسل شیرین تر است.(الکافی ج۲ص۱۴۷)
➖قاسم بن الحسن در پاسخ سیدالشهدا درباره شهادت عرض کرد: احلی من العسل: از عسل شیرین تر است.
🔹این دو احدی الحسنَیین مومن و دو ماه عسل اوست. یا به جامعه و حکومت عدل می رسد یا در تحقق آن سعی اش به شهادت می انجامد.
یاد همه شهیدان راه عدالت گرامی باد.
✍محسن قنبریان
#شهادت_امام_صادق
@Kolbe_Andishe_Farhang
💠تفاوت های انتخابات در ترکیه و ایران!
انتخابات در ترکیه بنیان حزبی دارد و احزاب اسلامی و سکولار از ژرفا و گسترهی فعالیت قابل توجهی در جامعه برخوردارند. این در حالی است که در ایران احزاب شمایلی تزئینی دارند، در آستانه انتخابات به فعالیت می پردازند، معمولا قادر به بسیج مردم نبوده و فاقد ارتباط ارگانیک و پایدار با هواداران خود در سایر ایام هستند.
در ترکیه سیاست مداران در احزاب پرورش یافته و در انتخابات، ایده ها و برنامه های حزب متبوع خود را نمایندگی می کنند. همچنین احزاب برای تمام سطوح از شوراهای شهر گرفته تا پارلمان و ریاست جمهوری نامزد معرفی می کنند، در حالی که در ایران نامزدها ابتدا به طور مستقل کاندیدا شده و سپس احزاب از آن ها حمایت می کنند.
در ترکیه فرهنگ حزبی در میان مردم جاافتاده و اقسام میتینگ ها، نشست ها و کنگره های احزاب به صورت فراگیر برگزار می شود، در صورتی که در ایران محدودیت هایی برای فعالیت های حزبی وجود دارد، فرهنگ سیاسی همچنان نگاهی بدبینانه نسبت به احزاب و کارکردهای آنان داشته و نامزدها هم عمدتا پس از پیروزی در انتخابات می کوشند تا از خوردن انگ کاندیدای حزبی بودن پرهیز کرده و خود را مستقل معرفی کنند.
در ترکیه انتخابات با مشارکت اکثر سلایق سیاسی برگزار می شود و افراد حتی از درون زندان می توانند نامزد پارلمان شوند. این در حالی است که مقررات سخت گیرانهی تایید صلاحیت در ایران که همواره با قبض و بسط های فراوان نیز همراه بوده است انتخابات را به یک چالش همیشگی در همه ادوار تبدیل کرده و از گستره مشارکت نامزدها و مردم به شدت کاسته است.
در ترکیه مشارکت حداکثری در انتخابات نه یک تهدید بلکه یک فرصت تلقی می شود. به همین دلیل در همه این سال ها شاهد رونق انتخاباتی در این کشور بوده ایم. قطبی شدن جامعه در آستانه انتخابات نیز به عنوان ضرورت حضور گسترده مردم قلمداد می شود. در ایران اما پیش از برگزاری هر انتخابات قطبی شدن جامعه به عنوان یک تهدید تلقی شده و نسبت به آن هشدار داده می شود. در حقیقت به نظر می رسد برگزاری یک انتخابات کنترل شده با پیامدهای قابل پیش بینی اولویت نظام سیاسی در ایران به شمار می رود.
امسال برای نخستین بار انتخابات پارلمان و ریاست جمهوری در ترکیه به طور همزمان برگزار شده و این فرصت را برای جامعه و نظام سیاسی آن کشور ایجاد کرد تا حکمرانی هماهنگ تر و کارآمدتری را از خود به نمایش بگذارند ولی در ایران همچنان فاصله تقریبا دو ساله ای میان برگزاری این دو انتخابات وجود دارد که موجبات افزایش ناهماهنگی در ساخت قدرت را فراهم می آورد.
موجزترین تعریف برای انتخابات ترکیه همان عبارتی است که در توصیف دموکراسی آورده اند؛ روش های معین برای رسیدن به نتایج نامعین. انتخابات در ترکیه با التزام به حضور حداکثری سلایق سیاسی برگزار می شود ولی نتیجه نامشخص است، در حالی که انتخابات در ایران فرآیندی است که به دلیل نوع نظارت و نتایج قابل پیش بینی می توان آن را این چنین توصیف کرد؛ روش های نامعین برای رسیدن به نتایج معین!
در ترکیه شورای عالی بالاترین نهاد برای اجرا و نظارت بر انتخابات در تمامی مراحل است که اعضای آن از میان قضات دیوان عالی و دیوان عدالت اداری و توسط خود قضات برگزیده می شوند. این نهاد عالی از دولت و مجلس مستقل است و صلاحیت آن به عنوان داور بی طرف از سوی شهروندان به رسمیت شناخته می شود. این در حالی است که در ایران تقریبا همه انتخابات به ویژه در مرحله تایید صلاحیت ها با چالش و اعتراض نامزدها و رای دهندگان مواجه شده است.
شرایط نامزدی در انتخابات ترکیه عبارت از معیارهایی ثابت و شفاف مانند تابعیت کشور، مدرک دانشگاهی و سن بالاتر از چهل سال است. در مورد نامزدهای ریاست جمهوری هم باید عدم سوء پیشینه کیفری، انجام خدمت نظامی و حمایت برخی از احزاب وجود داشته باشد. ولی در انتخابات ایران معیارها عمدتا مبتنی بر باورهای اعتقادی و وفاداری های ایدئولوژیک است که می تواند در گذر زمان تغییر کند. ملاک هایی که عمدتا قابل راستی آزمایی نبوده و به شدت به سلیقه ناظران وابسته است.
✍️ مهران صولتی
@Kolbe_Andishe_Farhang