eitaa logo
کلبه اندیشه و فرهنگ
552 دنبال‌کننده
249 عکس
831 ویدیو
168 فایل
تاملات و یادداشت های تحلیلی در حوزه فرهنگ، سیاست و حکمرانی @Kolbe_Andishe_Farhang ارتباط باما @mohsenmohammadi63
مشاهده در ایتا
دانلود
💠راه ظریفی که زنان در انقلاب اسلامی رفتند.(1) 🔹فرصت شناسی انقلابی: "در ایامی که [امام خمینی]در تهران، دبستان علوی بودند، می دانید که پیش از ظهر را به آقایان و بعد از ظهر را به خانمها اختصاص داده بودند و مخصوصا خانمها که می آمدند هجوم خیلی زیاد می شد و خانم هایی که بیشتر احساساتی می شدند بی‌حال می شدند. عده ای در آن جا گفتند ممکن است این برنامه کم کم منجر به تلفات شود؛ هر روز چندین نفر از این خانم ها بی هوش می شوند، بی‌حال می شوند...این برنامه خانم ها باید تعطیل شود. به آقا پیشنهاد شد که این برنامه خانمها را اجازه بدهید که تعطیل شود. گفتند: ما شاه را با همین ها بیرون کردیم، همین ها شاه را از مملکت بیرون کردند، من برنامه را تعطیل نمی کنم"(شهید مطهری، نقش زن در جمهوری اسلامی ص۲۱۸) همزمان با شروع انقلاب اسلامی گمان می رفت دو موضوع هنر و زن تبدیل به چالش های بزرگ انقلاب شود اما انقلاب اسلامی با هوشمندی از دو تهدیدی که دشمنانش بسیار بر روی آن حساب کرده بودند، فرصت ساخت تا چهارچوب کلان نگاه فرصت محورش به این دو موضوع را مشخص کند. 🔹مرزهای حساس و شکننده موضوع: "صراط مستقیم باریک است. کمی از این طرف برویم پرت می شویم، کمی از آن طرف برویم هم پرت می شویم. اندکی به نام عفت و عصمت و پاکی، زن را به گوشه صندوقخانه ها بکشانیم پرت شده ایم، یک ذره به نام دخالت خانم ها در اجتماعات و فعالیت ها، حریم را بشکنیم نیز از آن طرف افتاده ایم. شرکت ملازم با اختلاط نیست. شرکت ملازم با نوعی التذاذ جنسی از یکدیگر بردن نیست."(همان منبع) این نگرانی و هشدار نشان دهنده حساسیت زیاد و مرزهای ظریف گفتمانی در مساله زنان است که با کوچک ترین غفلتی می تواند از گفتمان انقلاب اسلامی به سمت گفتمان های تحجر یا لیبرال بلغزد. انقلاب اسلامی به صورت آشکاری و مشخصی دو رقیب گفتمانی دارد. گفتمان تحجرگرا که زن و نقش او را در گوشه صندوق خانه می داند و در همان نقش های محدود تعریف می کند و گفتمان لیبرالی غربی[زن غربی و زن مدل پهلوی] که حریم میان زن و مرد را از میان بر می دارد و سر از اختلاط و التذاذ در می آورد. آن چه شهید مطهری در این جا ترسیم می کند آخرین ظرفیت و توان مرزی گفتمانی است که می تواند در چارچوب اسلام باقی بماند و به باز تعریف هویت و نقش آفرینی زنان بپردازد و در نتیجه به نظر می رسد این مرزهای گفتمانی به آسانی قابلیت تغییر نخواهد داشت. 🔹 تداوم یا تحول گفتمانی: از آخرین مقاله نیمه تمام شهید مطهری درباره گفتمان انقلاب اسلامی در موضوع زن تا آخرین سخنرانی رهبر انقلاب در این باره نزدیک به ۴۳ سال فاصله زمانی است. چهار دهه ای که هر دهه آن به اندازه یک سده تحول فرهنگی، اجتماعی و ارتباطی را شاهد بوده است. آیا این فاصله زمانی که به لحاظ فرهنگی بسیار زیاد و به لحاظ زمانی به نسبت کم است، تفاوتی در گفتمان رسمی و اعلامی انقلاب اسلامی در موضوع زنان ایجاد کرده است؟ به عبارت دیگر آیا ما در موضوع زنان شاهد تحول گفتمانی هستیم یا تداوم و ثبات گفتمانی؟ "یک راه باریک و ظریف وجود دارد که زن اگر آن راه را برود هر دو نقش را در آن واحد می تواند ایفا کند. آن راه باریک و ظریف همان است که بانوان ما در ده ساله اخیر طی کردند. ویژگی دخالت زن در انقلاب اسلامی ایران در این است که زن مسلمان ایرانی در عین این که در صحنه تاریخ ظاهر شد و مستقیما در کار سازندگی تاریخ با مرد شرکت کرد، پشت جبهه[خانه] را رها نکرد، حیا و عفاف و پوشش لازم را از کف نداد، دورباش خویش و کرامت و عزت زنانه خویش را محفوظ داشت و خویشتن را مانند زن غربی و زن مدل پهلوی به ابتذال نکشانید" (شهید مطهری، مقاله ناتمام حجاب) "پیش از انقلاب، زنان فرزانه، دانشمند و اهل تحقیق انگشت‌شمار بودند اما انقلاب موجب رویش انبوه زنان فرهیخته شد به نحوی که دانشجویان دختر از پسر در برخی سالها پیشی گرفته و تعداد بسیار زیادی از زنان در شاخه‌های مختلف علم و فناوری مشغول کار هستند... ...البته خانه‌داری به معنی خانه‌نشینی و پرهیز از تدریس، مجاهدت و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی نیست بلکه یعنی زن هر کار دیگری که ذیل اصالت خانه‌داری امکان و به آن علاقه داشت، بتواند انجام دهد."(رهبر انقلاب ۱۴۰۱) تداوم گفتمانی در موضوع زنان نه تنها در دال مرکزی گفتمان و دال های شناور حفظ شده است بلکه مفصل بندی گفتمانی نیز بدون تغییر و تحول مانده است. ✍سینا کلهر @Kolbe_Andishe_Farhang
راه ظریفی که زنان در انقلاب اسلامی رفتند(۲) 🔹 تلاطم های اجرایی شدن گفتمان: آن حساسیت مورد اشاره شهید مطهری در عالم نظر و گفتمان، اما در عالم اجرا و تحقق با امواج مختلفی مواجهه بوده است که مدام نیروهای گفتمانی رقیب بر حرکت آن تاثیر گذاشته اند. ...ساختار کلی نظام اقتصادی، نظام تحصیلی و آموزش، نظام اشتغال و ساختارهای جهان سیاست و فعالیت اجتماعی نسبت به تغییر متناسب با گفتمان انقلاب اسلامی مقاوم بوده و علی رغم دگرگونی های مختلف، همچنان تناسب گفتمانی خود را از جهت ساختاری نتوانسته است پیدا کند تا راه و الگوی جدید خود را در مقیاس جهانی تثبیت کند. آن راه باریک و ظریف هنوز در ابتدای مسیر خود قرار دارد... ✍سینا کلهر @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 فرآیند سیاسی احیاگرانه سوال: نظر به وضعیت موجود و وقایع هفتاد روز اخیر در کشور، راه حل پیشنهادی شما برای حکومت، جریان‌های سیاسی و مردم در کوتاه مدت و میان مدت به منظور برون‌رفت از این وضعیت چیست؟ پاسخ: نخستین گام بنیانی برای تغییر این وضعیت آشفته و پرخسارت برای ملت و میهن، این است که دریابیم ما چگونه و با چه بینش‌ها و با چه سیاست‌هایی به این وضعیت سوق داده شده‌ایم. این گونه نیست که میهن بدون هیچ علل و عواملی تدریجاً و یا ناگهان دچار این وضع بسیار ناگوار و نابسامان شده است. این وضع را ملائکه و اجنه ایجاد نکرده‌اند! عاملان سیاسی عدیده‌ای طی دهه‌های گذشته بینش‌ها و سیاست‌هایی را تعقیب و اعمال کرده‌اند که حاصل‌جمع آنها شده این وضعیت آشفته. ضروری است این مجموعه گسترده از فاعلان و عاملان عرصه سیاست و همچنین اَبَربینش‌ها و اَبَرسیاست‌های آنها را شناسایی و سپس مورد ارزیابی قرار دهیم.‌ نخستین گروهی که عموماً بمنزلۀ عاملان منحصر بفرد عرصه سیاست و حکمرانی مورد توجه قرار می‌گیرند مقامات و مسئولان نظام، اعم از دولتی و غیردولتی است. لازم می‌دانم بدون هیچ صریحاً اعلام کنم که مقامات نظام علی‌العموم ظرف این سی چهل سال گذشته به انحاء مختلف بینش‌ها و سیاست‌های راهبردی بنیانی‌ای را کم یا زیاد ترویج و اعمال کرده‌اند. این بینش‌ها و سیاست‌های کلان راهبردی را کمابیش در نوشته‌هایم پیشتر مطرح کرده‌ام. در اینجا تنها به ذکر فهرست‌وار آنها بسنده می‌کنم و سپس سعی می‌کنم برخی از آثار و نتایج آنها را تشریح کنم. 1. ابربینش راهبردیِ نظام مقدس است. 2. ابربینش راهبردیِ نظام یعنی مقامات نظام. 3. ابربینش مقامات نظام مقدس‌اند. 4. ابرسیاست مصونیت مقامات نظام از نقد و نیز تعقیب قضایی. 5. ابرسیاست راهبردی پنهانکاری. 6. ابربینش راهبردی صغارت‌پذیری(همان ولایت‌پذیری) مردم. 7. ابرسیاست راهبردی اعتبار و قدرت و امنیت نظام را اعتبار و قدرت و امنیت مسئولان سطوح بالای نظام دانستن. 8. از نتایج مستقیم سیاست هفتم، ابرسیاست راهبردیِ پنهان‌سازی و لاپوشانی مداوم فساد و مفسدان نظام و، به تبع، بیزار و متنفرکردن عموم مردم از نظام و عرصۀ سیاست. 9. ابرسیاست راهبردی امنیت را عمدتاً در قدرت نظامی و انتظامی و اطلاعاتی و قضایی دیدن. 10. ابرسیاست راهبردی منظم و مستمر تبعیض در بهره‌مندی از مواهب و امکانات ملّی. 11. ابرسیاست راهبردی هماهنگ در اختفای هر چه بیشتر اطلاعاتی که انتشار آنها لازمه مقبولیت و مشروعیت هر چه گسترده‌تر نظام است. این ابرسیاست به آرامی و بسیار تدریجی امنیت را نرم‌افزارانه از درون فرسوده و نابود می‌کند. 12. ابرسیاست معافیت تعداد قابل توجهی از نهادهای اقتصادی، تجاری، مالی، و رسانه‌ای بسیار بزرگ نظام از هر نوع حسابرسی و نظارت نهادهای عمومی و رسانه‌ای. 13. ابرسیاست راهبردی نهاد قضایی را تابع مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی و جناحی‌کردن و آن را تبدیل به ابزاری در خدمت دربار زر و زور و تزویر نمودن. ✍سعید زیباکلام 🔗متن کامل مصاحبه https://saeidzibakalam.ir/1126 این مصاحبه در اخیرترین شمارۀ نسیم بیداری، مورخ دی ۱۴۰۱ منتشر شده است @Kolbe_Andishe_Farhang
💠کلیدواژه های آشنا برای توجیه حل نشدن مشکلات و توجیه کم کاری های مدیریتی: - برنامه بلندمدت داریم، کمی صبر کنید. -ما داریم تلاش خودمان را می کنیم. - ما می خواهیم کار اساسی انجام دهیم. - نیازمند بودجه و اعتبار است. - قول می دهیم مشکل را حل کنیم. - مشکل مربوط به تیم قبلی است. - همه دنیا با این نوع مشکلات مواجه هستند. - این مشکل همیشه بوده و هست. - گزارشات ما این را نمی گوید. - منتقدین با اهداف پشت پرده نقد می کنند. - دوره قبل کجا بودید انتقاد کنید. - منتقدین قصد تخریب ما را دارند. - این مساله را که می گویید تکذیب می کنیم. - مشکل قوانین داریم و نمی توانیم از حدود اختیاراتمان گام برداریم. ✍دانش فرد @Kolbe_Andishe_Farhang
520101634_617633508.pdf
238.2K
💠آیین صوری و تشریفاتی بوروکراتیک ✍پاسخ دکتر محسن رنانی به درخواست مرکز پژوهش‌های مجلس در مورد پیشنهاد همکاری برای تبیبن سند هفتم چشم‌انداز توسعه برنامه فقط در شرایطی معنی می‌دهد که وضعیت عمومیِ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پایدار است و چشم‌انداز باثباتی در برابر کشور است و افق آینده، اطمینان‌بخش و امیدبخش است. وقتی هیچ‌چیز در کشور سر جایش نیست و بی‌ثباتی در همه حوزه‌ها موج می‌زند و چشم‌انداز باثباتی در برابر کشور نیست و حکومت هم هیچ قصد افق‌گشایی ندارد، در چنین شرایطی برنامه توسعه نوشتن چه مفهومی دارد؟ خلاصه الآن فصل برنامه‌ریزی نیست و اگر بهترین برنامه‌ها و توصیه‌ها و تبصره‌ها و سیاست‌ها هم تصویب شود، نه شرایط کشور اجازه می‌دهد، نه منابع مالی پایدار است، نه مجری (دولت) انسجام فکری و سازمانی کافی برای تحقق آنها را دارد. @Kolbe_Andishe_Farhang
💠سالوس بدتر از جاسوس چندی است در این صفحه کوچک می‌نویسم که مشکل کشور ما نه جاسوس‌ که "سالوس" است. فضای مذهبی ما به شدت "ظاهر گرا" شده است. ظاهرگرایی هرچه قدرتمند‌باشد در برابر "تظاهر"، سخت‌تر شکست‌ می‌خورَد. "ریاکاران" در عمل، بدتر از جاسوسان، بلکه بدترین جاسوس‌‌اند و بدتر از‌ همه "ریا‌پذیران"اند که برای "پاچه خواران"، پله‌های ترقی را به "آسانسور" تبدیل می‌کنند! در فضای مذهبیِ ما، سهمِ "تولا" و "تبرا"ی زبانی‌، از اصول و فروع دیگر سنگین‌تر شده و جای هرگونه عمل و آزمون را می‌گیرد. فضای سیاسیِ ما نیز کورکورانه دوقطبی‌تر، و کینه‌ای تر شده‌ و در چنین جوی "یارگیری‌"های طمعکارانه شتاب می‌‌گیرد. شیادان، این فضا را خوب شناخته و رگِ خوابِ"ظاهر پرستان" را یافته‌اند و با چند مَجیزِ وَجیز و باچند قلم فُحشِِ تر وتازه به رقیبان، اصحاب قدرت را شیفته خود می‌کنند. در این فضا نه ما به‌ دشمن نیاز داریم و نه دشمن به جاسوس! "آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو" مردم را"هَبَنَّقَه" فرض نکنید. حرف مردم مگر تنها در باب "جاسوسی" است که با خوداظهاریِ او بر‌طرف شود؟ سخن در باره چرایی "نفوذ" او و مانند‌های اوست. مردم شاید جاسوس شناس نباشند ولی سالوس و ریا را می‌شناسند و رشد بی‌رویه‌ سالوسیان را می‌بینند. ✍سید زین‌العابدین صفوی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠كوتوله پروري! 🔹يكى از مفاهيم عمومى علم مديريت مفهوم "جانشين پرورى" است، چنانكه براى افراد فاقد تخصص مديريت نيز مفهومى آشناست. جانشنين پروري به برنامه ريزي بلند مدت و تربيت نيروي انسانى به منظور جانشينى در پست هاى مديريتى و غيرمديريتى اطلاق مى شود. 🔹با اين مقدمه، نوشتار سعى در مفهوم سازى جديدى تحت عنوان "كوتوله پرورى" دارد، كه مى تواند نكته مقابل و نقيض مفهوم "جانشين پرورى" باشد!! 🔹 كوتوله پروري به انتصاب و ارتقاي افراد در پست هاى سازمانى اطلاق مى شود كه از لحاظ توانمندى از مدير منصوب كننده و حتى ساير كاركنان سازمان داراى پتانسيل كمترى هستند. 🔹 در واقع هدف اصلى از كوتوله پروري مقابله با رشد افراد داراى پتانسيل بالقوه است. اين امر به دليل كوته نظرى و ترس از تبديل شدن ايشان به رقيب و اشغال پست فعلى در آينده است. 🔹كوتوله پرورى توسط مديراني توسعه مي يابد كه قد و قواره ايشان كوتاه تر از مسندي است كه بدان تكيه زده اند! مدير غير توانمند براى نشستن بر پست اجرايى، در پست هاي مديريتي پايين تر از خود به جاي جانشين پروري و بهره گيري از افراد توانمند، به انتصاب مديراني كوتوله تر اقدام مى كنند و افراد داراى توانايى بالقوه تصدى پست هاى مديريتى در سيستم را سركوب مى كند. ايشان با فشار از بالا براي كاستن قد افراد توانمند، و يا حداقل خم كردن سرشان تلاش مى كند قد خويش را بلندتر جلوه دهند! 🔹كوتوله هاى زير دست كه به دليل مقايسه خويش با مدير كوتوله پرور دائما به حمد و ثناي وي مي پردازند، به سرعت در اين سيستم ارتقا مى يابند و جاى خود را به ساير كوتوله ها مى دهند. 🔹سيستم كوتوله پرور به صورت سلسه مراتبي از بالا به پايين منجر به انتصاب مديران كوتوله تر و كوتوله تر مي گردد. بدين طريق مفهوم پردازى "حكومت كوتوله ها" در سازمان خالى از لطف نيست. 🔹كوتوله پرورى آثارى به شرح زير از خود متبلور مى سازد: -عدم تفكر و برنامه ريزي استراتژيك (بلند مدت) -خود بزرگ بينى مديريتى -حصار شيشه اى مديريت -تمسخر و دست اندازي مديران توسط كاركنان و عامه مردم (به سان داستان پادشاه و دو خياطي كه لباس نامرئي براي وي دوختند!) -غارت و چپاول بيت المال توسط دني ترين افراد جامعه و نگرش غنيمت جنگي به بيت المال -توسعه فرهنگ سازماني سست عنصري و بي عاري -كاهش اعتماد به ساختار مديريتي -حاكم شدن جو نارضايتي شديد و طغيان به سان آتش زير خاكستر -و... 🔹راه حل هاي ذيل براي برون رفت از اين بحران توسط مديران توصيه مي شود: -بهره گيرى افراد هم سطح يا توانمند تر از خويشتن كه "مورد اعتماد" مدير باشند. -بهره مندي از مشاوران بيروني فاقد پست اجرايي براي ارزيابي عملكرد -برگزاري دوره هاي آموزشي مديريتي براي مديران مادون -آشنايي با اصول ابتدايي علم مديريت و به طور خاص "مديريت عملكرد" -خودگشودگي مديريتي به منظور اخذ بازخورد از انتصاب مديران و عملكرد ايشان 🔹مخلص كلام: اشتباه استراتژيك كوتوله پرورها در اين انگاره است كه "استفاده از كوتوله ها منجر به بلندتر جلوه كردن قد ايشان و عدم تهديد درون سازمانى مى شود" در حالى كه در اوضاع مشوش سياسى سازمان دولتى كه منجر به سرنگونى مدير مى شود، اغلب عاملان اصلى اين سرنگونى ها نخبگان سركوب شده درون سازمانى و يا نيروهاى خارجى است كه از ضعف عملكرد كوتوله ها به خوبى براى سرنگونى بهره مى جويند. 🔹كوتوله پرورى موجب كوتوله انگاشته شدن مدير و سازمان؛ و نخبه پرورى و جانشين پرورى علاوه بر ارتقاء عملكرد، منجر به ارتقاي ذهنيت درونى و بيرونى از برند مدير و سازمان مى شود. ✍ علی قربانی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠 درباره نوچه پروری 🔹یکی از موارد تحریف، معنا کردن کار تشکیلاتی به نوچه پروری است. برخی سمّ نوچه پروری را به مدیریت ها تزریق می کنند، به ویژه جوانان انقلابی را آلوده می سازند و از این کار به عنوان تشکیلاتی بودن و داشتن سرمایه انسانی یاد می کنند. 🔹تشکیلاتی بودن با همکاری، انسجام، با ارتباط، برنامه ریزی و هدفمندی، با شناخت نیروها و تقسیم کار و مشارکت، با تقدم ضوابط بر روابط با نظارت و ارزیابی متقابل نیروها معنا پیدا می کند. این مولفه ها اگر همه با هم باشد، استحاله فرد در تشکیلات را شاهد نیستیم. در غیر اینصورت، تشکیلات و سازمان هم طاغوتی خواهد بود، حتی اگر نام اسلام و مردم را در پیشانی داشته باشد. تشکیلاتی کار کردن، خوب است، هر چند می تواند دچار آفت باشد. 🔹اما نوچه پروری از آغاز، خودش یک آفت است. روابطی بر اساس منفعت متقابل شکل می گیرد هر چند ممکن است توهم خدمت و مبارزه و ...در بین باشد. روابط افراد در نسبت با یک فرد تنظیم می شود. یکی، شمع جمع می شود و بقیه، جایگاه و هویت خود را در نسبت با او - و نه در نسبت با اهداف و ضوابط - تعریف می کنند. 🔹در نوچه پروری، یک فریب بزرگ وجود دارد. افراد توسط فردی که محور است، رشد پیدا نمی کنند؛ بلکه به خدمت گرفته می شوند، در ازای فرصت خدمت، متنعم می شوند؛ و همزمان مدیون می گردند. جزء تیم می شوند -تیم مدیریتی، تیم رسانه ای - در عوض، فردیت و قدرت تشخیص را واگذار می کنند. تا آنجا که چشم باز می کنند و می بینند صحبت از ضابطه حرکت و تشخیص فردی، به ناسپاسی و قدر نشناسی و تک روی معنا می شود. 🔹نوچه پروری، یک آفت است. به چاپلوسی و بی شخصیتی دامن می زند. افرادی تحویل می دهد بی هویت و بی ضابطه که می توانند تناقض ها را با وقاحت جمع کنند. نوچه پروری یک شیوه طاغوتی برای پیشرفت و گسترش نفوذ است. 🔹خطر مهم نوچه پروری بین نیروهای انقلابی این است که نیروهای انقلابی را به نام ارزش ها، به نام انقلاب از انقلاب می گیرد. نیروهای انقلابی را به افرادی فرصت طلب، توجیه گر و محافظه کار تبدیل می کند که خدمت را هم به چشم فرصتی برای جلب منفعت و تثبیت جایگاه و نردبانی برای دستیابی به جایگاه دیگر تبدیل می کند. نوچه ها هم از رشد نوچه پرور، شاد می شوند؛ او که رشد کند، نوچه ها هم بزرگ می شوند ... @Kolbe_Andishe_Farhang
💠اصلاحات عقب نشینی نیست! 🔹سازمان حکمرانی در دوران صدارت خاندان پهلوی، خصوصا پهلوی دوم، کج فهمی ها و کج کارکردی های متعدد و جبران ناپذیری داشت. اشتباهاتی که تبدیل به پاشنه آشیل موجودیت آن شد و دیری نپایید که دودمان پهلوی را به باد فنا داد. انگاره های ذهنی غلط مقدمه اقدامات و تصمیمات غلط است. یکی از آن انگاره های غلط در حکمرانی پهلوی دوم مساوی انگاشتن اصلاحات با عقب نشینی بود. تصوری سراسر اشتباه که تو را به وادی سقوط می کشاند. اشتباهی که محمد رضا نتیجه آن، یعنی صدای انقلاب را چند روز قبل از فرارش به قول خودش شنید، اما دیر شنید. 🔹اصلاحات به وسیله امکانات سیستم و در درون ساختار سیستم انجام می شود. اصلاحات تدریجی و مسالمت آمیز است. اصلاحات کم هزینه و پُرفایده برای سیستم سیاسی است. اساسا راهی جز اصلاحات وجود ندارد. اصلاحات گریز ناپذیر است و مسیر همه ما به آن ختم می شود و نباید از اینکه اصلاحات را به عقب نشینی تعبیر کنند ترسید. امروز اجماع همه بر آن است که نه شورش راه حل است و نه تداوم وضع موجود. نه خشونت و آشوب و نه ایستایی محافظه کارانه. جمهوری اسلامی هیچ آلترناتیوی ندارد. جایگزین آن چیست و کیست؟ رجویستها؟ سلطنت طلبها؟ تجزیه طلبها؟ همجنسبازها؟ همه می دانند که این اسامی بیشتر یک شوخی سیاسی است تا واقعیت سیاسی. 🔹امروز در ساختار حاکمیت هرکس، لزوم اصلاحات را با برچسب عقب نشینی منکوب کند، خائن و یا جاهل است. اگر کسی هنوز بعد از اتفاقات 96 و 98 و 1401 به لزوم اصلاحات در سازمان حکمرانی نرسیده است، باید به هوش و تشخیص سیاسی اش شک کرد. ما امروز در سازمان حکمرانی کشور دچار اختلالات ساختاری و اختلالات کارکردی هستیم. بزرگترین مانع اصلاحات در این اختلالات رادیکالیسم است. چه از طرف جماعت اغتشاش گر و آشوب طلب و چه از طرف برخی مقدس نماهای کاتولیک تر از پاپ. رادیکالیسم از مشروطه تا پهلوی اول رضاخانی و از توسعه اقتصادی هاشمی تا توسعه سیاسی خاتمی؛ مانع اصلی اصلاحات بوده است. مصادیق تاریخی این رادیکالیسم های تاریخی آنقدر زیاد است که می توان برای هر کدام یک کتاب نوشت. رادیکالیسم از یکسو جامعه را خسته، منفعل و ناامید و از دیگر سو حکومت را بر حفظ و تداوم وضع موجود مصمم تر کرده و روند های اصلاحی را کور می کند. 🔹ما باید به سمت احیای حوزه عمومی حرکت کنیم. ما امروز در وضعیت مُردگی جامعه مدنی هستیم. گروه های واسط میان توده ها و حاکمیت باید به متن امر سیاسی برگردند. امروز بیش از گذشته خلأ نبود تشکل‌ها، سندیکاها و گروه هایی که نمایندگی کنند صدای طیف های مختلف مردم را احساس می شود. امروز ما فاصله اعتراض تا خشونت و خیابان را به حداقل ممکن رسانده ایم. امروز نهاد های اجماعی ما تبدیل شده اند به نهاد های رقابت پذیر. این نهادها نباید در معرض رقابت پذیری سیاسی قرار بگیرند. این بزرگ ترین خطر است. نهاد هایی مثل شورای نگهبان و صدا و سیما و قوه قضائیه باید هویت اجماعی داشته باشند و نه رقابت پذیر. انتخاباتی که در آن رقابت نباشد انتخابات نیست. چرا جوان ما بجای آنکه دعوای خود را در ستاد انتخاباتی حل کند، در کف خیابان فریاد می‌کند؟ چرا حرف هایی که باید در دانشگاه ها و مناظرات تلویزیونی زده شود در وسط کوچه و بازار پژواک می شود؟ 🔹آیا امروز مجلس در جایگاه اصلی خود قرار دارد؟ آیا مجلس در حوزه قانون گذاری انحصار دارد؟ آیا مجلس می تواند ادعا کند که همه ی صداها را در خود جای داده است؟ امروز نظر و جایگاه مجلس برای بخش زیادی از مردم بلاموضوع شده است. آیا ما امروز دستگاه قضایی مستقل از «امر سیاسی در جریان» داریم؟ آیا دستگاه قضایی و اجرایی ما پاسخگویی و نظارت پذیری حداکثری را دارا هستند؟ آیا نشانه های شفافیت و پاسخگویی را متناسب با اختیارات افراد در جای جای سازمان حکمرانی مشاهده می کنیم؟ و... در کنار این مشکلات ساختاری، مشکلات کارکردی متعدد همچون سیاست های اصل 44، مدل آزادی سازی قیمت ها در دولت فعلی، شیوه گشت ارشاد، مدل تایید و رد صلاحیت ها مثلا در انتخابات 1400 و... درد ها را مُضاعف می کند. 🔹باید از بحران‌ها عبرت گرفت. باید از دل بحران‌ها فرصت آفرید. سال 98 در اثر سیاستگذاری غلط ما، 200 نفر کشته و شهید شدند. چقدر بازاندیشی کردیم؟ چقدر عبرت گرفتیم؟ چه مقدار بر کرده خود تأمل کردیم؟ تا امروز که در سازمان حکمرانی نشانه های اصلاحات را به صورت حداکثری نمی بینیم؛ امیدواریم در مسیر پیش رو فرمون اصلاحات را 180 درجه بچرخانیم که اگر نچرخانیم؛ در بر همین پاشنه خواهد چرخید و عاقبت ما با خداست! ✍علی ریاحی پور @Kolbe_Andishe_Farhang
چالش‌های حجاب و گشت ارشاد - سوزنچی-دخانچی.mp3
45.83M
💠چالش‌های حجاب و گشت ارشاد 🎙گفتگوی حجت الاسلام دکتر حسین سوزنچی عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) و دکتر میلاد دخانچی پژوهشگر مطالعات فرهنگی @Kolbe_Andishe_Farhang
💠مسئولیت‌زدایی از دولت و بازاری‌سازی تعلیم و تربیت همگام با تشدید سیاست‌بازی در میدانِ آموزش‌وپرورش و ذلیل‌سازی این نهاد زیربنایی بواسطه‌ی مداخله‌ها و دستکاری‌های سخیفِ عناصر سیاسی، شاهد تداوم رویکرد مخرب «پولی‌سازی آموزش و پرورش» و عقب‌نشینی دولت از مسئولیتش در این حوزه هستیم. تجویزها و تکالیف برنامه‌های توسعه‌، بویژه برنامه‌ی ششم، برای فراگیر در امر تعلیم و تربیت، هر روز ثمرات هول‌انگیز خود را نمایان می‌کند؛ اما دریغ از بازاندیشی و بازنگری در این رویکردهای تخریبی. در آخرین پرده از تهاجم آشکار به زیرساخت فرهنگی و آموزشی کشور، «اولویت‌های تحولی وزارت آموزش‌وپرورش» به عنوان «سندانتظارات دولت از آموزش و پرورش» توسط رئیس جمهور ابلاغ شد. گذشته از مسائل و نکات مستتر در کلیت این سند، خط روشن «مسئولیت‌زدایی از دولت» و «پولی‌سازی و‌ خصوصی‌سازی و بازاری‌سازی تعلیم و تربیت» برجسته‌تر از هر نکته‌ای‌ست. این رویکرد بازاری، در دو بند، آشکار است: ۱. توسعه‌ی مدارس هیئت امنایی به میزان حداقل ۲۵درصد مدارس تا سال ۱۴۰۳. ۲. تخصیص اعتبار به خانواده‌ها و هدفمندسازی اعتبارات تحصیل با هدف ارتقای منابع. این سیاست‌ها، اعلام رسمی تشدید حرکت به سمت خصوصی‌سازی آموزش‌وپرورش. عجیب است که اصولگرایان و نواصولگرایان، مدام از رویکرد رقبای سیاسی خود فریاد می‌کنند اما هرگاه، خود نیز بر صدر نشستند، دقیقاً همان رویکرد را اختیار می‌کنند و چهارنعل در این مسیر بیهوده، می‌تازند. حتی شدیدتر و خشن‌تر از سایرین! اقتصاد و اجتماع و فرهنگ و آموزش و درمان و مسکن و... را به دست بازار می‌سپارند و سپس متظاهرانه شروع می‌کنند به اشک ریختن برای فرهنگ. و برمی‌آشوبند از اعتراض. آیا از کوزه‌ی این رویکردهای خشن و فشارافزا، چیزی جز نارضایتی و اعتراض، برون می‌تراود؟ ✍️ روح‌الله رشیدی @Kolbe_Andishe_Farhang