▪ شیدییانگشیما، راهبی که هرگز مبارزه نکرده است!
اجازه نمیدهد ”استاد بزرگ“ خطابش کنی. همهجا عنوان رسمی شائولین همراه اوست. راهبی از نسل سی و یکم، نزدیکترین شاگرد به شی شوکوزی معروف، والامقام معبد که در سال ۲۰۰۶ دنیا را بدرود گفت. شیدییانگ در سال ۱۹۸۴ وقتی هنوز یک نوجوان بود، وارد معبد شد.
یکی از معدود افرادی که در مدتی کوتاه به عمق رشتههای شائولین، چان، ووشو و پزشکی سنتی پی برد. از ”استاد فن“های معبد است که هنرهای رزمی را آموزش میدهد. از سال ۱۹۹۲ مسئول تمرینات ”راهبان جنگاور“ شده در حالیکه درا ین سمت یکی از جوانترینها تا به امروز است. او متون قدیمی را ترجمه میکند که یکی از وظایف حساس در معبد است. با همه ذکاوت و دانائی که از او انتظار میرفت، نقش خود در معبد امروز را، در حالیکه در قرن بیستویکم هستیم برای ما شرح داد.
▪ مسئولیت راهبان جنگاور از چه ایدهای نشأت میگیرد؟
ـ حاضر بودن، از نیازهای معبد است. هر روز صبح من راهبان را برای عبادت همراهی میکنم، بعد صبحانه میخورند و سپس آنها را برای تمرینات رزمی همراهی میکنم.
▪ هماکنون در معبد چند راهب هست؟
ـ راهبان جنگاور، یعنی آنهائی که تمرینات رزمی دارند حدوداً ۱۰۰ نفرند ولی در مجموع ما ۳۰۰ نفر هستیم.
▪ تمرین دادن به راهبها در معبد شائولین مسئولیت اخلاقی سنگینی دارد، اینطور نیست؟
ـ (لبخند میزند) مطمئناً مهم است. اما از آن مهمتر این است که به راهبان یاد بدهیم فرهنگ قلب و روح را بیاموزند. شائولین ریشه در بودیسم چان دارد. وقتی از چان حرف میزنیم فوراً به یاد تمرینات قلب و جان میافتیم. کونگفوی شائولین وسیلهای است برای بیدار شدن و بودن در طبیعت و روشن نمودن قلب.
▪ شما ۲۳ سال است که وارد معبد شدهاید. تا بهحال مبارزه هم کردهاید؟
ـ خیر. هرگز مبارزه نکردهام! چون در لباس یک راهب مبارزه کردن کار من نیست. اما نمایش و اجراهای بسیاری داشتهام. روح هنرهای رزمی در شائولین نه با مبارزه عجین است و نه با تجارت. تمرینات ما تنها با نگرشها و مسیرهای روحی و معنوی کمک میکند.
▪ راهبان جعلی در دنیا زیادند، از شاگردان قدیمی مدارس اطراف معبد. نظرتان در مورد این مسئله چیست؟
ـ (دوباره لبخند میزند) همه نمایشهائی که در همه کشورها اجرا میشود تنها پنجره کوچکی است که میتوان از آن به فلسفه و فرهنگ نگریست. معبد، مرحله اول است. برای رسیدن به روح شائولین باید کار کرد و این دومین مرحله است.
با تعمق در هنرهای رزمی شائولین حرکاتی که به آرامش عمیق منتهی میشوند را یاد میگیریم. این در کوچکی است برای دریافت روح بزرگ شائولین.
▪ روح شائولین را برای ما تعریف میکنید؟
ـ وقتی در گشوده شد، آنجا با هنر خطاطی، نقاشی، نمایش تئاتر که فلسفه چان و آرامش عمیق را به همراه دارد، آشنا میشویم. از گذر آرامش به انسان بودن، دریافت طبیعت، درک عمق قلب و عمق روح پی میبریم. این معنای صحیح ”بودن“ است.
▪ نقش هنرهای رزمی در فلسفه چان چیست؟
ـ تمام حرکات و جابهجائیهای فیزیکی تنها مانند یک برگ است. مانند آن که در جنگل زیبائی قدم برمیدارید. بیرون را کشف میکنید و در ورودی و پیشرفت را پیدا میکنید. فن خالی به هیچ کار نمیآید. فنون و تکنیک تنها کلیدهای درهای اولند.
▪ مدارس کونگفوی بسیاری اطراف معبد هستند. رابطه بین معبد با این مدارس چگونه است؟
ـ میتوانم یک تصور داشته باشم؛ استاد معبد یک دیگ سوپ را مهیا میکند برای امشب، که درونیها و بیرونیها با یک مزه از آن بهره ببرند. معبد کوچک است و همه مردم دنیا در آن جا نمیگیرند، این رابطهها باعث میشود دیگران هم از معبد استفاده کنند.
بیرون از فعالیتهای داخل معبد، من یک مدرسه و صدها شاگرد دارم که اکثراً فقیرند، من آنها را نیز آموزش میدهم.
▪ از نظر شما چرا معبد شائولین همیشه شناخته شده و مورد احترام بوده و هست؟
ـ من خیلی به این سئوال فکر کردهام. در طول مدت بیشتر از ۱۵۰۰ سال، راهبان از دورانهای مختلف عبور کردهاند، گاهی دورانها خیلی طاقتفرسا بوده اما آنها همیشه سربلند و پیروز باقی ماندهاند. فکر میکنم دلیل اصلی آن، آموزشهائی بوده که در سنین مختلف صورت پذیرفته است. کودک میتواند آگاهیاش را از طریق تمرینات فیزیکی بسط بدهد، چی کونگ میتواند به نوجوان استقامت و تعادل بیاموزد. افراد پیر میتوانند تمرینات سبک مطابق سن خودشان را داشته باشند. نکته مهم بعدی فرهنگ شائولین است که بسیار کامل است. به کمک آموزشهای فلسفی چان میتوان روح و جسم را باهم تقویت کرد.
▪ نقش معبد شائولین در دنیای امروز چیست؟
ـ در گذشته میآمدند تا حرکات را تمرین کنند و روح را جلا بدهند. امروز معبد مانند قطاری است که به جلو میرود و حرکات پشت سر او میمانند. در جامعه امروز که دنیا به سرعت برای پول به جلو میرود، مهم روح معبد است. انسان بودن یعنی رسیدن به فلسفه شائولین، یعنی حفظ تعادل، یعنی متفاوت بودن
و اصل هم همین است.
▪ چهطور به آموزشهایتان غنا میبخشید؟
ـ در شائولین، در معبد چهار چاه وجود دارد که نزدیک هم قرار گرفتهاند، اما آب آنها مزههای متفاوتی دارند، آنچه شگفتانگیز است این است که به لحاظ جغرافیائی این مسئله غیرممکن است. من اینطور تفسیر میکنم: برای دست یافتن به یک دانش و فرهنگ کامل باید همه مزهها را شناخت. این باعث میشود دانش ما غنی، قدرتمند و متحول باشد. این گشایش روح به مکاشفه میانجامد. پیش بهسوی شناخت فرهنگها و علوم دیگر!
▪ کلام آخر؟
ـ آرزوی موفقیت، سلامتی، صلح و خوشبختی برای همه دارم.
مترجم: نگار نباتی
منبع : مجلهرزمآور
اصالت شائولین کوان (Shaolin Quan) یا شائولین چوان (Shaolin Chuan) به معبد شائولین در کوه سونگ شان (song sgon) در دنگ فنگ (Dang feng) واقع در استان هنان (Henan) برمیگردد.
گفته میشود، بنیانگزار شائولین کوان یک راهب هندی به نام بودهی - دهارما Bodhi dharma بوده، اما بعداً ثابت شده که این قضیه صحیح نیست. در واقع راهبی بهنام بوددهی دهارما وجود داشته اما و هیچچیز درباره چوان چینی نمیدانسته. در حقیقت شائولین کوان ظهور و آشکارسازی دانش و خرد راهبان معبد، اساتید غیرروحانی ووشو، و ژنرالها و سربازان ارتش است.
بر طبق اسناد و مدارک تاریخی، معبد شائولین در زمان سلسله وی شمالی (Northem Wei Dynasty) در نوزدهمین سال از دوران سلطنت امپراطوری تای هی (Taihe) در سال ۴۹۵ ساخته شده و یکی از مشهورترین معابد تاریخی و باستانی چین به حساب میآید. زمانی این معبد راهبن زیادی داشت.
راهبان غالباً از جامعه غیرروحانی بودند و برخی از آنها قبل از ورود به معبد تا حدودی با هنرهای رزمی آشنائی داشتند. آنهائی که هنرهای رزمی میدانستند برای پیشرفت و ارتقاء مهارتهایشان به هم کمک میکردند و آموزش میدادند. همچنین آنها از تجربیات پیشینیان استفاده میکردند و بهتدریج هنرهای رزمی را بهسوی شکلگیری مدرسه منحصر به فرد شائولین گسترش دادند. در طول سلسله کی شمالی (Northern Qi Dynasty) در سالهای ۵۷-۵۵۰ راهبان شائولین میتوانستند اجسام با وزنی معادل صدها کیلوگرم را جابهجا کنند و در چوان و اسبسواری نیز مهارت داشتند.
در اواخر سلسله سوئی (Sul Dynasty) در سالهای ۶۱۸-۵۸۱ لی شیمین (LiShimin) پادشاه ایالت کویین (Qin) یا امپراطور خود منصور شدهٔ ایالت ژنگ (Zheng)، وانگ شی چونگ (Wang Schichorg) جنگید. راهبان شائولین زی کائو (Zhi Cao) هوئی یانگ (Hui Yang) و تان زونگ (Tan Zong) از لی جانبداری کردند و به او در دستگیری وانگ رنزه (Wang Renze) برادرزاده امپراطور خود منصور شده با هدف وادار کردن امپراطور برای تسلیم شدن کمک کردند و بعد از نشستن لی شیمین بر تخت سلطنت بهعنوان اولین امپراطور سلسله تانگ (Tang Dynasty) به پیروانش مطابق شایستگیهای نظامی و همکاریهایشان پاداش میداد.
وی به راهب ”تان زونگ“ لقب سر ژنرال اعطاء کرد و به معبد شائولین هدایای نفیس و بزرگی برای توسعه و گسترش اعطاء نمود. همچنین به معبد شائولین اجازه داده شد تا ارتشی را از سربازان راهب سازماندهی کند تا در زمان جنگ مانند نظامیان و در زمان صلح مانند راهبان عمل کنند و مدرسه شائولین چوان در نتیجه نبردها و جنگهای متعدد پیشرفت و توسعه یافت.
در زمان سلسله مینگ سال ۱۶۴۴ تا ۱۳۶۸ به تمام راهبان شائولین آموزش داده میشد که ووشو تمرین کنند. در سی و دومین سال حکومت جیانگ جینگ (۱۵۵۳) راهبان نظامی شائولین در نبردهائی در مقابل مهاجمین ژاپنی در چین جنوبی شرکت کردند و شاهکارهای نظامی بسیایر را به اخلق نمودند. وانگ شیگزینگ (wang Shixing) از سلسله مینگ در بازدید از کوه سونگ (Song) مینویسد: مشتها و گرزها چنان خوب بهکار برده میشدند که گوئی پرواز میکردند.
همچنین چنگ چونگ دو (Cheng chong dou) از سلسله مینگ در کتاب خود به نام پروند شائولین با گرز شائولین چنین نوشته است: راهبان شائولین برای مبارزهشان با گرز بهخوبی شناخته میشدند.
یو دایو (Yu Deyou) ژنرال مینگ که به داشتن مواضغ ضدژاپنی مشهور است برای تدریس مهارتهای مبارزه با گرز به معبد شائولین تردد میکرد و در نیمه دوم سلسله مینگ بود که راهبان شائولین شیوه مبارزه خود با گرز را به مبارزه با مشت تغییر دادند. بنابراین مبارزه با مشت را میتوان ترقی مبارزه با گرز دانست.
در سلسله کینگ Qing ۱۹۱۱-۱۶۴۴ مردمی که دراطراف معبد شائولین زندگی میکردند در تمرین ووشو بسیار فعال بودند و موجب ترقی و توسعه هنرهای رزمی شائولین شدند. در معبد شائولین تالار پشتی برای تمرینهای ووشو استفاده میشد که انواع مختلفی از سلاحها آنجا آماده بود تا در صورت لزوم مورد استفاده قرار گیرند.
بعضی از راهبان مبارزه با مشت را برای دفاع از معبد تمرین میکردند. بعد از سالها کار و تمرین جای پاها روی زمین آجری تالار پشتی نقش بست و این نقشها را حتی امروز نیز به وضوح میتوان دید. روی دیوارهای شمالی و جنوبی تالار لباسهای سفید دیوار نماهای سلسله کینگ واقع شده که آشکارا تمریناتی را که راهبان معبد انجام میدادند را مجسم کرده است.
در پنجمین سال سلطنت یونگ ژنگ (Young Zheng) از سلسله کینگ (۱۷۲۷) مردم اجازه تمرین ووشو را نداشتند. اما به هر حال آنها نمیتوانستند حتی در جامعه عادی و غیرروحانی یا در معبد شائولین که بهطور زیرزمینی تمرین میکردند را متوقف کنند.
بهجز معبد شائولین واقع در کوه سونگ شان گفته میشود که معبد شائولین بیشتر از دو جین وابسته شائولین را در دیگر معبدهای کشور بنیان نهاد. معبد شائولین واقع در کوه نه
نیلوفر آبی (Nine Lotus) در استان فوجیان (Fujian) در طول سلسله مینگ برای توسعه شائولین کوان مشهور بود.
حدود سال ۱۹۱۱ در مقابل سلسله کینگ هنر رزمی شائولین دستخوش تغییرات و پیشرفتهای بیشتر شد. باشگاههای ووشو در سراسر کشور تأسیس شد و بیشتر آنها به شائولین کول پرداختند. بسیاری از میهنپرستان گروههای شمشیر بلند نظامی (Sabre) و شمشیر پرنده (Flying Sword) بهمنظور براندازی سلسله کونگ را سازماندهی کردند. آنها بهطور دائم به تمرین مهارتهایشان میپرداختند و بهطور قابل توجهی برای رسیدن به این هدف کمک کردند.
در طول زمان شائولین از نظر تئوری غنی و غنیتر شد و تکنیکهای آن برای شکل دادن یک سیستم فوقالعاده مبارزه با مشت تکامل یافت.
فشردگی و تراکم ویژگی مدرسه شائولین است. حرکتها و فنون این مدرسه کوتاه، ساده، مختصر و همچنین تطبیقپذیر و مفید میباشد. در زمان مبارزه بوکسورهای شائولین مستقیم به سمت جلو مبارزه میکنند آنها برای اجراء سبک مبارزه با مشت تنها به فضای کمی نیاز داشتند که بهعنوان مبازره در طول یک خط راست توصیف میشود.
شائولین کوارت (Shaolin Quart) قدرتمند و پرسرعت با حرکات موزون (بالا و پائین) رفتن بدن هماهنگی دارد. تأکید در شائولین کوارت بر روی سختی و محکمی حرکات است. اما همچنین طرفدار نرمی در حمایت از سختی است. همچنان که شائولین در شعار مبارزه با مشت میگوید: اول سختی و دوم نرمی. بههنگام مشت زدن (Jabbing) یا وارد کردن ضربه با کف دست (Palming) که نیاز بهکارگیری آمیزهای از نیروی بیرونی و درونی است، ساعد نه باید خم باشد و نه مستقیم.
منبع : ماهنامه دنیای کاراته
هدایت شده از هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🇮🇷
☯زمانی که به طور #منظم ورزش می کنید، نه تنها #قدرت ماهیچه ای خود را افزایش می دهید، بلکه استقامت و قدرت خود را نیز تقویت خواهید کرد.
مردم اغلب وقتی احساس #خستگی دارند به رخت خواب می روند اما این یک اشتباه است؛
چون خواب فقط خستگی را از تن به در می کند و انرژی به دست آورده را از بدنتان خالی می کند ولی ورزش هم خستگی را می رباید و هم #انرژی_مضاعفی به شما می دهد.
پس برای اینکه بدن خود را تازه و پر انرژی نگاه دارید، باید ورزش متوسطی مانند #پیاده روی، #شنا و #دوچرخه سواری را انجام دهید و همچنین می توانید از #یوگا و #مدیتیشن در برنامه ورزشی خود استفاده کنید.
#بهترین_زمان برای انجام این تمرین صبح زود یا حداقل ۳ تا ۴ ساعت قبل از خوابیدن است.💪☯
برگرفته از سایت #نمناک
#sport
#Sleep
#ورزش بهتر از خواب😊💪
👊@HrazmiVpahlvani💪
کانال #هنرهای رزمی.. #ورزش پهلوانی🇮🇷
🏹🥊🥋🏋♂🤼♂🤸♂🧗♂🤺🏊♂🏇
(⛩هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می کند و در آن زیبایی بزرگی نهفته است.)☯
● جیت کان دو از کجا آمد؟
در طول سال ۱۹۶۴ بروس و دوستش جیمز لی مؤسس اوکلاند پس از طی چندین سال یک شایعه جدید از جان فان کونگ فو را باز کردند. به سرعت شاگردان بسیاری جذب شدند. بسیاری از آنها بروس را در حال اجراء نمایش دیده بودند.
در دسامبر ۱۹۶۴ بروس یک دیدار غیرمنتظره داشت. وونگ جاک مان یکی از کونگ فوکاران چینی که از هنگکنگ آمده بود و در محله چینیها دنبال اسم و رسم میگشت. او به همراه چهار، پنج تن از دوستانش به انستیتوی جان فان آمد، به لحاظ تاریخی، عموماً چینیها معتقدند نباید به غربیها چیزی آموخت و باید رازهایشان را برای خودشان نگه دارند چون اگر به دیگران بیاموزند آنها بر ضد خودشان بهکار خواهند برد، چینیها نسبت به این اعتقاد بسیار سرسخت هستند. بروسلی همیشه از این عقیده رنج میبرد چون به خاطر همین اعتقادات بود که مجبور شد در هنگکنگ کلاسهای ایپ من را ترک کند، درست زمانی که به او گفته بودند در رگهایش خون نژاد آلمان جریان دارد. برای همین بود که اولین چیزی که پس از ورودش به آمریکا تغییر داد، این قاعده بود، چون او هیچ تفاوتی بین نژادها قائل نبود.
”آنها برگهای برای بروس فرستادند که در آن به زبان و خط چینی او را به مبارزه دعوت کرده بودند“ اینها را لیندا همسر بروس تعریف میکند“. بروس برگه را خواند که مثل یک اولتیماتوم بود. یک اولتیماتوم رزمی در سان فرانسیسکو اگر بروس از مبارزه سر باز میزد، احتمال داشت انستیوتی او را ببندند و یا جلوی آموزش سفیدها را بگیرند“.
● مبارزه با بروسلی
بروس پرسید: ”تو همین را میخواهی؟“ وونگ جاک مان در حالیکه همراهانش را نشان میداد جواب داد: ”من نه، اینها میخواهند“. بروس جواب داد:” آهان! خوب“.
و این جوابی نبود که وونگ و اطرافیانش منتظر شنیدن آن بوده باشند. چون تصور میکردند بروس عقبنشینی کند اما قطعاً آنها اشتباه میکردند، آدمی که در کوچههای هنگکنگ بزرگ شده باشد و از صبح تا شب را به دعوا و مبارزه گذرانده باشد قطعاً عقبنشینی نخواهد کرد.
شانس وقتی بیشتر برگشت که وونگ جاک مان اصرار کرد که: ”دوستانه و برای تفریح مبارزه نمیکنیم بلکه میخواهیم تکنیکهایمان را به نمایش و اجراء بگذاریم“. و بروس نمیخواست شرایط را عوض کند پس گفت: ”خوب معلومه“ ما مبارزه دوستانه نمیکنیم، میجنگیم! ”بروس مغرورانه پاسخ او را داد.
بعد وونگ جاک مان برای اینکه ازمجروح شدن جلوگیری شود اضافه کرد: ”در ضمن ضربه بهصورت، ضربات پا و ضربه روی گارد... نمیزنیم“. اما بروس جواب داد: ”قبول نمیکنم به هیچوجه! تو با یک اولتیماتوم آمدهای و هدفت خرد کردن و اذیت کردن من است، تو دعوت به مبارزه کردهای پس من هر طور لازم بدانم مبارزه میکنم، تو برای خودت مختاری نه برای من“.
لیندا هشت ماهه باردار بود او به همراه جیمز لی تماشاچیان این مبارزه بودند: ”بروس و وونگ جاک مان خیلی فرمالیته به هم سلام دادند“. لیندا تعریف میکند: ”و مبارزه شروع شد“: حریف بروس در حالت کلاسیک و سنتی خودش قرار گرفته بود و بروس که آن دوره از سبک وینگ چون استفاده میکرد از ضربات مستقیم بهره میبرد“. دو دقیقه بعد، بروس همچنان به حمله ادامه میداد، حریف او خیلی زودتر از آنچه انتظارش میرفت، عقبنشینی کرده بود“.
● عمیق شدن در مسئله هنرهای رزمی
کمی بعد مسئله خیلی مضحک و خندهدار شد، وونگ جاک مان یک نیم دور چرخید و پا به فرار گذاشت او واقعاً توانائی تحمل حملات پیاپی بروش را نداشت. بعدها بروس به دوستش دان اینوسانتو گفت: ”کاملاً بر او مسلط بودم، بیشتر به سرش، به پشتش. مشتهایم گره گره بود و میزدم. حتی حرکاتی میکردم و ضرباتی میزدم که قبلاض اصلاً امتحان نکرده بودم: خیلی راحت دستم را دور گردنش حلقه کردم و او را به پشت خواباندم. آنقدر که از زدن او خسته شده بودم“. لیندا میگوید: ”بروس با مشت بالا رده بالای سر او ایستاده بود، درست به یاد دارم، بروس دو بار فریاد کشید، حریفش هم پاسخش را داد و همانجا مبارزه تمام شد“.
با اینکه بروس مبارزه را برد اما ته دلش اصلاً شاد و راضی نبود. او فکر میکرد توانائی هنرهای رزمی خیلی بالاست اما در یک مبارزه دو تا سه دقیقهای او درست و حسابی خسته شده بود و نفس نفس میزد. ضرباتی که حریفش را ناکاوت کرد حساب شده نبود و بروس به دنبال علت بود. بروس به نتایج بسیاری دست پیدا کرد: تکنیکهای وینگ چون بیش از اندازه سنتیاند، حالت بدنش خیلی پایهای و متمرکز به خط وسط در حمله است، تا جائیکه وقتی میخواهد ضربات چرخشی بزند با مشکل جدی مواجه میشود.
● پایههای جیت کان دو
این مبارزه آنقدر سخت نبود که یک قهرمان در مقابل دیگری بخواهد اجراء کند، حریفش آنقدرها قدر نبود و بروس به این میاندیشید که شرایط فیزیکیاش آنقدرها که باید خوب و کافی نیست که مبارزات جدیتری داشته باشد چون در مبارزهای که با حریفش با برد به پایان رسانده بود و با زدن ضرباتی که تازه هم
هشان هم به هدف نخورده بودند، به شدت خسته شده بود.
در ضمن وینگ چون اصلاً ضربات پا نداشت در نتیجه فاصلهای که برای زدن ضربه به حریف لازم است، فاصلهای بسیار کوتاه است و اگر حریف بخواهد فرار کند به خاطر فاصله کمی که هست کارش دشوار میشود، این مبارزه در تمامی ابعادش باعث شد چشم بروس لی به دنیای اطرافش و دنیای هنرهای رزمی بازتر شود و با دیدی متفاوت به آنها بنگرد: خداحافظ دنیای سنتی فرمالیته.
از این به بعد بروس سعی کرد به هر تکنیک با دقت بنگرد تا نقاط قوت و ضعف کاربردی آن را پیدا کند و بعد آنها را امتحان کند، آنهائی را که بهکار میآیند انتخاب کند و بقیه که کاربردی ندارند کنار بگذارد. این دیدگاه برای بروس به هنرهای رزمی همان جیت کان دو بود.
جیمز به او کمک میکند تا برنامهاش را آماده کند، تمرینات ویژهای در آن بگنجاند، کاستیها و ضعفهای فیزیکیاش را جبران کند، و پایه اصلی کارها دویدن بود. فعالیتها برای بروس جنبه روحانی داشت آنچنان که همه زندگی او را تحتالشعاع قرار میداد: ”برای من بهترین تمرین، دویدن است“. او در جواب یک روزنامهنگار گفته بود: ”دویدن که آنقدر مهم است که تو در تمام لحظات زندگیت باید بدوی، اوایل آرام میدوی، بعد مسافتت را افزایش میدهی و در نهایت با پیشرفتهای فیزیکی که از دویدن بهدست میآوری، روحت را نیز آرام و سبک میکنی“.
بروس در ابتدا بین یک ربع تا چهل و پنج دقیقه در طی روز میدوید و این یعنی مسافت سه تا ده کیلومتر، یکی دو روز اینطور بود وب عد مسافت بین ۱۵ تا سی کیلومتر میشد روی چرخ ثابت. او با اینکار و با تنفس مناسب توانست قدرت، توانائی و مهارتش را در هنرهای رزمی افزایش دهد. پس از آن بروس با وزنه کار میکرد و روی هر ضربه و محل فرود آمدنش دقت لازم را به خرج میداد تا بهترین کار از آب دربیاید. برای اینکه به تأثیرات فنون جدید دست پیدا کند بروس فیلمهای مبارزات واقعی را جمع و تماشا میکرد و جیمز در تمامی این مراحل پا به پای او پیش میآمد و مسیرش را برای او ترسیم میکرد.
پس گروه تمریناتش را عوض کرد، تمرینات سر، پا، تمرین با انواع ساکها، ضربات دست، پا... اضافه شدند، در این باره بروس برای یکی از شاگردانش به نام جرج لی مینویسد: ”پشتیبان تیم ما به مراتب از کونگفو قویتر است. تیم کونگ فو را تا مراحل باورنکردنی بلد است و حاکی گروه کونگ فو را بهعنوان هنر برتر با تکنیکهائی فوقالعاده میداند، من با جرأت به تو میگویم اولین تیم حامی است که در تاریخ کونگ فو بهوجود آمده است. ما از تو و کارهایت در اینجا یاد میکنیم. من به جیمز گفتهام تا جائی که میتواند به تو کمک کند“.
● تکرار و تکرار
جرج میگوید: ”او تمامی عکسها و تصاویر تمریناتش را برای من میفرستاد من میدانستم که بروس میخواهد از روی اینها پی به میزان تأثیرشان ببرد. پس از روی هرکدام دو سری تکثیر میکردم، یک سری برایش میفرستادم و یک سری را برای خودم نگه میداشتم تا از روی آنها کار کنم“.
تمرینات ویژه او پیش از صدها بود و اگر به هزار تا نمیرسید با تکرار ضربات دست و پا این تعداد اضافه میشدند، با این روحیه که به بهترین نحو ممکن تمرینات باید انجام شوند. او ضربات دستش را روی درختها در مسیری که میروید امتحان میکرد، یک برگ روی شاخه را هدف میگرفت و سعی میکرد به آن برسد و تا نمیرسید دست بر نمیداشت تلاش او بینظیر بود، او جداً کار میکرد. سعی میکرد جاگیریهایش را تغییر دهد و برای همین فیلمهای ویدیوئی بزرگانی چون محمدعلی (منظور محمدعلی کلی بوکسور معروف است. مترجم) را بسیار نگاه میکرد.
در همین دوران بود که شروع به تحقیق و خواندن کتابهائی در مورد هنر مبارزه کرد، بعضی از آنها بسیار قدیمی و برخی دیگر چاپ محدود داشتند و از برخی صدها نمونه دیگر چاپ شده بود برای او هر چیزی ممکن بود گشاینده مسیری باشد که در آن قرار گرفته بود.
● تلاش تا مرز خستگی مفرط
بروس کلکسیون عکسهای افراد معروف را جمع میکرد. بین آنها یکی را تحسین میکرد که نامش آرنولد شوارتزنگ بود. او مقالات مهم را نیز میخواند و نگه میداشت. روز به روز تمرینات جدیدتری به تمریناتش اضافه میکرد، با وسیله، بدون وسیله، ... در خاطراتش مینویسد که تا بینهایت تمرین خواهد کرد. بروس آنقدر تمرین میکرد که دیگر توان ادامه دادن نداشت تا مرز بیحالی. هر وقت، زمان آزاد داشت و میتوانست استراحت کند، به تمرین میپرداخت، هنگام تماشای تلویزیون هم حرکات سبک پا انجام میداد، هنگام مطالعه ضربات آرام میزد و حتی وقتی با مردم حرف میزد. او در لحظه لحظه زندگیش تمرین را از خاطر دور نمیداشت.
منبع : مجلهرزمآور
هدایت شده از هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🇮🇷
☯راز #موفقيت اين است:
#هدف را بی وقفه دنبال كنيد.
#آناپاولوفا
@wushucaran🌷
#انگیزه💪
👊@HrazmiVpahlvani💪
کانال #هنرهای رزمی.. #ورزش پهلوانی🇮🇷
🏹🥊🥋🏋♂🤼♂🤸♂🧗♂🤺🏊♂🏇
(⛩هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می کند و در آن زیبایی بزرگی نهفته است.)☯
هدایت شده از هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☯ #شکستنسنگ با دو و یک انگشت #شائولین⛩
#shaolin
#اجسام_سخت💪
👊@HrazmiVpahlvani💪
کانال #هنرهای رزمی.. #ورزش پهلوانی🇮🇷
🏹🥊🥋🏋♂🤼♂🤸♂🧗♂🤺🏊♂🏇
(⛩هنرهای رزمی ما را از خواب بیدار می کند و در آن زیبایی بزرگی نهفته است.)☯
پایهگذاران قدیمی کونگفو الیان متمادی بر روی حرکات حیوانات مطالعه کردهاند تا روشهای مبارزهٔ آنها را پایهگذاری نموده و تحقیق نمایند.
یکی از جالبترین و مبهمترین تئوریهای مبارزهٔ حیوانات قدیمی، سبک مار میباشد. موجود که طرز قرارگیری و حرکاتش به آسانی ما را گمراه میسازد. خزیدن بر روی زمین بهطور آهسته به سبک منظم و با قاعده چگونه این جانور را قادر میسازد تا در مقابل شکارچی بزرگتر و تهاجمیتر از خود دفاع کند؟
فلسفه سبک مار یکی از مطالب مهم است و بههمین خاطر باید تعریف خوبی از آن وضع کرد بسیاری از دفعات سبک مار به خاطر عقبنشینی و گرفتن حالت تدافعی و چنبرهزدن و بهصورت حلقه و مارپیچ درآمدن قربانی گردیده است. وقتی مار به حالت دفاعی در میآید و حلقه میزند این امر باعث میشود که مهاجم ناگزیر و به ناچار وارد محدوده بحرانی مار شده و آن را قربانی سازد.
صبر، وقتشناسی، مشخص کردن و زمان وارد ساختن ضربه به هدف و سرعت، ابزاری است که صاحب سبک مار آنها را انتخاب میکند. ساعتهای بسیاری که بر روی وضعیت انحنا تمرین میشود این ابزارها را کارآمدتر میکند و هرکدام به لبه تیزی تبدیل میشوند.
● طریقه ایستادن و طرز قرارگرفتن بدن
در تمامی هنرهای رزمی، آموزش صحیح طرز قرارگیری بدن برای اجرای تئوریهای سبک مار ضروری است. قبل از شروع تغییر شکل مجذوبکننده وضعیت بدن در دنیای سبک مار باید ساعتهای متمادی بر چگونگی حالت دفاعی صرف شود.
طرز ایستادن به دو شکل ساکن و متحرک تقسیم میشود. ماهیت این سبک حکم میکند که طرز ایستادن ساکن به کندی و حالت گریز داشته باشد. همچنین باید چالاک، انعطافپذیر و نیرومند باشد تا بتواند در حالت ساکن بدن بهطور انفجاری نیز عمل نماید.
۳ مورد از مشهورترین حالتهای ساکن عبارتند از: مار حلقهزده، حالت قرار گرفتن پشت و حالت قرار گرفتن کنار اسب.
ساعتهای بسیاری باید بر روی وضعیت قرار گرفتن و حالت کشش بدن وقت صرف گردد بدن شما قادر باشد در حالت مبارزه به شکل افتادن آهسته و خروج از حالت سرحلقه به ضربه را بهخود گرفته و به حالت متحرک تغییر شکل دهد.
برخی از حالتهای قرارگرفتن بدن در حالت متحرک در سبک مار عبارتند از: قرارگیری حمایت شده، قیچی، میمون و خمش کوتاه. ضمن اینکه حرکات متحرک پا انجام میشود باید بر روی حرکات گریزآمیز تمرکز نمود و همچنین الگوهای حرکات پا که با سرعت انجام میشوند را برای اغوای حریف کنار برد. تئوریهای سبک مار چگونگی زدن ضربه و ضد ضربهها را که از حالت متحرک بدن اجرا میشود را به ما یاد میدهد. با در نظر گرفتن این موضوع حرکات این سبک بهطور تکراری و دنبال هم در سالنهای طویل تمرین میشوند بهطوریکه زمانبندی طرز قرارگرفتن و حالت بدن هماهنگ باشند. وضعیت بدن در حالت متحرک، ریتم و قدرتی که برای سبک مار مورد نیاز است را بهوجود میآورد. تئوریهای سبک مار برای مبارزه براساس سرعت، زمان و ریتم میباشد. وضعیت بدن در حالت متحرک هنگام اجرا توسط کارورهای مجرب را بسته به شعر میباشد. مغلوب کردن هنرجوئی که در حال فراگیری است و در طرز قرارگرفتن بدن و الگوهای پا در این سبک حساس میباشد سخت است.
● ضربات
حرکات به هم مرتبط و بندبند اشکال دست در آموزش سبک مار بسیار مجذوبکننده است. یک هنرجو با سبک مار سفید سر کار خود را آغاز میکند، سپس حرکت خود را با ضربهٔ نیش زهرآلود مار ادامه میدهد و بعد حرکت شلاقی دستها را انجام میدهد. در طول انجام تمام این حرکات بازوها، شانهها و بدن در وضعیت ریلکس قرار دارند.
ضربه مار براساس نیروی ناگهانی نیست، بلکه دقت در ضرباتی است که آسیب وارد میکند. این مطلب بسیار حائز اهمیت است که ضربات تکنیکی در زمان بسیار کوتاهی به هدف اصابت کند و مهاجم را بیحرکت نماید.
یک بدن ریلکس به ما این اطمینان را میدهد که تکنیکهای مار را بهطور آسان و روان اجرا نماید. یک بدن سخت هنگام اجرای تکنیک از انعطاف لازم برخوردار نمیباشد. ریلکسکردن ستون فقرات، شانهها، بازوها و دستها همیشه مقدم بر تمرینات مار میباشد. وضعیت بدن در حالت انعطافپذیر نه تنها کمک به اجراء تکنیک میکند بلکه صدمه و آسیبهای احتمالی را به حداقل میرساند.
با دستها و بازوهائی که به حالت ریلکس میباشند یک هنرجو میتواند ضربات کارآمد را به حریف وارد نماید و با ضربات به روش مار میتواند راه را بر حریف ببندد. شما میتوانید از دستها و بازوی خود برای کنترل و مسدودکردن ضربات حریف استفاده نمائید.
هدف هنرجوی سبک مار فهمیدن حرکات مهاجم و سپس دفع آن حرکات میباشد. یک حرکت عالی عبارت است از مهارکردن بازوان حریف و واردکردن ضربات متعدد به وی قبل از اینکه حریف به حالت خود برگردد. انواع حرکات سبک مار مهاجم را مغلوب گذاشته و او را به اشتباه وا میدارد.
● تنفس در سبک مار
الگوهای تنفسی در سبک مار در مراحل اولیه آموزشی ارائه میگردد، بههمین منظور بدن خود را در
حالت عمودی نگهدارید هوا را از راه بینی به داخل کشیده و از طریق دهان بازدم انجام شود تا اکسیژن اضافی که وارد بدن میگردد برای مدت کوتاهی احساس سبکی کنید. هنگامیکه بدن در حالت غیر عمودی قرار میگیرد ششها عادت میکنند که به آسانی هوا را وارد و خارج نمایند. برای انجام اینکار الگوهای تنفسی در طول انجام حالت سکون و همچنین وضعیت بدن در حالت متحرک اجرا میگردند. تنفس باید با حرکات و ریتم بدن تنظیم و هماهنگ شود و اینکار را هنگام اجرای تکنیکها انجام دهید. برای آموزش سبک مار بسیار مهم است که بدانید در بین سیستم مبارزات حیوانات سنتی سبک مار بر روی کنترل دقیق تنفس تکیه مینماید.
الگوی دیگر تنفس ”تنفس منظم“ میباشد این روش آموزش حرکت هوا را در فشارها و سرعت مختلف در طول یکدم و بازدم به چند مرحله تقسیم میکند. در یکبار تنفس چندین ضربه میتوان وارد کرد. بهرهبردن از حداکثر سرعت موجب میگردد که صاحب این سبک بتواند ۲۰ ضربه یا بیشتر در یک دم و بازدم وارد کند.
برخی دیگر از الگوهای تنفسی عبارتند از تنفس کوتاه ارتعاشی و تنفس زهرآلود (سمی)، تمامی الگوها بایستی روزانه و با تأمل زیر نظر مربی مجرب انجام شود. وقتشناسی کلیه موقعیت حرکات بین ضربات داخل و خارج با جهت دادن انرژی میباشد. این الگوها هسته آموزش سبک مار بوده و برای هنرجو اجباری است. تمرین دائمی باعث میشود اثرات این سبک را بهطور عمیق درک نمائید و به شما میآموزد چگونه از این سبک برداشت مفید داشته باشید.
تمامی الگوهای تنفسی باید به یکدیگر متصل و مرتبط گردند تا حداکثر نتیجه حاصل گردد. تنفس در حالت ریلکس و به هنگام اجرای تکنیک باعث انفجار انرژی میگردد. یک هنرجو باید این الگوها را در ذهن، جسم و روح خود با ریتم آهسته تنفس انجام دهد تا این امر موجب گسترش هوشیاری و آرامش گردد و در تمامی جنبههای زندگی اثر داشته باشد.
با راهنمائیهای صحیح، هنرجو میتواند مطالب زیادی از فلسفه و تکنیکهای سبک مار و همچنین ریتم انعطافپذیری، حساسیت، سرعت، دقت کامل و وقتشناسی کامل و دقیق را فرا گیرد. اینها همان مبارزات و همچنین هدایای آموزشی سنتی سبک مار میباشند.
به قلم: گلین ویلسون
برگردان: محمدحسین غنیمی
منبع : ماهنامه دنیای کاراته
پیش از قهرمانان همچون جکی چان Jackie Chan، جت لی Jet Li، استیون سیگال (Steven Seagal) و جین - کلود وان دام (Jean-Claude Van Dame) بدون شک بروس لی یکی از اساتید بزرگ هنرهای رزمی بود.
با وجود این، جای بسی تأسف است که هنر وی رای بسیاری از جوانان نسل امروز که از طرفداران فیلمهای اکشن هستند ناشناخته است؛ شاید به این خاطر که او بیش از اینکه ستاره فیلمهای رزمی باشد استاد بزرگ هنرهای رزمی بوده است. نمایش هنرهای رز یاو در فیلم، به شگفتی جکی چان یا جت لی نیست اما جذابیت سینمائی او بینظیر است. مهمتر از همه، تأثیری است که بروس لی در هنرهای رزمی داشت که تا به امروز حتی پس از گذشت چند دهه از مرگش هنوز ماندگار است.
بروس لی پیش از آنکه یک بازیگر باشد خود را یک هنرمند رزمیکار به حساب میآورد. وی در پیشرفت سبک هنر رزمی خود به نام جیت کان دو (jeet kune do) جلوتر از زمان پیش میرفت. شیوه هنرهای رزمی او هر چند به فنون کلاسیک و سنی وابسته نبود، در اغلب تکنیکهای عملی رزمی گنجانیده شد.
توانائیهای رزمی وی شگفتانگیز بود و تحسین دیگر هنرمندان مشهور رزمیکار از جمله، جان ری Jhoon Rhee، چاک نوریس Chuck Norris، اد پارکر Ed Parker و جو لویس Joe Lewis را برمیانگیخت. نام وی دو بار در تالار مشهور کمربند سیاه عنوان شد، بار اول، هنگامی که زنده بود و بار دیگر، زمانی که در قید حیات نبود هیچ یک از قهرمانان اکشن هنرهای رزی تاکنون چنین افتخاراتی کسب نکردهاند.
وی پس از ایفاء نقش کوچکی در فیلم ”مارلو“ (Marlowe) و نیز اجراء نقش ”کاتو“ (Kato) در مجموعه تلویزیونی ”زنبور سبز“ Green Homet در سینمای آمریکا مطرح شد. او به هنگ کنگ رفت و در آنجا فیلمهای کوتاهی از جمله Fists of Fury که بعدها ”رئیس بزرگ در بازار آسیا“ نام گرفت و همچنین Chinese Connection را ساخت که وی را در آسیا به ستاره بزرگی مبدل کرد. بروس لی همچنین نویسندگی، کارگردانی و بازیگری فیلم خود با نام ”مسیر اژدها“ (way of the Dragon) بر عهده داشت که شاید یکی از بزرگترین صحنههای جنگی هنرهای رزمی را تا این لحظه به نمایش گذاشته است؛ این صحنه، رتبه Roman Coliseum را کسب کرد.
ابتدای فیلم با نقشآفرینی چاک نوریس (Chuck Norris) آغاز میشود، به این صورت که اژدها وارد میشود و سپس او را در برابر آمریکا شکست میدهد. متأسفانه پیش از این که او شاهد موفقیت فیلم خود باشد. بهطور غمانگیزی در سال ۱۹۷۳ در سن ۳۲ سالگی درگذشت. لی پیش از مرگ، برای فیلم دیگش به نام ”بازی مرگ“ (Game of Death) صحنههای جنگ را آماده کرده بود؛ نقش اول فیلم را نیز به یکی از شاگردانش به نام کریم عبدل - جبار (Kareem Abdul-Jabar) ستاره بسیکتبال سپرد.
از دیگر شاگردان بروس لی میتوان به هنرمندانی همچون استنبرگ کوئین و جیمز کایرن اشاره کرد. فیل ”بازی مرگ“ سرانجام با اجراء بدلکاران آماده شد. یکی از مهمترین اقدامهای وی در صنعت فیلم و نمایش، ایجاد فرصتهای تازه برای دیگر آسیائیها در سراسر جهان بود. وی اولین آسیائی بود که موفقیتهای چشمگیری در صحنه نمایش آمریکا بهدست آورد.
بروس لی با نمایش هنرنمائیهای رزمی در فیلمهایش نسبت به نقشهای کلیشهای گذشته آسیائیها همچون خدمتکار، گانگستر، کارگر لباسشوئی با دیگر کاراکترهای ”کارگر گیس سافته“ در آمریکا و دیگر نقاط جهان، ستاره فیلمهای رزمی شد؛ حتی در بعدی وسیعتر، موجبات غرور آسیائیها بهخصوص مردم چین را در سرتاسر جهان فراهم آورد. بروس لی به آنها آموخت که میتوانند صرفنظر از آنچه که پیش از این بودهاند با اطمینان خاطر در رسیدن به اهدافشان تلاش کنند.
منبع : ماهنامه دنیای کاراته
هدایت شده از هنرهای رزمی ورزش پهلوانی 🇮🇷