کـودکـان آمـر 💫بچـه هـای مهـربان💫
#فایل #چاپ #ابعادآ۴ 📣📣 قابل توجه اعضاء محترم کانال به مدد حضرت صاحب الزمانعجلاللهتعالیفرجهالشر
سلام
🚨دوستان صوت استاد را کاملا گوش بدید و به این حرکت جهادی ترتیب اثر بدید
متشکرم
این نذر فرهنگی بسیار مجرب است و خبرهای حاجت روا شدن بسیاری برامون رسیده
مخصوصا ۱۴ تا به نیت ۱۴ معصوم(هرحاجت ۱۴ تا)
لطفا خیلی جدی بگیرید
فرشته کوچکم❤️
•••┈🌹🇮🇷🌹✾┈•••
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
🐏🌿 همان آب گوسفندان را برد🌿🐏
در یک روستای خوش آب و هوا مردی روستایی به نام قلی زندگی میکرد. قلی گوسفندان بسیاری داشت، آب و هوای خوب و گیاهان بسیاری که در دامنه کوههای روستا روییده شده بود باعث چاق شدن گوسفندان و زیاد شدن شیر آنها شده بود. او با فروش یر گوسفندان میتوانست زندگی خوبی داشته باشد.
اما از آن جایی که مرد طماع و خسیسی بود. هر روز وقتی شیرگوسفندان را میدوشید. شیر را کاسه به کاسه در سطل میریخت و به هر کاسه شیر یک کاسه آب اضافه میکرد و میفروخت و چند برابر قیمت واقعی سود میبرد.
زنش هر روز التماس میکرد که دست از این کار بردارد و آب را داخل شیر نریزد. اما قلی به او میخندید و به شوخی میگفت:
«شیر گوسفندان من مثل ماست سفت و غلیظ است باید کاری کنم تا برای مردم قابل خوردن شود.» قلی هر روز آب بیشتری داخل شیرها میریخت و پول بیشتری به دست میآورد.
روز به روز وضع زندگی قلی بهتر و بهتر میشد و هر روز گوسفندی به گوسفندان او اضافه میشد.
تا جایی که برای گلهاش شبانی گرفت. هر روز صبح شبان گله ی بزرگ قلی را به بالای تپه میبرد و شب گله را به قلی تحویل میداد. چند کارگر هم شیر گوسفندان را به شهر میبردند و می فروختند.
یک روز که قلی در خانه نشسته بود و پول های بادآورده را میشمارد ابرهای سیاه، آسمان را پوشاند رعد و برقی زده شد وباران سیل آسا شروع به باریدن کرد. کمکم باران تبدیل به سیل شد. هنوز ساعتی نگذشته بود که شبان، بر سرزنان و فریاد کنان از راه رسید.
قلی سراسیمه به حیاط دوید و سراغ گوسفندانش را از شبان گرفت، شبان همانطور که به سر و صورت خودش میزد گفت: «قلی آقا در دامنه ی کوه نشسته بودم که سیل عظیمی آمد و همه گوسفندان را برد. من هم به زور خودم را نجات دادم.
حتی یک گوسفند هم زنده نمانده.» زن قلی با شنیدن صدای شبان به حیاط آمد و گفت: «قلی چرا اینقدر ناراحتی؟ یادت میآید چقدر آب توی شیر ریختی همان آبها جمع شد و گله ات را برد تو با دست خودت گله ات را نابود کردی!»
•••┈🌹🇮🇷🌹✾┈•••
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
11.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی_ماه_ستاره_ویژه_رمضان🌙✨
خیلی آسونه👌
•••┈🌹🇮🇷🌹✾┈•••
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
👧🧒 #قصه_های_رمضان
※ من گیاه نیستم !
•••┈🌹🇮🇷🌹✾┈•••
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
4_6016945355709485734.mp3
13.15M
👧🧒 #قصه_های_رمضان
※ من گیاه نیستم
گیاهان برای زنده موندن به آب و نور خورشید و خاک احتیاج دارن
ما برای زنده موندن به چیا احتیاج داریم؟
این قصه رو گوش کن و با ستایش جواب سوال رو پیدا کن
نویسنده : فاطمه صالحی
تصویرساز : مریم اسماعیلی
گرافیک : فرزانه آبیار
صدا بردار و سرپرست گویندگان : سید ابراهیم احمدی
موسیقی متن و تنظیم : کامران میرزایی
•••┈🌹🇮🇷🌹✾┈•••
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
#شعر
#ماه_رمضان_مهدوی
رسید دوباره انگار
یک ماه خوب و زیبا🌛
ماهی که مهمان هستیم
مهمانِ خوب خدا💚
ماهی پر از قشنگی
راز و نیاز، عبادت📿
راستی که شیطان شده
از کار ما ناراحت😬
اسم قشنگ این ماه
هست رمضان بین ما😍
دور می شویم چه عالی
از بدی و از گناه😈
روزه می گیریم همه
با شادمانی در آن😃
قلب ما روشن شده
با نور خوب قرآن📖
سعی می کنیم که بیشتر
انجام بدیم کار خوب👌
وقت و زمان مهم نیست
هر وقت روز یا غروب🌞
سعی می کنیم که هر روز
آدم خوبی باشیم☺️
شادی رو توی هر روز
به هر طرف بپاشیم👏
پاداش هر کار خوب
پیش خدای داناست
چند برابر جایزه ش🎁
برای ما آدمهاست
پاداشِ کار ما هست
بهشتی خوب و قشنگ🖼
این ماه قدر می دونه
آدم خوب و زرنگ😇
#ماه_مبارک_رمضان
#شعرکودکانه
•••┈🌹🇮🇷🌹✾┈•••
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲
#تزیین
#روزه
#برد
#رمضان
اداب روزه داری
•••┈🌹🇮🇷🌹✾┈•••
#کودکان_آمر
#کودک_آمر_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲