🔰ماه رمضان و شهــدا
🌷ماه رمضان را آمده بود خانه...
به علی می گفت:
«امسال ماه رمضان از خدا احدی الحسنیین را خواستم؛ یا #شهادت یا #زیارت.»
🌷هر شب با موتور علی می رفتند دعای ابوحمزه، هر سی شب...
وقتی دعا را می خواندند، توی حال خودش نبود، ناله می زد، داد می کشید، استغفار می کرد، از حال می رفت.
🌷از دعا که برمی گشتند،گوشه ی حیاط، می ایستاد #نماز_شب می خواند.
زیر انداز هم نمی انداخت، هنوز دستش خوب نشده بود؛ نمی توانست خوب قنوت بگیرد، با همان حال، العفو می گفت، گریه می کرد، میگفت « ماه رمضون که تموم بشه، من هم تموم میشم.»
#شهید_مصطفی_ردانی_پور🌷
📚یادگاران جلد هشت
کتاب شهید ردانی پور، ص ۷۵
🍃🌹🍃🌹
🌷کانال اطلاع رسانی محله لادان🌹
@ladan20
#تجسم_عمل_رباخوار
#ایت_الله_میرزا_جواد_ملکی_تبریزی
شاگردانی داشت که#نماز_شب را در منزل خودشان می خواندند و نماز صبح را در خانه استاد و پشت سر ایشان اقامه
می کردند.
🔆یک شب یکی از شاگردان که ازسادات بود وقتی که برای نماز شب از خواب برخاست، #صحنه_وحشتناکی را در منزل خود مشاهده کرد، به طوری که از شدت زشتی آن و ترس و ناراحتی، نماز شب را فراموش کرد و با عجله خود را به منزل استاد رساند،و دق الباب کرد.
آقا خودش به پشت در آمد. هنوز در را باز نکرده بود که فرمود:
(( #خودت_را_گم_نکن. چرا نماز شب نخواندی؟ خدا خواسته امتحانت کند.
🔆 آن صحنه وحشتناکی که دیدی، #جان_کندن_یک_ادم_ربا_خوار_تهرانی بود که خدا خواست تا عذاب او را به تو نشان دهد.
کرامات علما ج2ص104
🌷کانال اطلاع رسانی محله لادان 🌹
@ladan20
3.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا