💬
🔰 میخوام با #حِلما آشناتون کنم 🤤
[میدونم یکم طولانیه اما حتما بخونید]
.
حلما هر صبح به زور از خواب
بیدار میشه و طبق معمول نگاه میکنه
میبینه ساعت ۱۰ یازده شده
.
مایوس تر از دیروز، میبینه بازم کلی کارِ خونه (#یا برنامهی درسی) سرش ریخته؛ همین فکر اذیتش میکنه ..
.
امروزم مثل همیشه، کِسِله و حوصلهی هیچ کاری رو نداره، جوریکه وقتی میخواد یه لیوان آب بخوره، بلند داد میزنه تا از آشپزخونه براش آب رو بیارن
.
اونا هم با غر زدنهای همیشگی که این چه وقت بیدار شدنه آخه، تو کِی میخوای مثل زنهای (بچههایِ) مردم سر ساعت از خواب پاشی
.
بعد از این ازار و اذیت روحی، یادش میفته که :
کل برنامه های دیروز امروز رو سرش ریخته
و تا الان یه تیکهشم انجام نداده .... و بعد خودشو برابر تلویزیون میبینه که سه ۴ ساعت الکی جلوش ولو شده..!!
.
.
و بعد میبینه یواش یواش داره شب میشه
.
و باز خودخوری هاش شروع میشه : چرا کارهاتو سر وقت انجام ندادی، چرا سرت کلا تو گوشی بود (چرا درساتو نخوندی) .. چرا چرا چرا و با بدترین حالت روحی سرشو، رو بالش میذاره😞
و بازهم فرسخها از آرزوها و خواستههاش، فاصله داره!!
●