هدایت شده از #رمان های جذاب و واقعی📚
#اربعین
زمین و هوا غبار آلود شده و گویا آسمان دوباره میل خون باریدن دارد.
دوباره نینوا محشری کبری به پا شده و اینبار زینب است که در این قیامت کبری از این سو به آن سو می دود، بعد از چهل روز به کربلا رسیده، هرکس به سمت مزار عزیزی روان است و زینب سرگردان است که به کجا روی نهد؟!
او دلش هوای جدش را کرده و دیده اش قامت رعنا و دلارای علی اکبر که شبیه ترین به پیامبر است را طلب می کند، صدای مادر گفتن فرزندانش در گوشش پیچیده و گویی گریه علی اصغر به گوشش می رسد.
تصویر عباسش ظاهر شده که جلوی پای رقیه زانو زده و دست بر چشم نهاده : که عموجان اگر به قیمت فدا شدن، دست و چشمم هم که شده برایتان آب می آورم.
زینب همه را طلب می کند، علی اکبر، علی اصغر، عباس، عون، جعفر و می خواهد به یکباره همه را در بر بگیرد.
زینب چهل روز است پیغامبر قافله اسیر آل الله است و اینک می خواهد درد دلش را برای دلبری واگویه کند و چه دلبری بهتر از حسینش که چکیدهٔ تمام عزیزانش است، همو که روح و جان زینب بود و الان چهل روز است که زینب دور از جانش روزگار گذارنده و چه سخت گذرانده😭...
زینب هروله کنان خودش را به مزار برادر می رساند، دور مزار شلوغ است، سکینه و رباب و سجاد و ام کلثوم و...مزار را همچون نگین انگشتر در بر گرفته اند که بوی حسین به مشامشان می رسد، آری این زینب است که عطر تن حسین را دارد، همه به احترام زینب کنار می کشند و زینب است که قبر را در بغل گرفته...
زینب می خواهد از عصر عاشورا بگوید از غارت خیمه ها از آتش گرفتن دامان بچه ها، از خار مغیلان و روضه کودکان، از تازیانه و سیلی نامردان، زینب می خواهد از رنج اسارت بگوید، از چادر و معجری که به یغما رفت از اسارت آل طه، از غل و زنجیر و از شتران بی جهاز، از باران سنگ و چوب شامیان که بر سرشان باریدن گرفت، از کف و سوت و هلهله مسلمان نماهای دوران، زینب می خواهد از مجلس بزم و چوب خیزران بگوید، می خواهد از خرابه شام و داغ سه ساله در گوش حسینش واگویه ها کند که ناله سکینه بلند می شود: چکهٔ آبی به من رسانید که عمه ام زینب روی مزار پدرم بیهوش شده، خدا کند که جان از بدنش مفارقت نکرده باشد...😭😭😭
📝به قلم:ط_حسینی
@bartaren
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#حکایت
✔️خبر از امور غیبی دادن نشان حقانیت نیست.
▪️مردی از شیعیان نزد امام کاظم علیهالسلام که در بغداد بودند آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله امروز در میدان بغداد مرد کافری را دیدم که مردم اطراف او جمع شده بودند و او از نیت هرکس خبر می داد و از اسرار آگاه بود.
امام علیه السلام به حاضرین فرمودند: فردا نزد آن مرد آیید.
خود امام نیز به میدان شهر آمد و مردم را در اطراف او مشاهده نمود درحالیکه او از ضمائر آنها خبر می داد.
✔️امام علیه السلام او را خواست و پرسید:
فلانی، تو مرد کافری هستی و اطلاع از ضمائر مرتبه بلندی است، به چه سبب این مرتبه را خدا به تو روزی فرموده است؟
او پاسخ داد: ای بنده خدا من این علم را تنها از راه مخالفت با #نفس به دست آورده ام.
امام علیه السلام فرمود: فلانی، ایمان را بر نفست عرضه کن و ببین آیا نفس تو ایمان را می پذیرد یا نه؟
او حوله ای را به دور خودش پیچاند و (مدتی با تمرکز) اندیشید ؛
سپس گفت: من اسلام را بر نفسم عرضه کردم ولی نفسم از پذیرفتن آن سرپیچی کرد.
امام علیه السلام فرمود: بر خلاف خواسته نفست عمل کن، همچنان که این عادت توست و بدین وسیله به این مرتبه رسیده ای.
▫️آن مرد اسلام آورد و شخص متدینی شد و امام علیه السلام احکام دین را به او آموخت و از جمله یاران امام گردید.
روزی امام به او فرمود:
فلانی، من چیزی نیت کردم، بگو چیست؟
آن مرد وقتی به علم خود بازگشت و اندیشید، ندانست که چه بگوید و شگفت زده شد و به امام گفت:
ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله من کافر بودم و از ضمائر آگاه می گشتم، چگونه است که امروز با این که مسلمانم آگاه نیستم؟!!
✔️امام کاظم علیه السلام در پاسخ فرمود:
در آن زمان، آگاهی به ضمائر، پاداش کارهای تو بود، ولی امروز (که مسلمان شدی) خداوند کارهایت را برای روز قیامت ذخیره کرده است پس پاداش آنها روز قیامت می باشد.
📓الانوار النعمانیة، ج٢،ص ٢٩۶
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
26.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوستان عزیزی که کربلا ایام اربعین تشریف بردن با چشم خودشون دیدن که عراقیا از کوچک و بزرگ برای زوار امام حسین از جون و دل مایه میزارن، ان شاءالله ما هم این چند سال تصمیم گرفتیم ما هم برای اسایش زوار امام رضا
از هیچ تلاشی مضایقه نکنیم
پس بیان هر کس در حد توانش با امام رضا معامله کنه
فیش واریزی ها در گروه ارسال میشه❤️❤️
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda
📚حضرت معصومه عليها السلام نمايى از حضرت زهرا عليها السلام
شباهتهاى متعددى را مى توان بين حضرت زهرا (س) و حضرت معصومه (س) بيان كرد كه همه، حكايت از شرافت ذاتى حضرت دارند. مرحوم آيه اللّه العظمى مرعشى نجفی قدس سره از پدر بزرگوار خود -آيه اللّه سيد محمود مرعشى- نقل مى كند كه او در نجف اشرف زندگى مى كرد و بسيار مشتاق بود به طريقى محل دفن جده اش حضرت زهرا عليها السلام را پيدا و زيارت كند. براى اين مقصود ختم مجرّبى را -كه شامل چهل شب عبادت در حرم اميرالمؤمنين عليه السلام و امور ديگر بود- انجام داد تا شايد حضرت على عليه السلام او را به محلّ قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام راهنمايى كند.
شب چهلم، بعد از انجام ختم و توسّل فراوان، به بستر خواب رفت. در عالم خواب به محضر امام باقر عليه السلام يا امام صادق عليه السلام رسيد. امام به او فرمود: «عليك بكريمه اهل البيت- به زيارت كريمه اهل بيت عليهم السلام برو-» پدرم تصور كرده بود منظور امام، زيارت حضرت زهرا عليها السلام است لذا به امام عرض مى كند: قربانت گردم من نيز برنامه ختم را براى همين منظور انجام داده ام تا قبر آن حضرت را نشانم دهيد. امام مى فرمايد: «منظور من قبر شريف حضرت معصومه عليها السلام در قم است. محلّ دفن حضرت زهرا از اسرار الهى است. طبق وصيت خانم بايد قبر مخفى بماند و من نمى توانم قبر حضرت فاطمه عليها السلام را بر خلاف وصيّت او معلوم كنم. به زيارت حضرت معصومه عليها السلام برو گويا به زيارت حضرت زهراعليها السلام رفته اى»
📚منبع: کريمه اهل بيت عليهم السلام، على اكبر مهدى پور، ص ۴۳
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
زیبایی درونی
🍵🍵🍵🍵🍵
روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند:
استاد ، زيبايي انسان در چيست؟
حکيم 2 کاسه کنار شاگردان گذاشت و گفت: به اين 2 کاسه نگاه کنيد اولي از طلا درست شده و درونش زهر است و دومي کاسه اي گليست و درونش آب گواراست، شما کدام را مي خوريد؟
شاگردان جواب دادند: کاسه گلي را.
🖌🖌🖌🖌🖌
حکيم گفت: آدمي هم همچون اين کاسه است.
آنچه که آدمي را زيبا مي کند درونش و اخلاقش است.
در کنار صورتمان بايد سيرتمان را زيبا کنيم!!
🎋🎋🦋🎋🦋
@Lootfakhooda