#شیخ_رجبعلی_خیاط (ره) :
دل هرچه را بخواهد همان را نشان میدهد سعی کنید دل شما خدا را نشان دهد.
انسان هرچه را دوست داشته باشد عکس همان در قلب او منعکس میشود و اهل معرفت با نظر به قلب او می فهمند که چه صورتی در برزخ دارد اگر انسان شیفته و فریفته ی جمال و صورت فردی گردد یا علاقه ی زیادی به پول یا ملک و غیره پیدا کند همان اشیاء صورت برزخی او را تشکیل میدهند.
📚منبع:کیمیای محبت
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
📚داستان کوتاه📚
⚡️گذشت⚡️
شخصی به نام بُریحه عباسی از طرف متوکل، مسئولیت امامت نماز جمعه شهر مدینه و مکه را بر عهده داشت و جیره خوار او بود.
جهت تقرب به دستگاه، نامه ای بر علیه امام هادی (علیه السلام) به متوکل نوشت که مضمون آن چنین بود:
«چنانچه مردم و نیز اختیارات مکه و مدینه را بخواهی، باید امام هادی (علیه السلام) را از مدینه خارج گردانی، چون که او مردم را برای بیعت با خود دعوت کرده است و عده ای نیز اطراف او جمع شده اند»
بُریحه چندین نامه با مضامین مختلف برای دربار فرستاد.
متوکل با توجه به این سخن چینی ها و گزارشات دروغین و اینکه شخص متوکل نیز، دشمن سرسخت امام علی (علیه السلام) و فرزندانش بود، لذا یحیی فرزند هرثمه را خواست و به او گفت هر چه سریع تر به مدینه می روی و علی بن محمد (علیه السلام) را از مسیر بغداد به سامرا می آوری.
یحیی می گوید در سال ۲۴۳ به مدینه رسیدم و چون آن حضرت آماده حرکت و خروج از مدینه شد، عده ای از مردم و بزرگان مدینه به عنوان مشایعت، امام را همراهی کردند که از آن جمله همین بُریحه عباسی بود.
مقداری راه که رفتیم، بُریحه جلو آمد و به امام عرضه داشت فهمیده ام که می دانی من با بدگویی و گزارشات کذب نزد متوکل، سبب خروج تو از مدینه شده ام.
چنانچه نزد متوکل مرا تکذیب نمایی و از من شکایتی کنی، تمام باغات و زندگی تو را آتش می زنم و بچه ها و غلامانت را نابود می کنم.
آن حضرت در جواب، با آرامش و متانت فرمود من همانند تو آبرو ریز و هتاک نیستم، شکایت تو را به کسی می کنم که من و تو و خلیفه را آفریده است.
در این هنگام، بُریحه با خجالت و شرمندگی روی دست و پای حضرت افتاد و ملتمسانه عذرخواهی و تقاضای بخشش کرد.
امام هادی (علیه السلام) اظهار نمود من تو را بخشیدم و سپس به راه خود ادامه داد.
📚 منبع: اعیان الشیعه، جلد ۲، صفحه ۳۷
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد.
تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملانصرالدین را آنطور دست می انداختند، ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند. ملانصرالدین پاسخ داد: ظاهرا حق با شماست، اما اگر سکه طلا را بردارم، دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن هایم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده ام.
✅ اگر کاری که می کنی، هوشمندانه باشد، هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨
AUD-20210516-WA0187.mp3
8.81M
🔊صوت سخنان مهم استاد #رائفی_پور درباره طیفشناسی کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری
🔸از تبیین انگیزه ثبتنام برخی نامزدها تا درخواست مشاور روحانی از استاد رائفیپور برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری
🎧 کیفیت 48kbps
#سیاسی
🍃
🌸🍃 @takhooda 🦋
مِدادُ الْعُلَماءِ افْضَلُ مِنْ دِماءِ الشُّهَداء
#درس_اخلاق
از آیت الله بهجت سوال پرسیدند:
آقا شما چرا درس اخلاق نمی گذارید!؟
در جواب فرمود:
من نیز همین سؤال را از محضر مرحوم قاضی نمودم و گفتم: چرا درس اخلاق را زیاد نمی کنید؟!
ایشان فرمود: بروید مسجد سهله و هر چه دیدید، فردا برای من تعریف کنید.
آقای بهجت فرمود: شب رفتم مسجد سهله و فردا خدمت مرحوم قاضی رسیدم.
ایشان فرمود: دیشب در مسجد چه دیدی؟!
عرض کردم: اول شب جمعیت خیلی بود و همه مشغول دعا بودند، اما نیمه شب عده ای پیرمرد ماندند که در نمازها، دعاها و سوره های طولانی می خواندند، در قنوت «جوشن کبیر» می خواندند.
اینجا آقای قاضی فرمود: در بین آنها چند تا جوان بود؟!
عرض کردم: من بودم؛
لذا مرحوم قاضی فرمود: اگر در بین آنها جوان پیدا کردی، من هم درس اخلاق را زیاد می کنم.
«تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل»
کتاب عطش حضور ص ۹۴
امروز سالروز وفات عارف باالله العبد شیخ محمدتقی بهجت رضوان الله علیه هست
محضر همه ی مربیان نفوس علمای ربانی 3صلوات باتوجه شما به محمد وال محمد هدیه کنید🌺
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
@Lootfakhooda
#تابوت_عهد یا همان #تابوت_شهادت چیست؟؟
#صندوقچهای که قرنها نزد بنیاسرائیل بود و برای آنان اهمیت و قداست بسیار بالایی داشت. قرآن، این تابوت را سکینه و آرامش برای بنیاسرائیل دانسته است. در این صندوق، وسائل باارزش و مهمی همچون الواح (ده فرمان) حضرت موسی(ع)، عصای موسی(ع) و ... وجود داشته است.
منظور از تابوت عهد که تابوت سکینه و تابوت شهادت نیز نامیده شده، صندوقی است که تا قرنها نزد بنیاسرائیل بوده و برای آنان از اهمیت و قداست برخوردار بوده است.
واژه تابوت دو بار در قرآن استفاده شده است:
مادر حضرت موسی(ع) نوزاد خود را در تابوت (صندوق یا سبد) قرار داده و آن را در رود نیل انداخت.
داستان انتخاب طالوت بهعنوان فرمانروا و همراهداشتن تابوت به عنوان نشانه. تابوتی که حاوی سکینه الهی بود، میراث خاندان موسی و هارون در آن بود و فرشتگان الهی آن را حمل میکردند. گفته شده منظور از تابوت در این آیه همان تابوت عهدِ است.
قرآن یکبار واژه تابوت را برای صندوقی که مادر موسی(ع) فرزند خود را در آن قرار داده و به نیل انداخت،استفاده کرده است:
«أَنِ اقْذِفیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفیهِ فِی الْیمِّ فَلْیلْقِهِ الْیمُّ بِالسَّاحِلِ؛ که او را در صندوق بگذار، پس او را به دریا بینداز تا دریا او را به ساحل اندازد».
از امام باقر(ع) نقل شده: صندوقچهای که مادر موسی(ع) او را در آن قرار داد و به رود نیل انداخت، بعدها به دست بنیاسرائیل رسید و برای آنان اهمیت ویژهای یافت و پس از خروج از مصر نیز با آنان بود و الواح موسی(ع) و... در آن قرار داده شد. و به بیان دیگر این صندوقچه همان تابوت عهد است.
اما تورات ، ساخت تابوت عهد را به دوران پس از خروج از مصر نسبت داده است.
تابوت عهد پس از خروج بنیاسرائیل از مصر به شهرت و قداست بسیار والایی دست یافت. در دوران آوارگی بنیاسرائیل در بیابان، تابوت عهد در خیمه مقدس نگهداری میشد و احکام بسیار سختی در مورد آن وجود داشت. پس از حضرت موسی(ع) و پایان یافتن چهل سال آوارگی در بیابان، بنیاسرائیل به همراه حضرت یوشع به سمت سرزمین مقدس راه افتادند.
تابوت عهد به عنوان یک نماد مهم و تاثیرگذار نزد بنیاسرائیل بود.
آنان در جنگهای مختلف، تابوت را در جلوی سپاه قرار داده و بر دشمنان خود غلبه میکردند. اما زمانی که به مخالفت با پیامبرانشان پرداختند و از دستورات الهی سرپیچی کردند، شکست میخوردند و در برخی از این شکستها، صندوق عهد به دست دشمنانشان میافتاد. و پس از مدتی به دلایلی، به آنان باز میگشت.
قرآن به یکی از این وقایع اشاره کرده و همراه داشتن تابوت عهد را نشانه پادشاهی طالوت دانسته است:
«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ إِنَّ آیةَ مُلْکهِ أَنْ یأْتِیکمُ التَّابُوتُ؛
و پیامبرشان به آنان گفت:
یقیناً نشانه فرمانروایی او این است که تابوت عهد را نزد شما خواهد آورد».
براساس این آیه، خداوند برای یک پادشاه نشانه قرار میدهد و پیامبر خدا باید تلاش کند این امر را به مردم بفهماند و آنان را از اختلاف باز دارد.
در نهایت
پس از حمله بُخْتُنَّصَّر به اورشلیم و خرابی معبد، تابوت عهد نیز مفقود شد.
براساس برخی روایات، امام زمان پس از ظهور، تابوت عهد را از غاری در انطاکیه در خواهد آورد
و این تابوت جزو ودایع امامت خواهد بود.
قرآن کریم محتوای تابوت عهد را با بیانی کلی، چنین ذکر میکند:
«وَ بَقِیةٌ مِمَّا تَرَک آلُ مُوسی وَ آلُ هارُونَ؛
و باقیماندهای از آنچه خاندان موسی و هارون به جا گذاشتهاند».
مفسران موارد متعددی در این مورد ذکر کردهاند. از جمله وجود الواح موسی(ع)، عصای موسی(ع) و وسایل انبیای دیگر که در آن بوده است.
پولس، شخصیت دوم در میان مسیحیان، در نامهای به عبرانیها (این نامه جزو کتاب مقدس مسیحیان میباشد) محتویات این صندوق را الواح موسی، یک ظرف طلایی از «من» (همان نانی که در بیابان، خداوند هر روز به بنیاسرائیل میداد) همچنین عصای هارون که روزگاری شکوفه داده بود، دانسته است.
اثرات و معجزات :
قرآن این تابوت را چنین توصیف میکند:
«فیهِ سَکینَةٌ مِنْ رَبِّکم؛
در آن آرامشی از سوی پروردگارتان است»
روایات مختلفی در تفسیر این مطلب وجود دارد.
در هر صورت این تعبیر نشان از اطمینان قلبی بوده که آن تابوت برای بنیاسرائیل به ارمغان میآورد و موجب آرامش قلب آنان میشد. همچنین تورات ، کتاب مقدس یهودیان نیز ، معجزاتی را به این تابوت استناد داده است:
پس از وفات حضرت موسی(ع)، قوم بنیاسرائیل که میخواستند از رود اردن عبور کنند، تابوت عهد را مانند گذشته به جلو انداخته و وارد رود شدند، به اعجاز این تابوت، آب نهر جدا شده، آبها در بالا متراکم گشتند و قوم بنیاسرائیل بر خشکی گام نهاده و راه خود را ادامه دادند.
🎋🎋🦋🎋🎋🎋
✨ @Lootfakhooda ✨