🍃
هیچکس قفل
بدون کلید نمیسازد
اگر قفلی
در زندگیت می بینی؛
شک نکن اون قفل کلیدی هم داره!
کلید خیلی از قفلهای زندگی
سه چیز است:
#توکل
#آرامش
#صبر
@asale_mehraban
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باور داشته باشید!
سوره ی مریم را که باز میکنی
دنیایی سراسر شگفتی میبینی :
از دعای حضرت ذکریا برای درخواست فرزند در نهایت پیری و نازایی تا تولد بدون پدر حضرت عیسی و سخن گفتن در گهواره ی او و ... .
اما نکته ی جالب اینجاست ؛
(قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ ۖ ) [سورة مريم 21] (پرودگارت گفت : این کارها نزد من بسیار آسان است...) یعنی خداوند شگفت انگیزترین کارها برای ما را ، آسان ترین کارها برای خود میداند .
و جالب اینجاست
این جمله را چندین بار تکرار میکند
تا همواره به تو ، اطمینان دهد که: آنچه تو سخت و دشوار و محال می پنداری نزد خداوند ابدااااا سختی و دشواری ای ندارد
به قدرتش #اعتماد کن ، بر او #توکل کن
بی شک ، او تو را به سر منزل مقصودت خواهد رساند... .
@Loveyoub
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان تمام بدنم را میلرزاند.
به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و دیگر طعمۀ درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم؛ خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هرچه داشتم غارت کردند.
ناراحت و عبوس به گوشۀ دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که #توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟!
خوابیدم و در عالم رؤیا خبرم دادند، توکل کردی ولی باید تا آخر میرفتی.
وقتی صدای خروس را شنیدی ترس تو از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکل تو کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم وفرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت که خروس بود رها کنند، پس گرفتار راهزنان شدی.
سحر برخیز و به خرابه برگرد.
طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم سه گرگ، راهزنان را طعمۀ خود کردهاند و هرچه از من به تاراج برده بودند آنجا بود.
❤️ توکلت علی الله
خدایا پناهم باش، من فقط به تو توکل میکنم..
@Loveyoub
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان تمام بدنم را میلرزاند.
به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و دیگر طعمۀ درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم؛ خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هرچه داشتم غارت کردند.
ناراحت و عبوس به گوشۀ دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که #توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟!
خوابیدم و در عالم رؤیا خبرم دادند، توکل کردی ولی باید تا آخر میرفتی.
وقتی صدای خروس را شنیدی ترس تو از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکل تو کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم وفرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت که خروس بود رها کنند، پس گرفتار راهزنان شدی.
سحر برخیز و به خرابه برگرد.
طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم سه گرگ، راهزنان را طعمۀ خود کردهاند و هرچه از من به تاراج برده بودند آنجا بود.
❤️ توکلت علی الله
خدایا پناهم باش، من فقط به تو توکل میکنم..
@Loveyoub
🌟🌙داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
ابراهیم خواص گوید: شبی در بیابان گم شدم. صدای درندگان تمام بدنم را میلرزاند.
به خدا توکل کردم و آرامش بر من حاکم شد. مدتی به رفتن ادامه دادم، صدای خروسی شنیدم و یقین کردم به آبادی رسیدهام و دیگر طعمۀ درندگان بیابان نخواهم شد.
به نزدیک صدای خروس رسیدم؛ خرابهای دیدم، ناگهان سه راهزن مرا گرفتند و هرچه داشتم غارت کردند.
ناراحت و عبوس به گوشۀ دیگر خرابه رفتم و با خدای خود گفتم، من که #توکل کردم، چرا با من چنین کردی؟!
خوابیدم و در عالم رؤیا خبرم دادند، توکل کردی ولی باید تا آخر میرفتی.
وقتی صدای خروس را شنیدی ترس تو از بین رفت و یقین کردی از خطر رها شدی و توکل تو کم شد. و ما نظر حمایت از تو برداشتیم وفرشتگان محافظت را امر کردیم تو را به حال امیدت که خروس بود رها کنند، پس گرفتار راهزنان شدی.
سحر برخیز و به خرابه برگرد.
طلوع آفتاب به خرابه رفتم و دیدم سه گرگ، راهزنان را طعمۀ خود کردهاند و هرچه از من به تاراج برده بودند آنجا بود.
❤️ توکلت علی الله
خدایا پناهم باش، من فقط به تو توکل میکنم..
@Loveyoub