از تمام دارایی ها
یکی دو گلدان شمعدانی دارم
یک جفت ماهی سرخ دارم
دوچرخه ای یادگار پدربزرگ
یک مداد دندان زده
چندتایی شعر
و تا دلت بخواهد
دوستت دارم.....❤️
#حمید_جدیدی
🍂☕️🍂@Loveyoub
دلم هوایت را کرد
به آبیِ آسمان زنگ زدم...
خط روی خط بود ،
ابری به اشتباه
گوشی را برداشت ..
و هر دو
زار زار
گریه کردیم...!
#حمید_جدیدی
💖❤💖
🎶🎶 تو بوی مه میدی.
بوی مه ای که از وسط یه جنگل افرا گذشته باشه
یا نه.
بوی ابر.
از اون ابرا که واسه یه دشت خشک،بارون چشم روشنی می برن
گاهی بوی نم میدی.
جامونده رو موهای زنی که تازه از حمام در اومده
بوی دم نوش های گیاهی
بوی یه نهر زلال
-ولی آب زلال که بو نداره...!
باور کن داره
اصلا تمام بوهای خوب
از تن تو آب میخوره
حتی وقتی گریه می کنم،
اشکام بوی تو رو میده🎶🎶
#حمید_جدیدی
خسته بود
جوری که روی صندلی ماشین ولو شده بود.
دستشو آروم کشوند سمت من.
دستمو محکم گرفت.
جوری که انگار دوتایی داشتیم دنده ی ماشینو عوض می کردیم.
برگشت سمت من.
+حمید...!
من اگه یه روز بمیرم،چقدر طول میکشه فراموشم کنی؟
_باز خل شدی تو،این چه حرفیه!
+جدی میگم،جوابمو بده
_نمیدونم.یه سال،ده سال؛
ولی راستش نه!
هیچوقت.یه چیزایی تو خونِ آدمِ!
مثل حسی که به وطنش داره!
تازه وقتی که ازش دورتر میشی
بیشتر بهش فکر میکنی!
دستمو محکمتر گرفت،اونقدر محکم
که مجبور شدم تا خود خونه رو با دنده ی دو برونم...😍🌻
#حمید_جدیدی
كاش همسرم بودی
و در آشپزخانه ی كوچكمان
غذا كمی ميسوخت
شير سر ميرفت
يك بشقاب چينی ميشكست
يك ليوان كريستال هم
از همان فرانسویهای اصل!!
من
مثل مردهای قديم
داد ميزدم:
حواست كجاست خانوم؟!
و تو
آرام و با لبخند ميگفتی
به تو آقا...😢😍🌻
#حمید_جدیدی
شب است و دیروقت...!
جز دوستت دارم ،
باقی کارها بماند برای فردا ...
#حمید_جدیدی
#شب_بخیر