بنده ی ناخلف ِ حضرت پاییز منم
وارث کیف و کتاب و قلم و میز منم
شوقم این بود شوم میوه نوبر اما
چون کدو له شده در گوشه جالیز منم
مثل یک جوجه کلاغی که زمین افتاده
سمت او گربه گرفته همه سو خیز منم
همچو خشکیده درختی وسط یک جنگل
خورده از هرکس و ناکس تبر تیز منم
حرف ناحق به مذاقم نشده خوش هرگز
با همه بر سر حق گشته گلاویز منم
دائما بغض دلم را به درون ریخته ام
عمری از خنده و شادی شده پرهیز منم
فصل پاییز رسید و دلم آرام نشد
سینه از غصه و غم ها شده لبریز منم
خسته ام خسته از این زندگی تکراری
کودک نا تنی ِ مهرِ غم انگیز منم
#یوسف_محقق
5d43de7a87e0522ec1afc011_2313758070304346757.mp3
5.84M
💢 آهنگ بسیار زیبا از محمد #معتمدی
🎵 #کویر
#ترانه #صوتی #سنتی
.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
👌 ابن سيرين مى گويد: در بازار به شغل بزازى اشتغال داشتم، زنى زيبا براى خريد به مغازه ام آمد، در حالى كه نمى دانستم به خاطر جوانى و زيباييم عاشق من است، مقدارى پارچه از من خريد و در ميان بغچه پيچيد، ناگهان گفت: اى مرد بزاز! فراموش كرده ام پول همراه خود بياورم، اين بغچه را به كمك من تا منزل من بياور و آنجا پولش را دريافت كن!
من به ناچار تا كنار خانه ى او رفتم، مرا به دهليز خانه خواست، چون قدم در آنجا گذاشتم در را بست و پوشش از جمال خود برگرفت و اظهار كرد: مدتى است شيفته ى جمال توام و راه رسيدن به وصالت را در اين طريق ديدم، اكنون در اين خانه تويى و من، بايد كام مرا برآورى، ورنه كارت را به رسوايى مى كشم.
به او گفتم: از خدا بترس، دامن به زنا آلوده مكن، زنا از گناهان كبيره و موجب ورود به آتش جهنم است. نصيحتم فايده نكرد، موعظه ام اثر نبخشيد، از او خواستم از رفتن من به دستشويى مانع نشود، به خيال اينكه قضاى حاجت دارم مرا آزاد گذاشت. به دستشويى رفتم، براى حفظ ايمان و آخرت و كرامت انسانى ام سراپاى خود را به نجاست آلوده كردم، چون با آن وضع از آن محل بيرون آمدم، درب منزل را گشود و مرا بيرون كرد، خود را به آب رساندم، بدن و لباسم را شستم.
❗️در عوض اينكه به خاطر دينم خود را ساعتى به بوى بد آلودم، خداوند بويم را همچون بوى عطر قرار داد و دانش تعبير خواب را به من مرحمت فرمود
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی اثر استاد حسین انصاریان
❄️ #شعروزندگی
گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد
از گل چه گشاید چو دلی شاد نباشد
خواهم که ز بیداد تو فریاد برآرم
چندان که دگر طاقت فریاد نباشد
شهری که در او همچو تو بیدادگری هست
بیدادکشان را طمع داد نباشد
پروانه که و ، محرمی خلوت فانوس
چون در حرم شمع ره باد نباشد
سنگی به ره توسن شیرین نتوان یافت
کاتش به دلش از غم فرهاد نباشد
وحشی چه کنی ناله که معمور نشد دل
بگذار که این غمکده آباد نباشد
#وحشی_بافقی
❤️🍃
دلم تنگ و زمین تنگ آسمان تنگ
غم دوری به جانم می کند جنگ
سر راهت نشیند فایز زار
که تا هرکس رسد بر او زند سنگ
***
رخ و چشم و جمال دلربایت
مرا انداخت در دام بلایت
اگر زین ورطه فایز دربرد جان
کنم جان و تن و دل را فدایت
@Patoghedoostanh
چــه خـــوب است یڪ شب ، همہ ما
براے ڪسے دعــا ڪنیــم ؛
ڪـہ هــر شب به تنهایـے
براے ما دعــا میڪند ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
@Patoghedoostanh
هدایت شده از ⌈شَھیٖـدحُججئ🌙⌋
♡
آقـاجـان
انصافنیسٺ
کہدِلِموݩوبِبَرےحــرم♥️
اماخودِمونو نہ🥀