هدایت شده از کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□○خاطرهای عجیب و ناراحتکننده از رفتارهای مخالفان عرفان!○□
□○ #آیت_الله_حسن_رمضانی :
یکی از آقایان تفکیکی مشربِ مشهد (که مخالف عرفان بود) برای من نقل کرد و گفت : من زمانی رانندۀ علاّمه طباطبایی (ره) بودم و ایشان را از مشهد به زُشک میبردم.
□○زُشک یکی از ییلاقات اطراف مشهد است و یکی از شاگردان علاّمه، یعنی حضرت آیتالله آقا عزالدین زنجانی (ره) در آنجا باغی را اجاره کرده بود و تابستان را در آنجا به سر میبرد و از آن رو که علاّمه به ایشان ارادت داشت، از آن آقا که با آقا عزالدین رابطۀ نزدیکی داشت، خواسته بودند که ایشان را برای دیدن آقا عزالدین به زُشک ببرد.
□○آن آقا میگفت: من در میان راه به علاّمه گفتم: آقا! آیا شما من را اهل نجات میدانید؟
علاّمه فرمودند: «شما که اهل ولایت هستید، اگر اهل نجات نباشید پس چه کسی اهل نجات است؟!» (این، ادب علامه بود.)
.
□○بعد آن آقای مخالف عرفان گفت: من متقابلاً به علاّمه گفتم: أمّا من، شما را به خاطر گرایش های فلسفی و عرفانی که دارید، اهل نجات نمیدانم!!!
آیت الله رمضانی میگفت با تعجب به آن آقا گفتم: علاّمه در برابر سخن شما چه واکنشی از خود نشان داد؟! .
آن آقا گفت: فقط سکوت! فقط سکوت!
□○استاد رمضانی میگفت: اینجا بود که من برای مظلومیّت حضرت علاّمه به شدّت متاثّر شده و اشک ریختم!
@mohamad_hosein_tabatabaei