از زمانی که دلم با عشق تو دمساز شد
حس عاشق بودنم با نام تو ابراز شد
روز اول کام من را با "حرم" برداشتند
زندگیِ نوکرت با تربتت آغاز شد
در میان خاکهای کل این دنیا، فقط
تربتِ تو خاکِ "زائرخیز" و "نوکرساز" شد
هر زمان درمانده بودم از همه از هر کجا
یک زیارتنامه خواندم دفعتا اعجاز شد
"در زدن" در خانه ات یک کار بی معناست چون
قبل از آنکه در بکوبم، در به رویم باز شد
کربلا رویاست، رویای قشنگ نوکری
چشمهایم با خیالاتم "حرم پرداز" شد
با وجود گنبد این ضرب المثل تغییر کرد
یک "کلاغ" آمد "کبوتر" شد "کبوتر" "باز" شد
گر چه ذاتا یک کلاغم … با کبوتر می پرم
هر زمان حرف از حرم شد کار من پرواز شد
نــوكـــر نـوشـــت:
#حـسیـن_جـان
اشکم چکید گوشهی پلکم که خیس شد
با یک سلام بر تو، سرشتم نَفیس شد
از بس حدیث آمده، فَابْکِ لِلْحُسین
چشمم برای گریهی دائم حریص شد
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام خامس آل عبا
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_سید_حسن_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
🌹🌺🥀🌷💐