eitaa logo
تولی و تبری
68 دنبال‌کننده
59.5هزار عکس
15هزار ویدیو
284 فایل
فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی
مشاهده در ایتا
دانلود
□●قلب خاشع، حامل ولایت●□ □● قلبی است که حامل و متصل بدان باشد. در برهان و مبنای قرآنی چنین کسی عالِم حقیقی است؛ «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء» (فاطر/۲۸) لذا عالِم کسی است که برق منزل ولایت الهی، خرمن وجودی او را بسوزاند و او را به نور عزّ ابهج ذات احدی که ولایت علوی است لاحق سازد و از هرچه غیر او منحرف نماید. چون میوه خشیت است لذا در قرآن، حضرت حق ﷻ فرمود که اگر این ولایت را بر جبال اعم از یا که رجال الهی‌اند نازل کنم همه‌ی آنها را خاشع خواهید یافت؛ « لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّه» (حشر/۲۱). هر صاحب دلی که خاشع است لاجرم پرتوی از بر قلب او نازل گردیده است. □●خشوع فوق ایمان و نشانه‌ی مؤمن با است. کما قال الله الحکیم فی کتابه: «أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ» (حدید/۱۶). □●ولایت، ذکرالله و ما نزل من الحق است که قلب اسلام بدان تنزل استکانت یافت و خاشع‌ترین قلب هستی شد. ☑️مظهر اتمّ این حقیقت حضرت ابا عبدالله‌ الحسین علیه السلام است که با یاد او قلوب خاشع و روان می‌شود و چون این تنزل ولایت اعنی « ما نزل من الحق »، ساری در جمیع اشیاء هست لذا تمام خلایق از تا شاهد بر ولایت و ذاکر به ذکر نام اویند و جملگی و بر حضرت سیدالشهداء و رزایای آن حضرت می‌باشند. □●کتاب ●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
□بسمه تعالی شانه□ □اسم مبارک و فوق عرشی و احدی از پنج حرف تشکیل شده که مشیر به خامس آل عبا صلوات الله علیهم اجمعین است. □به القای سبوحی در بیان جلوه ای از اعجاز نهفته در این اسم مبارک عارضم: □«فا»ی فاطمه اشاره به حضرت ختمی مرتبت دارد چه عدد «ف» در ابجد ۸۰ است وآن وجه الله است که اگر با عدد ۱۲ که عدد ائمه اطهار علیهم السلام است جمع شود حاصل آن ۹۲ می‌شود که عدد محمد (صلی الله علیه و آله) است دلیل این تجمیع آن است که در حدیث معصوم فرموده است «أوَّلُنَا مُحَمَّد أوْسَطُنا مُحَمَّد آخِرُنَا مُحَمَّد کُلُّنا مُحَمَّد صلی الله علیه و آله و سلم». □«الف» فاطمه معرف مقام احدی فاطمی است که «فُطِمَ الْخَلْقَ عَنْ‌ كُنَهِ‌ مَعْرفَتِهَا». «الف» در حروف بی اسم و رسم و بسیط است و آنجناب در نماز به قیام علاقه داشت و چون به نماز می‌ایستاد از او نور سیاه که نور ذات است تشعشع می‌کرد. □«طا»ی فاطمه مشیر به امیرالمؤمنین است که چون بین «طا» و «الف» نکاح واقع شود (طا+الف) ۱۲۱ می‌شود که برابر با ابجد «یا علی» است. در حدیث است که اگر حضرت علی وصی علیه السلام نبود کفوی برای حضرت فاطمه سلام الله علیها نبود. □«میم» فاطمه مختص امام حسن مجتبی علیه السلام است چون عدد امام حسن در ابجد ۲۰۰ است و امام حسن فرزند علی است لذا ملفوظی «میم» را با «ط» جمع کنیم ۲۰۰ خواهد شد(میم یا میم +ط). □«ها»ی فاطمه متعلق به اباعبدالله الحسین علیه السلام است که خامس آل عبا است. عدد حسین را با «هاء» جمع کنی برابر با عدد فاطمه خواهد شد (حسین ۱۲۸+هاء ۷=۱۳۵) فاطمه نیز در جمل ابجدی ۱۳۵ است. □اَللّهُمَّ صَلِّی عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ□ @mohamad_hosein_tabatabaei
○رمضان، (۱)○ ○رمضان از مصدر رَمَضَ یا رمیض است. رَمَضَ به معنای گرمای شدید یا شدت حرارت است که بر رمل می‌تابد. رمیض را نیز باران آخر تابستان و ابتدای پاییز گفته‌اند که می‌آید و گرمای تابستان را از بین می‌برد لذا رمضان، گرمای گناه را از بین می‌برد. ریاضتی که انسان در این ماه می‌کشد، آن گرمای معاصی که در درون ما هست را از بین می‌برد لذا برخی گفته‌اند که رمضان مساوق «ماحی ‌السیئات» است؛ محو کننده و سوزاننده گناهان است. ماه رمضان پس از شعبان می‌آید و ۲۹ یا ۳۰ روز بعد می‌رود، این ماه رمضان است که اینگونه است اما رمضان چطور؟ او نیز می‌رود؟! روایتی نورانی و بسیار شریف از جناب هشام بن سالم از امام محمد باقر علیه‌السلام وارد شده است که شایسته است تمام ماه رمضان را در آن مستغرق شویم که این روایت حقیقتاً به انسان جان می‌دهد، ارتقاء وجودی می‌یابی و جور دیگری به رمضان می‌نگری. ○او می‌گوید: به همراه هشت نفر از رجال به محضر حضرت امام باقر علیه‌السلام رسیدیم. سخن از ماه رمضان به میان آمد. برخی گفتند که رمضان آمد و از اینگونه حرفها، حضرت فرمود: «لَا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یجِیءُ وَ لَا یذْهَبُ وَ إِنَّمَا یجِیءُ وَ یذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَکنْ قُولُوا شَهْرُ رَمَضَان فَالشَّهرُ المُضاف إلي الإسمِ وَ الإسمُ إسمُ الله وَ هُوَ الشَّهر الَّذی أنزَل فِیه القُرآن» (بحار، ج ۹۶، ص ۳۷۶). نگویید که رمضان رفت و رمضان آمد. چرا؟! چون رمضان، اسم‌الله است... اسم عبارت است از تجلی ذات حق متعال به صفتی از صفاتش. این اسم رمضان، تجلی حق متعال به صفت غفاریت و ماحی السیئات بودن و تو بگو به هر صفتی که تطهیر کننده انسان باشد است! سبحان الله... یا رمضان... در اسماء الهی که وارد شده است بنده "یا رمضان " را ندیده‌ام ولی حتی اگر مبنایمان را توقیفیت اسماء الله بر اساس نگاه فقهای عظام قرار دهیم، بنا بر این روایت می‌توانیم بگوییم «یا رمضان»... وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا. خدا می‌فرماید مرا با اسم من بخوانید، بگو یا رمضان... توجه کنید به حقیقت ماه رمضان. در این زمینه چند حدیث از معصوم وارد شده است که رمضان، اسمی از اسماء الله است. نباید تعجب کنیم، داریم که امام صادق علیه‌السلام به عیادت یکی از اصحاب که بیمار شده بود رفتند. در آنجا، یکی از این بوالفضول ها (که وجودشان گاهی اوقات بد نیست و سبب خیر می شوند تا معارف از وجود امام نازل شود) در محضر امام به این بیمار تشر زد که چرا اینقدر آه می‌کشی؟! به جای آه کشیدن پروردگارت را بخوان و به او استغاثه کن! حضرت فرمود چه کارش داری؟! إِنَّ آهِ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَنْ قَالَ آهِ فَقَدِ اسْتَغَاثَ بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى (توحید شیخ صدوق/ص ۲۱۹) شما عظمت آه را ببین! این اسم، «یا»(حرف ندا) بر نمی‌دارد. وقتی حق متعال را با دیگر اسماء می‌خوانیم کمی فاصله داریم، البته یا در معنای لطیف‌تر به معنی هو است و عدد یا در ابجد با عدد هو برابر ۱۱ است لذا وقتی شما می‌گویی یا رحیم اعنی می‌گویی هو الرحیم اما نمی‌گوییم یا آه... در قرآن داریم که خدا راجع به حضرت ابراهیم می‌فرماید «إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ» (هود/۷۵). او بسیار آه می‌کشید. حضرت علامه نیز در الهی‌نامه می‌فرمایند که «الهی، از من آهی و از تو نگاهی... الهی، عمری آه در بساط نداشتم و اینک جز آه در بساط ندارم... » ○حضرت فرمودند که رمضان اسمی از اسماء الله است... چرا نگوییم که آمد و رفت؟! ببینید که امام چه درس بزرگی در معرفت به توحید و اسماء حسنای الهی به ما می‌دهند. آقا می‌فرمایند: «وَ إِنَّمَا یجِیءُ وَ یذْهَبُ الزَّائِل» آنکه زائل شدنی است، می‌آید و می‌رود. ما زائل هستیم، مگر در خدا زوال راه دارد که در اسم او نیز راه داشته باشد؟! اسماءالله باقی‌اند. چقدر خیالمان راحت شد... ما گاهی اوقات دلمان برای رمضان تنگ می‌شد... اینجاست که حضرت سیدالساجدین و زین العابدین علیه‌السلام در آن دعای وداع با ماه رمضان، رمضان را مخاطب ذوی العقول قرار می‌دهد. اسم الله است دیگر و اسماء الله که لفظ نیستند... اسماء الله حقایق علمی و مبدأ عالَم هستند و باقی و برقرارند اما وقتی بخواهند در عالَم حد و شهادت و ناسوت خود را نشان دهند در این قوالب زائل شدنی نشان می‌دهند چون این عالم، عالم ضیق و تنگی است. خیالمان راحت شد... شما شوال و ذی القعده و... هم در محضر رمضان باش!
○رمضان، اسم‌الله(۳)○ ○رمضان همیشه هست چون اسماء باقی و دائمی اند و امام مظهر اتم این اسم است. در مفاتیح دیده‌اید، اول ماه رمضان چه دستوری داریم؟ زیارت الحسین... نیمه ماه رمضان؟! زیارت الحسین... لیالی قدر؟ زیارت الحسین... شب آخر؟ زیارت الحسین...شب اول شعبان؟ سوم شعبان؟ نیمه‌ی شعبان؟! آخر شعبان؟ رجب چطور؟! عرفه؟! دیگر ماه‌ها چطور؟! در همه‌ی این ایام و لیالی، ... نَحنُ ایّام الله. پس رمضان اسم الله است و محل تجلی این اسم که غافر و ذوب کردن گناهان است، قلب انسان است. ○این اسم، از اسماء رحیمیه حق متعال است و گناه را می‌بخشد و فقط انسان است که گناه می‌کند. شما بگو چقدر بد است که انسان گناه می‌کند، در و دیوار و گاو و گوسفند که گناه نمی‌کنند، نه از قضا! خیلی خوب است که تو گناه می‌کنی! اگر این گناه تو نبود که تو به کمال نمی‌رسیدی! این حرفم به معنی تایید گناه نیست، بالاخره ما عصمت نداریم اما همین که گناه می‌کنی و بعد می‌فهمی که گناه کردی و پشیمان می‌شوی و آه می‌کشی، بالا می‌روی، تو می‌فهمی که گناه بد است و می‌گویی یا غفار و... ○رمضان اسم‌الله است، اسمی است که اثرش در عالم عین خارجی، تطهیر باطن و قلوب و ذوب کردن گناهان است همانگونه که گرمای آفتاب برف را ذوب می‌کند، رمضان نیز گناه را ذوب می‌کند. همانگونه که باران آخر تابستان، گرمای تابستان را می‌گیرد، او هم گرمای نفسانیت و هوا و هوس را از تو می‌گیرد. جلوه‌اش را ببین... می‌گوید اگر صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را جلوی نفس سر ببری تسلیم نمی‌شود مگر به جوع و گرسنگی! پس ببین این چه اسم شریفی است و چه اسراری دارد که مولا علی بن ابیطالب علیهما‌السلام می‌فرماید که لَا تَقُولُوا رَمَضان وَلكِن قُولُوا شَهرُ رَمَضان فَإنَّكُم لا تَدرُونَ مَا رَمَضان... نگویید رمضان بلکه بگویید ماه رمضان، چرا؟ چون شما اصلا نمی‌دانید رمضان چیست!! درک نمی‌کنید کما اینکه قلب ماه رمضان که لیلةالقدر است را درک نمی‌کنید! ما که قدرت درک اسم‌الله را نداریم! آیا می‌توانیم مثلا اسم رحیم یا قادر یا ودود و... را درک کنیم؟! ما چه می‌دانیم که کنه این اسماء چیست؟!! ○محل تجلی رمضان، قلب شماست و این شهر رمضان، تجلی آن اسم در موطن خارج است وگرنه در باطن او باقی و برقرار است، نه می‌آید و نه می‌رود. متصل به رمضان شو و با او باش. اگر آن رمضان در دل تو تجلی کند، چون معنایش غفاریت و مبدل السیئات بالحسنات بودن و ماحی السیئات بودن است، لذا شیاطین در غل و زنجیر هستند... شیطان چطور می‌خواهد به حریم اسم خدا وارد شود؟!! اگر تجلی این رمضان را در دیوار و کوچه و خیابان و مکان بدانی، هیچ هم در غل و زنجیر نیستند! از قضا خیلی هم فعال هستند، در این ماه بالاتر از گناه که تجرّی به گناه است بیشترانجام می‌شود! شیاطین در غل و زنجیر هستند فقط برای کسانی که اسم مبارک رمضان در دل و جان آنها جلوه کرده باشد... خدایا شکرت که این ماه رمضان را نیز درک کردیم و دیدیم... خدایا شکرت... رمضان آمدنی و رفتنی نیست بلکه همه هستی را از خودش پر کرده است و در قلب انسان کامل حضور دارد و قائم به اوست. ○امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید که السَّلامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ. چرا روز آخر بخوانیم؟! الان بخوانیم... سلام بر آن شهری که چقدر برای دوستانش شیرین بود و زود گذشت اما برای کسانی که دوست خدا نبودند دیر و سخت گذشت... سلام بر آن شهری که اوقاتش بهترین اوقات‌اند... ○الصّومُ لي. روزه برای من است... شب برای دنیاست. در شب بخورید و بیاشامید و با زنانتان باشید اما وقتی که اذان صبح گفته شد و آفتاب توحید که طلوع کرد، خدا می‌گوید که تو دیگر باید مشابهت به من داشته باشی. باید شبیه من باشی. چطور؟ من عبادتی قرار داده ام که در او عمل نیست، صیام... همه‌اش عمل نکردن است؛ نخور، ننوش، این فعل را انجام نده... این ماه مظهر يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَم شدن است. چرا می‌گویند افطار دادن خوب است؟ اگر افطار ندهی ناقصی، مظهر لَا يُطْعَم هستی ولی يُطْعِمُ نیستی. حالا که نخوردی افطار هم بده تا تشبه به اله پیدا کنی... چون تشبه به من پیدا کردی؛ كُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلّا الصِّيَامَ فَإِنَّهُ لِي وَأَنَا أَجْزِي بِهِ. روزه برای من است. دیگر اعمال برای شماست اما الصِّيَامَ فَإِنَّهُ لِي. من خودم جزای روزه هستم.... ○اگر می‌خواهیم در این ماه، با اسم رمضان مرتبط باشیم، فقط باید به یاد باشیم و به او توجه کنیم. هر چقدر اتصال و ارتباط باطنی‌مان را با امام بیشتر کنیم، هم رمضانی هستیم، هم لیلةالقدری و شعبانی و رجبی... هم حاجی و نمازخوان حقیقی هستیم و هم صائم حقیقی...
□○ ○□ □بمناسبت فرمایش و توصیه‌ی مقام معظم رهبری حفظه الله تعالی من جمیع الشرور و آفات الدهور در خصوص خواندن نیایش هفتم صحیفه سجادیه که دعایی است برای پیشامدهای مهم و حوادث روزگار و ناراحتی و کروب، یاد نقلی از مرحوم حاج اسماعیل دولابی اعلی الله مقامه افتادم که در کتاب شریف مصباح الهدی روایت شده است که آن عارف سفر کرده می‌فرمود: □«در همسایگی مرحوم شهید مطهری خانم بی حجابی زندگی می‌کرد که یک باره چادری شده بود. خودش تعریف کرده بود که ما اصلا اهل دیانت نبودیم. یک بار به قصد تفریح با شوهرم به مشهد رفتیم و چند روزی که آنجا بودیم در تفریحگاه‌ها گذراندیم. روز آخر که می‌خواستیم به تهران برگردیم من از خیابان جلوی حرم مطهر امام رضا علیه السلام عبور می‌کردم که از خیابان نگاهم به ایوان حضرت افتاد. سلامی کردم و رد شدم. شب خواب دیدم که حضرت رضا علیه السلام فرمودند: کسی که دعای «یا من تُحَلُّ به عُقَدُ المکاره» را بخواند ما دست او را می‌گیریم. بعد از بیدار شدن از خواب آن دعا را خواندم و تمام زندگیم متحول شد و روح دیانت و معنویت بر زندگی ما حاکم شد. ائمه علیهم السلام حتی کوچکترین اظهار ارادت و محبتی را بی پاسخ نمی‌گذارند.» □حال که حق متعال بر لسان مبارک این ولی بحق خودش رهبری عزیزمان این دستور العمل نورانی را جاری کرد، پس همگان با توجه با این نیایش زیبای حضرت سید الساجدین امام زین العابدین علیه السلام، هم روح معنویت و اتصال باطنی با حق متعال را تقویت کنیم هم سبب دفع بلا و آفات از مردم عزیز کشورمان باشیم بلکه چه بهتر که نیت دفع این بیماری منحوس از کل جهان را بنمائیم که الخلق عیال الله.... ○چون قبول حق بود آن مرد راست ○دست او در کارها دست خداست سه شنبه شب ۱۳اسفند ۹۸
▪️از القاب معروف حضرت سلطان سریر ارتضا، علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة والثناء، شمس الشموس است. «هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُوراً» (یونس/۵) ▪️ضیاء نور ذاتی است لذا نور شمس را ضیاء خواند و چون قمر روشنایی اش را از خورشید می‌گیرد پرتو او را نور نامید. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره نور نیّر اعظم محمدی صلی الله علیه و آله فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مِنْ نُورِ مُحَمَّدٍ عِشْرِينَ بَحْراً مِنْ نُورٍ فِي كُلِّ بَحْرٍ عُلُومٌ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا اللَّهُ تَعَالَى...» ▪️بدان شموس الهی انبیاء عظام و اولیاء کباری هستند که نورشان را از مشکات شمس الشموس می‌گیرند چون امام مبدأ انوار ازلی و مطلع شمس ولوی است. و هر نیکبختی به این مطلع شمس برسد همه‌ی حجابهایش می‌سوزد و خودش شمس هدایت می‌شود، «حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَىٰ قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْراً» (کهف/۹۰) ▪️شاید معنای دیگر شمس الشموس این باشد که آن جناب عالم آل محمد صلی الله علیه و آله است و مراد از شموس، انوار مجرده‌ی جبروتی و مفارقات نوریه‌ی عالم عقل و صورتهای علمی مرسلات بسیط باشد که نورشان را از شمس عقل بسیط اخذ می‌کنند و همه تحت لواء او هستند لذا امام به سبب اتحاد وجودی با عقل کل شمس الشموس است و فیض را به تمام صور علمی و مجردات عقلی می‌رساند. او خزینه‌ی علم الهی است و هر علمی در هر موطنی از جلوات و تنزلات این خزینه‌ی لایتناهی است. ▪️و معنای دیگر فراتر از این معنی است و آن سخن، این است که اسماء الله در مرتبه‌ی الوهیت و واحدیت شموسی هستند که ضیاء آنها عالم خلق را روشن فرموده است و چون اسماء مندرج در حضرت واحدیت از مراتب ذات می‌باشند لذا شموسی هستند که دارای ضیاء ذاتی هستند بطوریکه «يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ» (نور/۳۵) اما این اسماء که کمالات اسمائی و تنزلات حضرت احدی هستند فیض را از تعین اول ذات اخذ می‌کنند لذا صادر نخستین نسبت به این شموس رتبه‌ی اصالت و برتری دارد و شمس این شموس است و چون در قوس عروج متحد با صادر اول است لذا همو شمس الشموس است. والحمدلله علی التوفیق
▪️يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي ▪️امام جعفر صادق عليه السلام درباره آیه فوق فرمود: يعنی حسين بن علی عليه السلام. پس به خطاب ذات ربوبی، نفس مطمئنه‌ای است که رجعت به دارد آن هم رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. هم او از خدا راضی است و هم خدا از او. نهایت درجه توحید این است که عبد از حق راضی باشد. ▪️چون امام به چنین مرتبه ای رجعت یافت و در منزل احدیت که است سکنی گزید مجدد مخاطب به فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي شد. و بدان صادر اول حق ساری در هر شئ است و به او، موجودات خلعت هستی می پوشند و او مبداء و منتهای هر چیزی است. ▪️فرق و با در همین است که صادر اول به امر الهی در هر شئ که اند داخل می شود، اعنی تجلی اعظم و احدیت، ذات حق است از آن حیث که سریان در موجودات دارد و از آن به وجود ساری در هر شئ تعبیر می شود؛ إِن كُلُّ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَٰنِ عَبْدًا (مریم/۹۳) از این رو امام را ابا عبد الله گفتند یعنی به سریان نفس رحمانی همه حروف عالیات و کلمات و سطور ایجاد می‌گردد و امام مربی آیات الله و محقق آنهاست؛ وَ عَزَائِمُهُ فِیکُمْ. ▪️دیگر معنی اینکه داخل در بندگان من شو نه وارد در بندگانم شو چه امام حسین علیه السلام اباعبدالله است و هرکس به مقام عبد اللّهی و رسد حسین با نفس او مخالطه کند و حسینی شود و اینچنین عبودیت به کمال می رسد. وَادْخُلِي جَنَّتِي. سریان صادر اول در اسماء و صفات الهی است چه جنت اشاره به دارد و آن نیست مگر عالم امر و اسماء و صفات حسنای حق متعال. جنت مضاف به ذات شده است و آن و است. نفس حسینی به سریانش طمأنینه را در تمام وجود از عالم امر تا عالم خلق گسترانیده و قرار هر چیزی به اوست چون این تجلی اعظم و نفس مطمئنه نباشد لَسَاخَت الأرْض [الامکان] بِأهْلِها. ▪️پس ای سالک الی الله، اگر طالب هستی دست از توسل بر امام حسین علیه السلام برندار و هماره در هر عبادتی به یاد او باش که خود فرمود لَا تَنْسِیني فِي الصَّلَوةِ اللَّیلِ. چون نماز شب بی حسین قالب بی روح است و این سخن را وسعت در تمام عبادات ده که یاد او افضل تمام اعمال است.