آيا تا به حال آن‌قدر عصبانی 😤 شده‌ای كه فكر كنی داری منفجر 🤯 می‌شوی؟ آيا وقتی مسخره‌ات می‌كنند😆 يا بی‌خودی تقصير را گردنت می‌اندازند، آن‌قدر عصبانی می‌شوی كه می‌خواهی فرار كنی و داد بزنی😡؟ 🐰خرگوش كوچولو می‌داند عصبانيت يعنی چه و می‌داند چكار كند تا حالش بهتر شود! #شب_بخیر_کوچولو __________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

همه سرشان را پایین انداختند و گفتند: «چشم» بعد ساکت شدند.🤫 ولی بلبل ساکت نشد و به آواز خواندن ادامه داد. دارکوب با تعجب به بلبل نگاه کرد بعد عصبانی شد و بلندتر فریاد کشید: 😡«ساکت» بلبل ساکت شد اما به جای اینکه بگوید «چشم»، پرسید: «چرا؟» #طوفان_الاحرار #شب_بخیر_کوچولو _____👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

کودکی در سفری تاریخی به شهر نینوا می‌رسد. شهری که در تاریخ پرفراز و نشیب خود شاهد ظهور و سقوط تمدن‌های زیادی بوده. یکی از این فرازها داستان یونس نبی(ع) و مردم نینواست. این داستان تنها نمونه در تاریخ است که مردمی پس از دیدن نشانه‌های عذاب به سوی پیامبر خویش بازگشته و موفق شده‌اند از عذاب الهی رهایی یابند. #شب_بخیر_کوچولو __________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

هیچ‌کس نمی‌دانست چه‌جوری باید از یک جوجه 🐣 نگه‌داری کرد. این جوری؟… شاید هم این‌جوری؟! همه جوجه را دوست داشتند. اسمش را گذاشتند بچه؛ بچه‌ی همه #شب_بخیر_کوچولو ________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

بازرگانی به قصد سفر و تجارت راهی شهر دیگری بود و تصمیم گرفت برای اینکه در این سفر ضرری متوجه او نشود، مقداری از سرمایه خود را در شهر باقی بگذارد. #شب_بخیر_کوچولو _________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

قصه مردی که در راه است و باد🌬 و خورشید☀️ تصمیم می‌گیرند ثابت کنند کدام یک قوی‌تر است #شب_بخیر_کوچولو _______👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

در این داستان با چند شخصیت حشره‌ای🐜🐛 مواجه هستیم که در یک دوراهی اخلاقی به کلوچه‌ای🍪 که مال خودشان نیست ناخنک می‌زنند. اما در این میان پاپاپا شجاعت به خرج می‌دهد و... #شب_بخیر_کوچولو _________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

نقاش فقیری بود که تابلوهای قشنگ بسیاری کشیده بود 🖼 اما یکی از آنها را بیش از بقیه دوست داشت و آن تصویر یک پرنده بسیار زیبا بود. 🕊 روزی، بالاخره راضی شد که آن تابلو را به قیمت بالایی به یک مرد ثروتمند بفروشد. اما پرنده تابلو …. #شب_بخیر_کوچولو ________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

🐻خرس غرید، ولی غرشش مثل همیشه نبود. او گفت: «دوستان عزیز! باید با شما خداحافظی کنم👋 من به سفری استثنایی می‌روم. سفری که همه در آخر زندگی‌شان باید بروند.» 🦊 روباه کوچولو پرسید: «سفر؟ به کجا؟ ما هم می‌توانیم بیاییم؟» خرس لبخندی زد و گفت: «نه هرکس به وقت خودش به این سفر می‌رود.» #شب_بخیر_کوچولو ________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

🦁شیری گرسنه در جنگل دنبال غذا 🥩 می‌گشت، اما چیزی برای خوردن پیدا نمی‌کرد. پس از مدتی به یک غار رسید و با خودش فکر کرد: حتماً حیوانی در این غار زندگی می‌کند. باید خودم را پشت بوته‌ها پنهان کنم تا وقتی از غار بیرون می‌آید او را بگیرم و بخورم. #شب_بخیر_کوچولو ________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

در روزگاران قدیم، در آفریقا 🐓خروس‌ها بر 🐈گربه‌ها حکومت می‌کردند. گربه‌ها از صبح تا شب کار می‌کردند و شب هرچه جمع کرده بودند پیش خروس‌ها می‌بردند. خروس‌ها به گربه‌ها گفته بودند که تاج سر ما🔥 از آتش است #شب_بخیر_کوچولو ________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00

کتاب پیامبر و قصه هایش مجموعه ای است که حکایاتی از زندگانی رسول خدا (ص) را در برمی‌گیرد و به قلم حجت الاسلام حیدری ابهری بازنویسی شده است. #شب_بخیر_کوچولو ________👋😴__________ 🆔 @MAHYA_BAN00