eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
358 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
12.5هزار ویدیو
132 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 علل سقوط جامعه! 🔹آنچه جامعه نبوی را بعد از 50 سال به جایی رساند که آن جنایت ها را در حق فرزندان بنیان گذار انقلاب اسلامی مدینه انجام داد چه بود؟ علل آن انحطاط، ریشه های دور و نزدیک عاشورا چیست؟ بی تردید پاسخ به این سؤالات مهم و عبرت از آنها، برای همه جوامع و ملت ها و جلوگیری از شکست ملت ها لازم و ضروری است. 🔸مهم ترین علتها یا بهتر بگویم علت العلل آن انحطاط، کنار گذاشتن شایسته ترین انسان ها و شایستگان از عرصه اداره امور حکومت است. این حاکمان هستند که تصمیم می گیرند مسیر جامعه به کدام سمت و سو برود. با فکر و اندیشه خود، با عمل و رفتار خود، جامعه را ریل گذاری می کنند. سرنوشت جامعه بدست حاکمان تعیین می شود. ممکن است که حاکمان گاهی اهداف دیگری در نظر داشته باشند و جامعه به سمت و سوی دیگری برود؛ باز این سمت و سو نتیجه عمل و رفتار و مدیریت همان حاکمان است. چون آنچه در ذهن داشته اند را پیاده نکرده یا نتوانسته پیاده کنند و عمل سیاسی آنها با فکر و اندیشه شان مغایریت داشته. 🔹پیاده کردن هر قانون خوب، طراحی ساختارهای خوب، تدوین قوانین و طرح های خوب، بدست انسان های شایسته انجام می شود. ریل گذاری جامعه به سمت اهداف والای انسانی بدست طبقه حاکم است. 🔸اولین و مهم ترین انحطاط جامعه نبوی، کنار گذاشتن اهل بیت علیهم السلام از عرصه حکمرانی و حکومت بود. بالتبع وقتی معصومین از عرصه اداره جامعه کنار رفتند و دیگران کار را به دست گرفتند، آن ها مدیران ارشد و لایه های پائین تر را هم از شایستگان انتخاب نکردند. 🔹هرم مدیریتی جامعه نبوی، بر اساس شکل نگرفت و انتخاب و انتصابات والیان غالباً بر اساس روابط قومی و قبیله ای، روابط رفاقتی و ارزش های جاهلی و مادی صورت گرفت و منابع قدرت جامعه بر اساس بین جامعه توزیع شد. 🔸وقتی ناشایستگان قدرت را به دست گرفتند، توزیع منابع ثروت، امکانات و درآمدها هم بر اساس تبعیض و روابط ناعادلانه ریل گذاری شد. مبنای توزیع ثروت و امکانات در جامعه، عدالت نبود بلکه سابقه در اسلام، قرابت فامیلی با پیامبر و قریش، روابط فامیلی با بنی امیه(در دوره عثمان)، برتری قریش بر کل عرب، برتری عرب بر عجم و غیره ملاک و معیار توزیع ثروت و امکانات و درآمدها بود. 🔹این تبعیض ها، کم کم به قوی شدن شبکه تبعیض و فساد در جامعه و تضعیف شبکه حق شد. انتصاب والیان با آنها، تجهیزات و سازوبرگ جنگی مال آنها، انحصارات بیت المال برای آنها! نفوذ آنها در جامعه بیشتر و بیشتر شد. با افزایش نفوذ، توانستند فرهنگ لاابالی گری، خوانندگی زنان و رقاصی، سگ بازی و غیره را در جامعه ترویج کنند. 🔸نتیجه این ریل گذاری بعد از چنددهه در عاشورا را خود نشان داد و شد آنچه شد... ..... ....
🔴 باخت در انتخابات! 🔴 آیا را می‌بینیم؟! اتفاق بسیار خوب این دوره از انتخابات این بود که جریان انقلابی بخش مهمی از حرف‌هایش را زد. این کار از زبان نمایندگان این جریان و خاصه شخص دکتر جلیلی انجام شد و جامعه منطق جریان انقلابی را شنید. منطقی که نه فقط شنیده شد، بلکه از سوی بخش بزرگی از مردم هم پذیرفته شد. حتی آن‌هایی که به دکتر جلیلی رأی ندادند، در مقابل این منطق حرفی برای گفتن نداشتند. دل‌شان به رأی دادن به دکتر جلیلی نبود اما پاسخی برای استدلال‌هایش نداشتند! روی دیگر ماجرا در مورد مسئله‌ها و مشکلات کشور بود که به مردم عرضه شد. مردم دیدند که در درون کشور برای بسیاری از مسئله‌ها راه‌حل وجود دارد و حتی اگر نماینده این نگاه را به هر دلیلی انتخاب نکنند، اما می‌دانند که اشخاصی هستند که بی‌مزد و منت در حال اندیشیدن درباره مسائل کشور هستند. آتش به اختیارند ولی با سواد، جوان‌اند اما پخته، کارمند دولت نیستند اما به دولت‌ها خدمت می‌رسانند. خلاصه آنکه انتخابات یک فرصت تبیینی خوب برای جبهه انقلاب ایجاد کرد که به نحو خوبی از آن استفاده شد. اما بعد؛ امروز در پساانتخابات یک فرصت بسیار بزرگ برای گفتگو با مردم ایجاد شده. باید رفت به میان این مردم و از حرف زد. بدون لکنت و با همان ارزش‌های انقلاب ۵۷ ... فرصت خوبی ایجاد شده که جای خودش را در و در باز کند. فرصت خوبی برای به وجود آمده که اگر قدر ندانیم، دو ماه بعد خبری از آن نخواهد بود! عین همین حرف را در اوج زن، زندگی، آزادی عرض کردم. اینکه فرصت گفتگو درباره حجاب با مردم به وجود آمده و باید این تهدید به وجود آمده را قدر دانست! آن زمان نکردیم، امروز امیدوارم فرصت به وجود آمده را از دست ندهیم. هر کس در دایره نفوذ خودش ... من آماده گفتگو با دانش‌آموزان، دانشجویان، خانواده‌ها و حتی موثرینی هستم که نگاهشان متفاوت و یا مخالف نگاه ماست! .... .....
🏴 فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی بر شما تسلیت باد 🏴 با دل پاکتون ما رو هم دعا کنید. الهی که؛ وجودتان سرشار از حب حسین (ع) و اولاد حسین (ع) باشه و خداوند به شما ایمانی عطا کنه که شیرینی آن را در دل احساس کنید الهی که عاقبتتون بخیر باشه
لاریجانی و پزشکیان در هیات پویانفر؛ همکاری آغاز شد! ...... .....
کانال خبر و تحلیل
✅ لاریجانی و پزشکیان در هیات پویانفر؛ همکاری آغاز شد! ...... .....
✅ در حالی که برخی دوستان جبهه انقلاب هنوز درگیر دعواهای دوران انتخابات هستند، جریان اصلاحات با یک برنامه پنهانی و یک سناریوی کاملا هوشمندانه در حال طراحی برای چینش پرسرعت عناصر خود در مناصب کلیدی کشور است. هنوز مراسم تحلیف و تنفیذ انجام نشده، تکلیف بسیاری از پستهای مهم را روشن کرده اند. شما تعجب نمی کنید چه شد که به یکباره آذری جهرمی و ظریف و دیگران از دیدها پنهان شده اند!؟ الان مشغول چه کاری هستند!؟ فکر می کنید اینها بعد از کارزار انتخابات و پیروزی بادآورده با کمک شورای نگهبان، رفته اند شمال استراحت، یا رفته اند غرق عزای محرم شده اند!؟ قطعا خیر! اینها پشت صحنه سخت مشغول کارند و شما در ویترین در حال مشاهده یک بازی رسانه ای هستید که در آن حضور رئیس جمهور منتخب در هیئت های عزاداری سوژه اصلی و در کانون توجهات رسانه ای قرار دارد اما در پستوی سیاست بازان، غوغای قدرت در سکوت برپاست! ..... .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴/۲۴✍🏻 🕊 استاد رائفی پور جناب آقای ! در انتخابات مجلس؛ طیفی از اصلاح‌طلبان با رویکرد عدم‌مشارکت سعی داشتند بین نظام و مردم تفکیک قائل شده و اصطلاحا سمت مردم بایستند! 🔹سیدمحمد خاتمی (رهبر معنوی این جریان) در انتخابات مجلس (مشارکت ۴۱درصدی) رای نداد و اصطلاحا آن را تحریم کرد. 🔸عجیب آنکه در انتخابات ریاست‌جمهوری در دور اول با حضور پرقدرت این طیف، مشارکت ۴۰درصدی رقم خورد (یعنی حتی یک‌درصد کمتر از انتخابات تحریم‌شده مجلس توسط طیف تندروی اصلاح‌طلبان) 🔹و این یعنی عامه مردم به‌هیچ‌وجه به این طیف تندرو به‌مثابه یک جریان اثرگذار نمی‌نگرند. 🔸اول‌شدن شما نشئت‌گرفته از نگاه مردم به شخصیت و ویژگی خودتان است نه الزاما حمایت خیلی موثر اصلاح‌طلبان! 🔹حالا با پیروزی شما در انتخابات این طیف تندرو دنبال کسب منافع خود از مسیری است که چهار ماه پیش آن را سرافکندگی برای خود می‌دانست! 🔸شنیده‌ایم این طیف تندرو به‌دنبال آن است محمد کبیری، علی شکوری راد، هادی خانیکی و سمیه توحیدلو را به‌عنوان افراد مورد وثوق خود در شورای انتقالی دولت چهاردهم عضو نماید تا مبادا از قافله کسب قدرت عقب بماند. 🔹به‌عنوان یک کنش‌گر سیاسی‌اجتماعی که با بخش زیادی از مردم در ارتباط بوده و هستم، به رئیس‌جمهور منتخب توصیه می‌کنم تا منافع واقعی خود، مردم و کشور را فدای منافع جریانی این طیف ننماید. 🔸آقای پزشکیان چه آن‌هایی که به شما رای داده‌اند و چه آن‌هایی که شما منتخبشان نبوده‌اید، امروز شما را رئیس‌جمهور کشورمان دانسته و امیدوارند بتوانید قدمی برای حل مشکلات واقعی آن‌ها بردارید. 🔹تردید نکنید مادامی که مسیر عدالت، اعتدال و عقلانیت را پیش گرفته‌اید به شما کمک خواهیم کرد. نگذارید با منفعت‌جویی این طیف؛ امید مردم ناامید شود. 🔸جریاناتی از این دست شما را وارد منازعات بی‌پایانی می‌کنند که دولت و توان شما را مستهلک خواهد نمود. 🇮🇷 @a_raefipurr ..... .....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺🔻جلیلی از رضایت رهبر انقلاب نسبت به حضور خودش در انتخابات خبر داد سعید جلیلی در جمع خانواده های شهدا: 1️⃣روز شنبه بعد از انتخابات توفیق پیدا کردم خدمت رهبری معظم انقلاب رسیدم که همه افتخار و آرزوی ما این است که اگر کاری می کنیم [مورد] رضایت ایشان باشد. 1️⃣ایشان فرمودند : "من خیلی راضی هستم از این حرکتی که صورت گرفت در این جهاد تبیین." 1️⃣خب این کار، کار شما ها بود‌. نشان دادید این راه متوقف نشده و این راه ادامه دارد و کسانی آنرا دنبال میکنند ولی هنوز به آن نقطه پایان نرسیده است. 1️⃣ و ایشان فرمودند یک دلیل اینکه مشارکت افزایش بیشتر شد همین حضور شما عزیزان [خطاب به خانواده های شهدای حاضر در جلسه] بود که این فضا را ایجاد کرد. ..... .....
🔻 چند سطر برای دوستان دکتر سهیلا صادقی در بیست‌ویکم تیرماه نوشته‌ای از مهدی جمشیدی نویسنده، پژوهشگر و فعال حوزۀ اندیشه و فرهنگ دیدم، که از تصمیم خود برای کناره‌گیری از نوشتن در رسانه‌ها سخن گفته بود، به عنوان فردی که نوشته‌های وی را همواره دنبال می‌کنم ، تصمیم گرفتم در مورد او چند سطر برای دوستان، نه در سطح رسانه بنویسم، چون من با این فضا قرابت چندانی ندارم. اولین بار، مهدی جمشیدی را در جوار امام رئوف در یک کنفرانس ملاقات کردم. در میان جمع بزرگی از اساتید صاحب‌عنوان و صاحب‌منصب، حقیقتاً بحث وی چنان جذاب، مستدل و غنی از بن‌مایه‌های نظری بود که اگر با چهرۀ جوان وی همراه نمی‌شد، فکر می‌کردم استادی میان‌سال بعد از سالها تحقیق و تفحص به چنان ایده‌هایی دست یافته است. در همان‌جا هم صراحت بیان وی برای عده‌ای که همواره از بیان حقایق فرهنگی و اجتماعی طفره می‌روند، خوشایند نبود و طبق معمول به‌جای فهم مباحث وی، بعضی شخصیت او را نشانه گرفتند. از آن به بعد همیشه دنبال نوشته‌های وی بودم، برای من که عمدۀ پژوهش‌هایم کیفی است، نحوۀ اقناع‌سازی و مفهوم‌سازی‌های وی بی‌نظیر و حتی بی‌بدیل بود. او داده‌سازی نمی‌کند، تکراری سخن نمی‌گوید، از اصل بحث طفره نمی‌رود، علیرغم آشنایی با مباحث نظری و فلسفی، مفاهیم‌اش را از جایی به عاریه نمی‌گیرد، دقیقاً معطوف به مسائلی سخن می‌گوید، که انتخاب می‌کند، مسائلی که بر آنها اشراف دارد. از این شاخ به آن شاخ نمی‌پرد، لذا از افکار عمیق او، متن‌های مستندی نشأت می‌گیرد که جایی برای فردی که در مقابل وی بحث می‌کند، نمی‌گذارد. رقبای وی در این حوزه به‌جای آنکه با وی بحث کنند و یا از او یاد بگیرند، سعی می‌کنند با ناسزاگویی بر او بتازند. در هر مناظره‌ای که او را دیدم، بی‌اطلاعی و یا یاوه‌گویی حریف را زودتر از آنکه بیننده انتظار دارد، رو می‌کند. و حریفان به‌جای آنکه او را برای داشته‌هایش تحسین کنند، به‌خاطر نداشته‌های خود بر او می‌تازند. جهاد چندسالۀ وی در حوزۀ اندیشه و فرهنگ مثال‌زدنی است. عده‌ای از حجم مطالبی که توسط وی تولید می‌شود، شاکی‌اند و عده‌ای از قلم تیز او، قلمی که وام‌دار کسی نیست و با کسی جز حقیقت، رودربایستی ندارد. حجم مطالب وی از یک‌سو، ناشی از پویایی ذهنی او و از سوی دیگر، ناشی از تمرکز وی بر حوزه‌ای است که بر آن متمرکز و مسلط است. او از این در و آن در سخن نمی‌گوید، بلکه در حوزۀ تخصصی خود، به‌صورت متمرکز مطلب می‌نویسد. نظام فکری‌اش، ازهم‌گسیخته و آشفته نیست، همۀ اجزا و عناصر فکری وی، یک کلیت به‌هم‌پیوسته است. حضور افرادی چون جمشیدی، موجب آرامش خیال است، چون وی مانند یک دیده‌بان تیز‌بین، مسائل را رصد می‌کند و کمتر چیزی از تیررس فکری‌اش خارج می ماند و به‌نحو احسن پاسخ می‌دهد. نگاه خصومت‌بار دشمنان نسبت به جمشیدی، نه‌تنها قابل‌انتظار که قابل‌فهم است، اما دریغ از بعضی از دوستان که در جبهۀ خودی، نگاه تفقدآمیزی به او نشان ندادند، حقیقتاً این امر، دل هر صاحب‌اندیشه‌ای را می‌شکند. بی‌تردید، مهدی جمشیدی، مولود سال‌ها مطالعه، تلمذ در محضر اساتید بزرگ، پژوهش بی‌وقفه و درک عمیق از مبانی انقلاب اسلامی و عشق‌ورزی به آن است. چنین فردی را که عصارۀ تحقیق، نظر، اندیشه و عشق‌ورزی به انقلاب اسلامی است را به‌راحتی نمی‌توان نادیده گرفت، نویسندۀ این سطور، قصد ندارد از وی یک اسطوره بسازد، یقیناً او هم ضعف‌ها و محدودیت‌های خاص خود را دارد و به بعضی از نوشته‌های او، نقد‌هایی وارد است، اما یقیناً بر آن است که بگوید زمانی که اندیشۀ عده‌ای در حصار ترس، مصلحت و منفعت‌گیر کرده است و یا زمانی که قلم عده‌ای بر روی کاغذ نمی‌چرخد و یا زمانی که دیگران از بیان حقایق، دچار لکنت می‌شوند و یا از بیان آن عاجزند، جمشیدی ما را از اندیشۀ خود، محروم نساخت. تا جایی‌که نوشته‌های وی را دنبال می‌کنم، فکر نمی‌کردم که کسی بتواند بر اندیشۀ قوی و سرریز او لجام بزند و اهل اندیشه را از تحلیل‌های وی محروم سازد، یقیناً کناره‌گیری وی از سر مصلحت و یا ترس از دشمنانش نیست، چون وی ثابت کرده است که با این مفاهیم، قرابتی ندارد، اما می‌تواند از سر دل‌شکستگی از جبهۀ خودی باشد که بعضاً قدر وی را ندانسته و او را پشتیبانی نکرد. ختم کلام آنکه، برای تصمیم وی مبنی بر کناره‌گیری و عزلت‌پذیری، وجهی قائل نیستم و او را از این کار بر حذر می‌دارم، چراکه فرد صاحب‌اندیشه نمی‌تواند و نباید اندیشه خود را از دیگران دریغ کند. ..... .....
🔻 مبارزه، ادامه دارد ... ۱. «إن‌شاءالله، خدا به حرمت مادر شهیدان، به آبروی سالار شهیدان و همه شهداء -علیهم‌السلام- به دل‌تان بیندازد که بازگردید. صلوات نذر می‌کنم و صدقه می‌گذارم کنار ...». در این مدت، صدها پیام از این قبیل برای من فرستاده شد. من در برابر حتی یکی از پیام‌های این‌چنینی، احساس خجلت و شرمندگی می‌کنم و پاسخی ندارم؛ نه در دنیا و نه در آخرت. شرایط بر من دشوار است و روزانه اذیت می‌شوم و بر روحم زخم می‌نشانند. محتاج خلوت و گوشه بودم و می‌خواستم تیرهای تهمت و تخریب و‌ ملامت، روانه‌ام نشوند. احساس تنهایی داشتم و معتقد بودم که باید کناره‌گیری کنم تا شاید روزی از این غربت و انزوا و بی‌جبهه‌گی رها بشوم و بشویم. تردیدی نداشتم، اما سیل این پیام‌های صادقانه و مؤمنانه، مرا بازمی‌دارند. من نمی‌خواهم، اما دیگران اصرار می‌ورزند که بر تو، فرض است و نباید به میل و صلاح و علایق‌ات بنگری. بزرگان نیز مرا فراخواندند و امر کردند که بودنت، ضرورت است و تو، از آن خودت نیستی که بتوانی مستقل از شرایط انقلاب، تصمیم بگیری. هرچه گفتم که هیچم و اثر خاصی ندارم و‌ تلاطمات و تنش‌ها، مزاحم تلاش نظری و معرفتی‌ام می‌شوند، فایده نداشت. ۲. برخی دوستان، مرا تندرو و افراطی و هتاک و فاشیست و بی‌اخلاق و بی‌منطق و ... می‌دانند. من بر اساس پنداشت و تصور ناصواب دیگران، خودم را تغییر نمی‌دهم و مرعوب حمله‌ی جمعی و‌ روایت‌سازی نمی‌شوم. اینان می‌توانند هر برداشتی از هویت من داشته باشند، ولی من تکلیف ندارم که تابع سلیقه و پسند اینان باشم.‌ نمی‌توانم هویت فردی‌ام را در اراده‌ی جمعی اینان، مستحیل سازم و در مدار خواست‌شان قرار بگیرم. من محافظه‌کار و دوپهلونویس و وسط‌نشین نیستم و دکان نگشوده‌ام و کاسب‌کار نیستم. هیچ تعارفی با التقاط ندارم و در صراحت، میراث از ابوذر برده‌ام. پس گمان نشود که چیزی تغییر کرده و قرار است سر سبز بر زبان سرخ، ترجیح داده شود. من آداب محافظه‌کاری نمی‌دانم و با خوف و هراس، بیگانه‌ام. ۳. نسبت‌دادن مواضع سیاسی و فرهنگی من به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی، جفا و نارواست. هرچه که می‌نویسم و می‌گویم، مواضع شخصی خودم است و هرگز، جنبه‌ی نهادی و دستگاهی ندارد.‌ در این مجموعه، تنوع و تکثر وجود دارد و من نماینده و سخنگو و برآیند آن نیستم. مسئولیت همه‌ی مواضعم، فقط‌و‌فقط بر عهده‌ی خودم است و‌ نمی‌خواهم هزینه و عواقب آن، نصیب دیگران بشود. شما با یک چریک معرفتی مواجه هستید، نه یک سازمان. مرا عامدانه منتسب می‌کنند تا از طریق فشار سازمانی، کلماتم را به زنجیر بیفکنند و صراحت‌ها و تلخی‌ها و فریادها را زیر آوار دیوان‌سالاری و اداره‌مآبی، دفن کنند.‌ تکیه‌گاه من، ایمان است و محتاج حمایت خاص نیستم. مرا زیر سایه‌ی دیگران ننشانید و شکایت از قلمم را نزد آنها نبرید. ۴. نه سفارش می‌گیرم و نه پول. وام‌دار و بدهکار کسی نیستم و قلم‌فروشی نمی‌کنم. جهاد تبیین، عرصه‌ی مبارزه و جنگ و روشنگری است، نه معامله و دادوستد و سیاست‌بازی. به تکلیف آمده‌ام و به تکلیف می‌روم. هیچ پشت‌صحنه‌ای در میان نیست. ازاین‌رو، دگراندیشان سکولار در عرصه رسمی و غیررسمی، گمان نکنند که تیغ نقادی و واسازی، کند می‌شود و حقیقت به حاشیه خواهد رفت. مبارزه، ادامه دارد و تیغی که از نیام بیرون آمده، چوبی نیست. یک نزاع و معارضه‌ی واقعی در میان است و‌ هیچ حساسیتی جز اصالت‌های انقلابی، تعیین‌کننده نیست. اگر واگرایی‌های دهه‌ی هفتاد را در پیش بگیرند و عهد تاریخی سکولاریسم رسمی را تجدید کنند، تردیدی در مواجهه‌ی چالشی نخواهیم داشت و‌ مرگ سرخ را با اشتیاق، در آغوش خواهیم کشید. هر خط و‌ جریانی که استحاله‌ی انقلاب را دستورکار قرار بدهد و بخواهد نظام را از انقلاب، تهی کند، با این لایه‌ی چریکی و حرفه‌ای و شجاع، روبرو خواهد بود. ما خود را برای چنین روزهایی آماده کردیم و با قواعد نبرد هویتی و گفتمانی، زندگی کرده‌ایم. امانت امام راحل و شهیدان مظلوم را رها نمی‌سازیم و مجال نمی‌دهیم که میدان برای معارضان برانداز و دگراندیشان هویت‌سوز و انقلابی‌های پشیمان، فراهم شود. باید ایستاد و تا آخر ماند. این حقیر، کمترین و بی‌مایه‌ترین است و وجود و عدمش، تفاوتی ندارد و فقط لطف اهل معرفت و دعای اهل دل، داشته و اندوخته‌ی اوست. کهنه‌سرباز، تکلیفی جز جنگیدن ندارد. خواست غلیظ شما را بر خواست قطعی خودم ترجیح دادم و با دل‌وجانی که همچنان جراحت دارد، از انقلاب در سپهر رسانه خواهم نوشت؛ به حول و‌ قوه‌ی الهی. مهدی جمشیدی ...... .....