eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
458 دنبال‌کننده
17هزار عکس
17هزار ویدیو
151 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال خبر و تحلیل
يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا «۱۸فرقان» ای وای بر من، کاش فلان (شخص گم
همنشين تو از تو به بايد تا تو را عقل و دين بيفزايد و از همنشينى با دوستان بد مذمّت شده است، رفيق بد به مار خوش خط و خالى تشبيه شده است كه زهرى كشنده در درون دارد؛ تا توانى مى‌گريز از يار بد يار بد بدتر بود از مار بد مار بد تنها تو را بر جان زند يار بد بر جان و بر ايمان زند
سنگی و گیاهی که در آن خاصیتی هست از آدمیی بِه که در او منفعتی نیست .... ....
کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار ..... .....
به سرو گفت کسی میوه‌ای نمی‌آری؟ جواب داد که آزادگان تهی‌دستند به راه عقل برفتند سعدیا بسیار که ره به عالم دیوانگان ندانستند ..... ....
امروز، اول اردیبهشت، به‌نام‌ سعدی نام‌گذاری شده. شاید دقیق‌ترین سخن درباره‌ی سعدی همان جمله‌ای باشد که آن ادیب فقید گفت؛ وقتی از او پرسیدند تاثیر سعدی بر زبان فارسی چیست؟ گفت: در واقع ما به زبان سعدی سخن می‌گوییم نه زبان فارسی! و در این سخن، یک جهان معنا مستتر است. زبان، تجلی و ظهور وجود است. این وجود است که کسانی را برمی‌گزیند تا بر زبان آنها سخن بگوید. جهان ما را کلمات می‌سازد و زبان سعدی چون زبان حافظ، سنایی و مولوی، جهان ما را با کلمات خود ساخته و پرداخته‌اند. جهان بدون سعدی و حافظ جای کین توزی آدمیان است و با آنها، جای انس. انسان، شاعرانه سکنی می‌گزیند... ...... ....
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم ..... ....
کسی نیک بیند به هر دو سرای که نیکی رساند به خلق خدای ..... .....
حکیمی پسران را پند همی‌داد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند. سخت است پس از جاه تحکم بردن خو کرده به ناز جور مردم بردن وقتی افتاد فتنه‌ای در شام هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند روستازادگان دانشمند به وزیری پادشا رفتند پسران وزیر ناقص عقل به گدایی به روستا رفتند  
3.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن که می‌گویند ملاحان سرودی اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشک‌رودی شیخ اجل ، ، .... ....
این ۱۴ بیت، خلاصه ای از قصیده ای ۲۴ بیتی از «مواعظ» سعدی است: 🌱🌱🌱 ایهاالناس جهان جای تن آسانی نیست مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟ حیوان را خبر از عالم انسانی نیست داروی تربیت از پیر طریقت بستان کآدمی را بتر از علت نادانی نیست روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد نتوان دید در آیینه که نورانی نیست شب مردان خدا روز جهان افروزست روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست پنجهٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست حذر از پیروی نفس که در راه خدای مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو گذرانیده، به جز حیف و پشیمانی نیست سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراست چارهٔ کار به جز دیدهٔ بارانی نیست یارب از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟ تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست 🌱🌱🌱 روز بزرگداشت سعدی گرامی باد .... ....
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنی‌آدم از اوست به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست، به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست   .... ....
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست .... ....