✳️ دو انقلاب در یک اقلیم نمی گنجد.
استاد جامعه شناسی سیاسی و علوم سیاسی و رئیس سازمان سمت
.....
.....
🔗 فرق اساسی انقلاب با جنبش های اعتراضی، شورش ها و آشوب های خیابانی در #مردمی_بودن آن است. لذا ممکن است که در جامعه سیاسی همزمان چندین شورش و آشوب خیابانی متقاطع و متعارض با هم اتفاق بیافتد ولی امکان وقوع دو انقلاب در زمان واحد غیر ممکن است. چون هر کشور و جامعه سیاسی دو تا مردم ندارد تا هر کدام در یکی از آن دو انقلاب حضور پیدا کنند. کشور #یک_ملت و #یک_اراده دارد. در نتیجه اگر هم انقلابی شکل بگیرد، همان یک ملت هستند که آن انقلاب را ملی و مردمی می سازند. ملت دیگری نیست تا انقلاب دومی شکل بگیرد.
🔗 جنبشی که اهداف #عادی_سازی_انقلاب و روزمرگی و بازگشت به وضعیت پیش از انقلاب را دنبال میکند، چنین جنبشی انقلابی نیست. بلکه حرکت #ضد_انقلابی و بالتبع ضد مردمی است. اینگونه حرکت ضد انقلابی که از پشتوانه مردمی برخوردار نیست، از طریق کودتا، شورش های اجتماعی و آشوب خیابانی اهدافش را تعقیب می کند. بنابر این، تفسیر چنین حرکتی به " انقلاب در انقلاب " گونه ای از #تولید_آگاهی_کاذب است و نمی توان آن حرکت سیاسی را انقلاب دوم نامید.
🔗 انقلاب دوم زمانی شکل می گیرد که انقلاب اول تاریخی شده باشد. یعنی انقلاب به تاریخ پیوسته و اثر حیاتی از آن باقی نمانده باشد. ملت انقلاب را فراموش کرده و به زندگی روزمره خود بازگشته باشد. در این صورت، اگر نهضت مردمی شکل بگیرد، آن نهضت را جنبش ضد انقلابی نمی خوانند. بدین ترتیب، #انقلاب_دوم هیچگاه ضد انقلاب اول نخواهد بود. چون یا انقلاب اول #تاریخی شده است و یا آنکه انقلاب دوم، حامل #پیام_والاتری نسبت به انقلاب اول است. در این صورت، انقلاب دوم متکامل تر از انقلاب اول است.
🔗 یرواند آبراهاميان، مورخ ایرانی تاریخ معاصر، کاملاً متوجه وقوع دو انقلاب در یکصد سال اخير بود که نام کتابش را " ایران بین دو انقلاب " گذاشت. انقلاب اسلامی ( 1357 ش ) جنبش مردمی علیه انقلاب مشروطیت ( 1285 ش ) نبود. زیرا جنبش مشروطه خواهی خیلی زود فرایند عادی سازی و روزمرگی خود را طی کرد و در گرداب هرج و مرج گرفتار شد. کودتای 29 اسفند 1299 که به گفته آبراهاميان حاصل ائتلاف نظامیان و روشنفکران غربگرا و سفارت انگلیس بود، فرایند تاریخی شدن انقلاب مشروطه را تسریع کرد. حکومت کودتایی پهلوی، #دولتی_ضد_انقلاب و #واپس_گرا بود. پهلوی ها نظام استبدادی گذشته را در چهره ای مدرن و خشن تر بر ملت مسلط کردند.
🔗 انقلاب اسلامی، جنبشی مردمی علیه نظام استبدادی و ضد انقلابی پهلوی بود و هیچ گونه تعارضی با انقلاب مشروطه نداشت. لذا بسیاری از آرمانهای مترقیانه مشروطیت را مانند آزادی و استقلال و ایجاد نظام ضد استبدادی را با ایدئولوژی سیاسی والاتری در خود داشت. بی جهت نیست که خاطره نهضت مشروطه با وقوع انقلاب اسلامی احیا شد.
🎋انقلاب اسلامی بر خلاف نهضت مشروطیت که به گفته همایون کاتوزیان خیلی زود در چرخه استبداد _ هرج و مرج گرفتار شد، همچنان پابرجاست و با تاسیس #نظام_انقلابی پایداری خود را تثبیت کرده است.
🔗 حرکت های ضد انقلابی زیادی در مدت چهل و سه سال گذشته به راه افتاده است تا فرایند عادی سازی انقلاب اسلامی و بازگشت به دوران استبدادی شکل بگیرد. ویژگی همه این اقدامات ضد انقلابی حضور پر رنگ استکبار جهانی و نیروهای سلطنت طلب، تجزیه طلبان و متحجرین در کنار هم است. لکن به لطف پروردگار عالم این اراده ضد انقلابی اتفاق نیافتاده است.
📌 جدیدترین اراده ضد انقلابی اقدامات اغتشاشگرانه و تجزیه طلبانه دو ماه اخیر است. این اراده خشونت بار و هرج و مرج طلب، تلاش رسانه ای گسترده ای را به راه انداخت تا از پشتیبانی مردمی برخوردار شود تا حرکت خود را انقلابی معرفی کند. لکن آنان در این هدف نا کام ماندند.
📣 بدیهی است که هیچ ملتی همزمان پشتیبان دو انقلاب نمی شود. چون این اقدام، تناقض سیاسی محض است.
مادامی که مردم پشتیبان انقلاب اسلامی هستند، در هیچ جنبش ضدانقلابی مشارکت نخواهند کرد. این اصل بدیهی جامعهشناسی انقلابات است که دو انقلاب در یک اقلیم نمی گنجد.
.....
....
✨ دولت سیزدهم و خسارات خلاء گفتمانی
✍ #سید_یاسر_جبرائیلی
معمولا دولت ها به گفتمانشان شناخته میشوند. اما رواج عبارت «دولت سیزدهم» در ارجاعات به دولت در رسانهها، نشان میدهد آقای رئیسی نتوانسته خود را پرچمدار یک گفتمان به جامعه معرفی کند.
یکی از دلایل اینکه این دولت از همان آغاز کار زیر ضرب رفت، همین خلا گفتمانی است.
گفتمان، قدرت نرم ایجاد میکند. دولت فاقد گفتمان، از قدرت نرم محروم است و لذا در عرصه جنگ نرم، اولا توان حمله ندارد، ثانیا در برابر حملات نرم بی سلاح و سپر است.
گفتمان است که در قول و فعل کارگزاران، در رویکرد و عملکرد آنان، انسجام ایجاد میکند. گفتمان، عینک آسیبشناسانهای است که دولت به چشم میزند، مشکلات را از زاویه این گفتمان میبیند و از همین زاویه راهکارش را ارائه میدهد و اجرا میکند.
دولت فاقد گفتمان به شهرداری تقلیل پیدا میکند و این، یکی از جدیترین خطراتی است که دولت سیزدهم را تهدید میکند.
دولتی که ناکارآمدی گفتمانش عیان شود، گرفتار رکود می شود، اما دولت فاقد گفتمان، گرفتار روزمرگی میشود و خسارت این روزمرگی از رکود بیشتر است؛ چه، رکود با یک موفقیت گفتمانی -ولو کوچک- یا ناکامی گفتمان رقیب، شکسته میشود، اما بدون گفتمان از روزمرگی نمیتوان خلاص شد.
گفتمان یک شاخص برای انتخاب و ارزیابی مدیران نیز هست. در خلاء گفتمان، تیم دولت با بازیکنان قرضی از تیمهای دیگر شکل میگیرد و روشن نیست این تیم، به کدام اصول باید متعهد باشد و بر اساس کدام معیارها ارزیابی میشود. در خلاء گفتمان، خطای قابل اغماض مدیریتی ممکن است گناه نبخشودنی تلقی شده و منجر به برکناری مدیر شود، اما انحراف رویکردی اساسا به چشم نیاید. دولت حتی وقتی پیامی به کشور خارجی میدهید باید محور آن، گفتمانش باشد.
باید این خلا گفتمانی برطرف شود. اگر تلقی این است که «#مردمی_بودن» گفتمان دولت است، این سوال مطرح است که آیا اساسا مردمی بودن میتواند گفتمان باشد؟ گفتمان، یک دال مرکزی دارد که در حوزه ها و عرصه های مختلف تجلی و امتداد پیدا می کند. بر مبنای گفتمان می شود یک کلان پروژه تعریف کرد و پیش برد و پیشرفتش را سنجید. بر مبنای این کلان پروژه است که در سطوح میانی، پروژههای خردتر تعریف میشود. آیا «مردمی بودن» این ظرفیت را دارد که برای مثال در حوزه مالیات، در سیاست خارجی، در آموزش و پرورش، در بهداشت و درمان، در کشاورزی و... تجلی و امتداد پیدا کند؟ آیا میتوان مسائل این حوزهها را از زاویه «مردمی نبودن» آسیبشناسی کرد و از زاویه «مردمی شدن» برایشان راهکار ارائه داد؟ پاسخ بلاتردید خیر است، چون این مفهوم اساسا چنان عمقی ندارد؛ هرچند میتواند یکی از اجزاء و امتدادهای یک گفتمان باشد.
اما راهکار، تمرکز و تکیه بر روی #عدالت به عنوان گفتمان دولت سیزدهم است که هم واجد مشخصات فوق است و هم با شخصیت آقای رئیسی تناسب و همخوانی دارد.
گفتمان عدالت نباید به لفظ عدالت محدود شده و تقلیل یابد. با صرف تکرار کلمه عدالت، گفتمان ایجاد نمی شود. مراکز فکری و دانشگاهی کشور و مشخصا مراکز فکری در دولت باید بسیج شوند و درباره عدالت ادبیات تولید کنند. رئیس جمهور درباره هر موضوعی و در هر زمان و مکانی صحبت و سخنرانی دارد، باید بتواند اولا بیعدالتیهای منجر به وضع موجود را بیان کند، ثانیا وضع مطلوب را از منظر عدالت توصیف کند، ثالثا اقدامات عادلانهای که دولت میخواهد برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب انجام دهد را شرح دهد. این اقدامات، همان پروژههای خُرد هستند که ذیل کلان پروژه عدالت، تعریف میشوند و باید نظام رصد و پایش و ارزیابی و گزارشدهی برایشان ایجاد شود.
هرچقدر ادبیات رئیس جمهور در این سه مرحله، اختصاصی و بدیع و دارای کلیدواژههای منحصر بفرد باشد، موفقتر خواهد بود؛ و البته بزرگترین تهدید برای گفتمان، این است که به ادبیاتهای وام گرفته شده از منابع دیگر، یا به اقدامات معمول و رایج، بخواهیم رنگ گفتمان خودمان را بزنیم.
دولت زمانی توانسته پرچم گفتمان عدالت را بلند کند که مخالفان اقدامات دولت را بتوان مخالفان عدالت توصیف کرد.
باید در پایان چهار سال اول دولت، کتاب عدالت آقای رئیسی برگرفته از مجموعه سخنرانیهای این چهار سال منتشر شود. همچنین دولت در پایان چهار سال باید بتواند گزارش دهد که چگونه با برقراری عدالت مشکلات را برطرف کرده است. آیا با نظر به کارنامه دوساله، چنین چشماندازی میتوان متصور شد؟
#کانال_خبر_و_تحلیل
@MASHOUF401
🔴 منطق تکبیر شب ۲۲بهمن
▪️محور تکبیر گفتن باید تمرکز روی #محلات باشد. نقطهای که حریف روی آن حساب ویژه کرده است. هرکسی کوچه و محله خود را با الله اکبر معطر کند و صدای انقلاب اسلامی در محله خود باشد. دقیقاً همان روشی که شبهای انقلاب بر پشت بامها فریاد میزدیم.
▪️خالی کردن محلات از صدای تکبیر، بدخواهان را به بییاوری و خاموشی انقلاب اسلامی امیدوار میکند. باید دشمنان و بدخواهان را ناامید کرد.
▪️افزون بر آن صدای الله اکبر در محلات کسانی را که دچار تردید یا سستی در دفاع از نظام شدهاند مجددا به میدان میآورد. واقعیت این است که مهمترین سرمایه انقلاب اسلامی، مردم هستند. #مردمی_بودن و #مردمی_ماندن از مهمترین ارکان انقلاب اسلامی و حکومت دینی است.
▪️ بخصوص که این تکبیرها به نیابت از شهدا باشد. به خانوادهها و فرزندانمان بیاموزیم که چند شهید را نیابت بگیرند و تکبیر بگویند.
همهباهم ساعت ٢١ شنبه شب✊
.....
....