eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
467 دنبال‌کننده
17.1هزار عکس
17.1هزار ویدیو
151 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻جنگ زایش هم دارد ✍ علیرضا زادبر ▫️جنگ یک صورت مُخرب و وحشی دارد و صورت دیگر آن که در دفاع ملی و مقدس ظهور و بروز پیدا می‌کند زایش است. رژیم و آمریکا گمان می‌کردند ایرانی ها پس از آبان سال ۱۳۹۸، پس از چند انتخابات با مشارکت زیر پنجاه درصد، پس از یک دهه تورم بالا پس از حمله شوک آفرین هفته گذشته با خوشحالی علیه جمهوری اسلامی به خیابان می آیند. شهریور ۱۳۲۰ وقتی رضاشاه با حمله روس و انگلیس ناچار به استعفا و اخراج از کشور شد مردم در همین تهران با وجود اشغال کشورشان خوشحالی کردند. امام خمینی سال ۴۲ در آن سخنرانی معروف خطاب به محمدرضا پهلوی همین خاطره تاریخی را یادآور میشود: آن روزی که پدرت از این کشور رفت مردم با اینکه در اشغال بودند خوشحالی کردند! مهمترین عنصر فعلی که مانع فروپاشی ملت و جامعه ایران شده است انگیزه دینی و سابقه تمدنی ایرانیان است. دیانت و ملیت در کنار هم. دو عنصری که دهه ها تلاش شد تا در مقابل یکدیگر دو قطبی عمیقی در جامعه ایجاد کنند. در راهپیمایی امروز هم دینداران بودند و هم کسانیکه در عمرشان به نمازجمعه نرفته بودند. 📖 جامعه شناسی مردم ◾️ @Popular_Sociology ◾️ @MASHOUF401
🔻نباید از حالت جنگی خارج شویم ✍ علیرضا زادبر ▫️پیروزی و شکست در جنگ براساس میزان آسیب وارد شده یا میزان آسیب بر دشمن سنجیده نمی‌شود. پیروزی در میدان جنگ بر اساس میزان تحقق "اهداف" تعیین می گردد. اسرائیل دو دسته هدف داشت: اهداف اولیه الف)نابودی کامل چرخه هسته ای و دور ساختن ایران از غنی سازی. در حال حاضر ما اطلاعات دقیقی نداریم. اما میدانیم سوخت ۶۰ درصد هنوز در ایران است و اینکه چقدر زمان می برد چرخه فنی احیا شود! ب) نابودی توان موشکی ایران و دور ساختن خطر از اسرائیل. در اینجا موفق به آسیب زیرساختی شد اما توان موشکی ایران تا دقایق آخر ادامه داشت و کمتر از یک ساعت پنج موج حمله البته با تعداد موشک کمتر اجرا شد. باید در اسرع وقت توان موشکی را ارتقا داد هر چند کارخانه های تولید آسیب دیده اند. ج) از بین بردن پدافند ایران در دفع جنگنده و موشک. آسیب یا حذف پدافند مهمترین و بزرگترین دستاورد رژیم بود‌. پدافند توان انهدام پهپاد و ریزپرنده را تا لحظه آخر جنگ داشت اما مساله اصلی جنگنده ها بود. باید استراتژی پدافندی ایران با سرعت تغییر کند. احیا آن لازم‌ترین بخش است. رژیم اهداف ثانویه هم داشت که از همان روز اول در کنار عملیات نظامی کلید زد‌. آشوب در خیابان، سقوط حکومت مرکزی ایران، ایجاد چرخه ناامنی و تجزیه ایران. چیزی که نتانیاهو زودتر و ترامپ بعدتر در وسط جنگ اعلام کرد. بزرگترین دستاورد برهم زدن این محاسبات بود. اما دشمن که در اهداف ثانویه شکست خورد در ماه های آینده و شاید زودتر جنگ را به این ساحت داخلی بکشاند. اسرائیل پیروز مطلق نبود، ما نیز شکست خورده مطلق نیستیم. نتایجی که در اهداف اولیه آوردم در ماه های آینده مثل خبر از سرگیری غنی سازی میتواند این امر را مشخص سازد. باید یک اصل را حاکم کنیم. ما بیش از یک دهه سرگرم مسائل فرعی در کشور بودیم و طرف مقابل مشغول طراحی عظیم با تمام توان غرب، باید تعارف را کنار گذاشت و زیرساخت ها حتی آنهایی که آسیب ندیده را تغییر داد‌. از اینترنت گرفته تا چاله های امنیتی. مجددا تاکید میکنم جنگ تمام نشده و نباید از حالت جنگی خارج شویم. ساده لوحی است. دشمن به دنبال تحقق اهداف ثانویه خواهد بود. رها نمی‌کند. ◾️ @Popular_Sociology ◾️ @MASHOUF401
🔻جنگ؛ میدان عمل سرمایه اجتماعی و ضرورت بازنگری در جامعه شناسی ایران ✍ سهیلا صادقی ▫️در سالهای اخیر، بحث کاهش انسجام و سرمایه اجتماعی در ایران به یکی از محورهای اصلی در تحقیقات جامعه شناسی بدل شده است. بسیاری از این پژوهش ها، با تکیه بر چارچوب ها و نظریه های غربی و گاه بدون توجه کافی به ویژگی های بومی و تاریخی جامعه ایران، تصویری از جامعه ای متفرق و فاقد انسجام ارائه داده اند. اما جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران به عنوان یک واقعه تاریخی مهم، تحلیل های جامعه شناختی رایج را از اساس به چالش کشید و بر خلاف انتظار برخی روشنفکران که انتظار تفرقه و سستی در بدنه اجتماعی را داشتند، آنچه رخ داد، بسیج احساسات ملی، انسجام فرهنگی و همبستگی جمعی بود، انسجامی که حول یک «ما» ی تاریخی شکل گرفت و بیشتر بر محورهایی چون رهبری دینی، مذهب، تاریخ، حافظه فرهنگی و هویت تمدنی استوار بود تا نهادهای مدنی یا مشارکت حزبی. اگرچه جنگ ذاتاً پدیده ای ویرانگر است و معمولا با گسست و تفرقه همراه میشود، اما موقعیت ایران در این نبرد، نه به عنوان آغازگر بلکه در قالب دفاعی مقدس برای حفظ حیات جمعی، معنایی متفاوت یافته است. این ویژگی دفاع مقدس موجب شد که جامعه ایرانی در بزنگاه این بحران، هسته سخت اجتماعی خود را بازیابی کرده و انسجامی عمیق و پایدار نشان دهد. در چنین بزنگاه هایی، جامعه ایرانی نه منفعل، بلکه کنشگر و نه گسسته بلکه منسجم ظاهر میشود. به عبارت دیگر، جنگ اخیر به مثابه یک میدان عمل اجتماعی زنده و ملموس، نشان داد که شکاف ها و تکثرهای اجتماعی موجود اغلب موقتی و موقعیتی هستند و به طور واقعی قادر به تهدید انسجام و سرمایه اجتماعی نیستند، زیرا مؤلفه هایی چون مذهب، رهبری دینی، فرهنگ، هویت تاریخی و تجربه های مشترک، شالوده های انسجام اجتماعی اند و در شرایط بحرانی قدرت بازتولید و تجدید سازمان اجتماعی را دارند. غفلت از این شالوده های تمدنی، تحلیل های جامعه شناسی را در بهترین حالت ناقص و در بدترین حالت گمراه کننده می سازد. نقد اساسی این نوشتار متوجه روش شناسی تحقیقات موجود در این حوزه است. بسیاری از پژوهش های موجود در این حوزه بیشتر بر ابزارهای کمی و پرسشنامه های کلیشه ای تکیه کرده اند که شاید توانایی لازم برای سنجش ابعاد تمدنی، فرهنگی و تاریخی سرمایه اجتماعی در ایران را نداشته باشند و حال آنکه نظریه پردازان فرهنگ و تمدن بر این نکته تأکید دارند که تحلیل های سیاسی و اجتماعی بدون درک ریشه های تمدنی جوامع، ممکن است گرفتار سوءتفاهم های بنیادین شوند و به نتایجی سطحی و گمراه کننده برسند. برای فهم سرمایه اجتماعی در ایران باید به دل تاریخ، دین، فرهنگ، و تجربه جمعی رفت. جایی که «ما» شکل گرفته و در بحران ها خود را نشان میدهد، هرچند در ثبات ممکن است کمتر به آن توجه شود. جامعه شناسی ایران، اگر میخواهد واقعاً علمی، بومی و تأثیرگذار باشد، باید این «ما» را بفهمد، نه فقط با اعداد، بلکه با روایت؛ نه فقط با نظریه، بلکه با تاریخ، تنها از مسیر چنین نگاه جامعی است که میتوان از نظریه های کلیشه ای فاصله گرفت و به تصویری واقعی تر و بومی تر از جامعه ایران دست یافت. لذا جامعه شناسان و روشنفکران ایرانی باید جسارت آن را داشته باشند که از زیر سایه مرجعیت نظریه های غربی بیرون بیایند و به چارچوب های مفهومی بومی و درک درونی از تجربه زیسته ایرانی نزدیک شوند تا به فهمی واقع بینانه دست یابند. جنگ اخیر نه تنها آزمونی برای انسجام اجتماعی ایران، بلکه فرصتی برای بازاندیشی عمیق در نظریه پردازی و روش شناسی علوم اجتماعی کشور است، فرصتی تاریخی که نباید آن را نادیده گرفت یا از دست داد. .... ....
🔻انسجام دفاعی، حافظه جمعی و سیاست‌های پایداری اجتماعی ✍ سینا کلهر ▫️رویدادهای پس از جنگ اخیر، به‌ویژه موج خیزش ملی در دفاع از وطن، بار دیگر نشان داد که در ورای بسیاری از روایت‌های رایج درباره زوال سرمایه اجتماعی در ایران، همچنان نوعی «انسجام اجتماعی برآمده از کنش دفاعی» در لایه‌های زیرین جامعه جریان دارد. این انسجام، نه حاصل سیاست‌گذاری‌های از پیش طراحی‌شده یا مهندسی اجتماعی، بلکه نمونه‌ای اصیل از آن چیزی است که جامعه‌شناسان آن را «سرمایه اجتماعی گرم» می‌نامند: پیوندهای احساسی، نمادین و موقعیت‌محور که در لحظات خطر و تهدید، میان کنشگران اجتماعی شکل می‌گیرد و آن‌ها را به کنش جمعی وادار می‌کند. در این بزنگاه، نوعی سرمایه همبستگی ملی احیا شد؛ سرمایه‌ای که نه در اسناد راهبردی دولت ثبت شده و نه در شاخص‌های بروکراتیک قابل اندازه‌گیری است، بلکه در حافظه جمعی جامعه، در تجربه‌های مشترک از جنگ و خطر، و در «فهم ضمنیِ زیستن در تهدید» ریشه دارد. انسجام اجتماعی، در این موقعیت، از یک مفهوم نظری به واقعیتی زنده و ملموس در میدان مقاومت بدل شد. اما اکنون که موقتاً از شرایط تهدید نظامی عبور کرده‌ایم، یک پرسش اساسی، که هم ماهیتی نظری دارد و هم نتایج سیاسی، پیش روی ماست: چگونه می‌توان این انسجام را حفظ کرد و از آن به‌مثابه پایه‌ای برای توسعه، بازسازی و پیشرفت استفاده نمود؟ چگونه می‌توان آمادگی اجتماعی برای دفاع از وطن را به توانمندی پایدار ملی تبدیل کرد؟ در این میان، برخی نویسندگان و تحلیل‌گرانی که در بحبوحه جنگ دوازده‌روزه یا سکوت پیشه کرده بودند و یا از حاشیه، حمایت غیرمستقیم نشان می‌دادند، اکنون در قامت حامیان انسجام اجتماعی ظاهر شده‌اند. آنان با تکرار گزاره‌هایی از جنس «ضرورت تغییرات بنیادین در گفتمان و سیاست‌های کلان»، می‌کوشند میراث این انسجام را مصادره به مطلوب کنند. برخی از ایشان که در گذشته سخن از بی‌اعتباری توان نظامی می‌گفتند و عباراتی چون «دنیای امروز، دنیای گفت‌وگوست، نه موشک» را ترویج می‌کردند، اکنون بی‌هیچ اشاره‌ای به خاستگاه واقعی این انسجام یعنی ظرفیت‌های دفاعی کشور، خواهان دگرگونی‌های کلان شده‌اند. گویی نوعی «فراموشی انتخابی» یا «بازنویسی گفتمان گذشته» در جریان است. البته باید اذعان داشت که هر جامعه زنده‌ای نیازمند بازاندیشی در سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های خود است. تغییر، اگر برآمده از عقلانیت تاریخی باشد، می‌تواند ضامن پایداری و ارتقای مشروعیت باشد. اما آن‌چه خطرناک است، تغییراتی از سنخ «دگرگونی گفتمانی بنیادی» است؛ تغییراتی که به‌جای اصلاح تدریجی، به قطع پیوند با حافظه جمعی و بنیان‌های مشروعیت نظام منجر می‌شوند. چنین تغییراتی، آن‌گونه که جامعه‌شناسان تاریخی تحلیل کرده‌اند، می‌توانند به «گسست هژمونیک» منتهی شوند؛ نقطه‌ای که در آن، قدرت، مشروعیت و حافظه ملی از یکدیگر جدا می‌افتند. تجربه اخیر به‌وضوح نشان داد که بسیاری از ادعاهای روشنفکران مخالف سیاست‌های دفاعی و منطقه‌ای، با واقعیت میدانی تطابق نداشت. ( نگاه کنید به یادداشت دکتر مهدیار.) آنچه موج انسجام ملی را در آن شرایط ممکن ساخت، نه تئوری‌های انتزاعی وارداتی، بلکه حضور واقعی مردم در میدان خطر، پیوندهای عاطفی و ارزشی میان مردم و نیروهای مدافع وطن، و نوعی فهم مشترک از معنای استقلال و تهدید بود. برای عبور موفق از چالش‌های پیش رو، ضروری است که بازتولید انسجام اجتماعی بر مبنای همان سیاست‌هایی صورت گیرد که کارآمدی و اعتبار خود را در میدان عمل به اثبات رسانده‌اند. اینجاست که جامعه‌شناسی سیاسی باید نقش فعالی ایفا کند؛ نه با خلق انتزاعات گفتمانی، بلکه با تحلیل تاریخی از نحوه شکل‌گیری وحدت ملی در بطن خطر. اگر توان موشکی و دفاعی عامل انسجام بوده، تقویت آن باید یک راهبرد باشد. اگر استقلال ایران و مقاومت در برابر تجاوز دشمن محور انسجام بوده، باید تقویت این ایستادگی در دستور کار بماند. اگر سیاست خارجی عقلانیِ همراه با حفظ استقلال، عامل همبستگی اجتماعی بوده، تثبیت آن باید محور مطالبه عمومی قرار گیرد. و اگر عقلانیت عرفی و تکیه بر ارزش‌های بنیادین دینی و ملی، جامعه را حول معنایی مشترک متحد ساخته، صیانت از آن‌ها مسیر پایداری اجتماعی است. روایت وارونه از ریشه‌های انسجام، نه‌تنها آن را حفظ نمی‌کند، بلکه در پوشش شعار حفظ وحدت، شکاف‌ها و دوقطبی‌های گذشته را بازتولید می‌کند. اگر قرار است انسجام اجتماعی به سرمایه‌ای پایدار برای آینده بدل شود، باید با واقعیت‌های زیسته و تجربه‌های اثبات‌شده آن صادق بود.| اشارات .... ....
🌍🌍🌍 ⭕️ از این زوایه نگاه کنید ⭕️ حماقت رژیم صهیونیستی ما را در جهاد تبیین هزاران گام پیش برد و صدها مطلب را ثابت کرد... ‌ 🔻ثابت کرد که اسرائیل، است ‌ 🔻ثابت کرد که ، دست‌نشانده‌های اسرائیل هستند ‌ 🔻ثابت کرد که ایران، توان را داراست ‌ 🔻ثابت کرد که نیروهای مسلح و به‌ویژه فرماندهان، هستند. ‌ 🔻ثابت کرد که تنها راه رهایی، است و بس. ‌ 🔻ثابت کرد که ، نعمت عظیمی است که امنیت را برای مردم به ارمغان می‌آورد. ‌ 🔻ثابت کرد که ، ارزشی است که بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد. ‌ 🔻ثابت کرد که ، ضرورتی بی‌بدیل است.‌ ‌ 🔻ثابت کرد که دشمنان ملت ایران هستند ‌ 🔻ثابت کرد که ، به دنبال تجزیه ایران هستند ‌ 🔻ثابت کرد که اگر آسیب ببیند، ایران به خطر می‌افتد ‌ 🔻ثابت کرد که ، دقیق و به جا بوده است ‌ 🔻ثابت کرد که مردم ما، هستند ‌ 🔻ثابت کرد که جوانان و نوجوانان ما، به وقتش می‌ایستند. ‌ 🔻ثابت کرد که ، رمز پیروزی این ملت است. ‌ 🔻ثابت کرد که ، چقدر دقیق و عمیق بود. ‌ 🔻ثابت کرد که بزرگترین نعمت برای یک کشور است .... ....
🔻تکیه گاه و گرانیگاه جامعه ایران: کارآمدی رهبری دینی در دو جنگ نظامی و روانی ✍ پرویز امینی ▫️حضور رهبر انقلاب اسلامی در جمع عزاداران حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در حسینیه امام خمینی(ره) در شب عاشورا امواج بزرگی از شور و شعف در میان ایرانیان و حتی فراتر از ایرانیان در بین دوستداران ایران و اسلام و انقلاب اسلامی در خارج از مرز‌ها ایجاد کرد و ماشین جنگ روانی دشمن را که برای جبران ناکامی در جنگ نظامی با شدت و گستردگی عمل می‌کرد به گل نشاند. این شور و شعف اجتماعی بازتاب نوع نگاه اجتماعی به رهبری دینی است که در جنگ ۱۲ روزه و جنگ روانی پساجنگ به عنوان یک واقعیت از آن رونمایی شد و در یک کلمه به نام «تکیه‌گاه» و «گرانیگاه» جامعه قابل جمع‌بندی است. تکیه‌گاه به معنایی که روز خطر میدان‌دار و مقتدر است و به همین جهت قابل تکیه است و گرانیگاه به این معنا که همه بخش‌های مختلف اجتماعی و نظامی و سیاسی یک جامعه را در پیوند یکدیگر هم‌افزا و قابل کاربست مؤثر می‌کند، آنچنان که در این جنگ ۱۲ روزه دیده شد. در جنگ ۱۲روزه خصوصاً ۲۴ ساعت اول، رهبری دینی در دل یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال سهمگین‌ترین بحران‌ها به آزمون گذاشته شد. نیرومندترین قدرت‌های مادی که بشر تا به امروز به خود دیده است با یک تهاجم غافلگیرکننده نظامی، شوکی به جامعه و سیستم سیاسی وارد کرد و انتظار داشت با از کار انداختن بنیاد نظامی و در پی آن ناتوانی سیستم سیاسی در بازیابی خود و در امتداد آن انفعال اجتماعی، تسلیم جمهوری اسلامی را جشن بگیرد اما پایان‌بندی این بحران‌افکنی و تهدیدسازی به کلی تغییر کرد و برخلاف انتظار آن‌ها در کمتر از ۲۴ ساعت به این تهدید پاسخ مؤثر و تهاجمی داده شد. رهبری دینی محور این موازنه‌سازی و تهدیدزدایی از موجودیت ایران است. سؤال این است که رهبری دینی واجد چه خصلتی است که آن را با دیگر مقامات عالی رتبه یا فرماندهان کل قوا در جهان متفاوت می‌کند؟ این تفاوت به شکل خلاصه و به عبارت کوتاه این است که رهبری دینی برای تصمیم و برای اقدام و برای مواجهه با مسائل خصوصاً در شرایط بحران، تنها متکی به امکانات و ابزار‌های مادی نیست که وقتی در شرایط تهدید مثل جنگ ۱۲ روزه اخیر، دچار ضعف یا استفاده‌ناپذیری شد یا در جنگ روانی پرحجم، از هم بپاشد و احساس بی‌قدرتی و ناتوانی کند. رهبری دینی پیش و بیش از ابزار‌های مادی، متکی به یک قدرت ایمانی و باطنی و درونی است که ریشه در عمیق‌ترین لایه‌های شخصیت و فکر انسان یعنی جهان‌نگری‌اش دارد که شهید ابراهیم عقیل از فرماندهان حزب‌الله از آن به عنوان «توحید عملی» نام می‌برد. این قدرت درونی و ایمانی به خودساختگی و خوداتکایی صاحبانش منجر می‌شود و یک اقتدار درونی توأم با اعتماد به نفس و طمأنینه ایجاد می‌کند که در شرایط ضعف امکانات یا نابرابری مادی، از اقتدار تهی نمی‌شود و حتی بالاتر، می‌تواند این اقتدار را به صحنه اجتماعی و ساختار سیاسی و نظامی مثل این جنگ ۱۲ روزه پمپاژ کند و سرنوشت این تهدید پیچیده را تغییر دهد. تجربه میرزای شیرازی در موفقیت جنبش تحریم تنباکو به‌رغم فقدان ابزار‌های مادی متعارف، تجربه امام خمینی(ره) در ساقط کردن پهلوی و تأسیس و تثبیت جمهوری اسلامی بدون امکانات مادی و تجربه سیدحسن نصرالله از تبدیل کردن یک گروه کوچک به یک جریان مؤثر شیعی در لبنان و یک محور قدرت در جریان مقاومت ضداسرائیلی و تجربه مرجعیت شیعه در عراق یعنی آیت‌الله سیستانی در غلبه بر داعش و حفظ یکپارچگی عراق، برخی دیگر از شواهد کارآمدی و توانایی این قدرت درونی و ایمانی در رهبری دینی است که مزیت ایران در این وضعیت نابرابر قدرت مادی، در برابر دشمنانش است. تجربه جمهوری اسلامی در دوره امام و رهبر انقلاب نشان می‌دهد این قدرت درونی خود را بی‌نیاز از قدرت مادی نمی‌داند، بلکه خود پایه‌گذار قدرت مادی و ابزاری و توسعه اقتدار مادی مانند قدرت موشکی نیز است که در همین جنگ تغییر‌دهنده موازنه نظامی شد. اما این مهم است که خود را محدود به آن نمی‌کند. @Popular_Sociology ◾️ @MASHOUF401
🔻ای ایران بخوان، با ایران بمان ✍ محمدرضا وحیدزاده ▫️شنبه، چهارده تیر ۱۴۰۴، یک نقطۀ عطف و یک روز تاریخی برای ایران بود؛ روزی که در حسینیۀ امام خمینی(ره) رهبر انقلاب از مرثیه‌خوان مراسم شب عاشورای خود خواست تا سرود «ای ایران» را بخواند و همراه آن شروع به گریستن کرد؛ آن هم پس از گذار ملت ایران از چه روزهایی و زیستن چه تجربه‌های عجیبی. این لحظۀ شگفت، از زمان شکل‌گیری دولت صفوی و درآمیختن دو ابرمفهوم «مذهب» و «ملیت» با یکدیگر و بنیان‌گرفتن ایران جدید تا امروز، به لحاظ بلوغ و شکفتگی این پیوند، به‌‌واقع بی‌‌بدیل است. از این رو دربارۀ آن و جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی‌اش می‌توان و بلکه باید بسیار سخن گفت؛ اما من در این مجال کوتاه می‌خواهم به یک جنبۀ هنری خاص آن نگاهی بیندازم: به مسئلۀ اثرپذیری در آثار هنری. کاری که حاج‌محمود کریمی در روز اول محرم به اجرا درآورد و شب عاشورا در حسینۀ امام‌خمینی به درخواست رهبر انقلاب مجدداً بازخوانی کرد، بازسرایی یکی از آهنگ‌های قدیمی و آشنای میهنی با صدای مرحوم محمد نوری و شعر تورج نگهبان بود؛ یعنی استفاده از نغمۀ همین آهنگ و تغییر و اصلاح بخش‌هایی از شعر آن و حفظ بخش‌های دیگر؛ چیزی که می‌‌توان تحت عنوان تأثیرپذیری آثار هنری از یکدیگر دربارۀ آن گفتگو کرد و ذیل مباحث کلاسیکی چون نسخ و انتحال یا نظریه‌های جدیدتری چون بینامتنیت به نقد آن پرداخت. به‌راستی کاری که حاج‌محمود کریمی انجام داده چه نام دارد؟ تضمین، اقتفا، استقبال، اقتباس یا چیز دیگر؟ اگر انتحال را طبق تعریف منتهی الارب، بستن شعر دیگری بر خود بدانیم و تضمین را طبق تعریف رادویانی آوردن بیتی از شاعر دیگر در میان شعر به عنوان مهمان، نوحۀ «ای ایران» هیچ‌کدام از آن‌ها نیست؛ چراکه نه امکان بستن در میان است و نه در اینجا بیتی وام گرفته شده. بلکه در کل اثر دخل و تصرف شده است؛ چیزی که شاید نزدیک‌ترین برداشت به آن را بتوان در مفهوم «از آن خودسازی» (appropriation) بازجست؛ به معنی بازتولید یا تقلید آثار هنرمندان یا سایر مواردِ از پیش موجود که می‌تواند شامل اقتباس از فرهنگ، هنرهای تجسمی، وام گرفتن از فرم‌ها یا سبک‌های هنری، بازتولید و همانندسازی، یا به مالکیت در آوردن ایده‌های هنری، سمبل‌ها، آثار باستانی، تصاویر، اصوات، اشیاء، تاریخ هنر، فرهنگ‌عامه و مصنوعات بشری باشد. شیوه‌ها و کارکردهای «از آن خودسازی» را نیز می‌توان در سه دستۀ مختلف گنجاند: 1. فراخوان گذشته در وضعیت معاصر 2. ترجمه یا گفتگوی بینافرهنگی 3. معنی‌گردانی آثار درون‌فرهنگی پیشین. اما به باور نگارنده، کاری که حاج‌محمود کریمی در نوحۀ «ای ایران» انجام داده، به شکل دقیقش «از آن خودسازی» هم نیست. به گمان من، این کار را باید از سنخ کاری دانست که پیش از این در ادبیات ارجمند فارسی، نوابغی چون حافظ علیه‌رحمه با ابیات درخشان شاعران پیش از خود انجام داده‌اند و پس از آن موضوع بحث‌ها و گفتگوهای بسیاری در نقد ادبی واقع شده است. از آن جمله می‌توان به گفته‌های بهاءالدین خرمشاهی در مقدمة «حافظ‌نامه» اشاره کرد که با ذکر شواهدی تأثر حافظ را از شاعران گذشته نشان داده است. یا سید‌علی میر‌افضلی که در تکمیل بحث تأثیرپذیری حافظ، در مقاله‌ای با عنوان «زین قصة دراز...» در مجلة نشر دانش در سال 1369، به ابیات و شواهدی از شاعران دیگر پرداخته که از چشم خرمشاهی دور مانده است؛ چنانکه گاهی با تغییر چند واژه و گاه یک واژه و حتی واج یا طرز کاربرد کلمات در محور همنشینی کلام، بیتی را تماماً حافظانه و متعلق به خویش ساخته است؛ به‌نحوی که منتقدان ادبی با وجود حداقلی‌بودن این تصرفات، همگی اذعان به هنرمندانگی کار حافظ کرده‌اند و معتقدند با این تغییر اندک، بیت درخشان پیشین به‌‌‌‌شکلی رندانه ارتقا یافته و این تغییر جنبۀ استعلایی داشته است. به‌راستی کاری که محمود کریمی با اثر ارزشمند و ماندگار مرحوم نوری کرده‌ است، از همین سنخ است. او با هوشمندی، ضمن احضار خاطرۀ جمعی ایرانیان و فراخواندن حس میهن‌دوستی و وطن‌پرستیِ درآمیخته با این اثر هنری، در این لحظۀ تاریخی خطیر، مفهوم وطن را بیش از پیش با معانی و ارزش‌های دینی گره زده و مفهومی والاتر و گرامی‌تر از میهن را به مخاطبان رشدیافته و بالغ خود در سال‌های طی شدۀ تاریخ انقلاب، پیشکش کرده است. این اثر، نه اقتباسی ساده از کار نخست یا تضمینی صرفاً هنری از آن و نه حتی از آن خودسازی یک اثر آشنا، بلکه احیا و استعلای آن به درست‌ترین شکل ممکن و در حساس‌ترین لحظات تاریخ این ملت و زنده‌داشتن کار گرامی پیشین و اهدای یک اثر هنری والا و جدید به ایران و ایرانیان است.| اشارات .... ....
🔻جنگ تمدنی؛ نزاع ما و رژیم صهیونیستی بر سر هسته‌ای نیست ✍ حسین کچویان ▫️وقتی طوفان‌الاقصی شروع شد، بحث بر سر این بود که رژیم صهیونیستی تا کجا خواهد رفت؟ و چه کار خواهد کرد؟ اعتقاد من این بود که تا آخر خواهد رفت و چیزی از غزه باقی نخواهد گذاشت. مبنای آن صحبت این بود که رژیمی در منطقه‌ درست شده که این رژیم هیچ سازگاری با محیطی که در آن ایجاد شده ندارد. از همه طرف در معرض ستیز و خصومت است و او هم با همه محیط پیرامونی، خصومت و ستیز می‌کند. بنابراین دائماً یا مجموعه‌هایی که دور او هستند باید آن را حذف کنند تا محیط آرام بگیرد، یا او باید برای امکان بقای خود، تمام آن‌های دیگر را حذف کند. این مسیر دوم راهی است که رژیم رفته و کاری بوده که به دلیل ضعف مسلمین یا اعراب از ابتدا انجام داده است. البته مسلمین هم تلاش کردند؛ ولی به دلیل حکام ناصالح و وابسته و بسیاری از مسائل و مشکلات دیگر موفق نبودند. این روند همین‌طور جلو آمده و در مقطعی، نیروی دیگری یعنی انقلاب اسلامی ظاهر شده که این نیرو کاملاً بیرون از مهار و کنترل آن‌ها بوده است. انقلاب اسلامی کل منطقه را به حرکت درآورد زمانی که انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، اینها تشخیص دادند که این انقلاب ظرفیت دارد که کل منطقه را به حرکت درآورد و رژیم صهیونیستی را حذف کند تا تنش از بین برود. در رابطه با این اتفاقی که افتاده است هم، همین‌طور است. از ابتدا در خصوص اینکه آمریکایی‌ها خواهند آمد یا نه صحبت می‌شد. اینکه مثلاً «رژیم صهیونیستی با ما چه می‌کند یا نمی‌کند؟» به نظر من همان مسیری است که از ابتدا در مورد طوفان‌الاقصی، غزه، حماس و لبنان گفتم. ما باید در مقطعی با این‌ها هماهنگ می‌شدیم و کار را تمام می‌کردیم. تا وقتی که کار رژیم صهیونیستی تمام نشود، این، حقیقت و واقعیت این منطقه است. در ارتباط با حضور آمریکایی‌ها نیز همین‌طور است. این‌طور نیست که آمریکایی‌ها نمی‌خواستند بیایند و اسرائیلی‌ها آنان را گول زده‌اند و او را فریب داده‌اند. خیر! از موقعی که انقلاب اتفاق افتاده، بیش از چهل سال است که آمریکایی‌ها به اشکال مختلف تلاش کرده‌اند منطقه را تغییر دهند. هدف آمریکا مهار ایران است دقیقاً به چه دلیل می‌خواستند منطقه را تغییر دهند؟ برای مهار ما و فضاسازی‌های لازم برای رژیم صهیونیستی؛ تا این تهدید امنیتی بزرگ که انقلاب اسلامی باشد، محو و مهار شود. مدتی تلاش کردند که به صورت درونی ما را مهار کنند که موفق نشدند. از آن به بعد و در زمان بوش پدر، قضیه خاورمیانه جدید مطرح شد که ایجاد یک نظم جدید بود. در این نظم، آن تهدید به طور کامل محو می‌شد. مسئله اصلاً هسته‌ای نیست الان نیز همین‌طور است. ما در برخی جاها تعلل‌هایی کردیم که به ما ضربه زده است. خطا این است که چون دید تاریخی نداشتیم، فریب خوردیم. مسئله هسته‌ای اصلاً مسئله نیست؛ تنها بهانه خوبی است که جهان را می‌تواند همراه کند. یک روز می‌گفتند سلمان رشدی، یک روز بحث ربایش دیپلمات‌ها بود و هر روز چیز جدیدی برای ما درست می‌کردند. مسئله‌ این بود که ما باید تحت فشار قرار بگیریم و نتوانیم استقرار پیدا کنیم و پیشرفت کنیم. یک جایی به مسئله هسته‌ای برخوردند و بر روی آن ایستادند؛ چون مسئله هسته‌ای، مسئله‌ای بود که می‌توانستند جهان را با آن فریب دهند. دنبال این بودند که از همین مسئله استفاده کنند و به ما حمله کنند. این‌طور نبود که اسرائیل اهداف و مقاصد خودش را دنبال ‌کند. درست است که بعضی از نیروها در آمریکا مخالف اسرائیل هستند، ولی ساختار، یعنی حکومت عمیق یا هیئت حاکمه –و نه دولت- یا آن دیپ‌استیت و دیپ‌گاورمنت با اسرائیل هستند. اگر اسرائیل رها شود دوباره باز می‌گردد موقعیتی که ما داریم، موقعیت بدی نیست و نحوه عکس‌العمل‌ها و واکنش‌هایی که غرب و اروپا در بعضی جاها نشان می‌دهند خیلی وقیحانه است. در کلیت کار، آن‌جایی که ما به آمریکا و وضعیت داخلی رژیم نگاه می‌کنیم، می‌بینیم وضعیت بدی نداریم. این‌جا به نظر من قضیه مثل غزه و طوفان‌الاقصی است. این مسئله یک وضعیت حل‌وفصل‌پذیر، آن هم به شکل جزئی و دم ‌ِدستی نیست. یک واقعیت و تخاصم ماهوی است. قطعاً با چند هزار درصد من به شما می‌گویم که اگر ما رژیم صهیونیستی را رها کنیم، دوباره برخواهند گشت و برای ما مشکل ایجاد می‌کنند. عمده قضیه این است که مسئله را محدود به اورانیوم نکنیم. خیر! مسئله‌ اورانیوم نیست. تقابل یک تقابل ماهوی است. البته به نظر من ظرفیت‌های درونی اسرائیل به اعتبار جمعیت، امکانات و اینکه ما خوب عمل کردیم و تمام امکانات اقتصادی آن‌ها را تحت فشار قرار دادیم، خیلی کم است. .... ....
🔻"مقاومت در دل تراژدی؛ روایتی از افول وجدان و رسوایی مدرنیته غربی در غزه" ✍ سهیلا صادقی ▫️غزه امروز، بیش از یک جغرافیای متنازع، آینه‌ای تمام‌نما از زوال وجدان جمعی در عصر مدرن است؛ جایی که خشونت ساختاری، بی‌عدالتی نهادینه‌شده و سکوت سنگین جهان، تصویری تلخ از تمدنی می‌سازد که روزگاری مدعی اخلاق، انسانیت و آزادی بود. در این منطقه‌ی کوچک اما پرآشوب، همه‌چیز فریاد می‌زند: از ناله‌ی کودکان در زیر آوار گرفته تا ضجه‌های مادران، از گریه‌ی مردان گرفته تا فریادهای خاموش در چشمان مردم بی‌پناه. در نگاه جامعه‌شناختی، غزه نماد شکست جامعه‌ی مدرن در تحقق وعده‌های خودش است؛ وعده‌هایی چون حقوق بشر، عدالت، آزادی و عقلانیت. جهان غرب که با شعارهای فریبنده وارد تاریخ شد، حال درگیر چرخه‌ای معیوب از مشروعیت‌بخشی به خشونت و چشم‌پوشی از جنایت شده است. این وضعیت، نه حاصل ناتوانی بلکه نتیجه‌ی هم‌سویی ساختاری قدرت‌های بزرگ با نظم هژمونیک موجود است؛ نظمی که بقاء خود را در سرکوب، حذف و نابودی دیگران می‌بیند. خشونت امروز، نه یک رویداد مقطعی، بلکه ساختاری است. قدرت در غزه، به شکل عریان و مطلق، چهره‌ی خود را نمایان کرده است؛ از تحریم‌های غیرانسانی گرفته تا محاصره‌ی اقتصادی، از بستن مرزها تا کشتار روزمره و نابودی زیست‌بوم اجتماعی مردم. این نظم جهانی، که باید حافظ حقوق انسان‌ها باشد، خود به عامل و همدست اصلی نقض آن‌ها تبدیل شده است. از سوی دیگر، سکوت کشورهای عربی نیز به‌مثابه یکی از فاجعه‌بارترین جلوه‌های انفعال تاریخی، به مسئله‌ی غزه ابعاد تازه‌ای داده است. این سکوت، نه صرفاً بی‌عملی سیاسی بلکه نوعی خیانت اخلاقی است؛ همان سکوتی که در واقعه عاشورا عدالت را در برابر چشمان امت به قربانگاه برد. سکوت جهان عرب، همان‌قدر که همراهی با جنایت است، بیانگر سقوط عمیق وجدان تاریخی در منطقه‌ای است که خود را مهد اسلام و کرامت انسانی می‌داند. غرب نیز با همه ادعاهای لیبرالیسم و دموکراسی، گرفتار بحران عمیق معناست. آنچه امام خامنه‌ای آن را «طبل میان‌تهی» می‌نامند، دقیق‌ترین توصیف از فرهنگی است که در آن شعارها توخالی و ارزش‌ها تبدیل به ابزار سلطه شده‌اند. دموکراسی‌ای که از زبان سران غرب شنیده می‌شود، در میدان غزه تبدیل به توجیهی برای نسل‌کشی است. این چرخه‌ی خشونت، محدود به خاورمیانه نخواهد ماند. آن‌گونه که تاریخ نشان داده، ظلمِ نهادینه‌شده همیشه به سوی ظالم بازمی‌گردد. خشم و بیداری مردم، بوی باروت را از غزه به خیابان‌های لندن، پاریس و نیویورک خواهد کشاند. نظم شکننده‌ی جهانی، که اکنون بر تلی از خون و بی‌عدالتی ایستاده، تاب چنین خیزش‌هایی را نخواهد داشت. در میان این تاریکیِ هولناک، صدای رهبر [انقلاب اسلامی] ایران، آیت‌الله خامنه‌ای، چون نقطه‌ای از امید می‌درخشد؛ نه از آن‌رو که تنهاست، بلکه از آن رو که حقیقتی تاریخی را نمایندگی می‌کند: ، نه فقط یک واکنش سیاسی، بلکه بازسازی معنوی و اخلاقی وجدان انسان معاصر است. این صدای عدالت‌خواهی، با ریشه‌داشتن در سنت مقاومت و ظلم‌ستیزی، نقش مهمی در جهت‌دهی به گفتمان‌های جدید جهانی ایفا کرده است؛ گفتمانی که بشریت را به انتخاب جایگاه خود در طرف راست تاریخ فرا می‌خواند. غزه، امروز تنها عرصه‌ی یک بحران نیست؛ بلکه بستری است برای بازتعریف معناهایی چون مقاومت، کرامت، همبستگی و عدالت. از دل این ویرانه‌ها، نه‌فقط فریاد، که اندیشه و اراده‌ای نو زاده می‌شود. روایتی که پایانش، نه ناامیدی، بلکه تولد جهانی عادلانه‌تر است؛ جهانی که در آن، سکوت دیگر مقدس نخواهد بود و مقاومت، معنای تازه‌ای از انسان بودن خواهد آفرید. .... ....
18.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻چرا ایران؛ دیگر شکست نمی خورد؟ 🎙 یحیی حمدی ▫️ تاریخ ایران؛ تاریخ شکست هاست در هر دوره ای به خاک ایران تهاجم شد با هزیمت ما همراه بود و بخشی از خاک ما از وطن جدا شد. و هر چه به دوره مدرن نزدیک می شویم این شکست ها سنگین تر هم می شود در سال ۱۱۹۲ شمسی بر اساس عهدنامه گلستان؛ فراق بخشی از آذربایجان و گرجستان از خاک ایران آغاز می شود، در سال ۱۲۰۶ و با معاهده ترکمان چای؛ نخجوان و ارمنستان جدا می افتند، در سال ۱۲۳۵ با معاهده پاریس هرات و افغانستان از ایران جدا می شوند،در سال ۱۲۶۰ و با معاهده ۱۸۸۱ آخال؛ ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان از ایران جدا می شوند و با معاهده مک ماهون سال ۱۲۶۱ جدایی پاکستان و بخشی از سیستان رسمیت می یابد. در دوره پهلوی نیز رضاخان با سخاوت بخشی از آرارات را به ترکیه بخشید و پسرش بحرین را واگذار کرد. به اینها اشغال ایران در جنگ جهانی اول (سال ۱۲۹۳) و جنگ جهانی دوم در شهریور ۱۳۲۰ را هم اضافه کنید. تنها پس از بود که ایران در مقابل هر تهاجمی ایستاد و حتی از یک وجب از خاکش فروگذار نکرد و نه تنها انقلاب اسلامی آغازی بر فتوحات ایران که پایانی بر شکست های جهان اسلام ( جنگ ۶ روزه) و امید به آینده در دل مقاومت بود. ( ولی فقیه) و ایده (شهادت) دو مولفه پیروزی ایران در پسا انقلاب اسلامی است. این دو مولفه؛ شجاعت و سلحشوری ایرانی را بالفعل کرده است. .... ....
👌👌 ناصرالدین شاه به سفر فرنگ رفته بود.‌ برای ملا علی کنی از مجتهدان آن روز تهران تعریف کرد که: «اسلحه‌ای از اروپا آورده‌ام که از صد متری، آدم‌ میکشد!» ملا علی در جواب شاه گفت: «اسلحه‌ای می‌شناسم که از کیلومترها راه، آدم می‌کشد؟» شاه با تعجب پرسید: «چه مدل اسلحه ای است؟» جواب داد: «آه مظلوم!» .... ....
4.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روی مسئله‌ی حساسم... 🔺 بیانات رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۹۵/۰۴/۱۲ درخصوص و مدعیانی که از امام و انقلاب و رهبری سخن می‌گویند ولی در عمل، ضد انقلاب و منافع ملی حرکت میکنند، از فتنه‌گران خصوصا حمایت علنی میکنند! ✍ ، آزمون بزرگ شیعه قبل از ظهور است که بین طرفداران و در برابر دشمن با طرفداران مقدس تا ظهور، شکل می‌گیرد. اوج این فتنه در داخل ایران، همزمان با خروج سفیانی از سوریه است. .... .... ◾️ @MASHOUF401