eitaa logo
کانال خبر و تحلیل
457 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
16.8هزار ویدیو
148 فایل
شهید حاج قاسم سلیمانی: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی(رهبر معظم انقلاب)است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد. در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
*⃣درباره پدر شهید عجمیان چند روز قبل پدر شهید عجمیان در یک برنامه زنده تلویزیونی مدعی شد که دکتر ولایتی در مسیر رسیدگی قضائی به قاتلان فرزندش دخالت کرده است؛ بعد هم برنامه را با قهر ترک کرد. 🔽و اما چند نکته؛ 1⃣یکم. پدر شهید عجمیان حق دارد نسبت به مسیر رسیدگی به دادگاه فرزندش دچار سوظن شود؛ به هر دلیل. نه پدر شهید عجمیان که هر کسی حق سوال و شبهه دارد. مساله اینست که در مقابل این سوتفاهم چه باید کرد؟ 2⃣دوم. فرض کنید بجای پدر شهید عجمیان، پدر یکی از متهمین اغتشاشات چنین ادعایی را در رسانه های خارجی مطرح می کرد. آنوقت چه می کردیم؟ احتمالا مثل پدر مهسا چند ماه همه نهادها و سازمان ها و دوربین ها و گزارش ها و اعترافات و غیره را بخط می کردیم تا سوتفاهم حل شود. غیر از اینست؟ حق هم همین است. همان اقدامات روشنگرانه ای که در قبال ماجرای آرمیتا انجام شد. 3⃣سوم. اما پدر شهید عجمیان ها مظلومند. نه بخاطر اینکه ادعای شان درست است. این پدر داغ دیده است؛ آنهم چه داغ سنگین با چه وسعت و عمقی. طبیعی است که اگر خبری به گوشش برسد ولو نامعتبر، عنان از کف بدهد. و اما مظلوم است چون وقتی داد می زند صدایش کمتر شنیده می شود. احتمالا خیال ها از او جمع است که جز آه و فغان، قدمی بر نمی دارد.  4⃣چهارم. ای کاش دستگاه قضائی سراغ این پدر داغ دیده رود و قدم به قدم مراحل دادگاه را برای او تشریح و رسانه ای کند. از زوایای مختلف و به روش های گوناگون؛ تکذیب کافی نیست. ادعای این پدر و مادر، خبر حاشیه ای  یک رسانه نیست که تکذیب شود.  و ای کاش دکتر ولایتی محترم  سراغ این پدر نازنین رفته و برایش توضیح دهد که چرا دچار سوتفاهم شده است؛ این انتظار هم زیاد نیست.  5⃣پنجم. روشنگری برای مردم اوجب واجبات است اما برای خانواده شهدا و مجاهدین و مستضعفین که میراث داران این سرزمین اند حق اینست که حرف دل شان با سعه صدر بیشتری شنیده و اگر خدای نکرده گلایه و شبهه ایست برطرف شود. حق نیست این گلایه ها بر سینه این پدر سنگینی کند. داغ روح الله کم داغی نیست. ..... ....
✅ ۹ دی؛ فراتر از افکار عمومی 1⃣یکم. اول قصهٔ ۹ دی را در چند جمله مرور کنیم. ماجرا چه بود؟: "دروغ گفتند". یعنی آن‌ها که اتفاقا شعار قانون‌گرایی داشتند، مشخص شد که سخت‌ترین دشمنی را با قانون دارند. با قانون انتخابات وارد رقابت شدند و وقتی شکست خوردند، زیر میز زدند و گفتند قانون را قبول نداریم. همان‌ها که شعار انتخاباتی‌شان علیه دروغ بود، مشخص شد که دروغ می‌گفتند که شعارمان قانون است.  اما ماجرا به اینجا ختم نشد. برای اینکه زیر میز بزنند گفتند تقلب شده است. عده‌ای هم باور کردند و به خیابان‌ها ریختند. حق داشتند. واقعا فکر می‌کردند تقلب شده است. اما ماجرا جایی نگران‌کننده شد که گفتند داور را قبول نداریم. قضاوت برای تقلب با خودمان است، نه قانون. آتش شعله گرفت. جماعتی به خیابان‌ها ریختند. شعار دادند. کم‌کم اعتراضات تند و بی‌پروا شد. سطل آشغال آتش زدند. شیشهٔ بانک شکستند. راه را بستند و غیره. تا اینکه ضدانقلاب مثل همیشه میدان‌دار شد و کار کشید به نه غزه و نه لبنان و توهین به سیدالشهدا و آدم‌کشی... و اینجا بود که گویی پرده‌ها افتاد. مردم متوجه شدند باطن ادعای تقلب، تجزیه‌طلبی است و آدم‌کشی. بعدها ماجرا روشن‌تر هم شد. وقتی که همه دیدند سخت‌ترین تحریم‌های اقتصادی در همان روزها کلید خورده است. یعنی پشت پردهٔ فتنهٔ ۸۸ همان‌ها بودند که پشت پردهٔ کوچک کردن سفرهٔ مردم شدند و همان‌ها بودند که پشت پردهٔ تجزیه‌طلبی و همان‌ها بودند که پشت پردهٔ ترور و همان‌ها بودند که پشت پردهٔ بی‌حجابی اجباری شدند تا رسید به اغتشاشات ۱۴۰۱ و حالا پشت پردهٔ همهٔ آن فتنه‌ها، درگیر کودک‌کشی است... و اما این یک درس بزرگ است؛ درسی که حقیقت ملت ایران را توضیح می‌دهد. برای همهٔ آن‌ها که ظاهرگرا هستند و نمی‌توانند باطن حقیقی این ملت را ببینند. 2⃣دوم. در مرور قصهٔ ۹ دی دقت کردید؟ مردم کجا جدا شدند؟ وقتی باطن آن شعارها و ادعاها مشخص شد... این باطن چه بود؟ ضدیت با هویت ایمانی مردم. وقتی با ایمان مردم مقابله شد، ۹ دی خلق شد. هویت ایمانی مردم امری فراتر از افکار عمومی است. افکار عمومی لایهٔ شناخت مردم است. ایمان لایهٔ باورهای عمیق مردم است. دستکاری شناخت مؤثر است، اما دستکاری ایمان مردم به این سادگی‌ها میسر نیست. مردمی که به جهت افکار عمومی سال ۸۸ رنگین‌کمانی بودند، به جهت ایمانی در ۹ دی یک‌رنگ شدند. و این ناگفتهٔ شنیدنی و شیرین انقلاب اسلامی است. این مردم با هر سلیقه‌ای و هر شکلی، به جهت ایمانی یک‌صدا هستند و یکپارچه. این دارایی را دشمن نمی‌داند که هیچ؛ اما برخی خودی‌ها و انقلابی‌ها و مسؤولین نیز بدان جاهل‌اند و در ظواهر متوقف‌اند. .... ....
✅ برخورد مؤمنانه در ماجرای آقای صدیقی 🔻فرض کنیم در ماجرای آقای صدیقی تخلفی صورت گرفته است. واکنش مؤمنانه به این ماجرا چیست؟ اصلا مهم است؟ آیا قرار است به اسم عدالتخواهی ظلم کنیم؟ 🔹پس اولا با هیاهوی ضدانقلاب منفعل نشویم و جزء تکمیلی پروژهٔ رسانه‌ای آن‌ها نباشیم. 🔹دوم برخوردهای کودکانه در فضای مجازی را هم وقعی ننهیم. هیجان دارند تا بیشتر دیده شوند. مراقبت کنیم برای عقب نماندن از قافله به خطا و گناه نیفتیم. 🔹سوم هم زمین بازی "پروژه‌بگیران مجازی" و "دکان‌داران سیاسی" و "دلالان افشاگری" و "کاسبان عدالتخواهی" نشویم. 🔻 ازاین‌رو برای مخاطبی که درد اخلاق و شرع و قانون دارد و دغدغهٔ مطالبهٔ مؤمنانه دارد، چند نکته ضروری است. ✅مقدمهٔ کلیدی: عدالتخواهی به تعبیر رهبر انقلاب بدون معنویت و عقلانیت ظلم است. معنویت یعنی تقوا و رعایت قانون الهی و شرع. تهمت و آبرو ریختن و هتک حیثیت و فحاشی و غیره نامش هرچه هست عدالتخواهی نیست. عقلانیت نیز قدرت محاسبه است. منطق و استدلال است. رفتار خوارج‌گونه و ظاهرگرایانه و قضاوت‌های یکجانبه باعث می‌شود فرد در قضاوت نهایی دچار خطای فاحش شود. رفتار مؤمنانه در عدالتخواهی یعنی رعایت تقوا و عقلانیت. این دو نباشند، عدالتخواهی نیست و توهم مطالبه و دادخواهی خیال‌انگیز است. 🔻با این مقدمه ماجرا را مرور کنیم. 1⃣یکم. چه کسی خبر را آورد؟ نگاه کنید ببینید چه کسانی دست به افشاگری می‌زنند و این‌ها چه سابقه‌ای داشته‌اند. نیت از چه جهت مهم است؟ قرار نیست با شناخت فرد، از محتوا عبور کنیم. اما با شناخت فرد متوجه می‌شویم که واکنش‌مان هدف نهایی او را تکمیل نکند. با شناخت فرد متوجه می‌شویم این پروژه، هدف نهایی او نیست. مثلا هدفش تخریب شخصیت‌ها و بزرگانی است که برای مردم ارج و قربی دارند. همین امروز را نگاه کنید. به واسطهٔ رفتار این دست جریانات تقریبا احدی در نظام نیست که سلم و پاکیزه مانده باشد. یا هدف نهایی‌شان تلقی فساد سیستمی و ابرپروژه‌شان ناامیدسازی است. شناخت فاعل مطالبه‌گری کمک می‌کند در نهایت بازی او را کامل نکنیم 2⃣دوم. حالا با محتوا چه کنیم؟ بعد از بررسی اسناد و مدارک متقن، مهم‌ترین مسأله این است که ما چه میزان حق قضاوت داریم؟ ما حق داریم ورود به‌هنگام محکمه را مطالبه کنیم. اما قضاوت و مجازات کار ما نیست. آیا همهٔ آنچه قاضی باید ببیند و حکم کند در اختیار ماست؟ آیا می‌توان به فرض وجود تخلف، پی به سوء نیت افراد برد؟ آیا شرعا و اخلاقا و قانونا حق قضاوت و بدتر از آن اجرای حکم و مجازت داریم؟ مجازات مگر چیست؟ همین ریختن آبروی افراد بدترین مجازات‌هاست؛ آن‌هم افراد با آبرو. قرار نیست سوابق افراد مانع قضاوت آن‌ها شود، اما اتفاقا سابقهٔ افراد در بزنگاه‌های مهم اخلاقی و سیاسی در گذشته یک ملاک عقلایی و منطقی است که بی‌محابا آدم‌ها را متهم و سرزنش نکنیم و اجازه دهیم محکمه با رعایت حقوق طرفین حکم کند. 3⃣سوم. برنده و بازندهٔ نهایی کیست؟ به ثمرهٔ مطالبه و حرف و کامنت و لایک‌مان توجه کنیم. ببینیم وقتی نقطهٔ نهایی را گذاشتیم، برنده و بازندهٔ نهایی چه کسی است؟ عدالتخواهی‌ای که منجر به تخریب و بی‌آبرو کردن سرمایه‌های معنوی و اخلاقی و سیاسی مردم شود، ظلم است. ظلم اصلی هم به اعتقادات مردم است؛ نه فقط این و آن. اگر مطالبه‌گری منجر به تلقی فساد سیستمی شود، ظلم اکبر است. اگر عدالتخواهی در نهایت به ناامیدی از آینده شود تبدیل شود، ابرفساد و بی‌عدالتی محض است. دادخواهی اگر منجر به رونق پروژه‌بگیران مجازی و دلالان افشاگری و کاسبان عدالتخواهی شود، حماقت تمام است. افشاگری اگر باعث تلقی ناکارآمدی عدلیه و رونق سوپرمن‌های عروسکی و بتمن‌های دست‌ساز شود، دادگری توهمی و خیالی است. در نهایت مراقبت کنیم به اسم عدالتخواهی جای اصل و فرع را برای‌مان عوض نکنند. ✅خلاصه و ساده؛ اگر نقطهٔ پایانی مطالبه‌مان را گذاشتیم، چه در نوشتن و چه تأیید کردن و چه حرف زدن، اگر ثمره‌اش در خود و مخاطبمان ناامیدی از انقلاب و حاکمیت و آینده بود، بدانید و بدانیم که گرفتار فسادی تودرتو و ظلمی بزرگیم؛ مطالبهٔ مؤمنانه که هیچ... همشهری ..... ....
❇️ده ویژگی کاسبان عدالتخواهی این روزها با پدیده جدیدی به نام "کاسبان عدالتخواهی" مواجهیم. "سوپرمن های دست ساز" و "بتمن های تخیلی" که تلاش می کنند قهرمان مبارزه با فساد باشند و از این دکان کاسبی کنند.  هرکس تخلف کرده است طبیعی است که باید در عدلیه پاسخگو باشد و البته نقش ما است. لذا سوال اصلی اینست که ما حق داریم افراد را بدون محاکمه وشنیدن ودیدن همه مستندات قضاوت کنیم و بدتر از آن حکم صادر کنیم و آبرو ببریم؟ با این مقدمه کوتاه لازمست مختصری درباره کاسبان اینروزهای عدالتخواهی بدانیم. شناخت کاسبان عدالتخواهی کمک می کند مطالبه گری مومنانه را فدای خدعه خناسان نکنیم و زمین بازی آنها نشویم. 🔻کاسبان عدالتخواهی چند دسته اند. 1⃣گروه اول پروژه بگیرهای  افشاگری اند که برای دادزن از دست کارفرما صله می گیرند. 🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ این افراد اساسا هیچ معیار و مبنای مشخصی ندارند و اگر سابقه اینها را چک کنید مملو از رفتارهای متناقض است. 2⃣دسته دوم کاسبان لایک و فالور و دیده شدن هستند. اینها پول نمی گیرند اما گدایی توجه می کنند. 🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ تولیدات اینها بدون هرگونه محتوای عمیق است. اغلب احساسی و هیجان زده اند. بیش از دو خط توئیت نمی توانند بنویسند و برای خط سوم دچار لکنت می شوند. 3⃣دسته سوم کاسبان سیاسی اند که دو دسته اول را به خدمت می گیرند تا به قدرت و مکنت برسند. 🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ شناسائی این افراد مشکل تر از بقیه است. اما اجمالا این افراد را بیشتر در ایام انتخابات و بزنگاه های سیاسی بشناسید. ✅اما کاسبان عدالتخواهی چه ویژگی هایی دارند؟ شاخص کلان همان است که رهبری انقلاب درباره مطالبه گری فرمودند؛ اینکه مطالبه گری مذموم آنست که با دشمن مخرج مشترک پیدا کند.  🔻با این اصل کلیدی چند مورد قابل فهرست است: 1⃣یکم. عدالتخواهی غیر اخلاقی: این جریان برای کاسبی در عدالتخواهی هیچ حد و مرزی نمی شناسند. آبروی افراد برای آنها از بی ارزش ترین هاست و هیچ مرزی برای حریم شخصی و عمومی افراد قائل نیستند. هتک و تهمت و دروغ و غیره بماند. 2⃣دوم. عدالتخواهی شتابزده: هر چه دیدند و دست شان رسید، بدون تحقیق و بررسی به سرعت منتشر می کنند و به همین دلیل در اغلب موارد مورد سوء استفاده کارفرماهای سیاسی و ابرپروژه بگیرها قرار می گیرند. 3⃣سوم. عدالتخواهی سوپرمنی: عدالتخواهی این افراد اغلب برای ایجاد قهرمان های دست ساز است. برای همین مهمترین هدف شان دیده شدن است و جائیکه عدلیه ورود کند و بخواهد عالمانه و منصفانه قضاوت کند، زیست عدالتخواهی آنها نیست و نابود می شود.  4⃣چهارم. عدالتخواهی فریبنده: در این سبک عدالتخواهی یک مصداق را در فرد یا نهاد پیدا می کنند و آن مصداق را به کل تعمیم می دهند. این خطای شیطانی مهمترین ابزار برای تخطئه و حذف کامل افراد و بدتر از آن ایجاد تلقی فساد سیستمی است. 5⃣پنجم. عدالتخواهی کاریکاتوری: مهمترین ویژگی این گروه جابجا کردن اصل و فرع است. یک حاشیه را تبدیل به اصل می کنند تا مخاطب از ظاهر فرعیات منکر اصول شود. 6⃣ششم. عدالتخواهی در بن بست: پروژه نهایی این افراد القای بن بست است. اینکه عدلیه تعطیل است و نهادهای نظارتی خوابند و هیچ اراده ای برای مبارزه با فساد نیست، جز همین افشاگری های توئیتری.  7⃣ هفتم عدالتخواهی تخیلی: این جریان هیچ اعتنایی به واقعیت های زمانه ندارد و در یک رویای خیالی و توهمی هر نوع عقلانیتی را مصلحت اندیشی می دانند. برای این جریان، آرمان ابزار ظاهرسازی در عدالتخواهی کاسبکارانه است. 8⃣هشتم. عدالتخواهی کور: این جریان اساسا به ثمره اقدامش در مخاطب توجه ندارد. اینکه مخاطب دچار تلقی فساد سیستمی شود یا از اصلاح ناامید شود اصلا و ابدا برایش مهم نیست. این جریان کور است چون حتی برایش مهم نیست با دشمن مخرج مشترک پیدا می کند و ابزار دشمنی می شود. 9⃣نهم: عدالتخواهی متناقض: این جریان را باید در فرآیندها و در طول زمان تحلیل کرد نه در یک مصداق مشخص. این جریان اغلب نسبت به کارفرمای خود ساکت اند و هیچ سطحی از مطالبه را نمی پذیرند. بدتر اینکه درباره خودشان نیز حاضر نیستند پاسخگو باشند. از سوابق عدالتخواهی شان و دروغ ها و تهمت هایی که زدند تا سوابق کیفری و محکومیت هایی که داشتند و تا سوال هایی که اول از همه خودشان باید پاسخگو باشند. 🔟دهم. عدالت خواهی فصلی: این گروه ها اغلب در بزنگاه ها فعال می شوند. حالا این بزنگاه یا زمان انتخابات است یا زمانیکه یک مجموعه خوب می درخشد و باید تخطئه شود یا شرایطی که فرد باید تمام و کمال حذف شود تا پروژه ای که دست گرفته است ناتمام بماند یا چه و چه. خلاصه اینکه برای اینها عدالتخواهی پوسته ای برای پروژه های مهمتر است. این ده ویژگی باعث میشود بیشترین خوراک دشمنی ضدانقلاب را فراهم کنند و عملا آلت دست دشمن شوند. ..... ....
❤️پیامبر غزه 🔻فرمودند روز قدس امروز با یک خروش بین المللی مواجه خواهیم شد. همین هم شد. هم ایران و هم دیگر کشورها حتی در دل اروپا و آمریکا. اما این خروش ثمره پیامبر غزه است. 🔸ابتدا دو مقدمه؛ 1⃣یکم. یک وقت پیام قدرت تاثیر بر مخاطب دارد. یک وقت فراتر از مخاطب، قدرت اثرگذاری بر جامعه دارد. اما یک زمان پیام چنان ارتقا می یابد که قدرت در نوردیدن تاریخ دارد. پیام در کربلا چنین بود. از فرد و جامعه عبور کرد و از دل تاریخ دست ما رسید. از انسان سازی و جامعه سازی فراتر رفت و امروز تمدن ساز است. 2⃣دوم. یکبار قدرت پیام در سطح افکار عمومی است. یک زمان هم قدرت پیام در سطح تغییر رفتار است. اما یک زمان چنان ارتقا پیدا می کند که قدرت پیام به سطح ایمان می رسد. خون شهدای کربلا چنین بود. خون مظلوم، ذهن ها را رشد می دهد و با ساخت رفتار، عمق می بخشد و در نهایت ایمان ساز می شود. 🔻هرزمان در جبهه حق انسداد پیام ایجاد شد، خون مظلوم "پیام بر" می شود. پیام بر غزه نیز همین خون مظلوم است. خون کودکان و زنان غزه نه صرفا به مثابه یک رسانه، بلکه در قامت یک معلم و پیام بر چنین نقشی داشت. نقش بیدار کننده وجدان ها. نقش آگاه کننده ذهن ها. نقش خروشان ساز انسان ها. ظلم به مردم مظلوم فلسطین داشت به فراموشی سپرده می شد که خون مظلومان غزه پیام بر شد و انسداد را شکست. 🔻ثمراتش را ببینید. 🔸قدرت نهایی در تغییر جهان، قدرت توده هاست. امروز به برکت خون های ریخته شده در غزه مردم دنیا بیدار شدند. یک ثمره اش تغییر محاسبات در منطقه. امروز هم جایگاه مقاومت ارتقا و تثبیت و توسعه یافته است و هم دولت های منطقه مثل گذشته نمی توانند پشت ظالم بایستند. 🔸امروز بیداری مردم دنیا حتی دولتمردان غربی و آمریکایی را هم دچار چالش کرده است. آمریکا ناچار می شود مقابل قطعنامه شورای امنیت سکوت کند. غرب ناگزیر می شود به قطعنامه عدم فروش تسلیحات به اسرائیل تن دهد. 🔸از همه مهمتر افتادن نقاب اهریمنی رژیم اسرائیل باعث شده است این رژیم قوه عاقله اش را از دست بدهد و مثل یک مجنون خود را به در و دیوار زندان خودساخته بزند بلکه رهایی پیدا کند. یک روز زن و بچه ها را می زند و یک روز بیمارستان و یک روز تیم های امدادجهانی و یک روز کنسولگری و هرچه بیشتر تقلا می کند بیشتر فرو می رود. 🔻اما ثمره خون مظلوم تنها روشنگری نیست. سطح اثرش تنها در سطح افکار عمومی نیست. خون مظلوم ایمان ساز است. بیدار کننده فطرت ها و رشددهنده معنویت ها است. 🔻راه پیمائی روز قدس مردم ایران یک نمونه اش. در خبرها آمده بود رشد 50 درصدی داشته است. مردم سالاری حقیقی را باید در روز قدس دید. دفاع از مظلوم و خروشان علیه ظالم؛ آنهم با زبان روزه و زیر گرمای طاقت فرسا. هم آرمانخواه و هم اهل مقاومت. این مردم انقلابی اند یعنی همین. 🔻"آرمانخواهی" و "مقاومت" درسی است که "پیام بر" غزه به تاریخ داد...واپسین درس خون های به ناحق ریخته شده... ..... ....
🔸در دیدار با رئیس عدلیه چه گذشت؟ 🔻در دیدار رئیس عدلیه و حجت الاسلام محسنی اژه ای با مدیران رسانه ها چند نکته را مختصر و کوتاه عرض کردم که در ادامه می آید. 🔻سلام و رحمت. اولا تشکر از فرصتی که در اختیار مدیران رسانه ها قرار دادید اما چون زمان اندک است بدون مقدمه وارد اصل مطلب می شوم. رایج ترین مطالبه مدیران و رسانه ها از همدیگر در دو گزاره است. احتمالا شما انتظار دارید خدمات شما منعکس شود و نقد سازنده صورت گیرد و رسانه ها نیز انتظار دارند دستگاه قضائی به پیوست رسانه ای اقدامات خود توجه کند. هردو نیز لازم و ضروری است. اما مساله اینجانب فراتر از ایندو گزاره است. اصل سخن اینجاست؛نقش عدلیه در جنگ تمام عیار رسانه ای چیست؟ روشنست که این نقش فراتر از ماموریت سنتی دستگاه قضائی است و باید در سطح حاکمیت و حکمرانی، آرایش جدید رسانه ای اتخاذ کند. رهبرانقلاب به کرات در دیدار با پرستارها و فرماندهان نظامی و فعالان دانشجوئی و مداحان و شعرا و غیره بر جهاد تبیین اشاره کردند. جهاد یعنی ایستادن مقابل دشمن. سوال اینجاست که عدلیه مقابل این جنگ تمام عیار رسانه ای، ذهنی، شناختی چه آرایشی گرفته است؟ یک نمونه آشکار این روزها تهمت ها و دروغ ها و شایعاتی است که سراسر فضای مجازی را آغشته کرده است. چرا دستگاه قضائی برخورد نمی کند؟ چرا برخورد بهنگام نمی کند؟ هر روز به یک مسوول اتهام زده می شود و هیچکس نیست دفاع کند. چرا مقابل کسانی که با آبروی دیگران بازی می کنند عدلیه مواجه روشن ندارد؟ چرا هرکس هرچه دستش رسید حق دارد افشا کند و سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را نابود کند و عدلیه حضور موثر ندارد؟ رهبرانقلاب بارها تصریح کردند راضی به این نوع عدالتخواهی مصداقی نیستم که به افراد اتهام زده شود و بعد هم حکم داده و آبروی شان ریخته شود. حتی همین تذکر را به دستگاه قضائی دادند که چه بسا عدلیه نیز حق ندارد حقوق متهم را رعایت نکند. با این توضیح چرا تذکر اخلاقی و شرعی و قانونی رهبری انقلاب مورد اعتنا قرار نمی گیرد؟ ابعاد جنگ رسانه ای تغییر کرده است. باید متناسب با این جنگ جدید آرایش گرفت. یک نمونه حجاب است. امروز کشف حجاب یک سلبریتی در فضای مجازی با کشف حجاب یک دختربچه در پارک متفاوت است. چرا با هردو یکسان برخورد می شود؟ آن سلبریتی حکم رسانه دارد. آیا با تخلف رسانه ها شبیه تخلف فرد برخورد می شود؟ چه بسا ماجرا از این هم بالاتر است. وقتی نقشه ضدانقلاب ترویج بی حجابی است، کشف حجاب یک سلبریتی اقدام امنیتی است و نه حتی رسانه ای. در نهایت انتظار داریم عدلیه شرایط جنگی امروز را که متکی بر تحریف واقعیت است ببینید و نقش و ماموریت خود را در این جنگ تمام عیار پیدا کند. .... ....
❇️دست برتر مردم در حجاب 1⃣یکم. خاطرتان هست رهبری انقلاب فرمود بی حجابی گناه سیاسی است؟ آنروی دیگر این سخن چیست؟ جماعتی ناجوانمردانه در کمین زنان و دختران ما نشسته اند که غرض شان فراتر از برچیدن پوشش آنهاست و صبح تا شب ذهن و قلب زنان ما را زیر آماج بمباران های رسانه ای و فرهنگی برده اند. پوشش جامعه ایرانی را باید با این سطح از هجمه بی امان دشمن تحلیل کرد. آنگاه روشن می شود که در ابعاد جامعه زنان و دختران ما چه مبارزه و مقاومتی صورت گرفته است. 2⃣دوم. مسوولین دولتی و انتظامی می گویند 99 درصد افراد مکشفه بعد از تذکر مجریان قانون حجاب خود را اصلاح می کنند. این یعنی مردم ما سرجنگ با قانون ندارند. اگر قانون روشن باشد و دقیق و مدبرانه اجرا و نظارت شود، جامعه همراهی می کند. 3⃣سوم. این روزها در فضای مجازی گفت وگوی جدی درباره سبک برخورد با بدحجابی است. برخی در دفاع از اقدامات سلبی و عده ای نیز در نقد آن می گویند و می نویسند. اما فصل مشترک همه آنها دغدغه حجاب است. بجز جریان مطرود خارج نشین، کسی از اباحه گری و کشف حجاب دفاع نمی کند و بحث برسر نحوه اصلاح و ارتقای حجاب است. 4⃣چهارم. وضعیت بدحجابی در جامعه ما نه خدای نکرده مرتبط به بی حیایی و بی عفتی است و نه تقابل های سیاسی. برخلاف تصور ضدانقلاب حجاب در جامعه ما امری مرتبط به سبک زندگی است و به همین دلیل است که بارها شاهد بودیم زنان و دختران ما در هر سطحی از حجاب در بزنگاه های سیاسی پای کار انقلاب و در ایام معنوی سال، اهل تهجد و عبادت و مناجات هستند. 5⃣پنجم. مجموعه نظرسنجی های موجود در نهادهای مختلف نشان می دهد اکثریت قریب به اتفاق مردم ما معتقد به حجاب هستند و بر الزام قانونی حجاب تاکید دارند و حتی شل حجاب ها نیز همین که دارند را حجاب می دانند. ❇️تا اینجای ماجرا مردم؛ ❇️و اما عملکرد مسوولین: 1⃣یکم. کمسیون فرهنگی مجلس اعلام کرد از 32 دستگاه اجرایی کشور که دارای وظایف قانونی در حوزه عفاف و حجاب هستند مطالبه کرده است تا نسبت به عملکرد خود پاسخ دهند. نتیجه این گزارش نشان می دهد 19 دستگاه با دهن کجی هیچ توضیحی ندادند و باقی نیز جز 4 یا 5 دستگاه وظایف خود را ناقص اجرا کردند. چرا؟ 2⃣دوم. ترک فعل دستگاه های اجرایی جرم نیست؟ مدعی العموم نباید وارد شود؟ سخنگوی دستگاه قضائی صریحا اعلام کرده است دستگاه های اجرایی وظیفه قانونی خود را در قبال حجاب انجام ندادند. خب؟ قدم بعدی چیست؟ چرا برخورد نمی شود؟ 3⃣سوم. فراجا تنها دستگاهی است که وظیفه اقدام سلبی دارد. در این میدان نیز به تنهایی پیشرو است. اما آیا فراجا به تجهیزات و ابزار لازم برای اجرای وظایف خود مهیا است؟ آیا نباید حمایت شود؟ 4⃣چهارم. چرا باید مجلس و دولت و دستگاه قضایی در تدوین و تصویب لایحه حجاب تا این اندازه تعلل به خرج دادند. هزینه این فرصت سوزی و پاسکاری های توجیه ناپذیر را چه کسی باید دهد؟ مردم؟ ❇️واقعیت اینست که مردم در ماجرای حجاب بسیار جلوتر از مسوولین هستند و به ناچار هزینه کم کاری دستگاه ها و گیجی در تصمیم گیری را نیز همین مردم می دهند. همشهری .... ....
✅حجاب و چالش خلاقیت در حکمرانی ماجرای حکمرانی در این روزگار با گذشته یک تفاوت اساسی کرده است. مهمترین رکن متفاوت آن حکمرانی در فضای شیشه ایست. جائی در معرض چشم مردم. اساسا در نزدیک ترین حالت ممکن به متن مردم هستیم. همه تصممیات مسوولین در مقابل چشم مردم قرار دارد. نتیجه اقدامات آنها توسط مخاطب دیده و ارزیابی می شود. اجمالا اگر این حکمرانی شیشه ای منجر به مردم سالاری و رشد آگاهی مردم شود باید بدان بالید و اما اگر ثمره اش پوپولیسم باشد باید نگران بود. پدیده هایی شبیه پروژه بگیری در فضای مجازی ثمره همین آسیب است. بماند. درین رابطه باید بیشتر نوشت. 🔻اما غرض این متن توجه دادن به مساله دیگری از جمله قصه دامنه دار حجاب است. هر میزان که حاکمیت مردمی تر شود، باید به هنر نزدیک تر شود. مخلص کلام همین یک جمله است. هر میزان مردم سهم شان در حاکمیت فربه تر شود چالش هنر و بطور اخص خلاقیت بیشتر خود را نشان می دهد. 🔻واقعیت اینست که نظام حکمرانی ما هنوز به اندازه رشد مردم، غنا نیافته است. نظام حکمرانی ما هنوز تصور می کند مردم یعنی صندوق رای و خلاص. فضای مجازی با همه آسیب هایش باعث شده است مردم به شکل ناخواسته قدر و منزلت پیدا کنند و جبر روزگار کم کاری مارا جبران و به مردم سالاری به مثابه آرمان انقلاب اسلامی کمک کرده است. اینجاست که باید قدر دانست و اما متناسب با این تحول خودمان را مهیا سازیم. یکی از مهمترین مقدمات نیز همین ساحت هنر در سیاست است. 🔻هر میزان تصمیم حاکمیتی مردمی تر شود باید هنری تر جلوه کند. هر میزان به متن حقیقی مردم نزدیک تر شویم باید هنرمندانه تر رفتار کنیم. چون ساحت وجودی انسان ساحتی هنری است. هنر زبان فطرت است. گرایش فطرت، جمال پرستی است. به همین دلیل است که شهید مطهری نام دیگر هنر را زیبایی آفرینی می نامد و آیت الله جوادی آملی هنر را در اعلی درجه اش حرکت به سمت جمال وجودی می دانند. 🔻با این مقدمه مختصر وقتی قرار است حکمرانی مردمی شود و به زبان فطرت اجتماعی باشد و مردم را همراه سازد، باید هنرمندانه باشد و خلاقیت ابزار گفت وگو با مردم است. اینکه در مواردی بین حاکمیت و مردم گوئی یک زبان بیگانه حاکم است، به همین دلیل است. چون سهمی برای خلاقیت در سیاست ورزی مان قائل نیستیم. اساسا زبان هنر و خلاقیت را بلد نیستیم. هر تصمیمی ک بدون خلاقیت باشد محکوم به شکست است. 🔻خلاقیت تبدیل یک ایده کارشناسی در سطح حاکمیت به ادراک اجتماعی است. یعنی به قاعده سیاست هنرمندانه، تصمیمات در بالاترین سطح کارشناسی اگر ابعاد هنری نداشته باشد، نمی تواند به زبان مردم ترجمه شود و لذا همراهی مردم را نخواهد داشت. با این توضیح ماجرای حجاب را نگاه کنید. مردم ما واقعا دیندار اند. اما ما چقدر توانستیم با خلق زیبایی و زبان فطری مردم از دین بگوییم؟ چقدر بازبان هنر از حجاب گفتیم؟ فقط هم وجه تبلیغی و فرهنگی حجاب نیست که هنر لازم دارد. حتی قهریه ما نیز برای اقدام سلبی باید به رنگ هنر و خلاقیت شود؛ واگرنه بهترین تصمیمات شکست می خورد. اینجاست که برای مقدس ترین سیاست ها، در اجرا دچار لکنت می شویم. 🔻چه باید کرد؟ واقعیت اینست که هنوز مسوولین ما فکر می کنند رسانه یعنی همان روابط عمومی سنتی گذشته. سالها گفته می شد، تصمیمات حاکمیتی باید همراه با پیوست رسانه ای باشد. اما واقعیت اینست که هنوز به این مرحله نرسیده، باید از آن عبور کنیم. در دوره ای قرار داریم که اینبار سیاست ها و تصمیمات حاکمیتی، باید پیوست هنر و رسانه شود. چون ابتدا جان مخاطب هدف است و بعد محیط و کالبد او. برای ساخت ذهن و قلب و ادراک اوست که توسعه و پیشرفت را در واقعیت رقم می زنیم. اساسا انقلاب اسلامی یعنی همین. باید بیشتر گفت. ..... .....
❇️یک تشییع جنازه متفاوت ❇️چرا شهید جمهور از شهیدرجایی و شهید بهشتی متفاوت است؟ 🔸حضور مردم در بدرقه شهید جمهور و همراهانش عجیب شگفتی ساز شد. اما این حضور میلیونی و چشمگیر از جهاتی با دیگر تجمعات تاریخی ملت ایران متفاوت است. 🔸مختصری مرور کنیم تا حرف نهایی: 1⃣یکم. کارگر شرکت هفت تپه می گوید گویا پدرم را از دست دادم. می گوید چندماه حقوق نمی گرفتیم تا اینکه آقای رئیسی آمد. کارگران شرکت احیاشده هپکو شعار می دادند: " سید ما به آسمان پر کشید/ناجی صنعت به شهادت رسید" هرکس به نحوی غم از دست دادن شهید جمهور را با تمام وجود حس می کند. سهمی که کم و بیش سر سفره اش احساس کرده است. لذا برخلاف گذشته و اینبار پشت سر ماشین حمل شهدای خدمت مردمی بودند که صرفا برای وجه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی نیامده بودند و نقش این انقلاب را در توجه دادن به دنیا فهم و وجدان کردند. پیشتر هم چشیده بودند اما اینبار قله آن ها بود؛ شهید جمهور و شهید خدمت. 2⃣دوم. یکی از صفحات ضدانقلاب که از زمان مرگ مهسا علیه کشور اقدام کرده بود می نویسد: "امروز در تشییع جنازه شرکت می کنم برای عذرخواهی." بعد هم همه پست های قبلی را پاک می کند. این ماجرا منحصر هم به مخالف نیست. رقبا نیز متوجه شدند سیاست ورزی اخلاقی یعنی چه. نمونه اش آخرین سخنرانی رئیسی در جلسه هیات دولت است که تاکید می کند به حکم ولی و رهبرم غیر از وحدت عمل نمی کنم و حق خود نمی دانم اختلافات را میان مردم ببرم. 🔻خلاصه اینکه خیلی ها متوجه شدند می توان در دل سیاست رفت و از درون آن با ردای شهادت اوج گرفت و آسمانی شد. ✅اما حرف نهائی اینجاست؛ مردم ما تشییع جنازه امام را به خاطر دارند. حضرت امام تجلی آن بخش از حاکمیت بود که مردم آنرا قدسی می دانستند. لایه انقلاب و نظام اسلامی. حضور این مردم در دیگر راه پیمائی ها نیز از جمله روز قدس و جشن پیروزی انقلاب اسلامی نیز از همین دست است. مردم ما تشییع جنازه شهدا و در راس آن شهید صاحب مکتب و سیدشهیدان انقلاب، حاج قاسم سلیمانی را به چشم دیده اند. شهدای امنیت نیز برای مردم آشنا هستند. دلاورمردانی که غیرت می ورزند و مجاهدانه از کیان انقلاب و خاک و ناموس مردم دفاع می کنند. اما ماجرای شهید جمهور در سطح و لایه دیگری است. در لایه دنیای مردم و با جلوه بیشتری نسبت به امنیت. در سطح معیشت و دنیای مردم. شهید جمهور نشان داد که توجه به دنیا و خدمت رسانی مادی نیز در نظام اسلامی می تواند در قله خود رنگ شهادت بگیرد. رئیسی خدمت رسانی دنیایی را هم مقدس کرد. رفتار سیاسی و کنش حزبی را نیز تقدس بخشید. ✅خلاصه اینکه شهید جمهور با شهیدرجائی و شهید بهشتی نیز متفاوت بود. آنها شهدای دوره انقلاب و نظام سازی در مراحل 5 گانه انقلاب اسلامی اندو رئیسی شهید دوره دولت سازی. به همین دلیل آنها به دست دشمنان انقلاب شهید شدند و رئیسی در دل خدمت. واپسین سخن اینکه همین خون یعنی کشور با قدرت پیش می رود و حالا در دوره دولت سازی خون هائی نیاز داشت تا چشم ها باز شود. خونی که رسانه است تا وجدان ها بیدار شود و در داخل و خارج همه بفهمند با انقلاب اسلامی می توان در اعماق دنیا رفت و از فرش به عرش رسید. چه بسا تعبیر دقیقتر اینست که فرش را نیز عرشی ساخت. همشهری ..... ....
✅سه دیالوگ راهگشا و اثرگذار در مناظره اول 1⃣یکم. پزشکیان: برجام نباشد نمیتوانید نفت بفروشید جلیلی: برجام نبود و فروختیم پزشکیان: ارزان فروختید جلیلی: قیمت نفت در بودجه ثبت است. الان قیمت بنزین در بودجه چقدر است؟ پزشکیان: نمی دانم. ولی ارزان می فروشید. جلیلی: مگر ممکن است؟ قیمت بنزین در بودجه روشن است و دیوان محاسبات با همان از شرکت نفت حساب می کشد. 2⃣دوم. جلیلی: اگر درست مسائل را نبینیم نمیتوان برنامه دهیم. پزشکیان: نیاز به برنامه نیست. برنامه هست جلیلی: برنامه برای اهداف است. برنامه اجرایی برای رسیدن به اهداف لازم داریم. پزشکیان: شما مگر دنبال دولت رییسی نیستید؟ ایا دولت برنامه نداشت؟ برنامه هفتم را نداشت؟ جلیلی: الان درباره موضوع اف ای تی اف در برنامه چه آمده است؟ باید چه کنیم؟ سکوت پزشکیان. 3⃣سوم. پزشکیان: باید به کارشناسان رجوع کرد. جلیلی: رجوع به کارشناس خوب است. اما اینکار باید قبل از ورود به رقابت انجام شود. مجری: اقای پزشکیان شما می گویید باید به کارشناسان رجوع کرد. اما در جلسات برنامه اقتصادی با دو کارشناس آمدید از دو مکتب مختلف. چطور ممکن است؟ پزشکیان پاسخ نداد و عبور کرد. (توضیح: پزشکیان با میدری و عبده تبریزی آمد که یکی نهادگرا و دولت گراست و دومی لیبرال و بازارگرا) ✅جمع بندی این سه دیالوگ مهم: یکم. وقتی مسائل را اشتباه وناقص ببینیم مثل عدم فروش نفت یا فروش مفسده انگیز دوم. برنامه اصلاح هم نمی توانی داشته باشی و مجبور میشی برنامه بالادستی را جای طرح اجرایی جا بزنی سوم. و چون خودت هیچ جمعبندی و ایده ای نداری وقتی سراغ کارشناس هم میری، این رجوع کمکت نمی کنه. چون نمیدانی سراغ کی بری و اینطور سراغ دوکارشناس میری که 180 درجه مقابل هم هستند. باید مناظره را روایت کرد. ..... .....
🔻اسنپ انتخابات 🔻یکم. سخنان دیروز رهبری درباره مشارکت را پیش رو قرار دهید. چندبار فرمودند آبرو شوید. از طرفی بحث و استدلال و "چرا به جلیلی" و چرا "نه به روحانی" و غیره خوب است اما این هم زمان دارد. 🔻دوم. شاید باورتان نشود؛ اما مطابق نظرسنجی ها تنها 1.6 درصد از کسانی که نمی خواهند شرکت کنند مخالف نظام اند. برخی ناامید از تغییر و برخی حس فساد سیستمی دارند که مجموع اینها نیز 40 درصد است. این گروه هم هیچ. اما نکته مهم اینجاست؛ نزدیک 18 تا 20 درصد کسانی که نمی خواهند رای دهند، انتخابات برای شان مساله نیست. درگیر کارهای خودشان هستند. 🔻سوم. پیشنهادم چیست؟ شاید ساده ببینید اما خیلی ها که نمی روند رای دهند بخاطر گرماست، حوصله ندارند. باید از زیر باد کولر راه بیافتند و بروند تا مسجد و مدرسه. اینها همه خریدهایشان هم با اسنپ است. اصلا ذهنشان درگیر انتخابات نیست. 20 درصد عدد کمی نیست. خاصه بین افراد 18 تا 30 سال. روز انتخابات اسنپ انتخابات شوید. بین دوستان و نزدیک تان این افراد را شناسایی کنید و سراغ شان روید. اول زنگ بزنید و یاداوری کنید که انتخاباتی هست و بعد هم اسنپ رایگان شوید. سرراه آبمیوه هم خریدید که بهتر. البته کاش نظام انتخاباتی ما از این مدل سنتی خارج و متناسب با زیست مجازی مردم می شد. ..... ....
🔻چند نکته درباره پیام کوتاه رهبرانقلاب 🔻پیام کوتاه رهبرانقلاب به همایش رسانه ملی بدین شرح است: " جناب آقای جبلی شما و این حضرات نقش بی‌بدیل رسانه و تبلیغ را در پیکارهای کنونی جهان-که بیش از همیشه است- می‌دانید. امروز پیروزی یک طرف را توانایی او در گرفتن و رساندنِ پیام و روایت او از واقعیت، رقم میزند؛ بسیار پیش و بیش از آنکه ابزارهای نظامی وارد میدان شوند و در آن اثر بگذارند. ما در این عرصه‌ی مهم باید دقت و تلاش و ابتکار خود را مضاعف کنیم. این پیام من به این همایش است." 🔻 و اما چند نکته: 1⃣یکم. پیام رهبری انقلاب تنها به رسانه ملی نیست. حداقل اینکه همه رسانه‌ها و فعالان شبکه‌های اجتماعی مخاطب این پیام‌اند. این عمومیت را می‌توان از روح حاکم بر پیام به سادگی استنباط کرد. همچنین متن پیام دارای گزاره‌هایی است که جایگاه و قدرت رسانه را توضیح می‌دهد و از این منظر توجه بدان برای حاکمیت سیاسی و حکمرانی مجازی نیز بسیار با اهمیت است. 2⃣دوم. فرمودند" نقش رسانه در پیکار کنونی جهان...." این تعبیر به روشنی از جایگاه متفاوت رسانه امروز می‌گوید. رسانه تنها ابزار اطلاع‌رسانی نیست؛ گذشت آن روزگار. رسانه تنها ابزاری برای گفت‌وگو و شعار آزادی بیان و غیره هم نیست؛ البته این هست. اما حداقلی از ماجراست. رسانه امروز ابزار کلیدی و نقش‌آفرین در مناسبات و معادلات تعیین قدرت در جهان است. حرکت به سمت قدرت مردم یا شیطان. 3⃣سوم. پیروزی در یک جبهه- و نه صرفا پیروزی در رسانه- را این‌طور توضیح دادند: اول گرفتن پیام. دوم رساندن پیام و سوم روایت از واقعیت. 🔸گرفتن پیام: گرفتن پیام یعنی اول ارتقای انسانی و دوم رشد تکنیکی کسب پیام. ارتقای انسانی یعنی با سازوکار سنتی و گذشته خبرنگاری نمی‌شود پیام را کسب کرد. نه فقط رشد علم و مهارت خبری، بلکه به هویت و خرد و هوش رسانه‌ای علی حده نیاز داریم. انسان‌های جامع و خودساخته‌ای که خودشان جزئی از دریافت پیام‌اند. توضیحش بماند بعد. 🔸رساندن پیام: اما بخش دوم رساندن پیام است. رساندن پیام یعنی اولا قدرت دادن به پیام و ثانیا توسعه و رشد ابزارها و مدل‌های توزیع پیام. قدرت دادن به پیام یعنی روش‌هایی که پیام اقناعی را برای اصابت به ذهن و قلب مخاطب قوت و عمق ببخشد. اما توسعه و ارتقای توزیع متکی به شناخت و مسلط شدن بر دنیای جدید رسانه است. 🔸روایت از واقع: اما سوم فرمودند روایت از واقع. دریافت پیام و توزیع پیام یک سوی ماجراست. اما سوی دیگر ماجرا روایت از واقعیت است. می‌فرمایند قدرت در اختیار کسی است که توانایی روایت از واقعیت دارد. دیدن و خبر دادن از واقعیت کفایت نمی‌کند. بین دیدن و نگاه کردن تفاوت است. روایت از واقعیت یعنی درست دیدن و عمیق دیدن واقعیت. روایت از واقعیت یعنی دیدن لایه‌هایی از واقعیت که چشم ظاهربین آن را فهم نمی‌کند. یعنی روایتی از واقعیت که جامع است. کلان است. عمیق است. راهبردی است. چنین روایتی چشم مسلح می‌خواهد که در غیر اینصورت روایت پیروزی در جبهه مقاومت را روایت شکست گزارش می‌کند؛ فرقی هم نمی‌کند که نیتش شر است یا خیر. 4⃣چهارم. فرمودند رسانه پیشتر و بیشتر از ابزار نظامی عمل می‌کند. یعنی شرایط جنگ را ببینیم و متوجه باشیم که امروز درگیر یک جنگ ترکیبی هستیم که در این جنگ هیبریدی آنچه مؤثرتر است جنگ در حوزه رسانه و افکار عمومی است. به سخن دیگر در این جنگ ترکیبی همه اجزای نزاع در خدمت جنگ در ساحت ذهن است. آیا حقیقتا اینطور آماده و آرایش جنگی گرفتیم؟ به تعبیر دقیق‌تر اگر در هر عرصه‌ای قوت پیدا کنیم، چه در عرصه نظامی و چه دیپلماسی و چه اقتصادی و چه هرچه اما اگر در عرصه رسانه منفعل باشیم و به جهت حکمرانی دچار ضعف شویم، میدان جنگ را واگذار کرد‌ایم. با این سخن آیا حکمرانی ما در عرصه فضای مجازی پیشتر و بیشتر از عرصه نظامی مجهز و آماده است؟ 5⃣پنجم و در نهایت اینکه فرمودند دقت و تلاش و ابتکار. به این فهم عرصه امروز جهاد رسانه‌ای این سه رکن را توأمان می‌خواهد. دقت یعنی علم و عقلانیت. تلاش یعنی اقدام جهادی. اساسا غیرجهادی در این عرصه نمی‌توان وارد شد و نتیجه گرفت. دست آخر ابتکار است. ابتکار یعنی هنر و خلاقیت. رسانه امروز به غایت به ساحت هنر نزدیک شده است و دیگر نمی‌توان با مدل خبررسانی گذشته اداره شود. امروز رسانه‌ای که قدرت خلاقیت و هنر نداشته باشد، حتما در این جنگ شکست می‌خورد. 🔻خلاصه اینکه پیام رهبرانقلاب خطابش تنها به مدیران رسانه ملی نیست. همه خود را مخاطب آن بدانیم. هم در سطح سربازان و سرداران جهاد تبیین و هم در سطح حکمرانی سیاسی. .... ...