📝📝📝ساخت چهره ی پزشکیان از اول ✍ #هاشم_کامکار در این چند هفته اخیر خیلی سعی کردم چهره ی خوبی از آقای دکتر پزشکیان در ذهنم بسازم. قرآن خواندنش را در ذهنم بزرگ می کردم تا چهره اش برایم دوست داشتنی تر شود. نهج البلاغه خواندنش را می دیدم و با خودم می گفتم پس حتما مولایش علی(ع) است. صراحت لهجه اش را و دَم از محرومین زدنش و اینکه باید با عدالت رفتار کنیم و اعتقادش به شایسته سالاری و کارِ کارشناسی و . . . . تازه در ذهنم تصویر زیبایی از ایشان شکل گرفته بود. تصویری دوست داشتنی. که پس از صحبتهای حضرت آقا یک دفعه آن تصویر زیبا همه اش فرو ریخت و تازه متوجه شدم که پزشکیان سرِ نمایندگان مجلس چه کلاه گشادی گذاشته است. با تجسم عده ای از نمایندگان مجلس ، ساده لوحی ابو موسی اشعری و لطمه اش به اسلام، یادم افتاد. همه ی آن تصویر زیبا به یکباره در ذهنم فرو ریخت. از دیروز همش فکر می کنم دولتی که با دروغ آغاز شود سرانجامش چه خواهد شد؟ و وزرایی که شایسته نبوده اند و حالا با این ترفند تائید شده اند چه حالی دارند؟ آیا خوشحالند که مجلس را فریب داده اند؟ یا در پیش وجدان خودشان ناراحت هستند؟ آیا رای اعتمادِ کامل اینقدر ارزش داشت که پزشکیان چهره ی خود را اینچنین پیش مردم خدشه دار نماید؟ راستش همش تو فکرم و آه می کشم که چرا قدر صداقت و درستی شهید رئیسی را ندانستیم؟ و اینک با کسانی طرفیم که مثل آبِ خوردن می توانند دروغ بگویند. فکر می کنم همه ی زحماتم به هدر رفته ، دوباره باید از اول شروع کنم و چهره ی جدیدی از آقای پزشکیان در ذهنم تصویر کنم. نهج البلاغه و قرآن و . . . . را باور کنم یا فریب هوشمندانه و عمدی نمایندگان مجلس را؟ فعلا ذهنم مغشوش است. خدا به دادم برسد. هفتم شهریورماه ۱۴۰۳ #پینوشت: تازه شعار و قول اولش هم این بود که مردم ما به شما دروغ نمیگیم!!! ..... ....