هدایت شده از KHAMENEI.IR
10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰نماهنگ ویژه
⛔️همه ما از بچگی اینجور بار آمدیم که جنس ایرانی مساوی است با بدبودن!
⚠️ این فرهنگ غلط دوره منحوس طاغوت است!
🔺تاکیدمکرر رهبرانقلاب بر حمایت از تولیدایرانی درسالیان اخیر
☑️ @Khamenei_ir
هدایت شده از 😂ᵢₛgₐ ₙₑwₛ | ایسگا نیوز😂
🔻دریافت شارژ و حجم اینترنت رایگان ترفند جاسوسی از سیستم شما
پلیس فتا هشدار داد:
🔹بسیاری از نرم افزارهای که در سایتها و شبکههای اجتماعی تبلیغ شده و رایگان برای نصب قرار دارد، میتواند یک بدافزار باشد که اقدام به جاسوسی از سیستم ما یا سوءاستفاده از اطلاعات و امکانات سیستم ما بنماید.
🔹به هیچ وجه مورد فریب این دست تبلیغات اعم از دریافت شارژ رایگان، دریافت حجم اینترنت رایگان، اد کن جایزه بگیر، نرم افزار... قرار نگرفته و اقدام به نصب اینگونه نرم افزارها نکنید.
🍎 @GizmizEit 🍇
هدایت شده از 😂ᵢₛgₐ ₙₑwₛ | ایسگا نیوز😂
"ورق بازی" امام جماعت مسجد الحرام!
'عادل الکلبانی' امام جماعت سابق مسجدالحرام در افتتاحیه اولین دوره مسابقات "ورق بازی" ریاض شرکت کرد!
اصلاحات در عربستان به کجا برسه خدا میدونه😐
🍎 @GizmizEit 🍇
خبرفوری
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 #تب_مژگان 56 اینو گفت و دستش را محکم گرفت جلوی صورت و پیشونیش... من فقط فرصت کردم که چش
هدایت شده از محرمانه
.
راستی چرا فقط احمدینژاد؟ آیا این انقلاب ظرفیت ظهور افرادی بهتر از او را ندارد؟ این یعنی فردپرستی و اعتراف به اینکه اگر او نباشد روی ما حساب نکنید!! چقدر این ماجرا شبیه اتفاقات اوایل انقلاب و دیدگاه های سازمان #منافقین است!
عزیزان یادشان رفته همین رهبری بود که در سال ۸۸ درمقابل همه مهاجمان به رای مردم مثل #هاشمی، چون کوه ایستاد و امروز شما انتظار دارید در برابر رای مردم به رئیسجمهور قانونی بایستد و همین شما فردا پیراهن خونین دیکتاتوری عَلم کنید که ما گفتیم، شما چرا قبول کردید؟!
یادش به خیر شهید #آوینی وقتی از انحراف #مخملباف میگفت هیچ یک از ما باور نکردیم، همچنان که هشدار شهید آیت و شهید دیالمه از باطن واقعی میرحسین را!
خوب است بدانید بسیار بودند بزرگتر از شما و رئیس شما که مثلا با انقلاب به مبارزه برخاستند و در مقابل طوفان ملت ذلیل و خوار شدند، حالا چه #شریعتمداری و بنیصدر باشند چه منتظری و هاشمی؛ این کشتی را دریانوردی کاردان هدایت میکند و جولان شما در این عرصه برای سیل خروشان حامیان واقعی انقلاب زحمتی بیش نخواهد بود. باورتان میشود این جمله از احمدینژاد باشد: "همواره دیکتاتورها از مقابله با قوهقضاییه و قانون شروع کردهاند!" و بخوانید از پیر سفر کرده جماران که چه زیبا فرمود: "این ولایت فقیه است که از دیکتاتوری جلوگیری میکند"...
نامه حضرات یادآور نامه ۱۹ خرداد ۸۸ مرحوم هاشمی است که همین عبارات را با ادبیاتی دیگر نوشت به رهبری بدون سلام و والسلام و رهبری را به اقدام موثر توصیه کرد؛ قبل از او هم خاتمی و نهضت آزادی و منافقین خبر از پایان نظام داده بودند؛ شما یادتان نمیآید ۴۳ سال پیش با تحریک مارکسیستها مجتبی #طالقانی به "پدر" نامه نوشت و مدعی شد اسلام ظرفیت مبارزه با طاغوت را ندارد؛ حالا در میان امضاها، دیوارنوردان سفارت #انگلیس را میشود پیدا کرد که امروز خبر نامهنگاری آنها را bbs منعکس میکند! جل الخالق!!
نه به ۳۰۰نفرتان بنازید که اگر امت ولایت مدار احساس تکلیف کنند نامه که هیچ، طومارهای بزرگتر از آن را در هم میپیچند؛ و نه به دانشجو و انقلابی بودن اکتفا کنید که از شما انقلابی تر #بنیصدر بود که هم رکاب امام بود در پرواز انقلاب و #رجوی که زانو به زانوی امام مینشست و #منتظری که حاصل عمر امام بود و هاشمی که برند نظام بود و حالا بنگرید به عاقبت آنان...
برادرانه عرض کنم همان مقدار دغدغه تان را برای آینده انقلاب شایان ستایش میدانم که گمراهی در روش رفع آن را شایسته سرزنش؛ نظامی که متعلق به ولیعصر عجل الله تعالی فرجه است آنقدر ظرفیت دارد که بزرگان عاقبت به خیرنشده را تا تشرف به ساحت ملک الموت صبورانه تحمل کند و البته این نیز خواهد گذشت و پیروزی سهم کسانی است که از آزمون نهر ممنوعه، جرعهای نگرفتند و گوش به فرمان ولی خدا تا قدم آخر مردانه ایستادند و در #وعده_صادق خداوند هیچ شکی وجود ندارد.
جمله آخر اینکه همین حجت شما را بس که چون #تاجزاده ای از شما و نامه نابجایتان ذوق میکند و آن را مقدمه تقدس زدایی از رهبری میداند! و رسانههای قسمخورده انقلاب شدهاند تریبون #انحراف! خب این دادوستدی است که مشایی با نامه دلفریبانه اش به خاتمی آغاز کرد؛ یادتان هست ایشان در آن نامه به رئیس دولت اصلاحات نوشت که فرقه اش ادامه همان اصلاحات است؟!
اَینَ تذهبون؟
@secret_file کانال #محرمانه
هدایت شده از .
4_5792175298904588610.mp3
1.96M
⭕️حساب خودتون رو قبل از روز حساب بررسی کنید!!
🔸یک حساب سر انگشتی...
#شهادت
#کلیپ_صوتی
#استاد_پناهیان
🔴 @khybariha
🌷🍃🍃🍃
هدایت شده از سرباز گمنام امام زمان (عج)
جنگ رسانه ای اینه که میبینید
یک مریض روانی #بهایی که تمام عمرش برای به گند کشیدن جامعه از طریق شبکه های اجتماعی کار کرده
بعد از تیر اندازی تبدیل میشه به یک مسلمان معتقد و با حجاب
@SARBAZANGOMNAM_IR↩
هدایت شده از .
✅ @Mohamadrezahadadpour
⛔️ نامشان #داعش بود ⛔️
نامشان داعش بود، بعد از ظهر روزی تابستانی آمده بودند ما را به جهنم ببرند و خودشان سر راه به بهشت بروند! دعوت نامه شان در دست چپشان بود و با انگشت شهادتین دست راست، آسمان را نشان می دادند!
◾️◾️◾️◾️◽️◾️◾️◾️◾️◾️◽️
مادرم برای سکس شرعی بسیار پیر بود و طعم حوریان بهشتی را نمی داد او را کشتند، خواهر کوچکم را همچون بره ای تازه نگه داشتند او باکره بود!! همچون مریم، کمی معصوم تر، کمی کورد تر، همچون آب زلال! خواهرم باید زن امیر الاکبر میشد!
خدا شاهد بود، ما تفنگ نداشتیم سرود خوایه وهتهن میخواندیم! خدا شاهد بود ما گلدان ها را آب می دادیم!
خدا شاهد بود آمدند پدرم را به دو قسمت نامساوی تقسیم کردند سرش را برای وطن جاگذاشتند و بدنش را زیر خاک دفن کردند که نفت شود! خدا شاهد بود برادر کوچکم را لخت زیر آفتاب نگه داشتند و به او شهادتین یاد می دادند! خدا شاهد بود او از عطش بی آبی جان داد! خدا شاهد بود!
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◽️◾️◾️◾️
سیاه بودند، مردانی از سرزمین حجر و آتش و ما زبانشان را نمی فهمیدیم اما رفتارشان را...!
مردانی با ریشهای بلند، مغزهای کوتاه، باورهای سخت! نامشان عقرب، ملخ، سوسمار بود! مردانی که از اسلحه هایشان ادب را یاد گرفته بودند! لشکری از لجن و ریش و اعتقاد!
◾️◾️◾️◾️◾️◽️◾️◾️◾️◾️
آنها آمدند، آرزوهای من را کشتند، آنها من را غنیمت صدا میزدند، آن زمان دیگر نادیا نبودم،
آنروز دختری بودم با روحی زخمی که از نفسهایم خون میچکید، آنروز هیولای ظریفی بودم که با جهان قطع رابطه کرده بودم
در من انسان مرده بود و لاشه ای بودم که حتی مومیایی هزار ساله اش ارزش نداشت.
آنروز مرگی بودم در روحی!
سربازان حق! موهای من سوژه ی مرد دیگریست که شعر بلد است.
جنگجویان خون جو ! به کدام زبان، عذاب هزار ساله ی من را ترجمه می کنید؟
◾️◾️◾️◾️◽️◾️◾️◾️◾️◾️
آنروز دیگر آن روز نبود، هر روز من است!
جای پای شر روی سینه های من مانده است
جای چنگال سیاهی روی صورت کوردی ام خودنمایی می کند
آنروز هر ساعت و هر دقیقه ی من است، هر ساعت متولد می شوم و هر دقیقه می میرم!
آنروز، کثافت تاریخ بود که روی من پیاده شد
آنروز، مردان جهان برای قتل احساس یک زن با آسمان ها قرارداد بسته بودند ! و بلکه هزاران زن.... !
◾️◾️◾️◾️◾️◽️◾️◽️◾️
بعد از آن زنی می مرد! زنی حامله می شد
زنی خودکشی می کرد! زنی خودسوزی...
زنی هزار رکعت نماز جبر می خواند
بعد از آن زنانی، از رنج حامله شده بودند
زنانی فقط یک تقویم می شناختند: دوازده ماه نفرت، چهار فصل بیزاری.
بعد از آن تاریخ به دو دوره تقسیم شد قبل از فاجعه ی سیاه - بعد از فاجعه ی سیاه!
بعد از آن زنان فقط یک خیابان را سر راست بلد بودند، خیابان منتهی به بیمارستان بیماران روانی!
بعد از آن زنان فقط یک آواز میخواندند،(( ای مرگ کجایی!؟ زندگی مرا کشت))
بعد از آن زنان تابوت بودند و کودکان در شکمشان مردگان هزار ساله!
بعد از آن زنان مجسمه ای بودند که وسط شهر برای عبرت تاریخ نصب شده بودند!
آن روز هوا گرم بود، خدا شاهد بود
مردی آمد
من را کشت
و باز دعا میخواند تا دوباره زنده شوم!!!
🔴 @khybariha
🌷🍃🍃🍃
هدایت شده از 🍃🌸 زندگی زیباست 🌸🍃
❤️
♡
هی نـگو دلم فقط فلان چیز و میخواد
ازش صلاحت و بخواه
شاید داریم برای ضرر خودمون اصرار میکنیم❗️
خدا میگه: چه بسا چیزی را دوست دارید
و آن برای شما بد است
🌷 @sabkezendegidini 🌷
هدایت شده از سرباز گمنام امام زمان (عج)
صفحه رسمی آیت الله العظمی #نوری_همدانی در توییتر
گرفتن #سود به عنوان #دیرکرد_جایز نیست
تیم سایبری↙️
@sarbazangomnam_ir
هدایت شده از .
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
#تب_مژگان 59
مثل اینکه تمام دنیا را بهم داده بودن... گفتم: «عمار! خدا خیرت بده که زنده ای... آخه گفتم من و تو مال شهادت نیستیم!»
عمار گفت: «نه بابا ... شهادت؟ ... من و تو حتی اگه همین جا لقمه لقمه هم بشیم، بازم «مصلحت» نمیبینند ما را شهید حساب کنند... مگه اونایی که «مصلحت» دستشونه به رفیقام که در جنگ از دست دادم میگن شهید؟ والله اگه بگن... حاج آقا مصلحت بهشون میگه «تلفات» جنگ! دیگه من و تو که جای خود داریم...»
کلی خندیدم... گفتم: حالا پشت بیسیم وقت گیر آوردیا...
گفت: ما که آب از سرمون گذشته... اگه راست میگن پاشن بیان زیر تیر و گلوله اینا که الان علافشون هستیم...
گفتم: چه خبر؟ درگیر نشدی؟
گفت: نه... حواسم هست... راستی محمد... نمیدونم اطلاع داری یا نه... اون دختره که فرستادیش هوا اسمش چی بود؟
با تعجب گفتم: سهیلا ... خب؟! چطور؟!
گفت: وقتی خوابیده بودی، بهم اطلاع دادن که دو تا مرد وارد بیمارستانش شده بودن و میخواستن یواشکی ببرنش... بچه ها با اون دو تا درگیر شدن... دو تاشون زخمی شدن و گیر افتادن اما سهیلا...
اعصابم داشت خورد میشد... گفتم: سهیلا چی؟ زود باش عمار بزن!
گفت: سهیلا متاسفانه گم شد... دوربین های بیمارستان میگه که اون دو تا تا بچه ها را درگیر کرده بودن، ظرف مدت 20 دقیقه... یکی که صورتش را پوشونده بوده... وارد اتاق میشه و تخت سهیلا را تا طبقه پایین میبره و بعدش سوار ویلچرش میکنن و میبرنش...
وای خدای من! ... وای عمار... خدایا چرا؟ ... گفتم: «به قول اون بابایی که سال 88 رای نیاورده بود، حالا من دو سه ساعت خوابیدما... تا پاشدم باید قیامت بشه؟! باید سهیلا هم گم بشه؟!» داشتم دیوونه میشدم... سرم تیر کشید...
عمار ادامه داد: حالا چرا ترش میکنی؟
صدامو یه کم بردم بالا و گفتم: «ترش نکنم؟! عمار ترش نکنم؟! عمار من الان باید آروم باشم؟! میدونی الان دیگه ما تف هم کف دستمون نیست؟ الان ما چی داریم که دلمون خوش باشه؟!»
عمار که اون لحظه نمیدونستم چش هست و چرا آرومه... داشت حرصم را بیشتر در میاورد... گذاشت خوب داد و بیداد کردم... بعدش گفت: «حالا که چیزی نشده... پس فکر کردی بچه های اونجا هویج بودن؟! یا مثلا بچه ها را چیز فرض کردی؟! اگه قرار باشه که به همین راحتی گاف بدیم که باید بریم بز بچرونیم! محمد جان! یه لیوان آبی... شربتی... صلواتی... یه چیزی... الان فقط خواهر مادر بچه ها را سرزنش نکردی...»
در حالی که دندونام داشت بهم فشرده میشد از عصبانیت...گفتم: آرومم... درست حرف بزن ببینم چی شده؟!
عمار گفت: اصلا میخوای هروقت آروم تر شدی بهت بگم؟ ... اره... بذار وقتی یه استراحت کوچولو کردی بهت میگم... آفرین... حالا بگیر بخواب تا منم به کفتارهایی که رو به روم هستن برسم...
عمار میدونست که من اون لحظه دارم حرص میخورم و میخوام زودتر بدونم چه خبره... حالا داشت اذیتم میکرد... من قلبم اومده بود توی حلقم... اما عمار داشت ادای «همه چیز آرومه ... من چقدر خوشبختم...» در میاورد...
بهش گفتم: عمار حرصم نده... بگو جان محمد! ... حالم خوب نیست...
گفت: چشم... جونم برات بگه که دو سه ساعت خوابیدی، همه چیز حل شد و همه دنیا به وفق مرادمون شد... بگو چطور؟ ... یکی از بچه های گشت موتوری خودمون که خیابون بغلی بیمارستان کمین کرده بوده رفت تعقیب ماشینی که سهیلای ذلیل شده را با خودش برده بوده... یک ساعت توی خیابونا چرخونده بودنش... وقتی خیالشون راحت شده که کسی تعقیبشون نکرده، سهیلا را بردن به یه محیط 223... از قضا اون 223 کجاست؟ ... دقیقا همون جایی که منم دو تا پژو را تعقیب کردم و الان در موقعیتشون هستم... با اون یکی موتوری لینک شدم... فهمیدم سر آب هویج فروشی همین بلواره...
گفتم: ینی الان همه شون...
گفت: آره... الان همه سر نخ ها... یا بهتره بگم همه درجه دو های پرونده را «تامین» داریم... توی چنگمون هستن... دستور چیه محمد جان؟!...
ادامه دارد...
🔴 @khybariha
🌷🍃🍃🍃