هدایت شده از بیداری ملت
#شهادت یک واژه و راهِ
#تمام_نشدنی است
و آنقدر دست یافتنی است
که هرکس می تواند، #آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل، که حتما به آن دست خواهد یافت ✅
و اما...هر آرزویی ...
#بهایی دارد ...
بعضی ها با پول💰 به آرزوهایشان می رسند و ما با جــ❣ـان
و جان دادن، #آدم_شدن میخواهد
خالص و مخلص شدن میخواهد ...
سختی و درد کشیدن💔 می خواهد!
و همه ی اینها خلاصه می شود در #شهیدانه زندگی کردن. شهیدانه زندگی کنیم تا شهید شویم🕊
و #شهدا این گونه زیستند🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
💥عکسی که بعد از ۳۱ سال اجازه انتشار یافت!
شب عملیات رمضان پشت میدان مین رزمندهها زمینگیر میشوند از ۱۵۰ نفر داوطلب ۲۰ نفر انتخاب میشوند با گذشتن از میدان مین راه عبور بقیه باز شود.
۲۰ نفر نوبتی روی زمین غلت میزنند تا راه باز شود..
این عکس صبح همان شب است...
اینها که در این عکس اینگونه آرام خوابیدهاند و اینگونه معصومانه سر را بر زمین گذاشتهاند
نه نان خواستند ونه نام.
شرمشان باد، کسانی که با اختلاس، دزدی و رانت خواری به خون راه شهیدان خیانت کردند و میکنند.
شرمشان باد کسانی که این اختلاسگران را حمایت میکنند.
#شهیدانه 🕊 @NOORI82325 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
اگر از سیم خاردار های نفس خود عبور کنید میتوانید از سیم خاردار های دشمن عبور کنید.
#شهیدانه
#شهید_علی_چیت_سازان
@kolahghermezi1
🖇 #شهیدانه🌿
گفت : راستی جبهه چطور بود؟!
گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃
گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔
گفتم : آری 😉
گفت : در چی؟! 😳
گفتم : در خواندن نماز شب 😊
گفت : حسادت هم بود؟! 😳
گفتم : آری ☺
گفت : در چی؟! 😮
گفتم : در توفیق شهادت 😇
گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳
گفتم : آری 🙂
گفت : برا چی؟! 😳
گفتم : برای شرکت در عملیات 😭
گفت : بخور بخور بود؟! 😏
گفتم : آری ☺
گفت : چی میخوردید؟! 😳
گفتم : تیر و ترکش 💥💥
گفت : پنهان کاری بود؟! 😳
گفتم : آری 🤫
گفت : در چی؟!!😳
گفتم : نصف شب واکس زدن کفش
بچه ها 👞👞
گفت : دعوا سر پست هم بود؟!
گفتم : آری 😊
گفت : چه پستی؟! 🤔
گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂
گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙
گفتم : آری 😊
گفت : چه آوازی؟! 😳
گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟
گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫
گفتم : آری 😒
گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳
گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب☠💀☠
گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦
گفتم : آری 🙂
گفت : کجا؟! 😲
گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳
گفتم : آری 😕
گفت : کجا؟! 😲
گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،....
گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄
گفتم : آری 😊
گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳
گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪
گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜
گفتم : آری 😊
خندید و گفت : با چی؟! 😁
گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪
سکوت کرد وچیزی نگفت...
#داستانک
#شهیدانه
#تلنگرانه
هرینه یک عددصلوات
#شهیدانه🕊
#مدافع_حرم
#خِطه_دارالمومنین
🥀شهید احسان روحی 13 آذرماه 1336 درخانواده ای مذهبی متولد شد. تحصیلان ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در کاشان گذراند و موفق به اخذ دیپلم مکانیک شد.
✍احسان روزها کار می کرد و به پدرش کمک می کرد وشبانه درس می خواند.و درکارخانه درین کاشان مشغول کار شد. درکنکور شرکت کرد و در انستیتوی تکنولوژی قم پذیرفته شد 29. آذر ماه 1357 وقتی مثل همیشه در تظاهرات ها شرکت می کرد در تظاهراتی که مسئول انتظامات آن او بود ماموران به جمعیت زنان هجوم بردند. احسان برای دفاع از آنها شتافت که گلوله ای او را از پای در آورد.وی در مزار دباغ ها در #کاشان به خاک سپرده شد.
#خادمان_ظهور
🆔@Khademan_Zohoor313
┈┉┅━━━━❀💌❀━━━━┅┉┈