eitaa logo
خبرفوری
478 دنبال‌کننده
129.5هزار عکس
88.5هزار ویدیو
919 فایل
ما سریعترین روش برای اطلاع رسانی راانتخاب کردیم ومسوولیت صحت آنرابرعهده نمیگیریم #قالیباف_شهیددکتر_رئیسی انقلابیها فعالترین ابرگروه در ایتا #جبهه_متحدانقلاب فعالیت ما۲۴ساعته 🔵 👇مارو تبلیغ کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/1699479666Cec82a24a13
مشاهده در ایتا
دانلود
✨شهیدان را نیازی به گفتن و نوشتن نیست ، آنان نانوشته دیدنی و خواندنی هستن....☁️ باز هم ساعت به وقت  قرار تپش قلبهاست ❤️ برای شنیدن عاشقانه هایی که شهیدان خلق کردن... سلام دوستان✋"علی مرتضوی" هستم متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۴۳ خوشحالم که امروز تو جمع دلهای شهدایی تون هستم😍 ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ می فرمایند:👇 برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله(ع) یا در مجلس ابا عبدالله (ع) … 💥 شهید علی مرتضوی تمام آرزویش رسیدن به کربلا و زیارت امام حسین (ع) بود ولی دست تقدیر الهی برایش "شهادت" را رقم زده بود... شهید مرتضوی در مجالس ارباب آنچنان عزاداری خالصانه می کرد و طوری با عشق و حرارت برای امام حسین(ع) اشک می ریخت که تمام افراد را تحت شعاع قرار می داد و خیلی ها با گریه و زاری علی, برای مولا گریه می کردند... اگر بخواهیم اولین خصوصیت شهید مرتضوی را برای شما بگم یک کلام است 🌷باشنیدن نام امام حسین(ع) و حضرت زهرا (س) می لرزید، فریاد می کشید, گریه می کرد و اشک می ریخت...😰 "علی عاشقی بود که همه عاشقش بودند." 💥 او عاشق اباعبدالله الحسین (ع) بود... برای امام حسین (ع) می سوخت و با تمام وجود اشک می ریخت. از روی سوز و از روی اعتقاد اشک می ریخت و وقتی دعا می خواند و قبل از همه و بیشتر از همه، خودش گریه می کرد... و به قول آیت الله بهجت (ره)👈 با سیدالشهدا (ع) راه صد ساله را یک شبه رفت.
⭐سعي كردم برگردم تا پشتم به آنها باشد. مبادا تغييرات توی چهره‌ام رو ببينند. تعارفم کردن برم بالا. از چهار پله‌ي منزل شان نمي‌توانستم بالا بروم. ديوار خانه را با دست گرفتم و بالا رفتم. به هر سختي بود وارد اتاق شدم. ميوه، آجيل و شيريني وسط اتاق بود. گوشه‌اي نشستم و به ديوار تكيه دادم. طبق معمول بچه‌ها در حياط شروع به بازي كردند. پدرش پرتقال و پسته مي‌خورد و پوستش را به طرف من پرت مي‌كرد و مي‌خواست با شوخي های همیشگی اش خوشحالم كنه. ⭐زير لب از خدا طلب صبر مي‌كردم كه مادر با پدر به تندي برخورد كرد كه چه كارش داري، ولش كن، سر به سرش نگذار ابراهیم، حوصله نداره. 13 روزه كه چشم به راه پسرته، حق داره، به حال خودش بذارش. آقاجون هم ول‌كن نبود كه نبود. من حال شوخي نداشتم...😢 👈 چندين بارخواستم داد بزنم. ولي به نفسم مسلط شدم وسكوت كردم. با خودم مي‌گفتم: "خدايا دارم منفجر ميشم.😳 چراب چه‌هاي سپاه نمي‌آیند؟😇 ⭐در همين گيرودار بودم كه صداي چند ماشين و هياهو از بيرون خانه به گوش رسيد. گفتم: آقاجون پاشو كه دوست‌هاي محمد اومدن دیدنت."👈 سرتان را درد نیاورم اینطوری بود که من در سیزده عید سبزه زندگیم برای همیشه گره زدم😰 راوی سیده نساء هاشمیان همسر سردار شهید اصغریخواه به👈 گزارش جهان به نقل از مشرق