مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
جشن تولد يكی از #دوستامون بود😃☝️
تصميم گرفتيم #با هم بريم و براش كادو بخريم🎁
بهش يكی از بهترين #پاساژ_هارو برای خريد معرفی كردم که اونجا بريم😀
اما #مخالفت كرد و ازم خواست كه بریم به يكی از همین مغازه های #اطراف 🙁✌️
#وقتی رسيديم ديدم چهرش درهم رفته و #سرش پايينه😞
ازش سوال كردم اتفاقی افتاده؟
گفت دلم ميگيره #وقتی جوونا رو به این شکل ميبينم ...😔
ديدم نگاهش به #اون سمت خيابون رفت ... چند دختر و پسر مشغول شوخی باهم و #حركات سبكانه ای بودن😓
دستش رو روی شونه ام گذاشت وگفت #بريم🚶🚶
داخل مغازه رفت #و سريع چيزی برای هديه انتخاب كرد و #برگشتيم👌
توی ماشين سرش پايين بود و زياد #حرف نميزد😞 مگر اينكه من باهاش صحبت ميكردم و اون #پاسخ می داد ...
شب موقعی كه #ميخواستيم به مهمونی بريم ناگهان جلوی در خونمون ديدمش😳 پرسيدم اينجا چيكار ميكنی؟من فكر #ميكردم تو رفتی‼️
گفت من #نميام‼️
ولی از طرف من #هديه رو بهش بده🎁 و بهش تبريك بگو👌
ازش #علت اينكار رو سوال كردم ،گفت شنيدم جايی كه #تولد رو گرفته اند🎉🎈 مكان مناسبی برای شركت #ما نيست☝️ ما آبروی #حزب_الله و جوانان اين #راهيم اونوقت خودمون نامش رو خراب كنيم؟!
#شهید_جهاد_مغنیه
🕊|🌹 @masjed_gram
1_44940417.mp3
7.96M
نَـاحِلَةَ الْـجِسْمِ یَعنی ... 🎼
حامد زمانی و عبدالرضا هلالی 🎤
#پیشنهاددانلود ♻️
#ویژه_ایام_فاطمیه 🏴
⚫️ @masjed_gram
#ریحانه
🔴#بی_غیرت❗️
جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت :
- ببخشید آقا!
من میتونم یکم به #خانم شما نگاه کنم و #لذت ببرم؟
مرد که اصلاً توقع چنین حرفی رو نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل #آتشفشان از جا پرید و میان بازار و جمعیت، یقۀ جوان رو گرفت و #عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد :
- مردیکۀ عوضی، مگه خودت #ناموس نداری …؟
خجالت نمیکشی ؟؟ 😠
اما جوان،خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی بشه و واکنشی نشون بده، همان طور #مودبانه و متین ادامه داد ...
- خیلی عذر میخوام؛ فکر نمیکردم این همه عصبی و #غیرتی بشین! دیدم همۀ بازار دارن بدون اجازه #نگاه میکنن و لذت میبرن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم، که #نامردی نکرده باشم …!
حالا هم یقه مو ول کنین! از خیرش گذشتم!! 😒
😳مرد خشکش زد… همانطور که یقۀ جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد…
اینجاست که میگن ؛
مردان #باغیرت زنان #باحجاب دارند ✅
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💠فرار از گناه💠
🍂سربازیش را باید داخل خانهی جناب سرهنگ میگذراند.
آن هم زمان شاه. وقتی وارد خانه شد و چشمش به زنِ نیمه عریانِ سرهنگ افتاد، بدون معطلی پا به فرار گذاشت و خودش را برای جریمهای که انتظارش را میکشید، آماده کرد. جریمهاش تمیز کردن تمام دستشوییهای پادگان بود. هیجده دستشویی که در هر نوبت، چهار نفر مأمور نظافتشان بودند! هفت روز از این جریمه سنگین می گذشت که سرهنگ برای بازرسی آمد و گفت: «بچه دهاتی! سر عقل اومدی؟» عبدالحسین که نمی خواست دست از اعتقادش بکشد گفت: «این هیجده توالت که سهله، اگه سطل بدی دستم و بگی همهی این کثافت ها رو خالی کن توی بشکه، بعد ببر بریز توی بیابون و تا آخر سربازی هم کارت همین باشه؛ با کمال میل قبول میکنم؛ ولی دیگه توی اون خونه پا نمی ذارم». بیست روزی این تنبیه ادامه داشت اما وقتی دیدند حریف اعتقاداتش نمی شوند، کوتاه آمدند و فرستادنش گروهان خدمات.🍂
#شهید_عبد_الحسین_برونسی
🕊|🌹 @masjed_gram