#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌷| #جیبش باید پر پول می بود اما نبود
نه اینکه #ولخرج باشه نه😌
ته ته تفریحش این بود که با #پسر خاله هاش جمع بشند و #برن دریا تنی به آب بزنند🏊
پاسدار بود و #حقوق کارمندی سپاه رو می گرفت #مجرد هم بود👨
#با ما زندگی می کرد و خرجی برای خورد و #خوراک روی دوشش نبود .👌
با این حال #بازم جیباش پرپول نبود😊
پس اندازی هم نداشت. در #حد خرج و مخارج عادی خودش، #همین که بتونه کرایه بده جایی بره و بیاد، از حقوقش برمی داشت #توی جیبش میذاشت .👌
#بقیه پول هاشو قرض می داد به دوستان و #اقوامی که زن و بچه داشتن و #پای مخارجشون #لنگ می زد
#حتی اگه به روش نمی آوردند خودش به بهانه ای سر #صحبت رو باز می کرد و #مبلغی رو بهشون قرض می داد💰
#می_گفت : اینها بیشتر از من به این پول نیاز دارن. زندگی من #فعلا میگذره، شکر خدا😌🌹
قرض هم #که می داد می گفت : دستتون باشه هروقت #لازم داشتم خودم میام #سراغ شما. برای پس دادنش عجله #نکنید✋
همیشه #بهش می گفتم مادر #پول هایی که قرض می دی رو بنویس گوشه ی #دفتری جایی از یادت نره✍
آروم می خندید و میگفت : نیازی نیست☺️ اگه پس آوردند که چه #بهتر. اگه هم که نه #نوش جونشون راضی ام😌👌
#یکی دو تا که نبودند بعد از #شهادتش پشت سر هم غریب و آشنا می اومدند و می گفتند #فلان قدر بهش بدهکاریم ... ‼️
#شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع
#راوی_مادر_شهید
🕊|🌹 @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌷| وارد #هیئت که می شد، جایگاه و پست و مقام رو میذاشت #کنار☝️
می شد یک #آدم خاکی و
مخلص👌
از جابجایی چرخ #مخصوص حمل باند صوت🎤 گرفته تا شستن #ظرف_ها
هر کاری از دستش بر #می_اومد انجام می داد✌️
می گفتند : آقا حامد! شما #افسری و همه شما رو می شناسند💯
بهتره این کارهارو #بقیه انجام بدند
#می_گفت : اینجا جاییه که اگه سردار هم باشی باید شکسته #بشی تا بزرگ بشی
صبر می کرد بعد از #هیئت که مردم می رفتند، مشغول شستن #دیگ_ها می شد😐
میگفت : #شفا تو آخر مجلسه؛ آخر مجلس هم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها #حاجتم رو خواهم گرفت👌
و آخر هم حاجتش رو با #شهادت گرفت🕊 |🌷
#شهید_مدافع_حرم_حامد_جوانی
🕊|🌹 @masjed_gram
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌷| بعضی وقت ها که #عباس حرف از رفتن و #شهادت می زد،🕊
دلتنگ می شدم و می گفتم : #آخه تو بگو من با این سه تا بچه چی کار کنم؟😔💔
می گفت : ببین #ملیحه‼️ من فقط وسیله هستم ، همسرتم💍، #مرد خونه تم ، امیدتم ، سایه بالا سرتم؛ اما سرپرست تو #خداست، سرپرست همه ما خداست☝️
#می_گفت : ملیحه! پشت صحنه زندگی من تو #هستی که می تونم فعالانه قدم بردارم👌
اگه من توی #خانواده، پشتوانه گرمی نداشته باشم، اگه همسرم، خانواده ام رو نگردونه و #مسئولیت بچه ها رو👩👧👧 بر عهده نگیره و به کار من خدشه وارد کنه.
#مطمئن باش هیچ موفقیتی به دست نمیاد💯
اینها رو که می شنیدم یکم آروم می شدم 😌 و تحمل دوریش برام شیرین می شد 😍✌️ |🌷
#شهید_عباس_بابایی
#راوی_همسر_شهید
🕊|🌹 @masjed_gram