#تلنگر
✍ انتقاد خداوند به یاران امام زمان(عج)
🔸خوب به آيه ۱۱ سوره جمعه، دقت کنید
📣📣 خدا از تنها گذاشتن پیامبر، #انتقاد کرد...
و با این انتقاد داره به ما هم هشدار میده که #شكستن_حرمت_رهبر_آسمانى چقدر مهمه‼️
🌐💠⚜⚜💠🌐
🕋 وَ إِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَ تَرَکُوکَ قَائِمًا
🌹 ای پیامبر! هنگامی که آنها تجارت یا سرگرمی و لهوی را ببینند پراکنده میشوند، و به سوی آن میروند، و تو را ایستاده به حال خود رها میکنند.
‼️حالا اگر خوب دقت کنید متوجه میشید که ما هم مشمول این آیه میشیم.👌
🤔 میدونید چرا⁉️
🔔آخه ما هم مثل یارانِ پیامبر، بلکه بدتر از اونها، از امام زمانمون دور شدیم و تنهاش گذاشتیم.
👇👇👇
✔️ تو دعای ندبه شرکت میکنیم
✔️دعای عهد و دعای فرج هم میخونیم
✔️ کلی صلوات و دعا هم برای فرج امام زمان میخونیم
👈ولی به محض اینکه، سرگرمی و لهو و لعبی پیش بیاد، دیگه یادمون میره که امام زمان داریم.
📡 مشغول تماشای ماهواره میشیم
🔞سایت ها و کانال های غیر اخلاقی رو زیرو رو میکنیم
📛هیچ عروسی و مجلس گناهی رو هم جا نمیزاریم
❌حوصله تلاش و زحمتِ کسب و کار حلالم نداریم. دوست داریم یه شبِ پولدار بشیم.
☝️با این وضع،
❌به هیچ وجه، خدا ما رو، یارِ امام زمان حساب نمیکنه❌
😱و به ما هم انتقاد میکنه که #امام_زمان رو #تنها گذاشتیم.
🕋 وَ تَرَكُوكَ ....
👈تو را ترک میکنند....
✅ یا صاحب الزمان....
❌ما منتظرت نیستیم😭
‼️ما تو را ترک کردیم😭
🙏الهی ما را جزء منتظرانِ واقعی امام زمان قرار بده.
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_صد_چهل_شش ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ بعد از امدن دکتر و امضای برگه ی ترخیص ،سمیه خان
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_صد_چهل_هفت
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
صغری بالشت را مرتب کرد و به سمانه کمک کرد تا به آن تکیه بدهد.
ــ اینجوری راحتی؟
ــ آره خوبه
صغری پتو را روی پاهای سمانه مرتب کرد و با نگرانی به او لبخند زد و آرام پرسید:
ــ بهتری؟چیزی لازم داری؟
ــ نه عزیزم چیزی لازم ندارم،ببخشید اذیتت کردم
صغری اخمی به او می کند!
ــ خجالت بکش دختر،من برم پیش مامان داره برات سوپ درست میکنه
از جایش بلند شد و دست امیر را گرفت و به طرف در رفت،امیر گریه کنان از صغری می خواست تا او را کنار سمانه نگه دارد اما صغری این موقعیت را بهترین موقعیت برای کمیل می دید که با سمانه صحبت کند.
دست امیر را کشید و با اخم گفت:
ــ بدو بریم مامان، عصبیم کنی امشب نمیمونیم خونه مامان جون
امیر از ترس اینکه امشب نماند،با چشمان اشکی به دنبال مادرش رفت.
صغری قبل از اینکه از اتاق خارج شود،به کمیل که به چارچوب در تکیه داده بود نزدیک شد و گفت:
ــ با سمانه حرف بزن ،اما اگه ناراحتش کردی اینبار با من طرفی
کمیل سری تکان داد و از جلوی در کنار رفت تا صغری از در خارج شود.
کمیل در را بست و به طرف سمانه رفت،نگاهی به سمانه
که سر به زیر مشغول ور رفتن با پتو بود،کنارش روی تخت نشست و نگاهی یه چهره ی بی حالش انداخت.
ــ میتونی صحبتای منو گوش بدی؟
سمانه که در این مدت منتظر صحبت های کمیل بود،سری تکان داد.
کمیل نفس عمیقی کشید و لبان خشکش را تر کرد و گفت:
ــ نمیخواستم توضیح بدم اما بعد تصمیم های تو لازم دیدم که یه توضیح کوچیکی بدم،امیدوارم مثل همیشه که کنارم بودی و تک تک صحبت های منو باور کردی و درک کردی و کنارم موندی،اینبارم اینطور باشه.
نگاهی به چشمان منتظر سمانه دوخت ،نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
ــ تیمور،سرکرده ی یک گروه خلافکاری و ضد انقلابیه،خیلی باهوش و معروف،کار خودشو خیلی خوب بلده.
تو یکی از عملیات من به یکی از آدماش تیراندازی کردم که بعدا فهمیدیم که برادرشه اون هم همیشه منتظر تلافی بود.
لبخند تلخی زد!!
ــ موفق هم شد،اون روز که سراغش رفتم ،بی هماهنگی نبود،باسردار احمدی هماهنگ کردم،اون شب...
ــ اون شب چی کمیل؟
ــ اون شب درگیری بالا گرفت،آرشو از دست چنگشون بیرون کشیدم اما موقعی که میخواستم از ساختمون بیرون بیام،تیر خوردم
سمانه هینی کشید و دستانش را بر دهانش گذاشت!!
ــ دایی محمد اولین نفری بود که به من رسید
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
#انتخاب_همسر
#سن_مناسب_ازدواج
❣آیا ازدواج در سنین بالا و تأخیر در ازدواج ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد؟
✍همانگونه که طبیعت چهار فصل دارد، طبیعت زندگی انسان هم بهار، تابستان، پاییز و زمستان دارد و بهترین فصل برای ازدواج، بهار زندگی یعنی ابتدای جوانی است.
تأخیر در ازدواج و کشیده شدن به فصلهای بعدی زندگی، مشکلاتی را پدید میآورد:
۱. از بین رفتن شادابی دختر و پسر؛
۲. از دست رفتن فرصتهای ازدواج بهویژه برای دختران؛
۳. فاصله سنی زیاد با فرزندان و ایجاد ضعف یا عدم درک متقابل در آینده؛
۴. مشکلات مربوط به فرزنددار شدن.
📕منبع: کتاب #گلبرگ_زندگی
پرسش و پاسخهای #آقای_دهنوی
🌷🍃💐🍃🌷🍃💐🍃🌷
💍 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🔴 #تساوی زن یا #آزادی بیش از حد مرد ...⁉️ 👇🏻🌸👇🏻🌸👇🏻
#ریحانه
🔻شاید براتون جالب باشه بدونید برخلاف چیزی که غربیها نشون میدن؛
✅برای اولین بار #اسلام برای زن #حق_مالکیت اقتصادی قرارداد ...
✅و اولین بار اسلام برای زن #حق_ارث قرار داد ...
●پس چی باعث شده زنان در این مورد اشتباه فکر کنن؟!
👇👇
💯متأسفانه بد فهمیدنِ مفهوم تکریم زن در اسلام، همراه شده با بدآموزیهای القاء شدهی به عنوان تکریم زن در #غرب! اینها با هم آمیخته شده و یک جریان غلط ذهنی و فکری به وجود آورده(رهبری ٨٣/۵/١٧)
●نتیجهی این آزادی ظاهری زنان در غرب چیه؟
👇👇
⭕️"سالی کلاین"، فمینیست، در مورد #انقلاب_جنسی میگه: «... در حقیقت آنچه به دست اومد #آزادی زیاد زنان نبود بلکه مشروعیت بخشیدن زیاد به بی بندوباری مردان بود»💯
📖برگرفته از: کتاب «شعار برابری در تابوت صورتی»
#فمینیسم
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
📸 #گزارش_تصویری
💠مراسم استقبال مردم از خدام امام رضا ومتبرک شدن با بیرق آقا امام رضا علیه السلام
🔸مسجد امام محمدباقر علیه السلام
🌐 قرارگاه فرهنگی باقرالعلوم
🔰 http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e
🌺 تربیت فرزند از منظر امام رضا(ع)
🔹امام رضا(ع) به یاران خود در مورد فرزندآوری تاکید میکردند و کسی که فرزند نیاورد را شبیه کسی میدانستند که هیچگاه در دنیا زندگی نکرده است
🔹در عین حال، پس از آن، رفتار مناسب با فرزند و تربیت او را از وظایف اصلی پدر و مادر میدانستند
🔹از موارد جالب این بود که در توصیههای ایشان، أنس دادن فرزند با خدا از لحظه تولد، مورد تاکید قرار میگرفت
اذان و اقامه گفتن در گوش او، عقیقه و نام نیکو نهادن بر او، از جمله این موارد بود.
🔹برای مثال، بر نامیدن فرزندان به «محمد» تشویق میکردند و میفرمودند: «خانهای که در آن نام محمد باشد، صبح و شبش بهخوبی میگذرد»
🔹 از موارد جالب دیگر در تربیت، آموزش عملی به فرزندان بود؛ امام رضا(ع) به والدین میآموختند که به فرزندان امر کنید صدقه بدهند و از کودکی، نماز را با مهربانی به آنها بیاموزند...
📗 برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع)
#امام_رضا_شناسی
#دهه_کرامت
═◈═
@masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#زن #اسلام #فمینیسم 👇🏻🌸👇🏻🌸👇🏻
#ریحانه
✅نگاه اسلام به زن نگاه از منظر اکرام و احترامه
برای مثال👇
• در احادیث زن، ریحانه(گل) معرفی شده ...
• در قرآن سفارش شده که با زنان به نیکی رفتار شود ...(آلعمران/۱۵۹)
• قرآن ۱۹ بار درباره حسن معاشرت و رفتار نیک مردان با زنان سخن گفته ...
• و جالبه بدونید حدیث داریم؛ هر پدری که هزینه رشد علمی دخترش رو بپردازه، خداوند ١٠ برابر پدری که خرج رشد علمی پسرش رو بپردازه به اون پاداش میده ...
«پیامبر(ص)، سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۶٣٨»
~~~~~~~
🤔اما نگاه فمینیسم به زن چطوره ⁉️
🔸"سیمون دبوار"(فمینیست) درباره زنان میگه:
«به هیچ زنی نباید اجازه داد تا در خانه بماند و به پرورش کودکانش بپردازد !!»
👈فمنیسم افراطی ذاتاً یه جنبش دیکتاتوریه ...⚡️
✅در حقیقت نهضت دفاع از زنان در غرب، یک حرکت دستپاچه، بی منطق و بدون تکیه بر فطرت زن و مرد بوده و در نهایت به ضرر همه و بیشتر به ضرر زنان تمام شد (مقام معظم رهبری ٧۶/٧/٣٠)
📖منبع: کتاب «شعار برابری در تابوت صورتی»
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪـــعــــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
⭕️⭕️ عبادتِ با کسالت و زورکی فایدهای نداره
🌼🌼 دیدی وقتی آدم مریض میشه، با اینکه بدنش به غذا احتیاج داره، ولی میلی به غذا نداره، اگر هم بخوره زورکی میخوره.
🌸🌸 کسی هم که اهل دنیاست همینطوریه.
🌺🌺 واقعاً روحش به این عبادت و بندگی نیاز داره، امّا لذت و شیرینی عبادت را نمیچشه، و نمیفهمه که این عبادت خیلی شیرینه، بنابراین عبادت رو زورکی انجام میده، و این عبادتِ زورکی فایدهای نداره. این آدم مریضه. روحش مریضه. باید به فکر درمان خودش باشه.
☝️ قرآن میگه اون عبادت و عمل خیری که همراه با کسالت باشه، و از روی کراهت، و زورکی انجام بشه، پذیرفته نیست:
🌸👇باهم ببینیم:
🌐💠⚜⚜💠🌐
🌴 سوره توبه آیه 54 🌴
🕋 وَ مٰا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقٰاتُهُمْ إِلاّٰ أَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللّٰهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لاٰ یَأْتُونَ اَلصَّلاٰةَ إِلاّٰ وَ هُمْ کُسٰالیٰ وَ لاٰ یُنْفِقُونَ إِلاّٰ وَ هُمْ کٰارِهُونَ
👈 انفاقی که میکنند پذیرفته نیست، چون به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز را با کسالت و بیحالی به جا میآورند، و از روی كراهت و بىميلى انفاق مىكنند.
❌ نماز میخونند، امّا با کسالت و بی حالی👈 "کُسٰالیٰ"
❌ انفاق میکنند، امّا زورکی و با کراهت👈 "کٰارِهُونَ"
❌ اینجور عبادتها فقط برای رفع تکلیفه، وگرنه فایدهای نداره.
📢 اون چیزی که به کارها ارزش میده، نیّت، نشاط و عشق، و انگیزه است.
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#پرسش_پاسخ #عفت_پسرها 👇🏻🌸👇🏻🌸👇🏻
#ریحانه
🔴چرا همش به خانوما میگن #حجابت به مردها بگن ....❓
✅داشتن #عفت زن ومرد نداره❗️
👌اگر خدا به زن ها عفت سر رو گفته به مردها عفت چشم رو گفته❗️
✔️توی قرآن هم اول به مردها گفته چشماشون رو حفظ کنن بعد به خانم ها❗️
💢اگر به پسران یاد دادیم که چه جوری چشم پاک باشن دیگه بعضی دخترها هم می فهمند که توچشم خیلی ها دیگه ارزش دیده شدن ندارن❗️
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_صد_چهل_هفت ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ صغری بالشت را مرتب کرد و به سمانه کمک کرد تا ب
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_صد_چهل_هشت
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
ــ خونریزیم زیاد بود،برای همین سریع از هوش رفتم.
آهی کشید و ادامه داد:
ــ وقتی بهوش اومدم یاسر بالا سرم بود،سرگیجه داشتم وبی خبری از اطرافم بیشتر کلافم کرده بود،هر لحظه منتظر بودم تو بیای تو اتاق.اما یاسر حرفایی زد که اصلا باب میل من نبود اما باید اینکارو میکردم،نه اینکه مجبور باشم اما باید این قضیه تموم می شد.
دستی به صورتش کشید و کلافه گفت:
ــ قرار بود فقط چند ماه زنده بودنم مخفی بمونه اما کار طول کشید،تیمور یه خلافکار ساده نبود،مثل یه درخت بود با کلی شاخه،برای نابودیش باید اول شاخه هارو میشکوندیم.
این شد که کار چهارسال طول کشید.
سمانه با بعض زمزمه کرد:
ــ چرا خودتو تو این چهار سال نشون ندادی؟بلاخره فقط من.
ــ نمیشد سمانه،تیمور فک میکرد من کشته شدم ،و این به نفع ما بود،پس نباید خودمو به کسی نشون بدم،چندبار خواستم بهت نزدیک بشم اما بعد پشیمون شدم،چون مطمئن بودم اولین دیدار باتو جون تو به خطر میفته.
ــ میتونستیم مخفیانه همدیگرو ببینیم،چرا سختش کردی کمیل
دستان سمانه را در دست گرفت و گفت:
ــ تیمور اونقدرا که فک میکنی ساده نیست،من بعد از چهارسال اومدم دم در خونه و تو رو دیدم یه بارهم که اومده بودی سر مزار..
سمانه با شوک گفت:
ــ اون،اون تو بودی؟
ــ آره من بودم،بعد چند بار که دیدمت تیمور شک کرد،و اون شب لعنتی اون اومد سراغت،فهمیدیم که زیر نظری
سمانه با یادآوری آن شب و آن مرد وحشتناک ناخوداگاه لرزی بر تنش نشست.
ــ اون تیمور بود،شک کرده بود و برای همین خودش سراغ تو اومد،سمانه باور کن دست و پام بسته بود،تو این چهارسال به من سخت تر گذشت،دور از تو مادرم،صغری،خانوادم،دیگه امیدی جز یه روز بیام پیشتون امید دیگه ای نداشتم.
دست سمانه را نوازش کرد و با لبخند غمگینی ادامه داد:
ــ بعضی شبا تا صبح نمیخوابیدم،مینشستم خاطراتمونو مرور میکردم،دعواهامون،بیرون رفتنا،لجبازی های تو.
ــ حرص دادنای تو،زورگویی هات
کمیل نگاهی به اخم های درهم رفته ی سمانه کرد و بلند خندید
ــ اِ نخند،مگه من چیز خنده داری گفتم ،حقیقتو گفتم.
کمیل که سعی می کرد خنده اش را جمع کند سرش را به علامت "نه"تکان داد.
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
﴾﷽﴿ #رمان ❤️ #قسمت_صد_چهل_هشت ❂○° #پلاک_پنهان °○❂ ــ خونریزیم زیاد بود،برای همین سریع از هوش رف
﴾﷽﴿
#رمان ❤️
#قسمت_صد_چهل_نه
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
سمانه نتوانست جلوی خنده اش را بگیرد و کمیل را همراهی کرد.
کمیل خیره به سمانه لبخندی زد،سمانه که سنگینی نگاه کمیل را احساس کرد،سرش را پایین انداخت و احساس کرد گونه هایش سرخ شده اند.
کمیل که متوجه خجالت سمانه شد سعی کرد موضوع را تغییر بدهد.
ــ از آرش چه خبر؟تو مهمونی ندیدمش
سمانه آهی کشید و گفت:
ــ از کارای آرش فقط منو دایی و خاله خبر داریم،البته زندایی هم شک کرد اما با اخم و تخم های دایی دیگه بیخیال شد،دایی هم آرشو فرستاد شیراز اونجا درسشو ادامه بده،خیلی کم میاد.
کمیل سری تکان داد و زیر لب گفت:
ــ که اینطور،تو این مدت تو چیکار کردی؟
سمانه لبخند تلخی زد و گفت:
ــ سال اول که تو شک بودم،نمیتونستم کاری کنم،حتی دانشگاه هم بیخیالش شدم،همش تو اتاقت بودم و زانوی غم بغل گرفته بودم.
اهی کشید وادامه داد:
ــ اما بعد از چند ماه صغری ازدواج کرد،خاله داغونتر شده بود،دیگه به خودم اومدم،چند واحدی که مونده بودن پاس کردم،بعد با یکی از دوستام شریک شدم و یه موسسه فرهنگی راه انداختیم
ــ ولی تو رشته ات علوم سیاسی بود،علوم سیاسی کجا و موسسه فرهنگی کجا؟
ــ بعد اون اتفاق دیگه آخرین چیزی که بهش فکر میکردم رشته و علایقم بود،نه من نه خاله نمیخواستم زیر بار کسی بریم، برای همین باید زود میرفتم سرکار،اون موقع فقط میخواستم زندگی خاله سر بگیره و خاطرات تو ،تو این خونه کمرنگ بشه،نه اینکه فراموشت کنیم،نه،ولی خاله تو هر گوشه از خونه با تو یه خاطره داشت،بعضی شبا تا صبح برام از خاطراتتون میگفت
با بغض پرسید:
میدونی اون لحظه چی نابودم میکرد؟
✍🏻 نویسنده :فاطمه امیری
---------------------------------------------------
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیست 😉
هر شب از ڪانال☺️👇🏻
📚❤️| @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
💠اخلاق شهدایی
ڪمتر پیش مےاومد ڪه روحالله بیڪار باشہ ؛ همیشہ مشغول بود با برنامہ ریزی دقیق و خاص خودش تمام کارهایش را بہ ترتیب انجام مےداد☺️
گاهے بین ڪارهاش ، زمانهاے ڪوتاهے پیش مےاومد ڪه وقتش خالے بود ، حتے براے آن زمانهاے ڪوتاه هم برنامهریزے داشت ...✔️
یڪ #قرآن_جیبـے ڪوچڪ همیشہ همراهش بود و در زمانهاے خالیش مشغول قرآن خوندن مےشد 👌
ڪتاب زبان انگلیسے و عربـے را هم بہ همراه داشت تا در اوقات بیڪاری زبان بخونہ .
روحالله براے تڪ تڪ ثانیههاے زندگیش برنامہ داشت ... 😌🌷
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی
🕊|🌹 @masjed_gram
مسجد امام محمدباقر علیه السلام
#ریحانه
🍃اواخر ماه رمضون بود؛ یک روز با بچهها افطارمونو بردیم پارک ...
🔅عدهای خانم #بدحجاب هم اومدن نزدیک به ما نشستن ...
🔺اذان که شد سفره پهن کردن و کلی دعا کردن🙏 برای همه گرفتارا و مریضا و ...
بعدم قبله رو از ما پرسیدن و #نماز خوندن، بعدشم مشغول بازی شدن ...
💭فکر کردم اینا که #نماز و #روزه رو انجام میدن، حتما دلشون نرمه برای موعظه😉
♻️رفتم جلو و گفتم: عزیزان خیلی خوبه که این همه دوستی و مهربونی و دعا در حق دیگران براتون مهمه و همتون اهل عبادتین😊👌
هر کسی این لیاقتو نداره☺️ ولی بدونید؛
«دین مثل یه #پازل میمونه که اگه بعضی از قطعههاش یا حتی یکیشو نذارید شکل مورد نظر در نمیاد»❌🙁
👈 و #حجاب یکی از مهمترین قطعههای پازل دینه ...✅
💚خداروشکر از حرفهام خیلی خوششون اومد و ازم تشکر کردن ...
#خاطره
#امر_به_معروف_در_پارک
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿
#تلنگر
🌼🌼 در مملکت قرآن، منصب ها و موقعیت های اجتماعی، از رهبری گرفته تا استاندار و مدیر و آخوند و....!
🌺🌺 برای انسان مسؤولیت و تعهد مضاعف می آورد، حتی برای بستگانشان!
🌸👇باهم ببینیم:
🌐💠⚜⚜💠🌐
🕋«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا. وَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا»
📢 ای پیامبر، به زنانت بگو:
♦️اگر خواهان زندگی دنیا و زینتهای آن، هستید بیایید تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم،
♦️و اگر خواهان خدا و پیامبر او و سرای آخرت هستید، خدا به نیکوکارانتان پاداشی بزرگ خواهد داد
➖➖🚥➖➖🚥➖➖
📛👆 این عناوین، منتسب به پیامبر است! بنابراین ای مسئولین خودت که هیچ! همسر و اولاد و بستگانت نیز، حق برخورداری از امکانات و زر و زیور دنیا( حتی حلال) ندارند، مثل بستگان پیامبر
⭕️⭕️ جرم خودت که جای خود دارد! اگر بستگانت مرتکب جرم و خلافی شدند، دوبرابر مردم عادی باید مجازات شوند نه اینکه تحت قبای حمایت حضرتعالی، مصون باشند از تنبیه و مجازات!
⚠⚠️ وای بحال مملکتی که مرام و زندگی مدیران و مسؤولانش، هیچ شباهتی به خانه کاهگلی پیامبرشان ندارد.
قرارگـــاهفرهـــنـــگۍبــاقــراݪــــعـــلـــومـ
🌿http://eitaa.com/joinchat/2187919365Ce695022c8e🌿