eitaa logo
مــــــــا وَ شُــــــــهَـــدا
75 دنبال‌کننده
196 عکس
62 ویدیو
0 فایل
حضرت امام خامنه‌ای: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاالسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند.» ۱۳۷۶/۰۲/۱۷
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محله با صفای آستانه
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مـــولای مـــا نــمـونـهء دیـــگر نــداشــتــه اســت:)) اعــجــاز خـلقــت اسـت و بـرابـر نـداشــتــه اســـــت🤍 📍 روزشمار عید غدیر ۵روز مانده تا عید الله اکبر«غدیر خم»
[عباس] بابایی نصفه شبی داره تو پایگاه هوایی آمریکا میدوه. کلنکل آمریکاییه از پارتی شبانه اومده میگه عباس برای چی داری میدوی؟ بابایی چی گفت؟ گفت :شهوت بهم فشار آورده. دارم میدوم خسته کنم خودمو که گناه نکنم. آمریکاییه که نفهمید خندید و رفت... . خدا چی گفت؟ خدا گفت برای من میدوی؟ نصفه شب میدوی؟ تو آمریکا میدوی؟ زمان شاه میدوی؟ خلبان فانتومی میدوی؟ دور از چشم همه میدوی؟ 📛 اونوقت بچه‌ها من رفتم تو هندوستان، دختر و پسر دانشجو تو هندوستان نشسته میخونه و گریه میکنه. من به این مترجمه گفتم اینا مقتل میخونن؟ اینا دارن روضه‌ی امام حسین علیه السلام میخونن؟ گفت حاجاقا شما هندی و اردو بلد نیستی. اینا کتاب «پرواز تا بی نهایت» [شهید عباس بابایی] دارن میخونن و گریه میکنن... . ✅برای خدا بدو خدا همه رو دنبال تو میدوونه! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 حاج حسین یکتا https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
🌷تازه از مدرسه برگشته بود. آمد پیش من و گفت: «مادر، اگه یه چیزی بخوام، برام میخری؟» با خودم گفتم حتماً دست دوستاش یه چیزی، خوراكی ای دیده ، دلش كشیده . - «بگو مادر. چرا نخرم!» - «كتاب نهج البلاغه می خوام!» آن زمان ها، در دوران سیاه ستم شاهی كمتر كسی پیدا می شد اهل قرآن و نماز باشه، چه برسه به نهج البلاغه! هر طوری بود بعد از چند روز، مقداری پول جور كردم و بهش دادم. وقتی از مدرسه آمد، دیدم تو پوست خودش نمی گنجه. كتاب بزرگی دستش بود، فكر نمی كردم برا خواندنش وقت بذاره. اما از اون روز به بعد، همیشه باهاش بود حتی در روزهای سخت جنگ! 🌷به روایت شهید خلیل مطهر نیا؛ « با شهید حاج علی اکبر رحمانیان هفت سال شبانه روز در کنار یکدیگر در یک سنگر، در یک محیط، در یک رزم بی امان بر علیه دشمنان اسلام و قرآن جنگیدیم. شهید مظلومی بود که من با تمام وجود و با تمام درک و احساس خود به او عشق می ورزیدم و زندگی و حیات حقیقی خود را مرهون فداکاری ها و ایثارگری ها و دلسوزی های او می دانم .... علی اکبر به من می گفت: «برادرم نمی دانی چقدر لذت می برم از سوختن در گلوله های دشمن که مثل باران بر زمین می ریزد. چقدر دوست می دارم که با قطعه قطعه شدن بدنم و حتی باقی نماندن خاکستری از پیکرم، گمنام همچون مولایم حضرت علی(ع) به دیدار خدا بشتابم!» [ وقتی شهید شد، نیمه بالایی تنش با ترکش تکه تکه شده بود...] 🌷کلید خانه ای را به حاج علی اکبر داده بودم تا اگر خانواده اش را آورد در آنجا مستقر کند. رفتم تا ببینم ایشان خانواده اش را آورده است یا نه. دیدم زن و بچه اش را در حیاط خانه گذاشته و خودش رفته دنبال کلید. به آنها گفتم از کی اینجا هستید: «گفتند از صبح تا حالا اینجا هستیم، اکبر رفت کلید بیاورد اما هنوز پیدایش نشده.» یکی را فرستادم کلید ساز بیاورد. آن شب را دنبالش گشتیم پیدایش نکردیم. صبح او را در خط دیدم. گفتم: «اکبر، زن و بچه ات!» - «راست میگی! آمدم کلید بیاورم، کاری پیش آمد رفتم به خط.» - «اگر ما به خانه نرفته بودیم چی می شد!» - «هیچی، این همه مردم آوره و جنگ زده در دنیا هستند، خانواده من هم یکی از آنها!» این قدر جنگ و منطقه برایش مهم بود که مسئله به این مهمی را هم فراموش می کرد https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسر معززش گفتند محمودرضا سفارش کرده چفیه‌ای که از آقا گرفته با او دفن شود، جا خوردم نمی‌دانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم، همیشه در ارادت به آقا خودم را بالاتر از او می‌دانستم، چفیه را که روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیده‌ام در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر آقا را مس نمی‌کنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتاده‌ایم. https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا آرمان جان، آقا آرمان علی وردی عزیز، که اگر بودی لابد الان شمع تولد بیست و دو سالگیت را فوت می کردی، می دانم که جایی در آن بالاها، در آسمان چندم، میان ابرها و ماه ها، در کنار فرشته و پری، داری تولدت را طوری دیگر که حکما به عقل ما زمینی ها راه ندارد جشن می گیری... آقا آرمان عزیز، که راهت شد آرمان بچه های عاشقی وطن، شد هدف و آرزوی مردان شهادت طلب، تولدت مبارک... https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
امروز، بیشتر از دیروز دوستتون دارم ! و فردا بیشتر از امروز...❤️ و این، ضعف من نیست قدرت شماست ! پنج شنبه ویاد شهدا باذکر 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دق کردن دختر شهید مدافع حرم از خبر نحوه شهادت پدر 😔 🏴 بمیرم برات رقیه جان.... 👆 ( س) ﺷﻬﺪاﻳﻴﻢ... 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
🌱 در زمان دفاع مقدس خدمت (ره) رسیدند و از ایشان برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی خورد، مرخصی خواستند. ▫️ وقتی امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در آن بحبوحه‌ی جنگ پرسیدند، شهید بابایی فرمود: من در دهه اول محرم برای شستن استکان‌های چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که من را نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم. ▫️ امام خمینی (ره) به ایشان فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
44.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب شهادت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم) در روز تاسوعا🖤💔 با حال خوب ببینید منم دعا کنید 🪴 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
🌹یا شهید🌹 نقل می کرد: عملیات والفجر۲ بود (حاج عمران) قبل از حرکت برای گردان زیارت عاشورا می خواندم... دعا را به رسول دادم و گفتم ادامه بده... چند فراز را خواند تا رسید به این عبارت: 🔹️اللّهُمَّ اجعَل مَحیایَ مَحیا محمد و آل محمد و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد (خدواندا زندگی و حیات ما را زندگی و حیات محمد و خاندانش قرار بده و مرگ ما را مرگ آنان قرار بده ) باز خواند! 🔹️و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد و تکرار کرد... شروع کرد به اشک ریختن و باز خواند... 🔹️و مَماتی مَماتَ محمد و آل محمد اشک می ریخت و این فراز را تکرار می کرد. گفتم: رسول ، ادامه بده وقت نداریم. اما فقط اشک می ریخت و این فراز را می خواند و تکرار می کرد. دعا را از دستش گرفتم و خودم تمام کردم. به سمت منطقه عملیات حرکت کردیم. منطقه کوهستانی بود. رسول هم که از ناحیه ران مجروحیت داشت ، با لنگیدن جلو نیروها حرکت می کرد. به جایی رسیدیم که مقداری آب بین سنگ ها یخ زده بود ، رسول یخ را شکاند و شروع به گرفتن وضو کرد... گفتم: چه وقت وضو گرفتن است؟ گفت: می خواهم با وضو باشم! به خط درگیری رسیدیم... رسول با صدایی بلند نیروها را به حمله ترغیب می کرد که ناگهان صدایش خاموش شد... فهمیدم رسول شهید شد! 😔😔😔😔 هدیه به طلبه عارف ، شهید صلوات 🤲 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c
📝دل نوشته حججی در محرم🏴 سال ۹۵:👇 ‌ 🥀🌱یا رب علیه‌السلام ‌ 🔰خدایا؛ عقدۀ دل💓 پیشت باز نکرده‌ام و باز به لطف شما فرصتی مهیا شد...خدایا؛ محرم حسین علیه‌السلام رسید... تاسوعا رسید... عاشورا رسید...محرم رو به اتمام است و هنوز...خدایا؛ چه شده است⁉️مگر چه کرده‌ام که این‎گونه باید رنج و فراق بکشم؟خدایا؛ می‌دانم... می‌دانم 🔰 روسیاهم🖤، پرگناهم😔...اما... تو را به حسین علیه‌السلام... تو را به زینب سلام‌الله‌علیها... تو را به عباس علیه‌السلام...خدایا... دیگر بس است... اصلاً بگذار این‌گونه بگویم... غلط کردم.... بگذر... بگذر از گذشته‌ام. ببخش...باور ندارم در عالم تو را راهی نباشد.❌ ‌ 🌸 اله العالمین...🌸 ‌ 🔰ببخش آن گناهانی🔞 را که از روی جهالت انجام داده‌ام. آن خطاهایی را که دیدی و حیا نکردم. خدایا، تو را به مُحرَم 🚩حسین علیه‌السلام مرا هم مَحرَم کن... این غلام روسیاه پرگناه بی‌پناه را هم پناه بده...خدایا، گذشت و من کل سال را تنها با خاطرات همان چند روز جهاد گذراندم...زنده‌ام به دوباره رفتن... 🔰مپسند... مپسند که این‌ رنج بکشم...سینه‌ام دیگر تاب ندارد... مگر چند نفر شوق رفتن دارند⁉️یعنی بین این همه خوبان چون من راه ندارد؟مگر جز این است که حسین علیه‌السلام هم علیه‌السلام را برد و هم حُر را...مگر جز این است که هم حبیب روسفید شد و هم جو ْن...خدایا 🔰 اگر شوقی هست، اگر هست، اگر روحم به تکاپو افتاده است برای رفتن همه و همه به لطف تو بوده و بس...می‌توانستی مرا هم در این دنیا غرق کنی...می‌توانستی مرا هم آنقدر سرگرم دنیا کنی که فکر جهاد هم نباشد چه برسد به رفتن... آنقدر وابسته‌ام کنی که نتوانم از داشته‌هایم دل بکنم...اما خدایا، از همه چیز دل💖 بریده‌ام...از زن و فرزندم گذشتم... 🔰دیگر هیچ چیز این دنیا ارزشی ندارد جز آنچه که مرا به تو برساند...خدایا، من از همه چیز این دنیا تو نیز از من بگذر...و این همه را فقط از لطف تو می‌دانم...پس: ای که مرا خوانده‌ای؛ راه نشانم بده ... ‌ 🌷 🍃🌹🍃🌹🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/joinchat/3090219122C7bd016708c