[ به نام خدای نا ممکنها ]
امروز قراره به عالم خیال سفر کنیم ؛
یه داستان خیالی در مورد خودم . .
منی که از این همه سختی و بی عدالتی و از این جایی که توش زندگی میکنم خسته شدم ؛ راستش ما اصلا قبول نداریم خدایی وجود داشته باشه !
برا همین زندگی برامون بی معنیِ ، چون چند سال دیگه تموم میشه و چیزی از ما باقی نمیمونه . .
راستش رو بخواین چند بارم خواستم خودکشی کنم !
آره خودکشی ؛ چون دیگه تحمل این سختیها رو ندارم ، تهش که چی؟
آخرش میمیریم و تموم میشیم دیگه . .
چرا باید این همه سختی رو تحمل کنم که تهش چند سال زنده بمونم و آخرش بمیرم و هیچکس یادش نیاد اصلا علی وجود داشت؟؟
آره میرم خودکشی میکنم . .
عه !
اینا از کجا پیداشون شد؟
باورم نمیشه منی که تا چند لحظه پیش هیچی نداشتم الان تقریبا همه چی دارم . .
الان میدونید کجام؟؟؟!
توی پنتهاوسم توی بلندترین نقطه تهران . .
چرا همه چی یهو عوض شد؟؟؟!
واااای یه کارت دارم که توش بینهایت پوله . .
باید برم فروشگاه و کلِ چیزایی که حسرتشو داشتم بخرم . .
خیلی خوبه که هرچی میخوام برمیدارم و به قیمت هاش نگاه نمیکنم یا اگه نگاه کنم حواسم هست گرونترین چیزا رو بخرم . .
ولی مردم نگاهشون یه جوریههه !
+ چی شده علی گنج پیدا کردی؟؟!
- نه خیلی عجیبه همه اینا یهو بدستم رسید . .
+ خل شدی؟؟! چی داری میگی؟؟؟!
- باور کنید بابا من تا چند ساعت پیش هیچی نداشتم ؛ یهو نمیدونم چیشد که الان همه چی دارم . .
+ تو یه دکتر برو ما که میدونیم گنج پیدا کردی خودتو به اون راه نزن !
- ببین الان من دستم خالی بود این چیه اومد تو دستم !؟
شبیه سوییچ ماشینه ولی خیلی عجیب غریبه تا حالا اینجوریش و ندیده بودم . .
با کلاس ترین ماشینی که سوییچش رو دیدم سوییچ پژو بود ، این چیه ؟؟
رفتم بیرون فروشگاه دیدم یه ماشین بنز آخرین سیستم که فقط تو دنیا یه دونه ازش ساخته شده دمِ دره . .
خواستم درش رو باز کنم که سوارش شم ؛ یه آقایی اومد درو برام باز کرد . .
+ بفرمایید قربان
- تو کی هستی؟؟!
+ من خدمت گذار شمام . .
- مردم دیدین من اصلا اینو نمیشناسم همه چی یهویی شده ؛ چرا باور نمیکنید ؟!!!
+ مارو احمق فرض کردی؟؟؟!
- نه باور کنید همه اینا یهو شد . .
+ مگه اولین باره که همچین اتفاقی میوفتههههه آخهه ؟!!!
- نه لابد ما هر روز بیدار میشیم یه ساختمون و ماشین جدید برامون جلو در آماده گذاشتن؟؟..
برا این همه ثروت یا باید پدرت پولدار باشه یا گنج پیدا کنی یا جونت در بیاد زحمت بکشی مگه همینطور الکی آدم میتونه این همه دارایی داشته باشه ؟!!
+ ولی من بهتون ثابت میکنم که میشه . . !
مگه ما نمیگین خدایی نیست . .
چطور این جهان و کهکشان و خورشید و ماه و ستارهها خود به خود میتونن به وجود بیان ولی یه خونه و یه ماشین امکان نداره؟؟..
چیشد؟؟! چرا ساکت شدین؟؟!
حالا باورتون شد همه اینا یهو برام رسیده . .
#پارت_اول
ادامه داره....
@maarej_255
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ
امام حسين عليه السلام:
لَيستِ العِفّةُ بمانِعَةٍ رِزْقا، و لا الحِرصُ بجالِبٍ فَضْلاً، و إنَّ الرِّزقَ مَقْسومٌ و الأجَلَ مَحتومٌ، و اسْتِعمالُ الحِرصِ طَالبُ المَأْثَمِ
نه عفّت و مناعت مانع روزى مى شود و نه حرص زدن روزى بيشتر مى آورد؛ زيرا روزى تقسيم شده و اجل حتمى است و حرص زدن طلب گناه است
ميزان الحكمه ج3 ص25
@maarej_255
موضوع: اطمینان از خود
آیات متعددی در قرآن کریم وجود داره که از اطمینان خاطر از خود نهی میکنه؛ حدیث معروفی هم هستش که میگه گناهی که تورو به یاد خدا بندازه بهتر از ثوابی هستش که بادت کنه و غرور بگیرتت...
کار ثوابی که باعث بشه خیالت از خودت راحت بشه خیلی خطرناکتر از گناهی هستش که تورو شرمنده میکنه...
گاهی اوقات به خودم میگم بالاتر از زبیر نیستم که...
زبیر میدونید کی بود؟؟!
کسی که امام علی علیه السلام درموردش میگه:
چیزی نمونده بود که زبیر یکی از ما اهل بیت بشه😳
باورتون میشه همین زبیر در مقابل امامش میجنگه؟؟!
زبیری که لقب سیفالاسلام داشت؛ یعنی اگه شمشیر زبیر نبود اسلامی هم نبود....
واقعا خیلی باید حواسمون باشه...
خلاصه این حرفا رو صفحه سوم قرآن یادم انداخت اونجا که میگه وقتی بهشون گفته میشه در زمین فساد نکنید میگن که ما فقط میخوایم اصلاح کنیم...
نکنه کاری که میکنیم "فکر کنیم کاره خوبه" و "واسه خدا نباشه" یا "مغرورمون" کنه....
فتامل
یاعلی
پيامبر اکرم صلى الله عليه وآله:
دوست داشتنى ترين كارها نزد خداوند نماز اول وقت، سپس نيكى به پدر و مادر و سپس جهاد در راه خداست.
#حیَّ_علی_الصلاة📿
اللَّهُمَّ وَ لَا الْعَمَی عَنْ سَبِیلِکَ . .
خدایا ! مپسند که راهت را نادیده بگیرم .
[ دعای بیستم صحیفه سجادیه ]