eitaa logo
مباحث
1.7هزار دنبال‌کننده
38هزار عکس
34هزار ویدیو
1.7هزار فایل
﷽ 🗒 عناوین مباحِث ◈ قرار روزانه ❒ قرآن کریم ؛ دو صفحه (کانال تلاوت) ❒ نهج البلاغه ؛ حکمت ها(نامه ها، جمعه) ❒ صحیفه سجادیه ؛ (پنجشنبه ها) ⇦ مطالب متفرقه ⚠️ برای تقویت کانال، مطالب را با آدرس منتشر کنید. 📨 دریافت نظرات: 📩 @ali_Shamabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
مباحث
📢 | امّا هنوز هم به تأسّیِ فاطمه؛ نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار 📝 قصیده‌ای از سیدحمیدرضا برقعی در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۴۰۳ ❤️ عاشق شده‌ست دانه به دانه هزار بار دل‌خون و سینه‌چاک و برافروخته، انار فریاد بی‌صداست ترک‌های پیکرش از بس که خورده خونِ دل از دست روزگار پاشیده رنگ سرخ به پیراهنِ خزان بسته حنا به پینۀ دستان شاخسار در سرزمین گرم، انار آتشین شود یاقوت را می‌آورد آتشفشان به بار با دست خود به حوصله پنهان نموده است یک دانه از بهشت در او آفریدگار آن میوه‌ای که ساخته تسبیحی از خودش شُکر از لبش نریخته، فی اللیل و النهار آن میوه‌ای که فاطمه آن را طلب نمود چون باب میل اوست شد این میوه تاجدار آن بانویی که نام خودش شعر مطلق است در وصفش استعاره نیاید به هیچ‌کار نامی که داده است به زن قیمتی دگر نامی که داده است به مردان هم اعتبار آن نام را می‌آورم، امّا نه بی‌وضو دل را به آب می‌زنم، امّا نه بی‌گدار جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی پیمبر است به معراج رهسپار شد عرصه‌گاه تنگ، ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت، زخم خورده ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تنِ یارانِ بعد از او آن‌ها که نام «فاطمه» را می‌زنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند حجّاج‌ها به ورطۀ تاریخ بی‌شمار آن‌ها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعۀ فَخ رسیده‌ایم از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم محکوم می‌کند حسنک را به سنگسار در لمعة دمشقیه جاری‌ست همچنان خون شهید اوّل و ثانی چون آبشار عثمانیان به مذهب ما بس که تاختند در سبزه‌زار و چالدران سرخ شد غبار امّا هنوز هم به تأسّیِ فاطمه نام علی‌ست روی لبِ شیعه آشکار بیت از هلالی جُغتایی نشسته است از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار «جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صد هزار تا صدهزار بار بمیرم برای یار» فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار ما را چنان مباد که آیندگان ما ما را رقم زنند مسلمان بی‌بخار اینک مدافعان حرم شعله‌پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار با تیغ آب‌دیده‌ای از نوع اعتقاد با اعتقاد محکمی از جنس ذوالفقار زهراست مادر من و من بی‌قرار او آن نام را می‌آورم آری به افتخار آن بانویی که وقت تشرّف به رستخیز پیغمبران پیاده می‌آیند و او سوار فریاد می‌زنند که سر خم کنید، هان تا از صراط بگذرد آیات سجده‌دار هرجا نگاه می‌کنم آنجا مزار اوست پنهان و آشکار چنان ذات کردگار‌ این‌ها که گفته‌ایم یکی بود از هزار امّا هنوز شیعه مصمّم، امیدوار... Farsi.Khamenei.ir.ir علیهاالسلام 🖤 ╭────๛- - - - - ┅╮ │🥀 @Mabaheeth ╰───────────
📢 | گران شد دست من؛ اما نمی‌افتد ز دامانت 📝 غزلی از سیدشهاب‌الدین موسوی در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(سلام الله علیها) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۵ ❤️ زبان بسملی‌هایم نکرد ای تیغ عریانت بمان در غربتت ای محسن اشکم به دامانت بمان در بغضت ای توفان، گلودر خون و خون در چشم مگر در این غریبستان رسد دردم به درمانت چرا در خود نشستی برق خشم ذوالفقارت کو برآ ای خیبر گمگشته، در خویش است میدانت تو قرآن می‌نویسی، سوره‌ای از چشم من بردار مگر آن کَس که پشت در ورق شد نیست قرآنت بیا ای «لَو کُشِف‌سامان» برایت پرده‌ای دارم ببینم تا که با این غم چه خواهد کرد ایمانت علی جان آسمان چهره‌ام ابری‌ست باور کن وگر باران نمی‌گیرد، که می‌ترسم ز توفانت از آن دستی که آتش بود و در عشقت کبودم کرد گران شد دست من اما نمی‌افتد ز دامانت برای شانه‌هایت در نمک خوابانده‌ام زخمی که حتی پرده‌های شب نیارد کرد پنهانت در انفاس چراغی سوز و اسما را تلاوت کن نقاب از بازویم بگشا ببین شام غریبانت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | جهانیان همه نقشند و نقش جان زهراست جهان سراب فنا، جان جاودان زهراست. 📝 غزلی از یوسفعلی میرشکاک در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(سلام الله علیها) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۷ 💻 Farsi.Khamenei.ir
📢 | نازنین از درد می‌پیچد به خود پهلو به پهلو 📝 غزلی از خانم سارا حیدری در رثای حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) در دیدار شاعران با رهبر انقلاب در سال ۱۳۸۸ ❤️ بين ديوار است و در، ماهی هلالی، رو به پهلو نازنين از درد می‌پيچد به خود، پهلو به پهلو مست و وحشی در هوا، چرخان و چرخان، تازيانه خطّ سرخی می‌كشد، هوهوكش از بازو به پهلو من خدای غيرتم، او دختر نور و نوازش من كنارش باشم و افتاده باشد او به پهلو؟ می‌رسد با چادر دردی كه پيچيده‌ست دورش می‌رود هر بار دست خستۀ بانو به پهلو درد پهلوی تو می‌دانم كه می‌پيچد به جانم سر به روی شانه‌ام می‌افتد و گيسو به پهلو