eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
142 عکس
48 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشبخت بود عاشق پا بست حسن هستش شده نذر بی کران هست حسن فریاد زند در همه جا مست حسن دستان خدا رو شده با دست حسن در دست حسن دست علی هم پیداست در وقت عطا ذکر لبش یا زهراست... محمد حبیب زاده https://eitaa.com/Madahankhomein
ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم پس از نبي به شه لافتيٰ سلام كنيم بيا به حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم به ماهِ نيمه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر سلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي سلام ، پاسخِ شيـرينِ ربّـناي علي تو آمدي به زمين تا كه پا به پاي علي به دادِ اين همه بيچاره ي گدا برسي شبيه يك پـدر مهـربان به ما برسي چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت مدينه ي كعبه ي آمال شد از آمدنت دعا چه قدْر سبكـبال شـد از آمدنـت سپيدْبخت و خوش اقبال شد از آمدنت پُر از تب تو و مستيِ بي حساب شديم نه اربعين، شب نيمه ، شرابِ ناب شديم خوش آمدي به زمين،با دَمِ پيمبري ات خوش آمدي به زمين،با وقارِ مادري ات خوش آمدي به زمين،با شُكوه حيدري ات شبِ ظُـهور تو ، ماييم و ذرّه پروري ات نشسته ايم همه با تو هم سُخـن هستيم دم سحر شـده و مستِ ياحسن هستيم چه قدر طعم لب سُرخ تو چشيدني است چه قدر نازِ مليحانه ات كشيدني است جمال ماه تو اي حُسن محض ديدني است به نقد جان گران عشق تو خريدني است سُخن به وصف تو هرگز به انتها نرسـد به حُسنِ خُلق و وفا كس به يار ما نرسد چه قدر در رمضان،گفتن از تو مي چسبد چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو مي چسبد چه قدر با هيجان گفتن از تو مي چسبد و در قُصـورِ جنان، گفتن از تو مي چسبد چرا كه گفته نـبي : سيّـد الشّـبابي تو كه چـشـمْ روشنيِ مُـوْقفِ حسابي تو از آفتابِ جهـانْ تاب ، آفتاب تري تو از تمـام قبيله ، نـبي مآب تري تو صاحب كرم و لطف بي حساب تري تو از همه ، به جلالت ابوتراب تري اگر تو جلوه كُني آن چنان كه مي بايد خـروش يا حَسن از هر كنـاره مي آيد تـبسّم تو ، تمـنّاي هر چه آيينه سـت تويي طبيبِ دل هر كسي كه غمگين است صـداي گـرم تو تسكين دردِ سنگين است فداي لهجه ي قرآني ات كه شيرين است عجيب نيست كه در كوچه راه بندان است حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است طلب كنم ز خُدا رزقِ خود به نامِ حَسن كه سُفره ي دوجهان است بارِ عامِ حسن چرا به سجده نيفتم به احترامِ حسن ؟ حسن امام من است و منم غلامِِ حَسن كريم آل مُحمّد ، به روز رسـتـاخيز به جُز ولاي توأم نيست هيچ دستاويز خيال مي كنم امشب كه او حـرم دارد مُضيف دارد و صحن و ضريح هم دارد در آسـتانه ي خـود ، خـادم عَجَـم دارد كنار نـام حُـسـين ، اسمِ او عَـلَم دارد خيال مي كنم امشب مدينه آزاد است بقيع چون حرم شاه طوس ، آباد است محمد قاسمی http://eitaa.com/Madahankhomein
🌺 نذر میلاد دومین قرآن ناطق حضرت 🌺 آمد آرامش ِ جان، نیمهٔ ماه رمضان شد غم و غصه نهان، نیمهٔ ماه رمضان عرشیان آمده اند و به زمین می ریزد نغمهٔ هلهله شان، نیمهٔ ماه رمضان گل بریزید علی(ع) صاحبِ اولاد شده ایستاده ست زمان، نیمهٔ ماه رمضان حضرت فاطمه(س) مادر شده و لال شدند همهٔ طعنه زنان، نیمهٔ ماه رمضان خوب شد در اثرِ جذبهٔ لبخندِ حسن(ع) جای هر زخم زبان، نیمهٔ ماه رمضان پیش زیبایی او هیچ تر از هیچ است و میشود ماه نهان، نیمهٔ ماه رمضان کوری چشم حسودان کمی اسپند بریز قل هوالله بخوان، نیمهٔ ماه رمضان نفَسَش باد صبا را به جهان داده و شد- -عالم پیر جوان، نیمهٔ ماه رمضان چشم چرخاند و به ما گفت بیایید اینجا وعدهٔ گمشدگان، نیمهٔ ماه رمضان بیقرارانه سرش می چرخد سمتِ بقیع سرِ گلدسته اذان، نیمهٔ ماه رمضان تا که رونق بدهد سفرهٔ افطارش را رفته‌ سائل پیِ نان، نیمهٔ ماه رمضان صاحب جود و کرم نیست کسی غیر حسن(ع) شده این راز؛ عیان...نیمهٔ ماه رمضان! http://eitaa.com/Madahankhomein
4_5807592346006589326.opus
110.9K
مدینه خیلی وقته / که مو سپیدم کردند تو اون کوچه با سیلی / منو شهیدم کردند مگه میره یادم ... که مادرم جون داد یه جوری زد نامرد ... باسر زمین افتاد روضه روضه ی دل بی چاره دنیا رو سرم دیگه آواره دیدم روی خاک مونده گوشواره مدینه منکه رفتم ولی نبود این رسمش بابام چقدر مظلومه که بازی شد با اسمش غریبم و دشمن ... همه با همدیگن رو منبرا لعنه ... بابامو هی میگن خیلی ناسزا ، شنیدم اما سوختم از غم ، علی و زهرا تنها موندمو ، بی کس و تنها __ مدینه خوب میدونی / غریبه ی این شهرم به کی بگم این دردو / که همسرم داد زهرم شد جگرم پاره ... رنگ تنم سبزه می ریزه خون لخته ... از لبم هر لحظه روضه م روضه ی ، روز عاشورا ست دور قتلگاه ، محشر کبرا ست حرف از غارته ، خیمه زنهاست... https://eitaa.com/Madahankhomein
شهادت 👇 آخر ماه صفر، اول ماتم شده است دیده‌ها پرگهر وسینه پرازغم شده است آه ای ماه، که داری به رخت گرد ملال! خون دل خوردن خورشید،مسلّم شده است آخر ای ماه سفر کرده که سی روزه شدی رنگ رخسار تو، همرنگ محرّم شده است عرشیان، منتظر واقعه‌ای جان‌سوزند چشم قدسی نفسان،چشمهٔ زمزم شده است شب تودیع پیمبر، شهدا می‌گفتند: آه ازاین صبح قیامت،که مجسم شده است تاکه برچیده شد ازروی زمین سایهٔ وحی آسمان، ابری و آشفته و درهم شده است مجتبی گلشنی از لاله به لب،کرد وداع داغ او، داغ دل عالم و آدم شده است باغ، لبریز شد از زمزمهٔ یاس کبود لاله،دل تنگ‌تر ازحجلهٔ ماتم شده است میهمانی،که خراسان شد ازاو باغ بهشت میزبان غم او عیسی مریم شده است ازهمان روز،که زد سکّه به نامش درطوس شب،پی کشتن خورشیدمصمم شده است تا بسوزد دل ذریهٔ زهرای بتول زهر در ساغر انگور فراهم شده است راستی تا بزند بوسه بر ایوان طلا کمر چرخ به تعظیم شما خم شده است پایتخت دل صاحب‌نظران است این‌جا مشهد انگشت‌نمای همه عالم شده است گر چه بسیار خطا دیده‌ای از ما، اما سایهٔ مهر تو،کی ازسرِ ما کم شده است؟ گر چه من ذرّهٔ ناقابلم ای شمس شموس! بازپیوند من وعشق تومحکم شده است. شاعر https://eitaa.com/Madahankhomein