دومین سالگرد #حاج_قاسم سلیمانی
خدا بدست تو بنهاد باغ رضوان را
بهار کرد، گل روی تو، زمستان را
چه عاشقانه به دیدار دوستان رفتی
و صادقانه چشیدی شکوه ایمان را
عقاب وار گرفتی به زیر بال و پرت
فضای غزه و شام و عراق و لبنان را
در آنزمان که هوای بهشت زد به سرت
به خاک غصه نشاندی تمام ایران را
به سنگ کینه شکستند جام عمر ترا
زدند بر دل ما داغ تلخ هجران را
لوای عزت تو بر زمین نخواهد ماند
که نیست واهمه از مرگ سربداران را
تو شیر بیشه عشقی ، که دست همت تو
شکسته هیمنه و فتنه های شیطان را
به دام دشمن صد چهره ما نمی افتیم
دوباره گر بزند روی نیزه قران را
فدای پیکر صدپاره ای که در دستش
نشانده دست قضا خاتم سلیمان را
ز یاد و نام تو دل می شود چنین مدهوش
چگونه رام کنم این دل پریشان را
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#محمد_هوشمند #مدهوش✍
#ذکر_یافاطمه_سربند_سلیمانی_هاست
https://eitaa.com/Madahankhomein
4_5937999231129235403.mp3
820.7K
نوحه #حاج_قاسم
بند اول:
ای الگوی ایثار و شهادت
با تو معنی می گیره رشادت
اینگونه خالص دنیا نمیاد
مثل تو سرداری تا قیامت
با خون خود غوغا کردی
راه عشق و پیدا کردی
بین آتیش و خاکستر
دشمن هاتو رسوا کردی
علت این که جاودانی
بی ریایی تو بندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة»
خط و مشی ات تو زندگی بود
بند دوم:
چشمامون از داغ تو می باره
تنگه دل ها واست بی قراره
رو پیشونیت تا صبح قیامت
سربند یا حیدر کراره
مثل ما نیست دنیای تو
عالم گیره غوغای تو
تو شاگرد عباسی و
قصه داره دستای تو
علت این که جاودانی
بی ریایی تو بندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة»
خط و مشی ات تو زندگی بود
بند سوم:
مثل کوهی یک تنه ایستادی
پای مکتب زینب جون دادی
وقتی که آتیش بالت رو سوزوند
یاد روضه ی مادر افتادی
توی آتیش رفتی اما
شیدایی رو کردی معنا
انگشترت ، وقتی می سوخت
زنده شد یاد عاشورا
علت این که جاودانی
بی ریایی تو بندگی بود
«لا اَری الموت الا سعادة»
خط و مشی ات تو زندگی بود
#علی_علی_بیگی
#احسان_نرگسی
https://eitaa.com/Madahankhomein
رونمای محشر
حُرمتش واجب است در دو جهان
هرکه در فکر احترام علی ست
از یمن تا به شام، معلوم است
هرچه دعواست پای نام علی ست
پای نام علی ست دعواها...
دامن زخم را ز کف ندهیم
اختیار مناره را هرگز
به اذانهای بی طرف ندهیم
در اذانهای بی طرف، ارثی ست
که به اَشراف بی شرف برسد
کوری چشمِ تنگ این اَشراف،
روزی خلق از نجف برسد
جلوهای کرد و صبح محشر شد
لیله القدر روز مادر شد
دل ما زلف و دست او شانه ست
مادر ما ز بس که حنانه ست
ابر شد و گاه و گاه باران شد
یک دو دم جلوه کرد و پنهان شد
گاه از جبر یار میگویم
گاه بیاختیار میگویم
عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک
جلواتش نهفته مانده هنوز
وصف زهرا نگفته مانده هنوز
از دو چشم علی صفاتش بین
پنج نوبت تجلیاتش بین
صبح صادق شراب نوری اوست
دل ما شیعهی تنوری اوست
گره بغض را که وا میکرد
باز همسایه را دعا میکرد
غوت او بود سیری مردم
غصّهی او اسیری مردم
من به او آفتاب میگویم
حیدر در حجاب میگویم
نفس او پردهدار دلبر بود
نفسش رونمای محشر بود
خشک مغزان از او چه میدانند؟
چشم خیسش غدیر حیدر بود
دو دم او قنوت طولانی
جانمازش جهاد اکبر بود
سفرهی وحی در زمین انداخت
پدرش را ز بس که مادر بود
حوریه آنقدر که من خواندم
از لباس خودش سبکتر بود
درک زهرا شهید میخواهد
مادر ما شهید پرور بود
لب دیوار و در پر از قسم است
او نخستین مدافع حرم است
رجز آنجا که اهل میدان است
صحبت از مادر شهیدان است
کم ما را زیاد کرده بتول
مادری بر عماد کرده بتول
کوثر آموزگار خوش عهدیست
یکی ار نسل او ابومهدیست
جبهه در جبهه نور پیشانیست
مادر قاسم سلیمانیست
جگرم بیقرار و درماندهست
در رگم شور خون فرماندهست
شعله آن شب که فکر غارت بود
شب جمعه شب زیارت بود
آن شب جمعه روضه احیا شد
تن فرمانده ارباً اربا شد
شیشهی عطر شد، سرش گم شد
خون مرد آبروی مردم شد
تو بگو شعله پر کند جان را
خون ما تر کند خیابان را
این زمستان بهار قاسم ماست
تازه آغاز کار قاسم ماست
مالک ما دلیل راه علیست
دست او پرچم سپاه علیست
ریخت اردیبهشت در دی ما
زندهتر شد شهید زندهی ما
ناف ما با جنون بریده خدا
خصم را احمق آفریده خدا
زلف این داغ، دست حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست
بین خون خون خفتهایم و میگوییم
بارها گفتهایم و میگوییم
آنکه دل را به آل احمد داد
به امان نامه رو نخواهد داد
خصم آشفتهایم و میگوییم
بارها گفتهایم و میگوییم
علم از دست ما نمیافتد
کربلا از صدا نمیافتد
دل به نور امید باید داد
پای پرچم شهید باید داد
شب حق بیسحر نخواهد ماند
ظلم بی دردسر نخواهد ماند
پیر ما گفت کربلا اینجاست
مرگ بر کدخدا، خدا اینجاست
شب نماز مصاف باید کرد
با خدا ائتلاف باید کرد
آی بیگانه، اشک شبنم ماست
خون ما رنگ سرخ پرچم ماست
خار و ارزان مبین غم ایران
کفن ماست پرچم ایران
در دل خسته غم نخواهد ماند
این چنین نیز هم نخواهد ماند
گرچه غم قلب ما شکست، علی
رأی ما تیغ مالک است، علی
تکیه بر خنجر جریح ندهیم
دل به امثال اشعری ندهیم
مالکیم و سبک سری نکنیم
رأی خود خام اشعری نکنیم
رفته مالک که زندهتر گردد
وقت رجعت دوباره برگردد
این شهادت، غیورمان کرده است
بیقرار ظهورمان کرده است
شک ندارم فتد به زودیها
شعله بر خرمن سعودیها
ذوالفقار از قلاف بیرون است
تیغ زیر گلوی صهیون است
گفت قاسم ظهور نزدیک است
گفت صهیون به گور، نزدیک است
یوسف ما هنوز در چاه است
انتقامی شدید در راه است
در راه اذهان، قسم بر غم سلیمانی
کدخدا ماند و پشیمانی
از تب تیغ وام میگیریم
شک مکن انتقام میگیریم
امتحان قبضهی ولایت ماست
تازه این اول حکایت ماست
با علی جان قلندری شده است
دل ما بیت رهبری شده است
چلهای هست آه ما عزلیست
دلخوشیمان وجود سید علیست
#احمد_بابایی
#حاج_قاسم
https://eitaa.com/Madahankhomein