#محبوبه_ی_خدا
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
( تقدیم به مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها و اول مظلوم عالم امیرالمومنین علیه السلام)
چه روزگارِ خوشے داشت در مدینه علی
که دلخوشیِ جهان بود بینِ خانه ے او
تمامِ شهر به حسرت نشسته بود آری
براے زندگیِ گرم و عاشقانه ے او
زمین نداشت به خوشبختیِ علے مردی
کسے که هستیِ عالم در اختیارش بود
بهشت گوشه اے از خانه اش اقامت داشت
شهے که فاطمه بانوے خانه دارش بود
سخن چگونه بگویم به وصفِ آن خانه
که بود عرشِ خداوند در دلش مستور
علے و فاطمه ، نه سال ساکنش بودند
نشسته بود در این خانه نور محضرِ نور
کنارِ فاطمه اینجا غمے نداشت علے
هر آن چه بود دلش راضے از دقایق بود
نگاه بر رخِ محبوبه ے خدا مے کرد
به جز خدا که بداند ؟! چقدر عاشق بود
چقدر عشق و محبت میانِ آن ها بود
چقدر زندگیِ این دو نور زیبا بود
تمامِ لذّتِ دنیاے جانشینِ نبی
به لحظه هاے نشستن کنارِ زهرا بود
چه روز هاے خوشے را کنارِ هم بودند
چقدر علّتِ لبخندِ یکدگر گشتند
گذشت ، تا که حسن را خدا به آنها داد
وَ این دو عشقِ خدا ، مادر و پدر گشتند
چگونه وصف کنم عشقِ حیدرے که نبود
در آسمان و زمین عاشقے همانندش
چگونه شرح دهم حالِ خوبِ مولا را
کنارِ احمد و زهرا و چار فرزندش
عجیب غرقِ شعف بود زندگانیِ او
حسین داشت، حسن داشت ، خنده بر لب داشت
وَ مے گرفت در آغوش دخترانش را
براے زینتِ خود این پدر دو زینب داشت
فرشتگان همه مے آمدند روے زمین
به شوقِ دیدن اعضاے خانواده ے او
نهفته بود همه رزقِ آسمان و زمین
درونِ سفره ے بے زرق و برقِ ساده ے او
زِ بس که زندگے اش عاشقانه بود علی
صفاے خانه ے او آرزوے مردم بود
هزار معجزه دیدند از درش اما
میانِ مردمِ این شهر معرفت گم بود
هزار حیف حسودانِ شهرِ پیغمبر
نظر زدند همین زندگیِ زیبا را
نشاطِ قلبِ علے را بدل به غم کردند
همین که پیشِ نگاهش زدند زهرا را
قرار بود دوباره پدر شود ، که نشد
نشد که باز دلِ این پدر بگردد شاد
چه شد به پشتِ درِ خانه ؟ فضه مے داند
چه شد که عشقِ علے بارِ شیشه اش افتاد؟
قرار بود که گهواره را درست کند
چه شد که ساخت براے عزیزِ خود تابوت؟
همان علے که حریفے نداشت وقتِ نبرد
زدند فاطمه اش را و او نمود سکوت!
سکوت کرد که فریادِ دینِ حق باشد
و خواست تا که بماند نشانے از اسلام
سکوت و صبر به این شکل کارِ هرکس نیست
قسم به حق که همین است ویژگیِ امام
هزار مرتبه لعنِ خدا بر آن جمعی
که دلخوشیِ دلِ این امام را بردند
همان جماعتِ پستے که هیزم آوردند
و اهل بیتِ نبے را به خانه آزردند
هزار مرتبه باید کِشَند بر دارش
خلیفه اے که جهان را کشید سمتِ گناه
همان کسے که به دختِ نبے جسارت کرد
همان که نعره کشید : حَسبُنا کِتابَ الله
به اذنِ حضرتِ معبود مے رسد روزی
که منتقم برسد از ره و رجز خواند
تقاصِ مادرِ خود را بگیرد از آنها
وَ غاصبانِ فدڪ را خودش بسوزاند
قیامِ مهدیِ موعود چون شود آغاز
تمام مے شود ایّامِ غربتِ حیدر
در انتظارِ ظهورند شیعیان زیرا
ظهورِ اوست شفابخشِ سینه ے مادر
🖋شاعر:رضا یزدے اصل
اولین انتشار ۱۴۰۰/۱۰/۰۹
https://eitaa.com/Madahankhomein
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
مادر سلام! می شنوی؟ زینب آمده!
با یک بغل شکایت و ذهنی پر از سوال
اول بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
بعد از سه روز؟ چند دهه؟ یا که چند سال؟
آنجا که خوب میگذرد، با خدایتان
جمعید دور حوض و کسی هم غریبه نیست
اینجا هم اشک ما و دل تنگ خانه و
جمع شبانهی پدر و چاه دیدنی است !
در این سکوت غم زده حتی نمی شود
با خاطرات دور و برت درد دل کنی
اما شما هم از در و همسایه راحتی
هم می شود که با پدرت درد دل کنی
از ماجرای کوچه نگویی برای او!
تنها بگو که حال همه خوبِ خوب بود
یادش بخیر،حال همه خوب بود، حیف!
دنیا چه زود می گذرد، حیف شد، چه زود...
میبینمت هنوز میان حیاطمان
مشغول کار پخت و پز و آرد کردنی
مادر اگر که روسریام را درآورم
مثل قدیم موی مرا شانه می زنی
بابا برام گفته پس از فوت مادرت
میگفتهای همیشه «پدر! مادرم کجاست؟»
حالا شده است نوبت من تا بپرسم از
دیوار و میخ و کوچه و در «مادرم کجاست؟»
آخر چرا بدون صدا باید اشک ریخت؟
مادر! گلویمان به خدا درد می کند
گرچه به حد درد شما نیست... راستی
پهلوت خوب تر شده یا درد می کند؟!
مادر! چرا شبانه تو را دفن کرده ایم؟
اصلا چرا کسی به سراغت نیامده؟
مردم که گفته اند میاییم، دیر شد!
پس هیچ کس چرا سر ِ ساعت نیامده؟!
مادر! سوالها که همه بی جواب ماند
این بود رسم درددل؟ این بود مرهمت؟
پس می روم دوباره سر پله ی نخست
مادر بگو که پیش خدا کی ببینمت؟
🖊شاعر: سادات هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#بعد_از_شهادت
کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟
به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟
کدام دامن پُر مهر میشود بالِش؟
به گریههای یتیمانه خواب خواهد داد؟
کدام عشق به این سفرههای نان و نمک
پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد؟
مرا هر آینه او از سکوت پر کردهست
هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد
برای آنکه بگیریم انتقامت را
خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد
زمانهای که به زهرا چنین جفا کردهست
مگر سلام علی را جواب خواهد داد؟!
#اعظم_سعادتمند✍
https://eitaa.com/Madahankhomein
#السلام_علیک_یا_فاطمة_الزهرا
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
طبیب جان پیغمبر که بود ام ابیهایش
هنوز عقل بشر مات است در حل معمایش
خدا را خواستیم اول به حق فاطمه یعنی
حدیث قدسی لولاک اینجا خورده معنایش
نبی معراج را حس کرده اما خوب می داند
بلندش می کند گل بوسه بر دستان زهرایش
رسول الله دارد دختران دیگری اما
فقط میگفت بر زهرا فدایش جان بابایش
بجز چشم علی باید که روی از خلق برگیرد
چرا که چشم ها را می زند خورشید سیمایش
جمال نوری اش در قبل خلقت زیر ساق عرش
خدا را وجد می آورده با تهلیل زیبایش
ملک قبل از نظر بر وجهه نورانی اش هرگز
نمی دانست تسبیح خداوند تعالایش
کسی که شوکت او شهره بر هفت آسمان باشد
بخوانیمش بشر یا انسیه یا آنکه حورایش؟
چه معراجی ست سقف خانه اش جبریل می دانست
که عرشی تر ندید از فرش زهرا چشم بینایش
و ما ادراک ما زهرا چه زهرایی که مجهول است
شبیه قبر مخفی از نظرها قدر والایش
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
https://eitaa.com/Madahankhomein
صدا ۰۰۲-۷.m4a
1.41M
#سرود میلاد حضرت زهرا سلام اللّه علیها #سبک ماه اومد از راه......
🍃🌸🌼🍃🌸🌼🍃🌼
نوکرم اَمّا
میگیرم سرَمو بالا
آخه شده بِحمدِاللّه فاطمه مادرم
میبَره بالا
تویِ دنیا و تو عقبی
پرچمِ نوکرُو وَاللّه فاطمه مادرم
اَثراتِ..... مادریشو
میکنم حس تویِ روز و روزگارم
با دعایِ.... خِیرِ مادر
صورتمو باز رویِ ضریح میذارم
شبِ نوره شبِ میلاد زهرا
عیدیمو میگیرم از دستایِ مولا
میرم از مدینه کربلا ایشااللّه
مادرِ کربوبلا روزت مبارک/۳/
یاعلی شورِ.....
شب و روزِ نوکراته
از اَثراتِ دعاته همین نفَس زدن
سراسر نوره
تنها مسیرِ نجاته
راه بندگی صراطِ... تو و اَباَالحسن
کُفوِ مولا یارِ حیدر
تا پایِ جون میمونی کنارِ حیدر
سرنوشتِ.... منِ نوکر
روشنه با علی و دعایِ مادر
شب شبِ تولّدِ مادرمونه
کی دلش میخواد یه شب حرم بمونه
شرطِش اینه از امام حسن بخونه
مادرِ شاه کرم روزت مبارک/۳/
#میلاد #سرود #مکه #مدینه #کربلا
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #یا_ام_ابیها