#امام_حسین_ع_مناجات
شادی جهان هیچ است عشق است همین غم را
هرثانیه میخواهیم این عالم ماتم را
همدست ملائک شد شد آبرویش تضمین
دستی که در این شبها برداشته پرچم را
کشتی حسین افتاد یکبار دگر بر آب
از دست نباید داد هر فیض فراهم را
هرجا که حسین آمد احسان خدا آمد
از برکت آقا بود بخشید اگر آدم را
در ماه خدا حتی ما با دهن روزه
هرروز طلب کردیم شبهای محرم را
هر وقت دو دم دادیم هر مردهای احیا شد
آقا تو نگیر از ما دمهای دمادم را
نذری حسینیه از بس به همه چسبید
انداخته از رونق آوازهی حاتم را
یا مثل رسول ترک یا اینکه چنان طیب
از لطف زیادش کن این معرفت کم را
اسلام حسینی شد اسلام حسینی ماند
مدیون خودت کردی پیغمبر اکرم را
ای وای از آن دم که با قامت خم زینب
دارد به روی دستش یک پیکر درهم را
چه با سر و چه بیسر احیاگر زینب شد
دیدند همه بر نی عیسای معظم را
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_شهادت
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنه ی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حجره از ناله ی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذره ای خاک کربلا برداشت
آب شرمنده ی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
انقدر بین حجره می غلطید
جای خونمردگی به پیکر داشت
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیده ی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباس دیگر داشت!
گرچه سردرد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود معجر داشت
روضه من فقط همین جمله ست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنه ی پسر مرده!
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
بسم الله الرحمن الرحیم
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
نه ز حالا ز خود عالم ذر
نظر انداخته اند اهل نظر
بین خوبان دو عالم یکسر
همه گفتند به دوران دیگر..
نیست شخصی ز علی بالاتر.
ها علی بشر کیف بشر
صاحب لوح و قلم کیست علی
سردم تیغ دودم کیست علی
عرب و عشق عجم کیست علی
حج و حاجی و حرم کیست علی
از کرامات علی فیض ببر
ها علی بشر کیف بشر
درنگاهش زر و زیور هیچ است
مکر دنیای مزور هیچ است
پیش این هیمنه لشگر هیچ است
روی انگشت علی در هیچ است
خیبر افتاد به پای حیدر
ها علی بشر کیف بشر
از خودش اصل و نسب داد به ما
از فدک چند رطب داد به ما
عیدی ماه رجب داد به ما
در نجف جلوه ی رب داد به ما
در حرم داد زدم وقت سحر
ها علی بشر کیف بشر
جمع شد بین وجودش برکات
خنده و اخم علی حی و ممات
ذولفقارست به کف یا که صراط؟!
آی مردم به جمالش صلوات
منکرش کور وَ بدخواهش کر
ها علی بشر کیف بشر
در جهان هرچه شود در بسته
کی بماند در دلبر بسته
دل عشاق به حیدر بسته
و خدا گفت خودش سر بسته
بی علی نیست ز من هیچ اثر
ها علی بشر کیف بشر
بی علی ذکر و دعا بود نبود
کعبه اصلا سر پا بود نبود
دین و توحید کجا بود؟! نبود
و صدایی ز خدا بود نبود
شب معراج علی شد محور
ها علی بشر کیف بشر
از حرم ذات احد پیدا شد
نور الله صمد پیدا شد
صدو ده آمد عدد پیدا شد
فاطمه بنت اسد پیدا شد
بین آغوش گرفته ست قمر
ها علی بشر کیف بشر
زخم غم بر جگر شیر زدند
گریه کرد و همه تکبیر زدند
بی هوا بر گلویش تیر زدند
ضربه ای سخت و نفس گیر زدند
روی دستان پدر زد پرپر
ها علی بشر کیف بشر
#سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
مدح مصائب #حضرت_زینب_س
سوگند به ربنای زینب
من سجده کنم به پای زینب
زینب علیِ پس حجاب است
او امِّ ترابِ بوتراب است
او صاحب معجزات تام است
شمشیر برنده اش کلام است
هشتاد و چهار اسیر هرشب
بودند دخیل صبر زینب
هم معنی پنج اصل دین است
هم بر دل پنج تن نگین است
یک ممتحنه مثال زهراست
در قامت او جلال زهراست
معنای صراط مستقیم است
شاگرد خطابه اش کلیم است
هرچند غم است روزگارش
یک ذره نشد کم از وقارش
گیرم برسد هزارلشگر
هیچ است به پیش دخت حیدر
بانوی دوعالم است زینب
نام دگرش غم است زینب
او دیده هرانچه کس ندیده
از کوچه به کربلا رسیده
ای کاش اگرسوار میرفت
بامحمل پرده دار میرفت
ای کاش اگر به شام میرفت
باعزت و احترام میرفت
درغصه و غم نشست زینب
درکوچه سرش شکست زینب
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#مدح_و_مصائب #حضرت_زینب_س
دست بر دامان آن زن میشوم کز شوکتش
قرنها افتاده هر مردی به پای عزتش
قدر اگر زهراست!قدر فاطمه این دختر است
باخبر هرگز نباشد هیچکس از قیمتش
با همان دستی که آتش را گرفت از خیمه ها...
آبرو بخشیده ابراهیم را با ملتش
آستینپاره نه با خود ذولفقار آورده است...
کاخ استبداد را ویران کند با قدرتش!
می نویسند عالمان از معجزات خطبه اش
می نشینند انبیا هرروز پای صحبتش
سوختن پای حسین از واجبات زینب است
او بلا را میخرد هرقدر باشد قیمتش
بین این بزم عزا هرکس حسینی میشود
مطمئنا بوده با امضای زینب دعوتش
چادرش را بر کمر میبنند و بالای تل
منتظر می ایستد پس کی بیاید نوبتش
سهم آبش را میان بچه ها تقسیم کرد
تشنه تر بود از همه حرفی نمیزد از عطش..
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
تا داشت باز میشد، باب رفاقت ما
گفتند سفره جمع است..کم بود فرصت ما
امشب شب وداع است گریه زیاد داریم
ساقی جوابمان کرد تا گشت نوبت ما
چشمی به همزدیم و سی شب ز دستمان رفت
بدبخت کرد مارا کفران نعمت ما
دیگرکجا بیاییم با تو سخن بگوییم
دیدی که شام غم شد شبهای رحمت ما
از این به بعد مارا در خانه ات نگه دار
ما با تو خوب خوبیم اینجاست جنت ما
هرشب حسین گفتیم هرشب علی کشیدیم
یادش بخیر باشد، خوش بود دولت ما
ماه خدا ثوابش با گریه بر حسین است
درروضه گریه کردیم این شد عبادت ما
فعلا خدانگهدار دیدار ما محرم!
شد هرشب محرم روز قیامت ما
وقت وداع زینب با دلبرش چنین گفت
دیدی رسید اخر وقت مصیبت ما
شمر آمد این حوالی مارا ببر مدینه
گودال رفتن توست شرح اسارت ما
عباس جان کجایی؟! نامحرمان زیادند
راضی نشو بخندند وقت اسارت ما
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
عارفان را اینچنین در باور است
طفل این گهواره شیخ اکبر است
این علی ابن حسین ابن علیست؟
یا خدایا عیسی پیغمبر است
در کرامت با عمو هم شانه است
در امامت با پدر همجوهر است
صبح محشر فاش خواهد شد به ما
این پسر میزان روز محشر است
نسل زهرا خیر زهرا میدهد
شعبه کوثر خودش هم کوثر است
امتحانش کن به هنگام خطر
از دوصد مرد خطر غوغا تر است
حرمله تیر و کمان آورد اگر
این پسر راهی میدان با سر است
در کمان انگار تیر آماده است
یا رب این تیر است یا که خنجر است
تیر لازم نیست این لب تشنه را
از عطش این شاخهی گل پرپر است
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
💖عاشورائیان😢
رسید بالاخره قافله کنار فرات..
سلامتی حسین و قبیله اش صلوات!
رباب آمده با اصغرش خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است
چقدر خوب که جمع بزرگ ها جمع است
تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است
به بنده ها برسان جلوه ی رب آمده است
خبر کنید زنان را که زینب امده است
چه با شکوه میآید ز محملش پایین
سر تمامی مردان مقابلش پایین
حجاب دختر حیدر هزار پرده ی نور
ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور
رکاب دار ابالفضل و پرده دار حسین
شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین
چرا کسی نمیآید سلامشان بکند
سلامشان بکند احترامشان بکند
بزرگ بانوی این قافله پریشان است
خدا بخیر کند خیره بر بیابان است
گمان کنم خبرِ سر براش آوردند
خبر ز غارت معجر براش آوردند
رسانده اند خبر را که ای صبور حرم
شکسته میشود این سمت ها غرور حرم
اگر چه آمده ای با دوصدجلال اینجا
به عصر روز دهم میروی ز حال اینجا
همان زمان که حسینت میان گودال است
همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است
همان زمان که همه درمیان آشوبند
به بوسه گاه نبی نیزه نیزه میکوبند
لباس کهنه او از تنش جدا شده است
به روی جسم شریفش برو بیا شده است
کبود میشود از تازیانه پیکر تو
سری به نیزه بلند است در برابر تو
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein
﷽ #امام_رضا_ع_شهادت
از قصر بيرون زد، عبا روى سرش بود
در احتضار انگار جسم مضطرش بود
دور و برش گريه كنى اصلاً نيامد
اى كاش پيش اين برادر، خواهرش بود
ازبس زمين افتاد و ازبس غَلت مى خورد
وقت گذر خاكىِ خاكى پيكرش بود
دستش به پهلو بود و مشكل راه مى رفت
خيلى در اين ساعات، يادِ مادرش بود
با اينكه دربِ حجره اش را بست اَباصَلْت
امّا جوادش آمد و دور و برش بود
شكرخدا سر روى دامان پسر داشت
وقت سفر گريانِ جدّ اطهرش بود
وقتى حسين از روى اسب افتاد بر خاك
وقتى كه با زانو كنار اكبرش بود
در بين مقتل يك على افتاد، اّما
حالا صد و ده تا على دور و برش بود
زينب براى بردن آقا به خيمه
آنچه به دردش خورد حرفِ معجرش بود
#سیدپوریا_هاشمی
https://eitaa.com/Madahankhomein