#غزل عید سعید فطر
بوی عطر یار دارد عید فطر
جلوه ی دلدار دارد عید فطر
عید ماه عاشقان روزه دار
رنگی از ایثار دارد عید فطر
برتر از دریاست بهر تشنگان
گوهر شهوار دارد عید فطر
روز وصل بی قراران وصال
رازی از دیدار دارد عید فطر
می برد خواب از سر اهل نیاز
دیده ای بیدار دارد عید فطر
در محیط بی غبار بندگی
چشمه ای سرشار دارد عید فطر
باشد او لبریزِ دُرّ معرفت
دستِ گوهربار دارد عید فطر
مصحف توحید را گر بنگری
آیه ها بسیار دارد عید فطر
میهمانان خدا آگه ترند
از خدا آثار دارد عید فطر
بس که پیچیده ست از او بوی وصل
عطر هر گلزار دارد عید فطر
در زیارت از ضریح چشم یار
با خودش زوّار دارد عید فطر
کاروانی دارد و همراه آن
قافله سالار دارد عید فطر
از تجلّیگاه صبح انتظار
محوِ شام تار دارد عید فطر
می برد درد از وجود دردمند
داروی بیمار دارد عید فطر
تا شیاطین را بِراند از زمین
عرصه ی پیکار دارد عید فطر
انتهای جاده ی ماهِ صیام
گلشنی بی خار دارد عید فطر
نَفْس خود را بشکنید ای اهل راز
دشمنی غدّار دارد عید فطر
با تمام مخلصان روزه دار
نازنین رفتار دارد عید فطر
از امید و ، از کرامت های دوست
بر لبش گفتار دارد عید فطر
می دهد بر عاشقان اطعام نور
لطفی از دادار دارد عید فطر
شیوه ای همچون نسیمِ آفتاب
آسمان کردار دارد عید فطر
دسته گلهایی ز جنسِ پرنیان
روی هر دیوار دارد عید فطر
"یاسر" از اشک سعادت گونه اش
لاله گون رخسار دارد عید فطر
#محمود_تاری (یاسر)
https://eitaa.com/Madahankhomein
در #محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
تا دیده گشودم به خراسان نظر افتاد
بر چشم دلم پرتو نور سحر افتاد
در قاب خیالم همه عکس قمر افتاد
با لطف خدا برگ امیدی اگر افتاد
از عرش بَرین روی زمین این خبر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
آنان که تو را جنت هشتم بشناسند
لب های تو را غرق تبسم بشناسند
آئينه ی نورانی مردم بشناسند
کشتی رهایی ز تلاطم بشناسند
با یاد تو از دیده ی مردم گهر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
تو خسرو دین آینه در آینه نوری
هشتم ولی پاک خداوند صبوری
سرسبزترین آینه در فصل حضوری
خورشیدی و از عرش تو در حال عبوری
نور تو درخشید و دلم شعله ور افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ظلمت زدگان نور تو را هیچ نفهمند
چون بی خبران آب بقا هیچ نفهمند
از تابش انوار ولا هیچ نفهمند
وز رویش الطاف خدا هیچ نفهمند
بر پیکرشان زآتش محنت شرر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
هر قدر شیاطین ز کمر تیغ کشیدند
جز ظلمت خود پیش تو مهتاب ندیدند
بندی شده و بر تن خود تار تنیدند
این سنگ پران ها همه از نسل یزیدند
در معرکه از دست لعینان سپر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
سلطانی و بر تخت جهان تکیه زدی تو
طوبایی و بر باغ جنان تکیه زدی تو
موسایی و بر طور زمان تکیه زدی تو
در طوس به صد تاب و توان تکیه زدی تو
نام تو ظفرمند و به نامت ظفر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای مُلک خراسان ز تو سرسبزترین ها
دارد همه جا خاتم دین از تو نگین ها
خاک قدمت روشنی ماه جبین ها
خدام حریم تو همه عرش نشین ها
از عرش نگاه تو به دلها ثمر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای گنبد تو گوهر شهوار مکرر
ای صحن و سرایت همه گلزار مکرر
ایوان طلایت شده انوار مکرر
نام تو علی ، حیدر کرار مکرر
از نور تو خورشید به چشمان تر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
در پیش تو ای آینه آهو زده زانو
کشتی جهان باز به پهلو زده زانو
هر آدم شایسته و نیکو زده زانو
از بهر فراگیری الگو زده زانو
یعنی همه جا حکم قضا و قَدَر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
ای بر همگان نور تو الطاف خدایی
کردند اگر اهل جفا یاوه سرایی
ماییم همه بهر تو ای ماه فدایی
حال آمده این دل به حریمت به گدایی
بر دفتر «یاسر» ز قلم سیم و زر افتاد
با آل علی هر که در افتاد ور افتاد
شاعر: #محمود_تاری «یاسر»
https://eitaa.com/Madahankhomein