eitaa logo
1.9هزار دنبال‌کننده
142 عکس
48 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
برای زائری چون من که محتاج دعا باشد چه جایی بهتر از یک گوشۀ صحن و سرا باشد؟ مکن هرگز ملامت آنکه با دست تهی آمد که پیشِ شاهِ عالم،دستِ پر رفتن خطا باشد اگر ماننـــــد سلمانیِ حضرت با وفا باشی نمیخواهی متاعی را ز او ، حتی طلا باشد برای پر زدن تا آســــــــمانِ هفتــــــــم دنیا چه ذکری بهتر از سلطان علی موسی الرضا باشد فلج بود و زیارت کرد و برگشت از حرم اما بدون آنکه در دستش نشانی از عصا باشد به یک یابن الشبیبت حفظ تعظیم و شعائر شد بدینسان گریه کردن هر کجا باشد بجا باشد حصیر حجره ات را جمع کردی، خادمت فهمید گریز روضه ات باید به دشت کربلا باشد شده خاکی تنت مانند او آقا ؛ ولی باید برای مثل او بودن ؛ کفن از بوریا باشد برای آن که در گودال خود در فکر خواهر بود چگونه زینبش در بین چندین بی حیا باشد؟ اگرچه قافیه تکـــــرار می گردد ولی بهتـــــر ک پایان غزلهایـــــم رضـــــا باشد رضـا باشد https://eitaa.com/Madahankhomein
آيينه ايزدنما هو يا علي موسي الرضا گنجينه علم خدا هو يا علي موسي الرضا سبط رسول مؤتمن آرام جان بوالحسن نور دل خيرالنسا هو يا علي موسي الرضا مخدوم جبريل امين سر حلقه اهل يقين سلطان اقليم صفا هو يا علي موسي الرضا اي داور دنيا و دين اي پيشواي مسلمين اي مقتداي ماسوا هو يا علي موسي الرضا هم حق نما هم حق تويي فرمانده مطلق تويي هم بر قدر هم بر قضا هو يا علي موسي الرضا هم دين و هم ايمان تويي هم جان و هم جانان تويي بر عاشقان مبتلا هو يا علي موسي الرضا ذرات عالم سر به سر از بيش و كم از خشك وتر گويند هر صبح و مسا هو يا علي موسي الرضا خورشيد گردون كاين چنين تابد بر اقطاع زمين از گنبدت گيرد ضيا هو يا علي موسي الرضا داناي اسرار قدم فرمانده لوح و قلم دارنده ارض و سما هو يا علي موسي الرضا بر مردمان، سنگ سيه، با ياد پايت بوسه گه كام از تو آهو را روا هو يا علي موسي الرضا از معجزت اي ذوفنون در مجلس مأمون دون مات است موسي با عصا هو يا علي موسي الرضا با اينكه از حكمت قدر همچون قضا نبود به در بر هر قضا داري رضا هو يا علي موسي الرضا اي مخزن فضل و كرم اي معدن بذل و نعم اي منبع جود و سخا هو يا علي موسي الرضا تو شاه و شاهان بنده ات پيش كف بخشنده ات خلق جهان يكسر گدا هو يا علي موسي الرضا چون اسم اعظم بيسخن نام تو دافع بر محن ياد تو رافع بر بلا هو يا علي موسي الرضا خاك خراسان تا شده منزلگهت پهلو زده از رتبه بر عرش علا هو يا علي موسي الرضا بر كعبه خلق از چارسو دائم نماز آرند و او كرده به كويت اقتدا هو يا علي موسي الرضا بر ايمني آن ره برد كز هر دو عالم آورد بر آستانت التجا هو يا علي موسي الرضا اي بيكسان را جمله كس اي عاصيان را دادرس اي شافع روز جزا هو يا علي موسي الرضا در هر دو كون از هر جهت باشد تو را بر مكرمت چشم صغير بينوا هو يا علي موسي الرضا شاعر: مرحوم https://eitaa.com/Madahankhomein
دوشنبه های امام حسن و امام حسینی فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود، اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است که دم آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید : 💔 سرهر‌سفره‌که‌پهن‌است‌گدایی‌نکنم نان‌هرسفره‌حرام‌است‌به‌جز‌نان‌حسن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، https://eitaa.com/Madahankhomein
💚 شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است https://eitaa.com/Madahankhomein
پرسید زاهد مومنی یا اینکه کافَر آیا یقین داری به رستاخيز محشر در پاسخش گفتم که آری مومنم من گفتا که ربت کیست گفتم حی داور گفتا کتاب دینی ات گفتم که قرآن گفتا نبی ات گفتمش شخص پیمبر(ص) گفتا ولایت داری و گفتم که آری گفتا امامت گفتمش ساقی کوثر لبخند زد روی مرا بوسید و گفتا جانم به اوصاف نکویت ای برادر گفتم بگو بامن کمی از مذهب خویش تا از لسان قدسی ات گردم مُنوّر گفتا که من هم نوکر آل رسولم یعنی غلام خانه زاد شخص حیدرع) این نوکری برتر بُود از پادشاهی از حکمرانی دو دنیا هم فراتر گر خاک بوس پای کل نوکرانم این ارث را دارم ز سلمان و ابوذر ختم کلام این شده از روز اول عالم فدای چادر خاکی مادر https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات سلام ای طبیب طبیبان سلام سلام ای غریب غریبان سلام الا ماهتاب شبستان توس الا حضرت نور، شمس‌الشموس غریبم من از راه دور آمدم به دنبال یک جرعه نور آمدم شبم، آه یک جرعه ماهم بده پناهی ندارم پناهم بده ببخشا اگر دور و دیر آمدم جوان بودم، امروز پیر آمدم منم زائری خام و بی‌ادعا کبوتر کبوتر کبوتر دعا اگر مست و مسرور و شاد آمدم من از سمت باب‌الجواد آمدم من از عطر نامت بهاری شدم تو را دیدم آیینه‌کاری شدم تو این خاک را رنگ‌وبو داده‌ای به ایران من آبرو داده‌ای ببخشای این عاشق ساده را ببخشای این روستازاده را تو را دیدم و روشنایی شدم علی‌بن‌موسی‌الرضایی شدم... 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مدح جام ِجهان نماست، در این قطعه از بهشت آرامِ جان ماست در این قطعه از بهشت فوج فرشتگان به نیایش نشسته‌اند آوای «ربّنا»ست در این قطعه از بهشت آیینۀ شكوه ِ«كلیم» است و «کوه طور» آن نور و آن صداست، در این قطعه از بهشت هر دل كه زنده است به انفاس موسوی هم‌صحبت خداست، در این قطعه از بهشت خورشید شاهد است، كه نقش كتیبه‌ها «والشمس والضحی»ست، در این قطعه از بهشت عطر مدینه، نور نجف، رنگ كاظمین اشراق كربلاست، در این قطعه از بهشت هرگاه سعی در طلب معرفت كنی هم مروه، هم صفاست، در این قطعه از بهشت عشاق، در «طواف حرم» موج می‌زنند حجّ من و شماست، در این قطعه از بهشت جان ِجهان كجاست؟ در این عرش آستان محرابِ دل كجاست؟ در این قطعه از بهشت در چشم عارفان سحرخیز، آسمان آبی‌تر از دعاست، در این قطعه از بهشت صدق و صفا، خلوص و یقین، عشق و آرزو باران واژه‌هاست، در این قطعه از بهشت فولاد، پای پنجره‌اش آب می‌شود اسرار كیمیاست، در این قطعه از بهشت روشن‌تر از ستاره، به مژگان نشسته است اشكی كه بی‌ریاست، در این قطعه از بهشت جای دگر، سراب فریب و غمِ فناست سرچشمۀ بقاست، در این قطعه از بهشت در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟ ما را به باغ و گلشن و صحرا چه حاجت است؟ تا حجّت خداست، در این قطعه از بهشت اذن ورود ما به حرم چیست غیر اشک؟ وقتی قرار ماست، در این قطعه از بهشت زائر در این حریم مطهر، غریب نیست بیگانه، آشناست، در این قطعه از بهشت تذهیب‌نامۀ عمل عاشقان، «شفق»! امضای مرتضاست، در این قطعه از بهشت شاعر: 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠 https://eitaa.com/Madahankhomein
✅ معلم عشق از ســوز دلــم آهِ سـحرگــاه بسازید از اشــک شبـم در سحری آه بسازید مـن منـتظر آن دلِ پُـر سـوز و گـدازم ای کــاش که از کوه گنـه کاه بسازید اصـلاً بـه گـمانم که بُوَد عادتتـان کـه از سائــل درگـاه کرم شـــاه بسـازید مــا بـَد کـه نه آقـا بـلدِ راه نـبودیـم از نــا بــَلـدان یـک بَــلدِ راه بسازید ای حضرت آقا قسمت میدهم ایـنکه از قـلبِ سیَه تـِکه ای از مــاه بسازید اَرباب تویی صاحبمان هم که تو هستی حال از همه یـک نــوکر دلخـواه بسازید مــا گُـمشدِگانِ حــرم کــرب‌و‌بــلاییم از سـمت حــرم بـر دلـمان راه بسازید نوكرنوشت: حـسـیـن جـان نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش آموزان عـالـم را همه دانا کند ابتدا قـانون آزادی نویسد بر زمین بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضاء کند صلي الله عليک يا سيدناالمظلوم. 💖يااباعبدالله الحسين💙 https://eitaa.com/Madahankhomein
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿زمر ۵۳} بگو اى بندگانم كه زياده بر خويشتن ستم روا داشته‏ ايد، از رحمت الهى نوميد مباشيد، چرا كه خداوند همه گناهان را می بخشد، كه او آمرزنده مهربان است برون شد از حد و اندازه ، عصیانی که من دارم مَلَک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم چنان ننگم به دامانِ مسلمانیِ خود اینجا که حتی ننگ دارد از من ، عنوانی که من دارم نه با خالق سَر و سِرّی ، نه با مخلوق احسانی نمی ارزد به کُفری ، سُست ایمانی که من دارم چنان این سینه مالامال از آمال و شهوت شد که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم همانگونه که از دود است رسوا آتش پنهان کند رسوایم آخر عیب پنهانی که من دارم به شانه نظم دادم گرچه این زلف پریشان را چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم؟! چنان آلوده دامانم ، ثوابی گر به جا آرم ثواب آلوده میگردد ز دامانی که من دارم ولی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله" اش صدایم کرد قبولم کرد آخر ربّ رَحمانی که من دارم دو قطره اشکِ بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم شاعر: https://eitaa.com/Madahankhomein
🚩لبیک یاحسین علیه السلام😢 🎤 مداح .... در قلّه ای از معرفت پیداست مدّاح در اعتقادش کوهِ پا بر جاست مدّاح هیئت بهشت دائم روی زمین است اینجا مقیم جَنًّةُ الْمأوا ست مدّاح در روضه ی رضوانِ هیئت چون در آید زیباتر از سرسبزیِ طوباست مدّاح فریاد او وقفِ عزای اهل بیت است آئینه دار گلشن طاهاست مدّاح سربازی از سربازهای جبهه ی نور تنها طریق نور را پویاست مدّاح خود را به دنیا کی فروشد مادح عشق جایی که جاهش برتر و والاست مدّاح لبریز از شور و شعور و عشق باشد شور و شعور و عشق را معناست مدّاح بهر دفاعِ از ولایت سینه چاک است یعنی که در این عرصه چون دریاست مدّاح در خطّ گلگون ولایت رهرو حق در حفظ سنگرهای دین کوشاست مدّاح باشد نشان افتخار او به عالَم تنها غلام حضرت مولاست مدّاح باشد ارادتمند درگاه حسینی در این ارادت واله و شیداست مدّاح در کُلُّ اَرْضٍ کربلا خود را ببیند یعنی دلاور مرد بی پرواست مدّاح تن زیر بار ذلّت دونان نداده ست آزاده ای در عرصه ی دنیاست مدّاح آزادگی را از حسین آموخته او قالوا بَلیٰ را در بلا جویاست مدّاح وقتی که می خواند حسینم وا حسینا دریایی از احساس عاشوراست مدّاح وقتی که می گوید ز سقّای علمدار لب تشنه ی یک جرعه از سقّاست مدّاح وقتی که می خواند امان از اشک زینب گریان برای زینب کبراست مدّاح دارد به لب ها نغمه ی یَابْنَ الْحَسَن را در انتظار مهدی زهراست مدّاح از ما نباشد آن که غیر حق بگوید هر جا حقیقت رخ نمود آنجاست مدّاح “یاسر” به بازار ولا حق می فروشند تنها خریدار چنین کالاست مدّاح شاعر:حاج محمود تاری https://eitaa.com/Madahankhomein