نوحه؛ بمان با حسین.mp3
1.01M
#نوحه #امام_سجادعلیهالسلام
🔹أنَا ابْنُ مِنَا🔹
به شام آمده، به شام بلا
به جنگ نفاق، به جنگ ریا
ببین که کاخ ستم را به اضطراب انداخت
خطابه خواند و ز روی عدو نقاب انداخت
میلرزد دشمن از بانگ تکبیر او
وقتی شد خطبهاش، همچون شمشیر او
«یا زین العابدین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شده خطبهخوان، چنان مصطفی:
«أَنَا ابْنُ مِنَا، أَنَا ابْنُ الصَّفَا»
«أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِالرِّدَا...» یا قوم
«أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى...» یا قوم
جدّ من مرتضاست، يَعسُوب المُسلِمِين
أَصبَر الصَّابِرِين، أَفضَل القَائِمِينَ
«یا زین العابدین»
شاعر و نغمهپرداز: #جمعی_از_شاعران
https://eitaa.com/Madahankhomein
🏴نذر شهادت داغدارکربلا غریب بقیع
#حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام 🏴
می نشیند تا زمین با آسمان دور و برت
میشود سرشارِ آهی بیکران دور و برت
بوسه برمیدارد از خاک مزارت آفتاب
میدهد از غربتت آهسته جان دور و برت
میرسد بر گوش، از گلدستهٔ اینجا اذان
نیست یک گلدستهٔ غرقِ اذان دور و برت
جای زائر، جای خادم، جای ایوان و رواق
داشتی ایکاش قدری سایه بان دور و برت
پاکسازی میشود از فتنهٔ وهابیت
میشود با شیعیان امن و امان دور و برت
میشود حک در محرّم «یاعلی بن الحسین(ع)»
بر ضریحی که می آید روضه خوان دور و برت
دور قبرت می نشیند میکشد با گریه آه
یادِ آن ساعت که گریان شد جهان دور و برت
بی عمو عباس(ع) جانِ کاروان آزرده شد
داشتی جای پدر، شمر(لع) و سنان(لع) دور و برت
یاد آن بازار شام و لحظه ای که بعدِ سنگ
از فراز بام ها می ریخت نان دور و برت
گریه میکردی و عمری قلبت از جا کنده شد
بسکه پُر بود از صدای خیزران دور و برت!
#ألسلام_علیک_یا_سیدالساجدین
#آجرک_ٱلله_یاصاحب_ٱلزمان
#ألشام_ألشام_ألشام
#مرضیه_عاطفی
https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یاعلی ابن الحسین یازین العابدین..
باید تو را حسینِ مکرّر بخوانَمت
یا که علیِ اکبر دیگر بخوانمت
هم صاحبِ صحیفه ای و هم نَواده اش
پس حق بِده مرا، که پیمبر بخوانمت
در مدح تو بس است همین که تو را زِ جان
سر لوحه ی رقیّه و اصغر بخوانمت
قرآنِ ناطقی و تو را آیه آیه از..
..قدر و ضحی و فاطر و کوثر بخوانمت
در عشق، اقتدایِ تو بر فاطمه است پس..
با اذنِ مادر، عاشقِ مادر بخوانمت
عطرِ تو عطر باغِ بهشتی ست، نِی عجب
اصلاً زِ جنسِ سيبِ مُعطر بخوانمت
مست از میِ حسینیِ تو، اهلِ عالمَند
مستم نِما که در پیِ ساغر بخوانمت
وقتی که بُرده ای دلِ اربابِ شهر را
حق است اینکه حضرتِ دلبر بخوانمت
دنیا به وقتِ سجده ی تو میکند قیام
والامقامی و شَه و سرور بخوانمت
سجاده ی تو بویِ خداوند می دهد
سجادی و به سجده ی آخر بخوانمت
از خطبه خوانی تو قیامت به پا شده
اینگونه من قیامتِ اکبر بخوانمت
گفتی أنا علی..و علی وار دَم زدی
تا که علیِ دوم و حیدر بخوانمت
اَخلاق نیکِ توست، ابوحمزه ساخته
خَلقاً تو را معلمِ برتر بخوانمت
از کودکی دلَت به غم و غُصّه مُبتلاست
از کودکی به غُصّه برابر بخوانمت
در کربلا غمت دو برابر شد ای غریب
که سوگوارِ کُشته ی بی سر بخوانمت
همپایِ زینبی و به گودالِ قتلگاه
از راویانِ بوسه به حنجر بخوانمت
در شام و کوفه هم غُل و زنجیر بوده ای،
آری تو را اَسیرِ مُکدّر بخوانمت
آمد مدینه زهر، توانِ تو را گرفت
تا عاقبت تو را گلِ پرپر بخوانمت
سنگِ مزار هم که نداری، شهیدِ عشق
کُنجِ بقیع با دلِ مُضطر بخوانمت
لطفی نِما به"ملتمس"خاکِ کویِ خویش
تا مدحِ نو سروده به محضر بخوانمت
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Madahankhomein
السلام علیک یاسیدالساجدین..
چهل سال درد و عذاب و اَلم
چهل سال گریه پس از گریه ای
نبودی تو از غُصه یک آن جدا
نه؛در آفِتاب و، نه؛ در سایه ای
چهل سال خونِ جگر خورده ای
تو با خاطراتی که جز غم نبود
بِیادِ غمِ دشتِ کرب و بلا
به سینه بِجُز داغ و ماتم نبود
چهل سال عمر کمی نیست که..
..چهل سال اندوه و اندوه بود
غمِ تلخِ در سینه ی خسته ات
فراتر از این کوه و آن کوه بود
چهل سال چون یاس پژمُرده ای
پریشانِ داغ ِ عزيزان خود
تو ای روضه دارِ امامِ غریب
چه کردی چهل سال با جان خود؟
چهل سال وقف عزا بوده ای
حسینیه بود است چشمان تو
گهی کربلا و گهی در بقیع..
..کجایی شده چشم گریان تو؟
چهل سال بی تابی و بی کسی
بدونِ برادر ، بدون ِ پدر
فقط مانده از کربلا يادگار
برای تو در سینه آه و شرر
چهل سال راوی کرب و بلا
چهل سال با قِصه ها مَحرمی
به یک سال و نیمش تو با زينبی
پس از آن تو بی یاور و همدمی
چهل سال گر آب نوشیده ای
دلَت بی شکیبِ لبِ اصغر است
بِیادِ گلو و دلِ مادرش
میانِ دلِ مضطرت محشر است
چهل سال گر دیده ای صحنه ی
یکی ذبحِ حیوان به دست کسی
بِیادِ ذبیحِ به دور از وطن
زِ دل کرده ای ناله ی غم بَسی
چهل سال آثار زنجیر بود
به پیکر، زِ وقت اسیریِ تو
رهايت نكرده غمِ ماجرا..
..تو را لحظه مرگ و پیریِ تو
چهل سال داغی به دل داشتی
که داغِ تو اَفزود زهرِ هشام
ولی نَه، چهلِ سال پیشْ داغِ يار
تورا کُشتِ از کربلا تا به شام
به داغ و غمِ اين چهلِ سالِ ات
مرا کُن به داغ و غمِ خود عجین
که باشد نوایِ مَنِ "ملتمس"
فِداكَ دَمی سید الساجدین
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
https://eitaa.com/Madahankhomein
#مصائب_حضرت_زینب
#دروازه_کوفه #کاروان_اسرا
به ما تنها اهانت میشد ایکاش و جسارت نه!
شهادت بود ارث خاندان ما، اسارت نه!
نوامیس رسولالله در آن خیمهها بودند
به آتش میسپردم خیمه را، اما به غارت نه!
«قَتَلْتُم عِترَتی او اِنْتَهَکْتُم حُرمَتی» یعنی
که آیا روضهای هم هست بیش از این عبارت؟ نه!
اگرچه آیهی تطهیر بر روی زمین افتاد
ولی ای کاش با دستان مشتی بیطهارت نه!
به دیدار کریم ابن کریمی رفت در گودال
نیامد شمر هم با دست خالی از زیارت، نه!
دریغا! کشتن ششماهه با تیر سهپر در جنگ
دل سنگ و نشان ننگ میخواهد، مهارت نه!
به رزمی نابرابر آبروی خویش را بردند
کسی دیده به این اندازه در جنگی خسارت؟ نه!
به نرخ گندم ری میوهی قلب نبی را کشت
به ابن سعد سودی میرسد از این تجارت؟ نه!
سرافرازی نصیب سربلندان سر نی شد
به دشمنها رسید آیا نصیبی جز حقارت؟ نه!
به سمت شهر پیغمبر که آمد کاروان ما
بشیر از ما خبر میبرد، اما با بشارت نه...!
حسینبنعلی شمع همیشه روشن دلهاست
بهسعی دشمنان خاموش میشد این حرارت؟ نه!
به لب آوای؛ "اَینَالمُنتقِم؟" دارد جهان بیتو
که دارد اشتیاق دیدنت را، انتظارت نه!
🔸شاعر: #مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
وَقتی که حَرف از دِل و آمال می زنیم
تا کَربلا به ثانیه ای بال می زنیم
پِیوَندِ شاخه های دِلِ خُشکِ خویش را
با آن دِرَختِ سَبزِ کُهَنسال می زنیم
ماهِ مُحرَّم آمَده، اِی جان... خوش آمَده...
اِمسال هَم به سینه، چو هَر سال می زنیم
عَطری که اَز سَفَر به خُراسان خَریده ایم
بَر پیرُهَن سیاه و بَر این شال می زنیم
ما میهمانِ سُفره ی شِشماهه می شَویم
تا که گُریزِ روضه ی مِنهال می زنیم
با فاطِمه بَرای حُسِین آه می کِشیم
وقتی که سَر به گوشهی گودال می زنیم
ثابِت نِموده اند شَهیدان، زَمانِ مَرگ
بوسه به پای دوست به هَر حال می زنیم
شاعر: #رضا_رسول_زاده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#غزل #شهادت_امام_سجاد_ع
در کربلا شد آنچه شد و کس گمان نداشت
هرگز فلک به یاد، چنین داستان نداشت
در کربلا هر آنچه بلا بود، عرضه شد
تیری دگر قضا و قدر در کمان نداشت
از این شراره خرمن عمر ستاره سوخت
بود آسمان به جای ولی کهکشان نداشت
بعد از عروج حجت رحمان به عرش نی
دیگر زمین سکون و قرار آسمان نداشت
زینالعباد باز به گیتی قرار داد
ورنه سکون، عوالم کون و مکان نداشت
او شمع راه قافله در شام تار بود
حاجت به نور ماه، دگر کاروان نداشت...
با کولهبار درد در آن دشت پر لهیب
جز دود آه بر سر خود سایهبان نداشت
گفتند: ماه بود و درخشید و جلوه کرد
دیدم که مه به گردن خود ریسمان نداشت
گفتند: سرو بود و خرامید و ناز کرد
دیدم که سرو، طاقت بند گران نداشت
در انقلاب سرخ حسینی کسی چو او
نقش حماسهساز «ولی» را بیان نداشت
در گیر و دار معرکۀ کفر و شرک نیز
دوران چو او سوار حقیقتنشان نداشت...
حق را زیان ز جانب باطل نمیرسد
بیمی گل همیشه بهار از خزان نداشت
تنها نه شمع از شرر شعله برفروخت
«پروانه» هم ز شعلۀ آتش امان نداشت
#محمد_علی_مجاهدی
https://eitaa.com/Madahankhomein
#کاروان_اسرا #حضرت_زینب
می روی منزل به منزل باشتاب آقای من
بسکه خوردی سنگ..گردیدی گلاب آقای من
از همان بالای نیزه سر بگردان..کن نگاه..
چهره ام مکشوفه شد دور از نقاب آقای من
بیکس و تنهایی ام را پر کن ای لب تشنه سر
گفتگویی گر کنی دارد ثواب آقای من
تا تو هستی پیشِ چشمانم ..ندارم واهمه
بی تو می افتم فقط در اضطراب آقای من
بعدِ تو کارم شبانه روز گریه کردن است
نقش می بندد به چشمانم سراب آقای من
سنگ بر پیشانی ات تا خورد مُردم یا حسین
مثلِ زلفِ تو منم در پیچ و تاب آقای من
غم نخور هرجا که باشم پرچمت بالا برم
می کنم در شام قطعاً انقلاب آقای من
شاعر: #محسن_راحت_حق
https://eitaa.com/Madahankhomein
151.7K
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_سجاد_ع
◾بنداول
ذکر لبهایم الشام الشام
فکر شبهایم الشام الشام
الشام الشام الشام الشام(۲)
مارو به بزم ناکسان بردند
با ناسزاها مارو افسردهند
گلای نیلوفر و پژمردهند
الشام الشام(۲)
◾بنددوم
همراه بابام الشام الشام
طناب به دستام الشام الشام
الشام الشام الشام الشام(۲)
بچهها رو تا به رسن بستند
سرمارو همه بشکستند
روبرومون با خنده بنشستند
الشام الشام(۲)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Madahankhomein
voice-changer-۲۰۲۲-۰۸-۲۲-۱۸-۲۲_1.mp3
341.8K
#نوحه_سنتی
#شهادت_امام_سجاد_ع
◾بنداول
به شام ویران شدهام من غریب
اسیر کوفیان شدم بی شکیب
به ناقه سوارم
مات نیزه دارم
رحمی نما خدا به حالم
ز سنگ کین شکسته بالم
واویلتا آه واویلا(۲)
◾بنددوم
قاتل من مجلس شوم شراب
کشته مرا گریه و آه رباب
راس طفل رباب
به نی رفته بخواب
به پای نیزه جان سپارم
خدا دگر طاقت ندارم
واویلتا آه واویلا(۲)
◾بندسوم
شاهد گریههای من مدینهست
شاهد سقای حرم سکینهست
گوئیا در حرم
نشسته در برم
گوید عمو عمو کجایی
از چه به پیش ما نیایی
واویلتا آه واویلا(۲)
#مرتضی_محمودپور
https://eitaa.com/Madahankhomein
161K
#زمزمه
#شهادت_امام_سجاد_ع
بند اول
یه عمره از داغت میسوزم
داغت برام تازه ست هنوزم
میگذره با غم شب و روزم
هر روز،تیره و تاره برام با روضه هات
هر روز،میسوزم به یاد خشکیه لبات
ای وای ای وای
هر روز ،روضه ها پیش چشام مرور میشه
هر روز خاطرم زخمی دود و آتیشه
ای وای ای وای
بند دوم
بنی اسد وقتی رسیدن
پیکر بی سرت رو دیدن
رو یه حصیر تنت رو چیدن
سخت بود ،پیدا کردن تموم بدنت
سخت بود ، اینکه بوریا شد آخر کفنت
ای وای ای وای
سخت بود ، اینکه از قفا جدا شده سرت
سخت بود ، بوسه دادم به رگای حنجرت
ای وای ای وای
بند سوم
یادم نمیره شام و ازار
امون از این مردم بی عار
خیلی شلوغ شد سر بازار
سخت بود، دست بسته رفتنِ با سلسله
سخت بود، خنده های شوم شمر و حرمله
ای وای
سخت بود، همسفر شدن با اون حرومیا
سخت بود، طعنه و زخم زبون شامیا
ای وای
#سعید_حمیدیان_فر
https://eitaa.com/Madahankhomein
4_6024075856119336066.mp3
1.04M
#زمینه #محرم۱۴۰۱
#شهادت_امام_سجاد_ع
نزدیک چِل ساله بیقرارم ، شادیِ من رو ، کسی ندیده
اشک چشام جاریه همیشه ، به یاد جسمِ ، به خون تپیده
من به درد و غم ، مبتلا بودم
یاد وقتی که ، کربلا بودم
زهر کینه شد ، مرهمِ دلم
خیلی وقته که ، چشم به را بودم
آه و واویلا ، عزیز زهرا
سَرم نرفت روی نیزه اما ، دلم به روی ، سرنیزه ها رفت
هربار که چشمم به آبی افتاد ، فکرم به سَمتِ ، کرببلا رفت
با تَداعیِ ، غربتِ بابام
خونِ قلبم و ، بارونِ چشام
آب خوش نرفت ، پایین از گلوم
بعدِ کربلا ، بعدِ شهر شام
آه و واویلا ، عزیز زهرا
بعدِ چهل سال هنوز می بینم ، هر روز و هرشب ، اون صحنه هارو
هر روز می خونم میونِ روضه ، مصیبتهای ، کرببلارو
توی ذِهنَمه ، بین قتلگاه
خاطرات اون ، آخرین نگاه
دست و پا می زد ، بین خاک و خون
من تو خیمه ها ، می کِشیدم آه
آه و واویلا ، عزیز زهرا
✍بهمن عظیمی
https://eitaa.com/Madahankhomein