🏴 #دودمه_شهادت
🏴#حضرت_امام_جعفرصادق_ع
▪️▪️▪️▪️ا▪️▪️▪️▪️
🏴بند اول:
کشته شد از زهر کینه صادق آل عبا
بار دیگر شد مدینه وادی کرب و بلا
(یا ابا صالح بیا ۴)
همچو زهرا خانه اش سوزد میان شعله ها
میزند ناله شبیه فاطمه مهدی بیا
(یا ابا صالح بیا ۴)
🏴بند دوم:
از در و دیوار خانه شعله بالا می رود
دست بسته پا برهنه مثل مولا می رود
(بر علی آئینه اس ۴)
میکند گریه به یاد غصه های مرتضی
یک نفر حتی نشد همیار او در کوچه ها
(بر علی آئینه اس ۴)
🏴بند سوم:
بی عصا و بی عبا و بی عمامه میرود
پیرمردی پا برهنه، پشت مرکب میدود
(صادق آل عبا ۴)
دشمنش گویا ندارد ترسی از خشم خدا
با جسارت میزند سیلی به رویش بی حیا
(صادق آل عبا ۴)
🏴بند چهارم:
رفته از ظلم عدو در مجلس و بزم شراب
اشک میریزد به یاد زینب و یاد رباب
(صادق آل عبا ۴)
بی قرار و مضطر و غمگین و بی تاب و تب است
او قتیل داغ های بی شمار زینب است
(صادق آل عبا ۴)
🏴بند پنجم:
میکشد پا روی خاک حجره از سوز جگر
یاد خشکی لب جدش دو چشمش گشته تر
(آه و واویلا حسین ۴)
قاتل او قلب او سوزاند با زهر جفا
قاتل جدش سر او را جدا کرد از قفا
(آه و واویلا حسین ۴)
🏴بند ششم:
مکتب ما جعفری و مذهب ما حیدری
کار او فرمانروایی کار ما هم نوکری
(صادق آل عبا ۴)
عطر قال الصادقش فیض دمادم می دهد
او به ما سینه زنان رزق محرم می دهد
(صادق آل عبا ۴)
شاعر:طاها تحقیقی (یاحسین)
https://eitaa.com/Maddahankhomein
به نام خدا
ای به دلها نور باور صادق آل پیمبر
ای رُخت مِهر مکرّر صادق آل پیمبر
ای ششم نور امامت روشن افزای کرامت
ای جهان از تو منوّر صادق آل پیمبر
ای نسیم صبح صادق ای معطّر از شقايق
ای معطّر از صنوبر صادق آل پیمبر
صادق آل رسولی نور چشمان بتولی
جانی و جانان حیدر صادق آل پیمبر
حجّت پروردگاری مرتضی را یادگاری
ای حسن را زیب و زیور صادق آل پیمبر
هم حسین دیگری تو هم عزیز حیدری تو
هم تو یاسی هم تو کوثر صادق آل پیمبر
هم رئیس مذهبی تو هم چراغ مکتبی تو
هم طلوع صبح خاور صادق آل پیمبر
نور مکتب از وجودت دین بجا از هست و بودت
جلوه گاه مِهر داور صادق آل پیمبر
معدن حکمت تویی تو منبع رحمت تویی تو
این تویی برتر ز گوهر صادق آل پیمبر
در لقب صابر تو هستی فاضل و طاهر تو هستی
ای تو از نسل مطهّر صادق آل پیمبر
خاتمت را نقش آری « حَسْبِی الله » است باری
ای به دستت سِرِّ دلبر صادق آل پیمبر
ای کَبیِرُ الْقَدْر آقا ، ای کَثیِرُ الصَّبْر آقا
بر عبادت ها مُقَدَّر صادق آل پیمبر
بر لبم آه است و نجوا در دو چشمم موج دریا
در دلم شوری ز محشر صادق آل پیمبر
زهر کین با تو چها کرد آتش ماتم بپا کرد
سوختی ، گشتی تو پرپر صادق آل پیمبر
با غمت دلها پریشان در غمت جان شمع سوزان
از غمت عالَم مکدّر صادق آل پیمبر
قبر تو زائر ندارد گنبد و حائر ندارد
آنچه دارد داغِ اکبر صادق آل پیمبر
ای تلاطم بخش عالَم این منم در بحر ماتم
کشتی بشکسته لنگر صادق آل پیمبر
از هجومِ وحشیانه در سرای تو شبانه
خون جگر شد ماه و اختر صادق آل پیمبر
تیغ دشمن روبرویت بغض غربت در گلویت
آتش داغت به پیکر صادق آل پیمبر
این منم «یاسر» که داغت قبر بی شمع و چراغت
بر دلم افکنده آذر صادق آل پیمبر
محمود تاری «یاسر»
http://eitaa.com/Maddahankhomein
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جعفر بن محمد الصّادق
-----------
ای مِهر تو تابان یا حضرت صادق
ای روی تو رخشان یا حضرت صادق
ای نور امامت ای کنز کرامت
ای جلوه ی جانان یا حضرت صادق
از هر چه تو مولا بالاتر و والا
پیدایی و پنهان یا حضرت صادق
ای علم تو بی حد ای نور تو سرمد
ای هستی ایمان یا حضرت صادق
ای جانِ وجاهت ای روحِ فقاهت
در منطق و برهان یا حضرت صادق
ای ناشرِ احکام ای جلوه ی اسلام
ای رحمت سبحان یا حضرت صادق
مفهوم کلامی بر خلق امامی
ای حجّت یزدان یا حضرت صادق
در کوی سعادت در عشق و ارادت
ما بنده تو سلطان یا حضرت صادق
ای رأفت هستی ای عزّت هستی
ای وسعت احسان یا حضرت صادق
چون مرقد پاکت یکسان شده خاکت
ای قبر تو ویران یا حضرت صادق
مظلومی و معصوم مغمومی و مسموم
ای کشته ی قرآن یا حضرت صادق
با هجمه عدویت رو کرده به کویت
با آتش سوزان یا حضرت صادق
سوزد به عزایت بر رنج و بلایت
دلهای پریشان یا حضرت صادق
ای ماه مدینه بنشسته به سینه
غم های فراوان یا حضرت صادق
از داغ تو مولا ای نور تولّا
چاک است گریبان یا حضرت صادق
داغ تو به پا شد دل کرب و بلا شد
بر کشته ی عطشان یا حضرت صادق
چشمان دو عالَم چون دیده ی زمزم
از داغ تو گریان یا حضرت صادق
هر عاشق گریان هر خسته ی نالان
شد بی سر و سامان یا حضرت صادق
«یاسر» ز غمت نیز آثار غم انگیز
آورده به دیوان یا حضرت صادق
محمود تاری «یاسر»
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#یا_جعفر_بن_محمد_الصادق_ع
برای وصف تو باید قلم صاحب قدم باشد
همیشه نام تو بر سر در خانه علم باشد
جهان ما را به نامت می شناسد وای بر ما که
تو را «شیخ الائمه» شیعه نشناسد، ستم باشد
«حنیفه» می کند شاگردیت را چون «مفضَّل» ها
هنر آموز درگاهت ،«هشام بن حکم» باشد
علی با ذوالفقارش حافظ اسلام احمد شد
و مکتب خانه ات مثل همان تیغ دو دم باشد
شدی صادق که از کذاب ها باشی جدا مولا
برای حفظ دین اما دلت لبریز غم باشد
چه می ترسند بعضی ها ز قال الباقر و صادق
و می خواهند نسل پر فروغ شیعه کم باشد
تویی فرزند ابراهیم و در آتش نمی سوزی
اگر نمرود های این زمان صدها رقم باشد
به کوری دو چشم دشمنان اثنی عشر هستیم
اگرچه مرقد «شیخ الائمه» بی حرم باشد...
#محمدجواد_منوچهری
http://eitaa.com/Maddahankhomein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯داغ صادق شرر سینه ام افروخته کرد
▪️جگری سوخته یاد از جگر سوخته کرد
🕯جگری سوخته کز داغ بر افروخته بود
▪️باز هم از اثر زهر جفا سوختـه بود
🕯شهادت ششمین اختر
▪️تابناک آسمان ولایت و امامت
🕯رئیس مذهب تشیع
▪️امام عشق و عرفان
🕯حضرت امام
▪️جعفر صادق علیه السلام
🕯بر تمامی عاشقان
▪️اهل بیت تسلیت باد 🏴🥀
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_شهادت
#امام_صادق_علیهالسلام
گلدسته ی مداد تو در مسجد کتاب
رویانده لاله های خریدار آفتاب
نوشیده ای به یاد عطش ها و بعد از آن
جانش شده اسیر شهیدان، زلال آب
ای محکمات مقصد قرآن، بدون تو
جایی برای شبهه ندارد کسی جواب
از منبر قنوت تو در کارزار عشق
فرمان گرفته دست دعاهای مستجاب
خورشید راستی به نگاه تو روشن است
از درس صادق تو گرفته است انشعاب
مشهد، قم و نجف که پر از راویان توست
داده به فقه مدرسه دستور انقلاب
لب های درس"قال یقول"به نام تو
پیمانه های رد زکاتی است بی نصاب
#محمد_رحیمی_دلیجانی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#یا_مولا_ادرکنی
رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند
با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند
هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر
هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند
ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت
ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند
مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است
کز جمال ازلی، جلوهی ذاتش بدهند
چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود
هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند
دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد
دیدهی دیگری اندر ظلماتش بدهند
چارده نورِ الهی، همه صف میبندند
یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند
چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر
همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند
بادهی آب بقا روزی هر کس نشود
ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا
هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند
هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله
شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند
زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز
پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند
تشنهی بادهی ارباب نمانَد عطشان
خودشان جرعهای، از آب فراتش بدهند
گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند
بِالله از گریهی در حشر نجاتش بدهند
با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین
باز با سنگ جواب صدماتش بدهند
لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال
از چه با خنده جواب لطماتش بدهند
#یا_مولا_ادرکنی
حاج محمودژولیده
https://eitaa.com/Maddahankhomein
بنام خدا
مدح ومنقبت امام صادق ع و
ایما واشاره برشهادت جانسوزش
"" "" "
حضرت صادق بود خورشید عالم تاب علم
کز وجودش شد عیان صدها دُرِ نایاب علم
دیده وا کرد تا که پور حضرت باقر دمی
شد نمایان سِرِّ پنهان باز شد ابواب علم
ختم مرسل شهر علم است و علی دروازه اش
باشد این پور شرف باب دگر از باب علم
شد مدینه نور باران هفده ماه ربیع
شاد شد انس و ملک از تابش مهتاب علم
پورباقر زاده شد بهر نجات دین حق
شد منور ازفروغش تا ابد آفتاب علم
گشت چون جد کُبارش روشنی بخش جهان
می نماید فخر بر او زآن زمان اصحاب علم
داد منصور دوانیق زهر جانسوزی بر او
زیر وبر شد ماه شوال زین سبب اسباب علم
خون بگریدچشم عالم درعزای او سزاست
چون عزا بگرفته بر او بی گمان احباب علم
مکتب الصادق بود از معجرات حضرتش
پروریده گلشن پربار او طلاب علم
ناامید هرگز مشو فاخر زالطافش دمی
چون نمی گردد خموش تا به ابد آفتاب علم
"" "" ""
شاعر : مسلم فرتوت(فاخر)
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مرثیه_شهادت
#امام_صادق_علیهالسلام
گرچه وجودم را شرار نار سوزاند
کی سینه ام را حملۀ اغیار سوزاند؟
من بین شعله بودم و یاران همه خواب
قلب مرا این غفلت انصار سوزاند
با آنکه خواندم ذکر «حرِّم شیبتی» را
اما تمام صورتم را نار سوزاند
من تازه فهمیدم چرا مادر جوان مُرد
پهلوی من را هم نوک مسمار سوزاند
با پای عریان چون دویدم در پی او
گلبرگ پایم را فشار خار سوزاند
مُردم ز غیرت لحظه ای که ناسزا گفت!
این بد زبانی قلب من بسیار سوزاند
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مرثیه_شهادت
#امام_صادق_علیهالسلام
پیرمردی بین آتش از نوا افتاده است
رهبری تنها میان کوچه ها افتاده است
با رخی نیلی به یاد مادرش فریاد زد
ماجرای کوچه بهرم خوب جا افتاده است
ضرب سیلی جای خود اما امان از حرف بد!
پور زهرا گیر مردی بی حیا افتاده است
دست بسته،مو پریسان،صورتش خاکی شده
با دلی پرغصه یاد کربلا افتاده است
دست بر زانو فقط میگفت: یازینب مدد
یاد آتش سوزیِ آن خیمه ها افتاده است
باز هم او مرد بودو هر دو دستش باز شد
یاد دسته بسته و شام بلا افتاده است
درد زینب این بُوَد در کل تاریخ بلا
کِی چهل منزل سر از پیکر جدا افتاده است
بنت حیدر دیدو کاری بر نمی آمد ز او
راس سلطان از سر نی زیر پا افتاده است
بی جهت سقا به نی سر برنمی گرداند چون
چشم نا محرم به ناموس خدا افتاده است
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مرثیه_شهادت
#حضرت_امام_صادق_علیهالسلام
آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا
خاکسترش نشسته به روی سرم خدا
پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر
بنما اجابتی به دل مضطرم خدا
ای وای از تغافل اصحاب سینه چاک
این درد غربت است به جان میخرم خدا
دشمن غرور موی سپید مرا شکست
اما کسی نبود شود یاورم خدا
بی دردسر به شخصیتم لطمه زد عدو
مستانه خنده کرد به چشم ترم خدا
بیرون مرا چگونه ز خانه کشید و برد
پیداست از کبودی بال و پرم خدا
صد شکر نیمه شب سر من بی عمامه شد
یاد غرور آن سر بی معجرم خدا
وقتی که سوی چشم مرا ضرب او گرفت
دیدم چگونه خورد زمین مادرم خدا
با دست بسته در نظر اهل خانه ام
یاد آور شکستگی حیدرم خدا
گرچه کسی نبود تماشا کند مرا
در فکر کوچه گردی آن خواهرم خدا
غم های عمه عاقبت انداختم ز پا
دیدی که داغ غربتش آمد سرم خدا
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/Maddahankhomein
#مدح_مرثیه_شهادت
#حضرت_امام_صادق_علیهالسلام
السلام ای حجت حق بر زمین
حضرت صادق امام المومنین
یا ولی الله یا کهف الوراء
فانیا لله ای مرد خدا
ما خدا را با تو پیدا میکنیم
دیده با یاد تو دریا می کنیم
با تو احیا شد قیام اهل بیت
با تو رونق یافت نام اهل بیت
ای فقیه بی بدیل روزگار
تیغ گفتارت شبیه ذو الفقار
هر که در راه شما پابند شد
خوش بر احوالش سعادتمند شد
ای گل زهرا امام غم نصیب
ای غریب بن غریب بن غریب
ای فدای تربت ویران تو
خاک قبرِ با زمین یکسان تو
زائر تو روزها شد آفتاب
نیمۀ شب روضه خوانت ماهتاب
هرکه از خاک مزارت بوسه چید
طعم داغیِ بیابان را چشید
آفتابیُ به رنگ مغربی
آخرین مرد غریب یثربی
من شنیدم خانه ات آتش زدند
نیمه شب کاشانه ات آتش زدند
میزدی ناله منم پور خلیل
کم ببند آتش به پای من دخیل
پشت در می سوخت از پا تا سرت
بی هوا بُردی تو نام مادرت
بی عمامه بی عبا صورت کبود
پیر مرد شیعه و مرد یهود
دست بسته چون امیر المومنین
پیش اهل خانه می خوردی زمین
رسیمان دست عدو افتاده بود
جای پنجه بر گلو افتاده بود
باز در بین محاسن پنجه خورد
ریسمان را دورِ گردن می فِشُرد
کس نداند با چه وضعی آن پلید
جسم تو از خانه بیرون می کشید
صورت تو لطمه ها بسیار خورد
چند باری گوشۀ دیوار خورد
تیزی سنگی به پهلویت گرفت
حُرمِ آتش گوشۀ مویت گرفت
دستهایت بست و بر مرکب نشست
حرمت موی سپیدت را شسکت
بی ادب بود و دهانش باز شد
دید تنهایم زبانش باز شد
زیره چشمی کرد سوی تو نگاه
حرف های زشت میزد گاه گاه
تو میان شعله ها در اضطراب
لیک اصحابِ تو در خانه به خواب
آمدم تا عقدۀ دل وا کنم
با تو آقا لحظه ای نجوا کنم
درد دل با اهل دل باید نمود
سفرۀ دل پیش صاحب دل گشود
خون جگر با ادّعایت کرده اند
در نماز شب دعایت کرده اند!!
ضربه بر دین با لباس دین زدند
بر امامت تهمت ننگین زدند
ریزه خوار سفرۀ بی گانه اند
فکر تسبیح هزاران دانه اند
وقت فتنه رنگ خود را باختند
فرقه ها در این طریقت ساختند
زیر دندانهای هر دنیا پرست
درهم و دینار مزّه کرده است
تا هیا هوئی بپاشد جا زدند
نیشتر بر پیکر آقا زدند
مصلحت اندیشی آخر تاکجا
دشمنی با خط رهبر تاکجا
بشنود هر کس که باشد اهل خیر
آن تباهی های فرزند زبیر
پور نااهل،عمر خاکستر کند
سیف الاسلام زمان کافر کند
ای که بر حفظ ولایت عاشقید
جمله شاگرد امام صادقید
حوزه های علمیه چون سنگر است
شاخص دین گفته های رهبر است
برحذر باشید فرزندان دین
جان مولایم امیرالمومنین
وای اگر دستان دشمن واشود
خواب باشیم و علی تنها شود
صبح پیچد این خبر در شهرمان
بسته شد دستِ ولیِ شیعیان
این ردای دلبری زیبنده است
بر کسی که بر ولایت بنده است
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/Maddahankhomein