#روز_مباهله
شعر از مه و مهرِ شبشکن باید گفت
از فاطمه و ابالحسن باید گفت
تا خاطرهٔ مباهله گم نشود
پیوسته سخن سخن سخن باید گفت
💖
مهری که به شأنش آمد از حق لولاک
روشن شده از جلوهٔ رویش افلاک
با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد
تا ریشهٔ تثلیث برآرد از خاک
💖
فرمانده جنگ، مصطفی بود آنروز
سردار سپاه، مرتضی بود آنروز
لشکر حسنین و فاطمه پشتیبان
در عرصه، سلاحشان دعا بود آنروز
💖
با ذکر علیالدوام،آن پنج نفر
کردند به پا قیام، آن پنج نفر
با باور خود به مشرکین حجت را
کردند به حق تمام، آن پنج نفر
شاعر: #احد_ده_بزرگی
https://eitaa.com/Maddahankhomein
#مباهله
مهری که به شأنش آمد از حق، «لولاک»
روشن شده از جلوهی رویَش، افلاک
با یک زن و یک مرد و دو کودک آمد
تا ریشهی تثلیث برآرد از خاک
دُردی کش جام درد باید بودن
آگاه دل از نبرد باید بودن
چون شیر خدا حقیقت حق محور
در جنگ عقیده مرد باید بودن
آن روز دو صف مقابل هم بودند
تحلیلگر دلایل هم بودند
آن سو همه در تجزیهی یکدیگر
این سوی ولی، مکمل هم بودند
فرماندهی جنگ، مصطفی بود آنروز
سردار سپاه، مرتضی بود آنروز
لشکر، حسنین و فاطمه، پشتیبان
در عرصه، سلاحشان دعا بود آن روز
آن روز نه سنگ و چوب و نه سنگر بود
نه نیزهی جان شکار و نه خنجر بود
پیروزی پنج تن به اهل نجران
از باور بالندهی بارآور بود
با ذکر عَلَی الدّوام، آن پنج نفر
کردند به پا قیام، آن پنج نفر
با باور خود به مشرکین حجت را
کردند به حق تمام، آن پنج نفر
فرمود نبی، علی ولی الله است
خورشید ولایت و دلیلِ راه است
زهراست دل من و حسن، دلبندم
عشق است، حسین و عشق حق دلخواه است
مهر آمد و پشتِ شب بیداد شکست
اندیشهی تثلیثی شیّاد شکست
هنگام مباهله ز اِعجاز رسول
هم اُسقف و هم صلیب فولاد شکست
اُسقف که گل روی محمد را دید
افتاد صلیبش از کف و جامه درید
گفتا که به حق و راستی در انجیل
حق کرده وجود اقدست را تأیید
✍ #احد_ده_بزرگی
https://eitaa.com/Maddahankhomein