eitaa logo
ذاکرین خمین🎤
1.6هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
693 ویدیو
365 فایل
🕋بنام خدای بی نیاز🕋 پدرم گفت علی،عاشق مولا شده ام بین مردم همه جا والهُ شیدا شده ام مادرم داد به من درس محبت با شیر نوکرُ ریزه خور سفرهٔ زهرا شده ام 🎤👋بامابروزمداحی‌کن.👌🎤 https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
مشاهده در ایتا
دانلود
کنار بیت خدایی به یاد ماهم باش به مروه یا به صفایی به یاد ماهم باش در استلام حجر نیز یادی از ما کن همین که گرم دعایی به یاد ماهم باش چو دور کعبه طواف آوری به کعبه قسم تو کعبۀ دل مایی به یاد ماهم باش به ما که رو نگشودی ، به ما نگاهی کن ز ما اگر که جدایی به یاد ما هم باش کنار زمزم اگر یاد کام خشک حسین نظر به آب نمایی به یاد ماهم باش کنار حجر همان لحظه ای که اشک فشان به سید الشهدایی به یاد ماهم باش دمی که از در باب السلام اشک فشان به سوی بیت می آیی به یاد ماهم باش کنار قبر رسول خدا کنار بقیع مقیم کرب و بلایی به یاد ماهم باش مقیم شهر نجف کاظمین سامرا کنار قبر رضایی به یاد ماهم باش چنان که گرم دعایی به ما دعایی کن همین که یاد خدایی به یاد ماهم باش استادحاج غلامرضاسازگار https://eitaa.com/joinchat/3542745823C3e1ead0ed9
بسم الله الرحمن الرحیم به آسمان نرسم تا هوایی‌ام نکنی کجا روم من اگر سامرایی‌ام نکنی بگو میانِ گدایانِ خویش جایی هست نگاه بر من و بی دست و پایی‌ام نکنی بقیع پنجره فولاد کُنجِ شش گوشه خوشم به این دو سه جا هرکجایی‌ام نکنی سرم به چوبه‌ی سرداب میزنم به سرم اسیرِ این شبِ سردِ جدایی‌ام نکنی هنوز از سفرِ اربعین مریضِ توام دوا ندارم اگر    کربلایی‌ام نکنی نگاه کن به بزرگیِ خود ولی نظری به طرزِ نابلدیِ گدایی‌ام نکنی غریبِ شهر  مرا کُشت آتشِ جگرت مرا بِبَر که بمیرم به خانه‌ی پدرت حسن لطفی https://eitaa.com/Maddahankhomein
می دمد صبح ظفر، بد به دلت راه مده می شود دفعِ خطر،بد دلت راه مده این همه نذر و نیاز، آن همه تسبیح و دعا می کند زود اثر بد به دلت راه مده از درشتیِ قد و هیبت بتها نهراس با خلیل است تبر، بد به دلت راه مده ما در این دایره امر به وظیفه هستیم با خدا هست ثمر، بد به دلت راه مده جان من در همه احوال توکل باید جزم کن عزم سفر، بد به دلت راه مده نیل اگر هست یقین معجز موسی هم هست از خطرها بگذر، بد به دلت راه مده کاش چشمت به سیاهی شب عادت نکند شده نزدیک سحر، بد به دلت راه مده (آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست) باز آید ز سفر، بد به دلت راه مده https://eitaa.com/Maddahankhomein
در حوالیِّ نیمه شعبان بود عطرِ یاسی عجیب می آمد سامرا بود و خانۀ پدری باز طفلی نجیب می آمد باید اسپند ، دود می کردند نوهء ماه ، می رسید از راه حاملِ پرچم ابالفضل و ذوالفقارِ علی ولی الله گل نرگس که زیرِ پاهایش باغِ گل فرش شد همان اول مثلِ جدَّش حسین ، قنداقش شرفِ عرش شد همان اول بر غمِ اهل بیت در حُکمِ جرعه ای آب بود بر آتش از همان کودکی به دوشش بود پرچمِ سرخِ یالثاراتش وَ ورق خورد صفحۀ تقویم تا که هنگامِ غیبتش آمد آسمانِ وجود ، ابری شد دوری از ماه ، نوبتش آمد بیشتر از هزار و صد سال است جمعه ها را شمرده ایم آقا دردش اینجاست بعدِ این مدت از فراقت نمرده ایم آقا ظاهراً زخمیِ فراقیم و منتظرهای یازده صده ایم شرم داریم این همه جمعه ندبه ات را فقط ورق زده ایم در سخن ، عهد خوانده ایم و فرج در عمل ، کم صداقتیم آقا مثلِ بحرالعلومها کم بود غالباً بی لیاقتیم آقا از تو غافل شدیم از بس که ماتِ غربیم و خیرهء شرقیم یادمان میرود که تو هستی بس که در روزمَرِّگی غرقیم مثل حیدر برای پیغمبر مردِ بدر و اُحُد نداری تو سیصد و سیزده نفر ، حتی دور و اطرافِ خود نداری تو من بمیرم ، غریب یعنی تو ... تو که تنها شدیّ و بی لشگر نه کنارِ تو زینبی هست و نه ابالفضل و نه علی اکبر نکند پایِ سفره های ظهور میهمانِ اضافی ات باشیم پسر فاطمه دعایی کن مثلِ مرحوم کافی ات باشیم باز هم غیرتِ قدیمی ها... اندکی از گناه ، پرهیزی عصرِ جمعه ، و یا سه شنبه غروب یک سَماتی ، توسلی ، چیزی ما که در خوابِ خود فرو رفتیم یک تلنگر نیازِ مُبرَمِ ماست اینکه غافل شدیم از بودت علتِ زندگیِّ مبهمِ ماست الغرض ، سهله ، کوفه یا عرفات یا که خلوت نشینِ سردابی هر کجایی خدا نگهدارت غایبِ قصه های بی تابی دلِ ما تنگِ این دو تا رنگ است دلِ ما را تو کهکشانی کن گنبد زرد ، گنبد آبی کربلائیّ و جمکرانی کن شاه بیتِ همه غزلهایم همه کار و کسم بیا برگرد به بدیِّ دلم نگاه نکن جان زهرا قسم بیا برگرد شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
درد دل با امام زمان (عج) 🌺🌺ا🌺🌺 ای شاه من ای ماه من ، (از من چرا رنجیده ای ؟) ای قبله ی درگاه من ،از من چرا رنجیده ای ؟ ای سرور و سالار من، ای رهبر دلدار من در سینه ی پر آه من ،از من چرا رنجیده ای ؟ ای نور شب مهتاب من ،ای نغمه های ناب من ای صاحب و ارباب من ، از من چرا رنجیده ای ؟ من عاشق روی تو ام،دلداده ی کوی تو ام دلبسته ی موی تو ام ،از من چرا رنجیده ای ؟ از بچه گی یار تو ام ،از دل خریدار تو ام عاشق دلدار تو ام ،از من چرا رنجیده ای ؟ بیچاره ام درمانده ام ،چشم انتظارت مانده ام هر جمعه ندبه خوانده ام ،از من چرا رنجیده ای ؟ ای یوسف زهرا بیا ،آینه ی طاها بیا ای جوشش دریا بیا ،از من چرا رنجیده ای ؟ ای حجت نور خدا ، منبع علم مصطفی ای ثمر خیرالنسا ،از من چرا رنجیده ای ؟ ای وارث و صبر و قرار ،ای دلبر کامل عیار اسلامه سن سن اعتبار ،از من چرا رنجیده ای ؟ تو همه دنیای منی ، سرور و آقای منی مونس شبهای منی ،از من چرا رنجیده ای ؟ ✍شاعر علیرضا علوی زنجانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
ولادت مژده که گل سر سبد فاطمه آمد از باغ جنان، سرو قدِ فاطمه آمد دستِ مددِ حق، مددِ فاطمه آمد اینک سند مستند فاطمه آمد جبریل بشارت دهد از عالم بالا امروز که طاووس جنان بال گشوده دل از همۀ اهل سماوات ربوده از سینه یاران، غم و اندوه زدوده این کیست که بر ما همه رخسار نموده او مهدیِ زهراست، همان یوسف طاها بوی گل نرگس همه جا عطر فشان شد امواج نسیمِ سحر از شرق، وزان شد انگار محمد ز جنان باز عیان شد فرعونِ زمان از خبر او نگران شد زیرا حسنِ عسگری امشب شده بابا این است به عالم ثمر آل پیمبر این است همان وعدۀ دیرینۀ حیدر او خیر کثیری است پِیِ سورۀ کوثر او جان غدیر است که شد بر همه رهبر آیات الهی است از این چهره هویدا این نور قرار است که در وعدۀ نزدیک تابَد به شبی تار، به هر کلبۀ تاریک بر ظلم بتازد، پس از آن کوچۀ باریک گویند ملائک همه بر فاطمه تبریک او پاسخ قطعی است به هر سیلیِ اعدا او صاحب تیغ است، همان تیغ ولایت او رهبر راه است، همان راه هدایت او مظهر عدل است، همان عدل و درایت او سایۀ دست است، همان دست عنایت ما بندۀ عشقیم وَ او سید و مولا او آب حیات است و ما تشنۀ دیدار او معدن سِرّ است و ما طالب اسرار او حافظ دین است و ما ناصرِ ابرار او فاتح کعبه است و ما کُشتۀ آن یار با یار بپوئیم مسیر شهدا را در گوشِ فلک از همه سو این خبر افتاد بر دوشِ بت و بتکده دیگر تَبر افتاد با آل علی هر که در افتاد، ور افتاد هر دشمن مغضوب، به قعر سَقر افتاد تقدیرِ الهی است که قرآن شود احیا او منتقم خون خدا، خون حسین است اسلام بِوَالله که مدیون حسین است مهدی که دمادم، همه محزون حسین است در ناحیه فرمود که مجنون حسین است هر روز به گودال بیاید گل زهرا دل همرهِ ارباب، سوی دشت بلا رفت بر عمّۀ سادات، در آن دشت، چها رفت از کرب و بلا دختِ علی تا به کجا رفت گه با اُسرا، گاه کنار شهدا رفت مانده ست غمِ معجر زینب روی دلها https://eitaa.com/Maddahankhomein
اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت نفس به سینهٔ ما ماند و جا نیامد باز چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه صدا زدیم که آقا بیا؛ نیامد باز دوباره من نشدم آنچه را که او می‌خواست دوباره کرد برایم دعا نیامد باز اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم که صاحب همهٔ روضه‌ها نیامد باز پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم مگو که تذکرهٔ کربلا نیامد باز محمدعلی بیابانی https://eitaa.com/Maddahankhomein
ساعات آخر است، گدا را حلال کن بی آبرویِ پیشِ خدا را حلال کن یا صاحب الزمان، دلتان را شکسته ام این عاشقِ بدون حيا را حلال کن ای سفره دارِ ماه خدا، يابن فاطمه جان های ما فدای شما، يابن فاطمه آقا دلم برای شما تنگ می شود در بین کوچه های بلا، يابن فاطمه آقا ببخش قلب شما را شکسته ام آری کمر به غصه و اشک تو بسته ام هرشب گناه و معصیت و شهوت و هوس از نفس و بی حیاییِ دور از تو خسته ام ماه خدا بدون شما رفت، دلبرا عمرم گذشت بی تو پی زِلَّت و خطا آقا دلم بدون شما می رود ز دست آقا دلم عجیب گرفته، بیا، بیا مقصودِ دلشکستهٔ جمعه، غروب ها آن مادرِ نشستهٔ جمعه، غروب ها ماه خدا نرو که دلم تنگ می شود مثلِ دل گرفتهٔ جمعه، غروب ها https://eitaa.com/Maddahankhomein
دلتنگی ام را چاره کن ،غمگینم ای دوست در عصر هجران تو غم می بینم ای دوست اشک غریبی می چکد بر گونه ام تا آدینه ها را پشت هم می چینم ای دوست این الحسن،این الحسین ، دلگیرم آقا تا کی در این تنهائی ام بنشینم ای دوست جز کوله باری از گنه چیزی ندارم.... دستم به دامان شما،مسکینم ای دوست عمری برایت گریه کردم یابن الزهرا تنها بیا در لحظه ی تدفینم ای دوست http://eitaa.com/Maddahankhomein
مدح وقتی کشیده میشود آهِ تو بر زمین خورشیدِ آسمان نگران میشود حزین از من دلت گرفته! به این علت است که با غربت است عصرِ همه جمعه ها عجیین شد حُسن نیّتم به تو هر روز بیشتر دلتنگ میشوم به هوای تو با یقین معنای ناب عدل و امامت ظهور کن برگرد ای نهایت عشق و اصول دین انگشترم گرفت جلا، تا که «ألعجل»- با گریه نقش بست به سرتاسرِ نگین گفتم بیا که خیر ندیدم از این و آن گفتم شکست خورده ام آقا مرا ببین ذکر لبم کنارِ سحرگاه جمکران «إیاکَ نعبُدُ» شد و «إیاکَ نستعین» مانده ست بر دلم غم ِ یک آرزو فقط تا زنده ام ببینمت آقا؛ فقط همین! شاعر: https://eitaa.com/Maddahankhomein
تشنگان را پس از این ، مژده ی دریا بدهید خبر از آمدن یوسف زهرا بدهید در دل ظلمت شب نور سحر میپیچد قدس در حال نجات است ، خبر می پیچد واهمه قاتل این طائفه ی دون باشد تیتر اخبار همه ، ذلت صهیون باشد پنجه ی شیر وطن بر رخِ این دیو رسید موشک از مبدا ایران به تل آویو رسید وعده صادق ما باعث این شادی ماست این فقط گوشه ای از قدرت پهپادی ماست دشمن از هیبت ایرانی ما میترسد آری از نام سلیمانی ما میترسد رجزی در وسط قدس جلی میخوانیم دو رکعت نافله باسید علی میخوانیم حق در این معرکه پیداست ،ببینید همه ختم این قائله با ماست ، ببینید همه https://eitaa.com/Maddahankhomein
اشک است همدم دلِ هجران کشیده ها آخر سپید شد به رهِ تـو، چه دیده ها روزیِ اشک ما همه در چشمهای توست ای ناله دارِ تنگِ غـروب و سپیده ها تو ناز کن لیلیِ خیمه نشینِ عشق نازِ تو می کشند گریبان دریده ها می گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم انتظار تو همه قامت خمیده ها ای کاش امشبی که رَوی سویِ کربلا ما را دعـا کنی وسط برگـزیـده ها تا می شویم لحظه ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده ها با گریه مگر آتش دل را بنشانیم ما را که نصیب از تو به جز چشم تری نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Maddahankhomein